زهرا گوهری

زهرا گوهری

@zahragohari

39 دنبال شده

25 دنبال کننده

            یک عشقِ کتاب_یک نیمچه نویسنده ی مبتدی.
علاقه مند به ادبیات و هنر .
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
                کم سن و سال که بودم،وقتی یه کتابی از انتشارات قدیانی میخوندم صفحه های آخر و بعد تموم شدن داستان تبلیغ کتاب هوشمندان سیاره ی اوراک رو میدیدم و همیشه تو ذهنم بود یه روزی باید بخونمش و اون روز هم بالاخره رسید:)
نمیدونم از اُناش های زمینی بگم،از پاتسی هایی که هرکدوم مخصوص یه کاری بودند ، از درختهای خرمالو،از ویلن زن نابینا یا از گال آداپا که ازش صدای قناری میاد؟:)
اولش با خودم گفتم خب کتاب ایرانیه و مال نوجوان و از اون جایی که زیاد تجربه ی خوبی از خوندن کتابهای نوجوان ایرانی ندارم (به دلیل اینکه معمولا هر کتاب نوجوان ایرانی ای که خواستم بخونم بد از آب در اومده غیر موارد معدود)و این کتاب هم علمی تخیلی بود فکر میکردم وای!عجب چیز خنده داریه ولی اصلا با تصوراتم جور درنیومد و فهمیدم یه سری کتابهایی هم هستن که میون کلیشه هایی که این روزها وجود داره گم شدن ... کتابهایی که ارزش خوندن رو دارن ... و یکی از این کتاب ها هوشمندان سیاره ی اوراک بود.
داستان هوشمندان سیاره ی اوراک از جایی شروع میشه که یه دختربچه به اسم صبا طی یه اتفاقاتی پاش به سیاره ای به اسم اوراک کشیده میشه و این اتفاقات هم انقدر زیادن که نمیشه توی چند خط گفت!حالا این سیاره ی اوراک پر آدم ها ، یا بهتره بگم هوشمند هاییه که زندگی هاشون مثل ربات هاست.همه چیز عین همه و تنها چیزی که از بچگی به خورد مغزشون داده شده اینه : عشق و محبت و غم و اندوه و هیجان و شادی و هر احساس دیگه ای اُناش های زمینی هستند (توی یادداشت های کتاب نوشته بود : اُناش به زبان سومری به معنی ناتوانی و بیماریه)و برای انجام هرکاری فقط از عقلشون استفاده میکنن یا محاسبه میکنن.صبای این قصه هم یه دختر بسیار احساسی و مهربونه و وقتی وارد اوراک میشه،باعث وقوع اتفاقاتی میشه که...
قلم نویسنده جوری بود که حس میکنی توی سیاره ی اوراک قدم میزنی.خیلی قلم خوبی داشت و اینکه کتاب ایرانی بود باعث میشد باهاش بیشتر خو بگیری و ازش چیزی کم نمیکرد ... به نظرم اصلا این کتاب از خیلی از کتابهای خارجی کلیشه ی به قول معروف اجق وجق که علمی تخیلی هستن،یه سر و گردن بالاتر بود!
کتاب شخصیت پردازی خوبی داشت غیر کودکی های صبا و همچنین زنبق،این دوتا به عنوان دخترهای دوازده ساله خیلی بد شخصیت پردازی شده بودن .در واقع به نظرم دختربچه های دوازده ساله این شکلی نیستن و یکم توی شخصیت پردازی شون اغراق شده بود...البته داستان قدیمیه و امروزی نیست و بعید نیست این قضیه درش تاثیر داشته باشه.
و یه نکته ی دیگه هست...عشق و محبت و دوستی و تموم احساساتی که صبا به ساکنین اوراک میداد.
اصلا دقت کردید توی همه ی کتابها احساساتی مثل عشق و محبت و دوستی و وفاداری هستن که باعث میشن شخصیت ها به هدفشون دست پیدا کنن؟این خیلی عجیبه ولی احساسات یکی از مهم ترین عنصرهای یه قصه ست و این کتاب به قشنگ ترین شکل ممکن احساسات صبا و شخصیت های دیگه رو نشون داده، احساساتی که در نهایت منجر به وقوع اتفاقات مهم داستان میشن.
خلاصه بگم؛این کتاب رو خیلی دوست داشتم و ارزش خوندن رو  داشت.
پ.ن:داشتم فکر میکردم اگه این کتاب رو یه فرد خارجی نوشته بود بعید نبود تا الان ده تا اقتباس سینمایی ازش ساخته باشن !
        

2

                کتاب نقشه ی روزگار چهارمین جلد از مجموعه ی بچه های عجیب غریب خانه ی خانم پرگرین و قطور ترین جلد این مجموعه ست. 
من جلد دوم و سوم رو تابستان ۱۴۰۲ خوندم و از جلد سوم چیزی یادم نمونده بود زیاد،ولی وقتی جلد چهارم رو خوندم به راحتی باهاش انس گرفتم و واقعا از خوندنش لذت بردم.برای همین هم گفتم تا حافظه م کار دستم نداده سریعا راجع به جلد چهارم نظر بذارم و بعدا هم راجع به جلد ۲ و ۳.
این جلد داستان بچه های عجیب و غریب خانم پرگرین رو روایت میکنه که از زمین شیطان به خونه ی جیکوب میرن.و جیکوب می‌مونه و مامان بابای عادیش و بچه های عجیب غریبی که به این زودی ها رفتنی نیستن و در این حین یه سری چیزها راجع به گذشته ی پدربزرگش می‌فهمه و ...
این جلد خیلی کشش زیادی داره طوری که ۵۴۵ صفحه رو به راحتی می‌تونید تموم کنید حتی اگه کتابخون قهاری نباشید.
شخصیت پردازی داستان خوب بود،و همچنین به رابطه ی دو تا از شخصیت های اصلی و عاشق داستان یعنی اما و جیک خوب پرداخته نشده بود و تا جلد ششم باید بریم تا ببینیم چه اتفاقی میفته.
کلیتش رو هم دوست داشتم به خصوص شخصیت های بران وین و اینوک و میلارد خیلی بامزه بودن، و یه جاهایی میخواستم سرم رو از دست جیک بکوبم توی دیوار🙂
خلاصه که این جلد هم مثل جلدهای قبلی خوب بود و خوشم اومد ازش و تونست جذبم بکنه تا جلدهای بعدی رو هم بخونم،و ارزش خوندن رو داره. 
        

3

                اولین برخورد من با بچه های عجیب غریب خانه ی خانم پرگرین در وقتی بود که دنبال یه فیلم شبیه هری پاتر بودم (که خدایی هیچی جاش رو برای من نگرفت!)و این فیلم توی چند تا سایت پیشنهاد شده بود و همیشه ته ذهنم بود ببینمش.بعد یه مدت توی یه برنامه ای فیلمشو دیدم و به عنوان یه عشق فانتزی خوشم اومد ازش و تصمیم گرفتم که کتابش رو هم بخونم چون نمیشه که فیلمی که دوستش داری کتابش باشه و تو کتابش رو نخونییی. لااقل برای من که عاشق کتاب خوندن/فیلم دیدن هستم ممکن نیست.
خلاصه چندتا جلدش به صورت هدیه به دستم رسید و خوندمش و...واقعا جز کتابهای دوست داشتنی ای که همیشه در قلبم خواهند موند شد. 
کتاب داستان یه پسر به اسم جیکوب پورتمن رو تعریف میکرد  پدربزرگش فوت میکنه و بعد مرگ پدربزرگ اتفاقات بدی برای جیکوب میفته.پدربزرگ در کودکی جیکوب براش در مورد چیزهای عجیب غریبی صحبت میکرده که جیکوب باهاش برخورد بدی میکنه و سعی کرده حرف هاش رو قبول نکنه.ولی بعد اینکه این اتفاقات و مرگ پدربزرگ روش تاثیر بدی میذاره،به توصیه ی روان پزشکش راهی یه سفر به یه جزیره ای همراه پدرش میشه تا از خونه ای که پدربزرگش درش بزرگ شده دیدار کنه بلکه یکم آروم تر بشه و...اما خب اونجا اتفاقاتی براش میفته که زندگی ش رو از این رو به اون رو میکنه!
با تک تک صفحات کتاب میشه زندگی کرد.اینکه داستان از زبون جیکوب روایت میشه خیلی جالبه چون باعث میشه شخصیت اصلی رو بهتر درک کرد.و یه چیز دیگه که خیلی در مورد این کتاب دوست دارم،اتحاد بین شخصیت هاست.اینکه در هر شرایطی پشت همه ن و از تصمیمات هم حمایت میکنن.این نکته رو خیلی دوست داشتم.و از شخصیت خانم پرگرین هم خیلی خوشم میاد چون یه جورایی رهبر گروهه!و اینکه این کتاب برای کسایی که زیاد کتابخون نیستن یا در ژانر ترسناک زیاد کتاب نمیخونن،میتونه ترسناک باشه و بعضی جاهاش واقعا حس بدی رو منتقل میکنه . اون حس بد و به قول امروزی ها "دارک" بیشتر به کتاب تسلط داره تا حس ترس و وحشت.اینکه حس میکنی یه خطری در دور و بر هست و شخصیتهای اصلی یه سری بچه ن و نیاز به خانم پرگرین دارن...
یه تیکه ای از کتاب هست که خانم پرگرین درباره ی اینکه اقلیت ها و مذهب های مختلف عجیب غریب هارو طرد میکردن میگفت و یه بدگویی هم از مسلمان ها کرده بود که مورد پسندم نبود و به خاطر این قضیه و  حس و حال بدی که کتاب بعضی اوقات میده کم کردم.
خب فکر کنم خیلی گفتم ...خلاصه که این کتاب ارزش خوندن رو داره:))))
پ.ن:من با این کتاب با بچه های خانم پرگرین ماجراجویی کردم و سختی کشیدم،باهاشون به زمین شیطان رفتم،با شبح ها جنگیدم و خیلی کارهای دیگه کردم ‌. کارهایی که فقط این کتاب قابلیت انجام دادنش رو بهم میده:)
پ.ن۲:پارسال این کتاب رو خوندم و الان در حال خوندن جلد چهارم هستم،نه اینکه کندخوان باشم،بین خوندن جلدها متاسفانه فاصله میندازم و کتاب های دیگه ای میخونم که خیلی واسه م مشکل ایجاد میکنه!ولی نمیدونم چرا الان راجع بهش نظر گذاشتم 😐😂
پ.ن۳: بهترین ترجمه ی این کتاب مال انتشارات سایه گستر هست که هر شش جلد مجموعه و یه جلد فرعی این کتاب رو چاپ کرده و اگر میخواید مجموعه رو کامل بخونید بهتره از این انتشارات تهیه ش کنید.
پ.ن۴:فیلمش در برابر کتابش هیچی نیست.در واقع کارگردان محترم انگار هیچی از کتاب جز خلاصه ش و اسم شخصیت ها نمیدونسته. 
        

28

                _چیزی نشده پیتر!فقط بزرگ شده ام.حالا من بیشتر از بیست سال دارم.
_تو قول دادی که بزرگ نشوی ‌.

کتاب پیتر پن جز کتاب هایی بود که فکر میکردم یه روند خیلی کودکانه و سطحی داره ولی خب در پایانش نظرم عوض شد . یکم اتفاقات داستان برام عجیب و غیر قابل درک بود مثلا وقتی که سایه ی پیتر جا مونده بود و خانم دارلینگ هیچ تعجبی نکرد و این برام عجیب بود چونکه خانم دارلینگ یه بزرگسال بود.
ولی خب هرچی داستان جلوتر میرفت قشنگ تر میشد...از شخصیت پیتر پن همزمان خوشم میومد و همزمان ازش متنفر بودم چون یه پسربچه ی خیلی مغرور و در حین حال بیچاره بود که به خاطر چیزهایی که دیده بود از دنیای بزرگسال ها متنفر شده بود . از اینکه نویسنده چطوری پری ها رو توصیف کرده بود هم خوشم اومد چون هیچ وقت از پری ها خوشم نیومده :/و زیاد از اینکه همه چیز خوب پیش میرفت خوشم نیومد به نظرم بهتر بود یکمی نقش آدم بدهای داستان پررنگ تر باشه.
ولی جدا از این حرف ها،دنیایی که در این کتاب خلق شده دنیای عجیب غریبی پر از دزدان دریایی و سرخ پوست ها و پری ها و پسربچه هاییه که هیچوقت بزرگ نمیشن...دنیایی که میتونی توش بچه باشی...بچگی کنی .
اگه آرزویی داشته باشم اینه که بتونم یه شب همراه پیتر پن و تینکربل به ناکجاآباد پرواز کنم...دنیایی که هیچ چیزی در اون قابل تغییر نیست...
و خب در آخر ارزش خوندن رو داره...
        

13

11

                واقعیتش نمیدونم چرا ولی حس میکنم وقتی از یه نویسنده خیلی تعریف می‌شنوم دیگه نمیتونم کتاب هاش رو بخونم ، ولی در مورد این کتاب اینطوری نبود و به نظرم قلم نویسنده خیلی جالب بود و یه جورایی از قلمش حتی خوشم اومد.من قبل این کتاب سیرک عجایب رو خوندم ولی هیچی ازش یادم نیست...ولی تا جایی که به خاطر دارم این کتاب خیلی پخته تر و بهتر از اون کتاب هست. و به نظرم ارزش بیشتری نسبت به اون کتاب برای خوندن داره.
ولی چند تا مورد هست که خب واسه م عجیبه .
یکیش اینکه سیرکی که لارتن یه مدت توش کار میکرد نقش کمی در داستان داشت و خیلی عجیب غریب از صحنه محو شد!
و اینکه لارتن خیلی سریع با سبا دوست شد و سرعت رشدش توی کتاب خیلی زیاد بود یعنی توی ۳۲۰ صفحه یه پسر هشت_نه ساله تبدیل به یه جوون سی ساله شد که خب البته این بیشتر نکته ی مثبت هست چون نویسنده الکی داستان رو لفت نمیداد.
و واقعا دلم میخواد بدونم سر اون کارخونه ی ابریشم بافی چه بلایی اومد؟
حالا از این ها که بگذریم ، خود کتاب دنیای فانتزی جالبی رو درون خودش گنجونده،از شبح ها و شاهزاده ها تا شبح واره ها. توصیفات داستان خوب و به اندازه هست ولی توضیحات نه. نویسنده سوالات زیادی در ذهن مخاطب ایجاد میکنه که جوابی بهشون نمیده . خیلی اتفاقات عجیبی در داستان میفته که منطقی پشتشون وجود نداره مثلا کشت و کشتار شبح ها توی اون مراسمی که هر دوازده سال یه بار برگزار میکردن و خب این زیاد جالب نبود ... و به نظرم دنیای عجیب غریبی داشت. فکر کنم کتاب اندکی سانسور هم داره که خب خیلی عجیب تره.
ولی کلا کتاب جالبی بود و از خوندنش لذت بردم و خوشحالم که لا به لای کتاب های متنوع و قشنگ کتابخونه ،این کتاب رو از لای یه قفسه که با کتاب نوجوانان پر شده بود پیدا کردم:)و ارزش خوندن رو داره ...
        

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

لیست‌های کتاب

نمایش همه
آنی شرلی در گرین گیبلزآنی شرلی در اونلیآنی شرلی در جزیره

ال ام مونتگومری ، و کتابهای شاهکارشون 🌱📚

22 کتاب

ال ام مونتگومری یکی از نویسنده های مورد علاقه مه و یکی از نویسنده هایی که بیشتر کتابهاش به شدت معروفه مثل آنه شرلی،قصر آبی،امیلی در نیومون،قصه های جزیره و... خلاصه بگم قلم این نویسنده جادوییه و طوری شما رو طلسم میکنه و به جزیره ی پرینس ادوارد میبره که زندگی واقعی رو فراموش میکنید.توی این لیست کتابهای ایشون رو گذاشتم. ترتیب بندی : مجموعه آنه شرلی: ۱_آنه شرلی در گرین گیبلز ۲_آنه شرلی در اونلی ۳_آنه شرلی در جزیره ۴_آنه شرلی در ویندی پاپلرز ۵_آنه شرلی در خانه ی رویاها ۶_آنه شرلی در اینگل ساید ۷_آنه شرلی _دره ی رنگین کمان ۸_ریلا در اینگل ساید مجموعه امیلی : ۱_امیلی در نیومون ۲_امیلی و صعود ۳_امیلی و جست و جو قصه های جزیره :۱_دختر قصه گو ۲_جاده ی طلایی جاده ای به گذشته و قصه های اونلی ،دو تا رمان مستقل راجع به مجموعه ی آن شرلیه ولی شخصیت اصلیش آنی نیست و حول‌محور کسایی که آنی میشناستشون و شخصیت های فرعی میگرده . جین در فانوس تپه، کیلمنی بانوی باغ،کلاف سردرگم و قصر آبی ارتباطی با آنه شرلی ندارن و رمان های تک جلدی ان. خانه ی رویاها:ال ام مونتگومری و ال ام مونتگومری:خاطرات شخصی ، خاطرات این نویسنده هستن که خودش نوشته ‌. در مورد خانه ی رویاها اطلاعات زیادی ندارم ولی ال ام مونتگومری:خاطرات شخصی،برگرفته از دفتر خاطرات خود این نویسنده ست.

4

فعالیت‌ها

زهرا گوهری پسندید.

27

من خیلی از این کلمه زیاد استفاده میکردم چون خیلی از افرادی که می شناسم از این کلمه استفاده میکنن و در فضای مجازی هم خیلی استفاده میشه و یجوری شده که نمیشه استفاده ش نکرد.ولی سعی میکنم بیشتر از جایگزین فارسی استفاده کنم ولی باز هم طوری شده که انگار جایگزین فارسی استفاده بکنی عجیبه ، انگار وایب یه کلمه ی فارسیه و اگه بگی حس و حال یا ... کار اشتباهی میکنی . ولی خب خیلی بهتره که همون جایگزین فارسی رو استفاده بکنیم.
وایب(vibe) چیست؟

خداییش اگه بدون جست‌و‌جو نمیتونید جواب بدید، این پست مناسب شما است....

کتاب‌های مرتبط 1

47

زهرا گوهری پسندید.
            «این review حاوی زیاده‌گویی درد و دل‌طور و کلی حرف بی‌ربط به خود کتابه در نتیجه اگر حوصله ندارید، نخونید!!»

اول اینکه نمی‌دونم چرا هنوز «عروس دریایی» الی بنجامین رو نخوندم با اینکه مدت‌هاست خریدمش و توی کتابخونه‌ام جلوی چشممه، شاید چون کشش ورود به ماجرای تاریکش رو بعد از خوندن خلاصه داستان نداشتم یاااا خیلی ناخودآگاه و الکی از هر پیشنهاد اوریتدی خودداری می‌کنم. مدت‌هاست موقع انتخاب هر نویسنده، معروف‌ترین کتابش رو اول نمی‌خونم؛ گرچه که این روش می‌تونه خیلی هم اشتباه باشه
اما بعد از خوندن این کتاب، قطعا عروس دریایی میشه جز اولویت‌های ادبیات نوجوان که باید سراغش برم، چون حالا که این کتاب الی بنجامین کاملا خوب و رضایت‌بخش بود، قطعا عروس دریایی عالی و محشره

دوم اینکه، از زمانی که تشویق شدم به خوندن کتاب‌های نوجوان در بزرگسالی، هر بار حیرت‌زده میشم از پیشرفتی که ادبیات نوجوان نسبت به زمان ما داشته…
من توی ۲۲ سالگی اولین بار نظریه غار افلاطون رو شنیدم اما توی این کتاب به زبان ساده برای بچه‌ها شرح داده شده، از اون مهم‌تر و کاربردی‌تر، رفتارهای انسانی‌ای که به بچه‌ها یاد میده همیشه ممکنه بازی تغییر کنه و تو دیگه اون دختر جذاب توی یک گروه باحال در مدرسه نباشی و حالا تو توی یک جامعه جدید باید مسیر خودت رو پیدا کنی
اینکه بچه‌ها می‌فهمن هر چقدر هم از یکی توی ذهنشون اسطوره بسازن، ممکنه اون فرد در واقعیت سرشار از ضعف باشه
اینکه بدجنسی کردن با بچه‌های ضعیف‌تر اتفاقیه که توی مدارس زیاد پیش میاد و اینکه حتی یک نفر با خوندن این کتاب احساس کنه اصلا چراااا من اینکار رو با هم‌کلاسی‌ام کردم معجزه ادبیات نوجوان در دنیای امروزیه

در نهایت هم که باید بگم این کتاب رو در یکی از سیاه‌ترین روزهای زندگیم خریدم و توی خیابون، روی پله‌های کنار شهرکتاب نشستم و شروع کردم به خوندنش و در اولین صفحه‌ها، مواجه شدم با دختری که برای اینکه واقعیت از حد تحملش فراتر می‌رفت، سعی می‌کرد درونش رو به یک سنگ سفت و سخت تبدیل کنه تا جلوی بقیه گریه‌اش نگیره، همون حالی که من در اون لحظات داشتم
          

14

خانم هانی ، آقای کیتینگ وآنه شرلی خیلی خوب بودن. من از وقتی انجمن شاعران مرده رو دیدم/خوندم آرزو دارم یه معلمی مثل آقای کیتینگ داشته باشم.

39

جای بابا لنگ دراز خالیه.

19

زهرا گوهری پسندید.
عشق... سرنوشت.... انسانیت.... ظلم....
نههههه.... بازم نمیشه این کتابو توصیف کرد،
اصن از چیش بگم براتون؟ ؟

بعله هوگو این کتابو در نقد اشرافیت انگلستان نوشت، ولی آیا فقط اشرافیت بود؟ خیر
همه چیز بود
تاریخ بود
اخلاق بود
عشق بود
طبابت بود 
الهیات بود
فلسفه بود
هنرمندی بود
اسطوره شناسی بود

نه نه.... وصفش محاله
هرچی براتون بنویسم، معنای استقامت یک کودک فوق بی پناه رو نمیتونم بیان کنم،
هرچی بنویسم نمیتونم از وحشت یک شب طوفانی بر پهنای بیکران دریا و صخره بگم براتون،
هرچی بنویسم بازم قلم در هزارتوی اشراف زادگی آن زمان از فرط ظلم و جور نمیچرخه که نمیچرخه...

تا نخونید نمی‌فهمید که وقتی پای فروش یک بچه می‌نویسند (به فرمان پادشاه) چ آه جانسوزی گلوتون رو خواهد سوخت،

از عشق زمینی بگم براتون؟!
دیدید یک از ریخت افتاده عاشق یک نابینا بشه؟! عمرا
اینم نمیتونم وصف کنم،

حمایت برادر از برادر ناتنی دیدید؟ زیااااد
و نه اینکه بخاطرش با تمام هیمنه اشرافیت در بیفتی،

این کتاب بهتون حس عاشقی میده
حس دلدادگی میده
حس ترس و وحشت
حس تک و تنها موندن ور امواج خروشان دریا میده،
حس وحشت سیاهچال و ناامیدی محض میده،
حس هوا و هوس میده،
حس دارا بودن و بزرگ‌زاده بودن مطلق میده،
حس بی کسی میده،
حس غرور انسانیت میده،

برید بخونید بلکه آدم شیم... 🥺🥺😪

پ. ن: مث سایر آثار هوگو، فقط نقشه نداشتن رو اعصاب بود 😬😬
            عشق... سرنوشت.... انسانیت.... ظلم....
نههههه.... بازم نمیشه این کتابو توصیف کرد،
اصن از چیش بگم براتون؟ ؟

بعله هوگو این کتابو در نقد اشرافیت انگلستان نوشت، ولی آیا فقط اشرافیت بود؟ خیر
همه چیز بود
تاریخ بود
اخلاق بود
عشق بود
طبابت بود 
الهیات بود
فلسفه بود
هنرمندی بود
اسطوره شناسی بود

نه نه.... وصفش محاله
هرچی براتون بنویسم، معنای استقامت یک کودک فوق بی پناه رو نمیتونم بیان کنم،
هرچی بنویسم نمیتونم از وحشت یک شب طوفانی بر پهنای بیکران دریا و صخره بگم براتون،
هرچی بنویسم بازم قلم در هزارتوی اشراف زادگی آن زمان از فرط ظلم و جور نمیچرخه که نمیچرخه...

تا نخونید نمی‌فهمید که وقتی پای فروش یک بچه می‌نویسند (به فرمان پادشاه) چ آه جانسوزی گلوتون رو خواهد سوخت،

از عشق زمینی بگم براتون؟!
دیدید یک از ریخت افتاده عاشق یک نابینا بشه؟! عمرا
اینم نمیتونم وصف کنم،

حمایت برادر از برادر ناتنی دیدید؟ زیااااد
و نه اینکه بخاطرش با تمام هیمنه اشرافیت در بیفتی،

این کتاب بهتون حس عاشقی میده
حس دلدادگی میده
حس ترس و وحشت
حس تک و تنها موندن ور امواج خروشان دریا میده،
حس وحشت سیاهچال و ناامیدی محض میده،
حس هوا و هوس میده،
حس دارا بودن و بزرگ‌زاده بودن مطلق میده،
حس بی کسی میده،
حس غرور انسانیت میده،

برید بخونید بلکه آدم شیم... 🥺🥺😪

پ. ن: مث سایر آثار هوگو، فقط نقشه نداشتن رو اعصاب بود 😬😬
          

48

چه کتابهای خوبی در لیستتون هست🌱 من کتاب دزد رو خوندم و خیلی دوستش داشتم ولی با سیرک شبانه و خردم کن زیاد ارتباط نگرفتم

29

من با برنامه ریزی در کتاب خوندن مشکل دارم . به نظرم خیلی سخته هرروز بخوای یه حد معینی کتاب بخونی. گاهی اوقات حوصله ت نمی‌کشه و گاهی اوقات هم دلت میخواد بیشتر بخونی . به نظرم باید هر موقع که حال و حوصله داریم کتاب بخونیم . خودم وقتی دچار این حالت ریدینگ اسلامپ میشم که مضطرب و ناراحت باشم اون موقع کتابهای مورد علاقه م رو میخونم نه کتابی که در حال خوندنش بودم. و در حالتی که دور و برم شلوغ باشه و نتونم تمرکز کنم و ... ولی در یک حالت هست که اصلا دچار ریدینگ اسلامپ نمیشم اون هم موقعی که یه عالمه کار دارم و نمیتونم کتاب بخونم 😂
Reading Slump  
یا کمالگرایی افراطی در خواندن کتاب

اگر ریدینگ اسلامپ شده اید این پست برای شماست....

124

زهرا گوهری پسندید.
                خیلی برای این کتاب شوق و ذوق دارم 😍
به نظر پر از خلاقیت میاد ⁦(⁠*⁠˘⁠︶⁠˘⁠*⁠)⁠.⁠。⁠*⁠♡⁩
فرقی نمی‌کنه ریاضی دوست دارید یا نه، حتماً بخونیدش.

فصل اول:  Fun and Games
مباحث ریاضی در قالب ۱۰ معمای خیلی جالب!
این فصل رو خیلی دوست داشتم و ۵ معمای اول رو با یکی از رفقای بسیار پایه، خانم علی‌پور 😁 در مکان‌های متفاوت و جالبی از جمله سرویس خوابگاه، در طول راه، کلاس دارویی که خطرات را به جان خریده و در حضور استاد اقدام به حل مسائل نمودیم و متاسفانه عکس‌هایی از این بحث‌های بسیار ثبت گردید و مجبور شدیم مضحکه و شماتت دوستان را هم تحمل نماییم! 🥸
یاد و خاطر آن روزها گرامی باد! 😔
@hannacamo
به هر روی هم‌اینک با کمال تاسف دور از ایشان مجبور به حل بقیه مسائل می‌باشیم :(

هدف تمامی معماها به نوعی این جمله از ابتدای فصله:
Where senses fail us, reason must step in.
Galileo Galilei
آن هنگام که حواس ما را به اشتباه می‌اندازند، خرد باید مداخله کند.
گالیله
        

15