شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
راضیه بابایی

راضیه بابایی

6 ساعت پیش

        پاچروکیده‌ی آدم میخ‌کن!

کتابی فانتزی با طرح جلد جذاب و البته تصویرگری و طراحی هنری داخلی مناسب. هدف: مخاطب کم سن و سال نوجوان 

اول کتاب کمی توی ذوق می زند. مدرسه جادوگری خواننده را یاد هری پاتر می‌اندازد و یک کپی ضعیف اما در ادامه اوضاع بهتر می‌شود. چالش کتاب پیچیده نیست. اتفاقات و ماجراجویی‌ها خلاقانه است. محتوای کتاب مبارزه‌ی خیر و شر است و قهرمان و دوستانش (حامی به همراه ساسی و هانی و بادام) در کشمکش با موانع برای حل مشکل هستند.
ریتم وقوع حوادث داستان بالاست. طنز هم در دیالوگها به کار رفته است. حواس نویسنده به حوصله مخاطب بوده و از اتفاقات حاشیه‌ای و کش دادن زیاد داستان جلوگیری کرده است.
چهارچوب داستان و پیرنگ خوب است.هرچه داستان جلوتر می‌رود بهتر هم می‌شود چون به جای معرفی شخصیت‌های خیر و شر خارجی، نویسنده به سراغ دیو اپوش و دوال‌پا می‌رود که مربوط به افسانه‌های خودمان است.
نام غذاهای ایرانی را در کتاب می‌آورد و از قابلیت‌های جذاب این موجودات خیالی بهره می‌گیرد.  این بخش بر خلاف اول داستان تحسینم را برانگیخت چون  مثل نویسنده‌های کپی‌کار "آنچه خود داریم ز بیگانه تمنا نکرد"

این کتاب قرار است مجموعه باشد و پاچروکیده‌ی آدم میخ‌کن! اولین جلد از مجموعه است. پایان داستان هم نشان می‌دهد که باید منتظر ادامه آن ماند.
اما بدی‌های کتاب
شخصیت حامی،قهرمان داستان، جز صحنه آخر منفعل است. نویسنده چند باری او را به چالش می‌اندازد و هر دفعه او بیهوش می‌شود و وقتی چشم باز می‌کند خودش را در مکانی امن می یابد. او قدرتی جادویی دارد که آخر کتاب استفاده از آن را یاد می‌گیرد ولی می‌شد در مسیر داستان یک ویژگی معمولی دیگر برای حامی طراحی کرد که هر دفعه به لطف خیال پیرمرد و راهنمایی‌اش یا کمک دوستان و درخت و... نجات نیابد.
صحنه پایانی نیز نیاز بود تصویر بیشتری داشته باشد و کمی مفصل‌تر به مبارزه نهایی پرداخته شود. زود و سریع جمع شد.

در مجموع کتاب خوبی بود و توصیه می‌کنم. با حال خوش، یک داستان بامزه‌ی فانتزی کودکانه خواندم. برای این اثر امتیاز ۴ از ۵ مطلوب است.
مخاطب : ۹ تا ۱۲ سال

#عسل_گلچین
#معرفی_کتاب
#جغله_جادوگر_جنجالی
#هیوا_ملکی
#کمیکا

https://eitaa.com/vazhband
      

7

        کتابی برای شنیدن صدای سکوت! 

این کتاب هم به پایان رسید. به نظرم کتاب مفید و ارزشمندی بود و به سوالات مهمی درباره‌ی درون‌گرایی پرداخته‌بود. اینکه درون‌گرایی امری ذاتیست و یا اکتسابی؟ درونگرایی ارزشمند است و یا درون‌گرایان باید خودشان را به برون‌گرایی ایده‌آل تبدیل کنند؟ اصلا آیا تغییر رفتار ممکن است؟ یک درون‌گرا می‌تواند همانند یک برون‌گرا رفتار کند؟ اگر می‌تواند، در چه زمان‌ها و شرایطی باید این‌ کار را بکند؟ چه محیط‌های کاری‌ای برای درون‌گرایان مناسب و یا نامناسب است؟ چه مزیت‌های نسبی‌ای در درون‌گرایی وجود دارد؟ یک زوج درون‌گرا-برون‌گرا چگونه با یکدیگر تعامل داشته‌باشند؟ و... 

اگر علاقه‌مند به درک عمیق‌تر درون‌گرایی و زیست درون‌گرایان هستید، پیشنهاد می‌کنم مطالعه‌ی این کتاب را از دست ندهید.

پ.ن: توصیه می‌کنم نسخه‌ی #نشر_نوین را تهیه کنید. علاوه بر کیفیت رضایت‌بخش ترجمه و چاپ، این انتشارات حق‌نشر به زبان فارسی را از صاحب اثر دریافت کرده‌است.

      

9

سیـّ‌علی‌ـد

سیـّ‌علی‌ـد

7 ساعت پیش

        متنفرم از اینکه کتاب رو خط خطی کنم و زیر بخش‌هایی که بیشتر دوستشون داشتم خط بکشم، احساس میکنم هم بی‌حرمتی به تمیزی کتابه هم اینکه از کجا معلوم سالها بعد توی خوانش دوباره، بازم همین خطوط و جمله‌ها برام تعیین کننده و مهم باشن؟ اصلا چرا وقتی دوباره به کتاب برمیگردم از قبل تعیین کرده باشم که کجاهاش ارزش بیشتری داره؟ باید به خود ِآینده‌م یا اصن هر کسی که بعدا میاد سراغ کتابخونه‌م (که ایشالا کوفتش بشه!) این شانس رو بدم که خودش کشف کنه، خودش بدون هیچ پیش داوری بتونه کتاب رو ورق به ورق جلو بیاره.

همه‌ی اینا رو گفتم تا به اینجا برسم:
بیخیال همه حرفایی که بالاتر زدم! این کتاب رو باید جوید! باید چند رنگ هایلایتر برداشت و خط خطی ش کرد! این کتاب حرفای قشنگش رو چنان قشنگ میزنه که فرقی نداره موقع خوندنش چند سالت باشه و چقدر بفهمی و چقدر پخته یا خام باشی! خط بکشی یا نکشی فرقی نداره. هر جاییش رو دست بذاری کلمه به کلمه لذت و شور و شادیه! شادی و طراوت قلم سحرانگیر نادر ابراهیمی که عمیقا خوشحالم که تازه این اولین کتابی بود که ازش خوندم و مسیر جذابی پیش رو دارم.

این کتاب، شاهکار بی بدیلی از اون دست ادبیاتی هست که بهش میگن ادبیات مقاومت ‌. ادبیاتی که «به حق» سفارشی میخوننش، ولی این کتاب برعکس، از فرط ِسفارشی نبودن، توی مقدمه‌ش غمنامه مفصلی داره از مصائبی که نویسنده برای نشر داستان میرمهنا داشته. غمنامه‌ای که بیراه نیست که بگیم خودش میتونه کتاب مستقل و زیبایی باشه از تلاش نادر ابراهیمی برای شناسوندن یکی از قله های رفیع وطن‌پرستی و ایران‌دوستی تاریخ ما. میرمهنای دوغابی، سردار بی‌نشان و درجه‌ای که توی پازل حفظ یکپارچگی آب و خاکی که امروز، ایران نامیده میشه سهمی کمتر از آقامحمدخان قاجار نداره.

یک روستایی جنوبی دلاور که با مردمان شهر کوچک بندر ریگ، بدون هیچ حمایت بخصوصی از جانب «دولت مرکزی نداشته‌ی اون سالها»، یک تنه در برابر فوج فوج نیروی غاصب هلندی و انگلیسی، مدافع این خاک می‌شن و نمی‌ذارن ذره‌ای از خلیج فارس و جنوب ایران دست اجانب باقی بمونه. این خاک رو نگه می‌دارن به این امید که توی آینده دستی خم بشه و از روی زمین تاج پادشاهی ایران یکپارچه رو بر سر بذاره. کاری که یکی دو دهه بعد از شهادت میرمهنا، آقامحمدخان قاجار با اون ددمنشی و خشونتی که شنیدیم سرانجام به سرانجام میرسونه و از دل ایران تکه پاره‌ی اون سالها که هر منطقه برای خودش شاهی خودخوانده داشته، ایرانی یکپارچه میسازه.
      

26

ریحانه شهبازی

ریحانه شهبازی

17 ساعت پیش

        استخراج قدرت از درون ضعف، استخراج ایمان از قلب بی‌ایمانی، بیرون کشیدن آرامش از اعماق آشفتگی‌ها و تراشیدن و سخت تراشیدن سنگ حجیم و بی‌قواره‌ی سرخوردگی‌ها آن‌گونه که از درون آن پیکره‌ی صیقل و سنگی استوار دلبستگی به آینده بیرون کشیده شود... این وظیفه‌ی انسان عصر ما است و این وظیفه‌ی من و تو است به عنوان آدم‌هایی که ناگزیر عصر خویش را پذیرفته‌ایم و با آن درگیر شده‌ایم.

کتاب چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم، حاصل عمیق شدن در لحظات خرد و کلان زندگی است. کتابی که به نظر می‌رسد متمرکز بر روابط همسران و سراسر عاشقانه است، اما با خواندن آن این تصور تغییر می‌کند؛ چون نادر ابراهیمی خطاب به همسرش، از دغدغه‌های بسیاری صحبت کرده است. البته بسیاری از این موضوعات به مسائل زندگی مشترک مرتبط هستند؛ اما از سیاست، اخلاقیات، ویژگی‌های انسان عصر حاضر و... هم سخن به میان آمده است. درباره‌ی زندگی مشترک نیز برخی نامه‌ها که از تجربه‌ای عمیق و طولانی برآمده‌اند، در چندین جمله بهترین درس‌های زندگی را منتقل می‌کنند؛ مثل نامه‌ی دهم (قهر و رنج)، سیزدهم (نگهداری از حرمت در زندگی)، سی و پنجم (کلمات و زبان گفتگو) و سی و نهم (خشم در رابطه و گذر زمان). ابراهیمی در این نامه‌ها علاوه بر بررسی مسئله و پرداختن به ریشه‌ها، عواقب احتمالی برخی کنش‌ها را نیز بررسی می‌کند؛ به نحوی که کارکرد آن از جلسات مشاوره و راهنمایی‌های این چنینی بیشتر است. در نهایت اینکه شاید اگر زمانی دیگر و به شکل مکتوب و یک‌باره کتاب را می‌خواندم، بسیاری از نامه‌ها به نظرم کلیشه‌ای و شعاری می‌آمد؛ اما شنیدن تدریجی نسخه‌ی صوتی آن با صدای پیام دهکردی و در این بازه از زندگی‌ام، باعث شد چهل نامه‌ی کوتاه جزو مفیدترین کتاب‌ها برایم باشد.
      

9

کوثر گلیج

کوثر گلیج

17 ساعت پیش

        خودم تعجب کردم از مدتی که این کتاب دستم بود و کشش خوندن یه جستار دیگه ازش نداشتم. نه اینکه بد باشه، نه حتی اینکه بگم خوب باشه، نمی‌شه حسی که با خوندن جستارها بهم دست می‌داد رو با خوب و بد توصیف کنم. یک واقعه‌ی انسانی توی قلبم اتفاق می‌افتاد. 
از ۲۱ مارچ یعنی یک فروردین که اولین جستار رو خوندم تا امشب که  ۱۸ خرداده و رضایت دادم آخرین جستار رو بخونم، لحظه‌ای از مفهوم مراقبت دور نبودم. این کتاب رو دقیقا زمانی برای خوندن انتخاب کردم که توی زندگی شخصی‌م باید مراقب کسی می‌بودم. و این کتاب، حداقل نوازشی برای روح رنجور من بود تا بفهمم اولین مراقب جهان نبودم و آخری هم نخواهم بود. پس تنها نیستم‌.
من واقعا دلم می‌خواد این کتاب رو بدم دستِ آدم‌ها و بگم بخونید. ببینید هر کدوم از آدم‌های این شهر درگیر قصه‌های خودشون اند. در حال حمل رنج تحمل‌ناپذیر هستی.‌
 توی این کتاب نمی‌تونستی بگی کدوم راوی رنجورتره؟ زندگیِ کدوم سخت‌تره؟ اگه با هم مواجه می‌شدند و ماجرایی بین‌شون پیش می‌اومد، باید به کدوم شخص حق داد که بابت شرایط زندگی‌ش یک سری کنش‌ها انجام بده؟ ولی توی زندگی روزمره وقتی که رفتارها روایت نیستند ما ساده قضاوت می‌کنیم و حق می‌دیم و المپیک بدبختی راه میندازیم.
بن‌مایه‌ی همه این تجربه‌ها یه چیز بود: مراقبت 
ولی قصه‌ی غربت و رنج‌ِ آدم‌ها توی این کره‌ی کثافتِ خاکی با هم فرق می‌کرد. وسط قصه از راوی می‌پرسیدی به چه امید دووم آوردی، مراقبت کردی و از دست دادی؟ تو که پیش بینی می‌کردی سوگ این موجود رو به چشم ببینی، پس چرا از شیره‌ی جونت، تغذیه‌ش کردی؟
و آخر قصه می‌دیدی پاسخ که هیچی، اساسا سوالی وجود نداره، چون این آدمک‌ها عاشق همین زندگی پر از زخم بودند.

جستارهای مورد علاقه‌م که چند بار خوندم:
کرمراقبتی که کارش مراقبت بود.
مراقبت‌نامه
و قصه‌ی پیروز
      

14

زهرا عباد

زهرا عباد

17 ساعت پیش

        #یادداشت_کتاب 
#الیور_تویست
الیور تویست پسر یتیمی است که هزار بلا سرش می‌آید و آخرش می‌فهمند ثروتمند است. این یک خطی داستانی است که تقریبا ماجرای بیشتر کتاب‌های نوشته شده چارلز دیکنز است، حالا در یکی، شخصیت می‌داند پولدار بوده در یکی نمی‌داند. در کل نمی‌دانم چرا با این مدل داستان‌ها زیاد کیف نمی‌کنم ولی چارلز دیکنز انگار جز پولدار شدن شخصیت، راه دیگری برای خوشبختی او نمی‌شناسد. حالا یا مثل آرزوهای بزرگ یک خیر به شخصیت کمک می‌کند پولدار شود، یا مثل داستان دو شهر شغلش آنقدر پردرآمد است که پولدار می‌شود یا مثل الیور تویست از اول بچه مایه‌دار بوده! شاید هم چون من کتاب کوتاه شده را خوانده‌ام به نظرم اینقدر ماجرا لوث شده بود. حتی این کتاب را برای توصیه به نوجوان یا کودک هم مناسب نمی‌بینم. اولا خشونتش برای کودک بالاست و این فانتزی را در ذهنش ایجاد می‌کند که آدم برای خوشبخت شدن باید پولدار باشد یا یک ارثی بهش برسد. برای نوجوان هم احتمالا اتفاقات خیلی مسخره و پیش پا افتاده است. شاید خواندن کتاب کامل، حس بهتری از داستان به مخاطب بدهد ولی با توجه به اینکه خودم نخوانده‌ام، نمی‌دانم چه مقدار مطالب خارج از چارچوب فرهنگی ما دارد و آیا کتاب کامل، برای نوجوان مناسب است یا نه.


      

12

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.