لاشه لطیف

لاشه لطیف

لاشه لطیف

4.2
64 نفر |
39 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

21

خوانده‌ام

102

خواهم خواند

135

شابک
9786220110385
تعداد صفحات
220
تاریخ انتشار
1402/10/22

توضیحات

        لاشه ‌ي لطيف، نوشته ي آگوستينا باستريکا، روايت جهاني در آينده است که در آن گوشت حيوانات به ويروسي مرگبار آلوده شده است و مصرفش براي انسان زبان بار. از اين رو حکومت حيوانات را معدوم و باغ وحش ها را خالي و مصرف گوشت حيواني را ممنوع کرده است. ظاهراً در چنين جهاني خوردن گوشت بايد به حسرت و آرزو تبديل شود، اما چنين نيست، چون بشر راه حلي يافته که در ابتدا پنهان بود، اما رفته رفته مورد تأييد همگان قرار گرفت و قانوني شد و سازوکاري دقيق پيدا کرد. در لاشه ي لطيف با مارکوس همراه مي‌شويم؛ مردي که براي فرزندش سوگواري مي‌کند، به پدرش عشق مي‌ورزد و از خواهر متکبر، شوهر ثروتمند و فرزندان عجيب و غريب شان بيزار است. مارکوس همچون يک راهنما ما را در سفري به گوشه و کنار اين جهان ترسناک همراهي و جزئيات زندگي در آن را برايمان آشکار مي‌کند.
      

لیست‌های مرتبط به لاشه لطیف

پست‌های مرتبط به لاشه لطیف

یادداشت‌ها

Elias

Elias

1403/7/5

          کتاب: #لاشه‌ی_لطیف 
نویسنده: آگوستینا باستریکا
مترجم: سحر قدیمی
سال انتشار: ۲۰۱۷
تعداد صفحات: ۲۱۵
ژانر: پادآرمانشهری
خلاصه داستان: گوشت حیوانات مسموم شده، انسان‌ها نمیتوانن گوشت حیوانات رو بخورن، دولت راه چاره پیدا می‌کنه پرورش انسان برای قربانی کردن و جایگزین کردن گوشت حیوانات. 
مارکوس یکی از کسانی که داخل شرکت سلاخی انسان کار میکند روزی با هدیه رئیسش که ماده گوشت مخصوصی‌ست  رو به رو می‌شود و...
بررسی: 
کتاب لاشه‌ی لطیف با روایت ساده و خطی از زبان سوم شخص ماجرای زمانی رو تعریف میکنه که انسان ها به نوع جدیدی از پستی و خوی حیوانی درونشون رسیدن، ادمخواری. 
نویسنده هیچ تلاشی داری بیان احساسات نمیکنه و با بی حس ترین حالت ممکن داستان رو توصیف و پیش می‌بره.( اینطوری بگم که انگار یه شخصی داره یه سری وقایع رو برات توضیح میده و هیچ حسی نداره، دارن ادمها رو سلاخی میکنن ولی کلا براش مهم نیست یا چیز عجیبی نیست) 
داستان کتاب رو باید یه خط صاف در نظر بگیرید که پایانی عجیب داره. 
روند داستان معمولی اما توصیف دقیق از کشتن و قربانی کردن انسان ها داره که ممکنه هرکسی نتونه تحمل این حجم از خشونت رو داشته باشه. 
بیشتر هدف نویسنده روی مطالبی بوده که در باطن این داستان میخواد بیان کنه و این کار رو به خوبی انجام میده پس توقع کتابی داستان محور و هیجانی نداشته باشید. 
دنیایی که ادمها عاری از هرگونه محبتی هستن و وحشت میکنن از برده داری در زمانی که انسان پرورش میدن برای خوردن، و کلیسایی که برای سرپا موندن مجبوره همرنگ جماعت بشه و حتی مردم رو با شستشوی مغزی به قربانی کردن خود و تقدیم گوشت خود به بقیه مردم، وادار کنه و اما ادم هایی که میدونن دولت و مذهب و انسان‌هایی برای بقای خودشون چشم رو همه چیز بستن و خودشون رو گول میزنن که خبری نیست، درواقع چقدر پستن ولی زمانی که منفعت خودشون وسط باشه از همه‌ی اون ها پست تر میشن.
( حقیقتا من کل کتاب رو خوندم و انقدر که پایان کتاب اذیت شدم، هیچکدوم از قسمت ها اذیت نشدم.) 
پایان کتاب عجیب بود اما خیلی سریع و عجله‌ایی پیشرفت نسبت به کل کتاب.
        

2

Aphrodite

Aphrodite

1403/7/16

        چی بگم والا..حرفی نمی‌مونه.
شروع عالی، پایان محشر!! پلات توییست های ریز و دقیق. من حقیقتا فکر نمی‌کردم همچین پایان خفنی داشته باشه؛ یا من دچار سایکوپاتم یا نویسنده چون نباید اصلا از همچین ژانری خوشم بیاد ولی اومد!!! در عین ناباوری خوشم اومد! 
اصلا فکر نمی‌کردم مارکوس انقدر عوضی باشه چون نویسنده انقدر قشنگ عشق مارکوس رو به یاسمین نشون می‌داد آدم فکر میکردم این یه دل نه صد عاشقشه حاضره بخاطرش سلاخی بشه ولی انگار من اشتباه میکردم و دقیقا برعکسش بود .. و نقش زنش هم خیلی کمرنگ بود فکر نمیکردم آخرش انقدر حضور پررنگی پیدا کنه و روند داستان خیلی آخرش تند شد. دلم برای یاسمین بیچاره سوخت، خیلی.. سر قسمت آخرش متأثر شدم ... مخصوصا وقتی به این پی می‌برم که همچین انسان هایی وجود دارن. البته باید اسمشونو گذاشت حیوان تا انسان. یا شایدم رأس!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

16

anita :)

anita :)

1403/8/22

        بیشتر درباره ی روزمرگی آدم ها در اون فضای کتاب بود و اتفاق خاصی می شد گفت که نداشت.
و بنظرم صرفا فقط جالب بود چون کل نابودی باور خواننده در  پنج صفحه ی پایانی کتاب اتفاق می افتد اما به جرات می تونم بگم که از تعریف هایی که ازش شنیدم واقعا بهتر نبود !
     و میشه به این هم اشاره کرد که فضای داخلی کتاب کاملا سرد و بی روحه به طوری که به جرات یک جاهایی فقط باید کتاب رو می بستم و نفس می کشیدم تا هضمش کنم!
و اینکه اگر از اون دسته از آدم هایی هستید که از روند کند  کتاب ها بدتون میاد می تونم بهتون بگم که این کتاب الویت دوم شماست بنظرم!
از این جا به بعد کل داستان اسپویل میشه ❌

و میتونم بگم که واقعا توقعم این بود که با یاسمین بهتر برخورد کنه! و حقیقتا شوک زیادی بهم وارد شد:))
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0