یادداشت الینآ📚.
5 ساعت پیش
رزماری حدوداً یک سال پیش در رستورانی خودکشی کرده. همسرش شش ماه بعد(اگه اشتباه نکنم🙏🏻) جورج نامههایی دریافت میکنه مبنی بر اینکه قتل صورت گرفته. به همین خاطر تحقیق هایی رو انجام میده و قصد داره به قاتل همسرش برسه. برای همین دوباره توی همون رستوران(اسمش یادم نمیاددد) با همون مهمانهای روز قتل به بهانه تولد آیریس (خواهر رزماری)دور هم جمعشون میکنه. و میخواد یه نمایشی بپا کنه که قاتل خودش رو نشون بده. ولییی یه اتفاقی میافته که نقشه کلاً عوض میشه. داستان از دید راوی نقل میشه. اینطور بود که تا میگفتم این قاتله و انگیزه داره ،اونیکی هم بهش اضافه میشد و میگفتم نه اینم میتونه قاتل باشه و همینطور تا آخر پیش میرفت. کتاب اینجوریه که یواش یواش همه مدارک رو جلوت میذاره تا به قاتل برسی و آخرش بوممم قاتل کسیه که اصلاً فکر نمیکردی اون باشه(لااقل واسه من اینطور بود🤭)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.