شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
 الی‌نآ📚.

الی‌نآ📚.

4 ساعت پیش

10

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

6 ساعت پیش

        🔴📖برای خوندن نسخه اصلی شاهنامه با اون حجم زیاد ممکنه برامون دافعه داشته باشه واعتماد به نفسش نداشته باشیم ،برای شروع یکی از بهترین کتابها همین کتاب آقای محمددهقانی هست  و  به سفارش دوستان قبل از اینکه شاهنامه فردوسی به قلم محمد دهقانی رو بخونم شاهنامه ابومنصوری ودقیقی رو هم از همین نشر ونویسنده خوندم که خیلی خوبه قبلش خونده بشن وهمچنین آثار اقتباس شده ونثر روهم بخونیم در کنار اصل شاهنامه خیلی تاثیر بیشتری در درک وتثبیت اون توی ذهنمون داره
 کتاب از مجموعه‌ی «تاريخ و ادبيات ايران نشرنی» هستش مجموعه‌ای منحصربه فرد براي کساني نوشته شده که به تاريخ فرهنگي و ادبي ايران علاقه‌مندند و میخوان که برگزيده‌اي از بهترين شاهکارهاي ادبي ايران رو همراه با شرح و تفسير لازم به زباني ساده و روشن بخونن و بدونن که اين شاهکارها در کدوم فضاي تاريخي و ادبيات ايران بوده
💠بخش اول کتاب شامل مقدمه مفصل درباره‌ی شاهنامه فردوسی زندگی شاعر و زمینه تاریخی پیدایش شاهنامه هستش ،دهقانی مقدمه‌ی خودش رو با دورانی که فردوسی  زاده شده یعنی زمانی که دولت قدرتمند سامانی دستخوش ضعف و پریشانی شده آغاز می‌کنه و بعد تصویری از اوضاع و احوال شهر توس در دوره فردوسی ارائه میده  و به زندگی فردوسی در اونجا می‌پردازه روایت‌هایی از زندگی اون که به گفته نویسنده غالباً آمیخته به قصه‌های عامیانه هم هستند رو بیان می‌کنه از جمله روایت‌هایی که دهقانی صحتش رو بعید دونسته روایت‌های مربوط به ملاقات فردوسی با محمود غزنوی و کلاً سفرهایی که او بیرون از خراسان داشته به گفته محمد دهقانی از خود شاهنامه هیچ برداشت نمیشه که فردوسی سلطان محمود رو از نزدیک دیده باشه یا اینکه از خراسان به غزنین یا طبرستان یا بغداد رفته باشه 
📌شاهنامه طولانی‌ترین منظومه به زبان فارسیه و شاعر در خلال اون و به ویژه در آغاز و پایان داستان‌ها این فرصت رو داشته که شمه‌ای از احوال خویش رو بازگو کنه اما با این حال در هیچ جای این کتاب مفصل گزارشی وجود نداره که فردوسی رو بیرون از  زادگاه خودش و در جایی غیر از خراسان نشون بده از از شاهنامه همین قدر معلوم میشه که فردوسی فقط یک بار اون هم در عالم رویا به دربار محمود راه یافته و شاهد عظمت اون بوده شرح این رویا رو فردوسی در همون آغاز شاهنامه بیان کرده بیان این رویا در واقع تمهیدی شاعران بوده برای ستایش محمود با این امید آشکار که شاهنامه و سراینده اون مورد مورد حمایت محمود قرار بگیره 
📌دهقانی در ادامه می‌نویسه چنانکه از شاهنامه برمیاد امید فردوسی برای جلب حمایت محمود سرانجام بر باد میره در تاریخ‌های رسمی غزنویان یعنی تاریخ یمینی و تاریخ بیهقی هیچ نشانه‌ای از حمایت اون‌ها از فردوسی وجود نداره دیوان شاعران مشهور دربار محمود نظیر فرخی و عنصری نیز گاه آلوده به اشاره‌های طعنه آمیز در حق شاهنامه و قهرمانان این منظومه شکوهمنده 
📌آقای محمددهقانی همچنین اشاره‌هایی به شاهنامه در آثار شاعران دربار محمود رونشانه اون می‌دونه که شاهنامه در اون دوران و شاید وقتی که فردوسی خود هنوز زنده بوده باز هم مخاطبان بسیار داشته و قهرمانان اون در میان مردم مشهور بودن،و به گواهی خود شاهنامه فردوسی از زمره هنرمندان خوشبختی بوده که در زمان حیات خودش از تحسین و ستایش فراوان مردم برخوردار بوده البته بلافاصله این حقیقت تلخ رو نیز اضافه می‌کنه که این ستایش‌های به اصطلاح خشک و خالی برای او بهره مادی نداشته خود فردوسی چندین بار گله می‌کنه که بزرگان و آزادگان سروده‌های اون رو به رایگان رونویسی می‌کنند و چیزی جز احسن گویی نصیب او نمی‌شه 
📌در بخش دیگه‌ای از مقدمه به وضعیت اقتصادی فردوسی و مکنت مالی اون می‌پردازه بر اساس مستندات به جا آمده اینطور نتیجه گرفته شده که فردوسی اگر هم در جوانی و میانسالی از ثروتی برخوردار بوده در سال‌های پیری از این بابت چندان آسایش خاطری نداشته و مثل بسیاری از مردم آن روزگار نگران دخل و خرج و پرداخت مالیات و گاهی گرفتار بلای قحطی و خشکسالی و گرسنگی نیز بوده نگاه و جهان بینی فردوسی در شاهنامه داستان و قصه از منظر او و مروری بر داستان‌های مهم این کتاب از بخش‌های دیگر مقدمه‌ی کتاب هستش 
📌 در ادامه درباره‌ی فردوسی و شاهنامه می‌نویسه شاهنامه در حقیقت باید روایتی ادبی از تاریخ شفاهی مردم ایران تا روزگار خود فردوسی به شمار آورد مسلمه که فردوسی هم مثل هر راوی خلاق دیگه‌ای سلیقه و عقاید شخصی خود رو در گزینش و گزارش رویدادها دخالت داده و شاهنامه در نهایت چنانچه خود می‌پسندیده و دوست می‌داشته سامان داده با این حال در این هم تردیدی نیست که ذائقه ادبی و فرهنگی فردوسی از عیار بالایی برخوردار بوده و اون رو باید نماینده بخش مهمی از طبقه باسواد آن روزگار به شمار آورد که ضمن آگاهی کامل از دانش‌های رسمی به فرهنگ و باورهای عامه هم اهمیت می‌داده و می‌کوشید که این همه را در قالبی منظم و استوار ثبت کنه و برای آیندگان به یادگار بگذاره
💠بخش بعدی کتاب شامل منتخبی از داستان‌های شاهنامه است دهقانی در گزینش این داستان‌ها شاهنامه تصحیح« دکتر جلال خالقی مطلق» رو مبنا قرار داده این منتخب طبیعتاً خلاصه‌ای از شاهنامه است و شامل تمام ادبیات نیست و بعضی جاها که ابیاتی حذف شده برای حفظ پیوستگی متن توضیحاتی به جای اون ابیات حفظ شده
📝حین خوندن شاهنامه هرباربه هردوره جدید میرسیدم این جدول محتوای شاهنامه چیست وچی کجاست؟رو نگاه میکردم،که برای تثبیت شدن توی ذهن کمک کننده بود همچنین خوندن داستانهای اقتباس شده هم خیلی کار رو برام جذابتر کرد

      

56

فاطمه احمدوند

فاطمه احمدوند

7 ساعت پیش

        "دارلا باید چکار کند" داستان زندگی روزمره دختری به نام دارلاباهشت پایان متفاوت است. دارلا از زمانی که از خواب بیدارمی‌شود در موقعیت های متفاوتی قرار می‌گیرد که باید دست به انتخاب بزند. دعوا کند یاگذشت؟ پنهان کاری یاصداقت؟ قضاوت یابررسی؟! دارلا انتخاب می‌کند وهرانتخابش سیر داستان راتحت تاثیر قرار می‌دهد ودارلا هربار احساسات متفاوتی را تجربه می‌کند. 
«طبق نظریه حق انتخاب  گلاسر (Choice Theory)  منشاء رفتارها، احساسات و انگیزه‌های انسا‌ن‌ها، انتخاب‌ها و رفتارهای هر فرد و تحلیل‌های درونی او در نظر گرفته می‌شود.  » 
دارلا هم به تمامی مسئولیت  تصمیم های خود و نتایجشان رابعهده می‌گیردو به هیچ عنوان والدین دوستان یاخواهرخودش رامقصر نمی‌داند. اومی‌داند که اگر اشتباه کرده حتمااز حق انتخاب خود به درستی استفاده نکرده است. 

"دارلاباید چکار کند"  برای کودکان گروه سنی ب وج مناسب خواهدبود وبه آن ها خواهد آموخت که آنچه زندگی وتجربیات آن هاراشکل می‌دهد انتخاب هایشان است. 
      

11

        داستان جالبی دارد. وقتی چند صفحه خواندم، یادم آمد چندین سال پیش فیلمی هم از این داستان ساخته شده که از چنین ایده جذابی، یک فیلم به شدت معمولی ساخته بودند!
من نسخه ترجمه مانی فرخی انتشارات آذرباد در فیدیبو را خواندم.
تا  حدود دو سوم کتاب، مسحور این ایده ناب و جریان کتاب بودم و بی وقفه ادامه دادم، اما از یک جایی به بعد به نظرم شرح بدبختی و تقلا تاد بی نوا در بقا در این دنیای بی رحم و در نهایت بی کسی، خیلی زیادی و کش آمد و کو کم حوصله ام را سر  برد، به طوری که وقتی کتاب را تمام کردم، یک «آخیش تمام شد» بزرگ  بود برایم!
سپس با یک گفتگوی درونی با خودم به این نتیجه رسیدم که واقعا آدم این نیستم که بشینم چند جلد دیگه را هم بخوانم و به نظرم ارزش وقتم را ندارد و در نتیجه تنها گزینه معقول این بود که دست به دامان هوش مصنوعی شوم و  آخر داستان را بفهمم و راجع به سرنوشت تک تک شخصیت ها هم  اطلاع پیدا کنم و خداحافظ☺️
البته نباید بی انصافی کنم و با وجودی که جلد یک، کش پیدا کرد، اما تا لحظه آخر هیجان انگیز بود. با توجه به انتهای کتاب که از چت جی بی تی فهمیدم،  خوشحالم که جلدهای بعد را نخواندم.
      

9

فاطمه رجائی

فاطمه رجائی

8 ساعت پیش

        انگار در دام نویسنده‌های ژاپنی افتاده‌ام.〰️🍡✨
قبلاً از کیگو هیگاشینو نخوانده‌ بودم؛ ولی برخوردهای زیادی با کتاب‌هایش داشته‌ام که احتمالا بخاطر همین هم بود که کتاب‌هایش را انتخاب نمی‌کردم. در نهایت حین چرخ‌زنی‌هایم در بهخوان رسیدم به این کتاب.
همان اوایل کتاب، آن‌جایی که آیانه(خانم) پشت سر یوشتاکا(مرد، همسر آیانه) حرکت می‌کرد و افکارش را مرور می‌کرد، مطمئن شده بودم کتاب خوبی را انتخاب کرده‌ام.
داستان از این قرار است که شاگرد آیانه، هیرومی، جسد یوشتاکا را در آشپزخانه پیدا می‌کند.
ولی سوال‌های زیادی بوجود می‌آید، یوشتاکا چرا باید خودکشی کند؟ آیا قتلی صورت گرفته؟ چرا هیرومی جسد را پیدا می‌کند؟ انگیزه قتل چیست؟ آلت قتاله کجاست؟
صفحه‌های اول کتاب نویسنده شما را شریک راز‌هایی می‌کند که نمی‌دانید لو رفتن‌شان خوب است یا مسکوت ماندن‌شان.
بعد از آن روند داستان براساس این متن از کتاب جلو می‌رود:
اوتسومی سرش را تکان داد.«راستش مطمئن نیستم متوجه شدم یا نه. پس یعنی این تکلیفی که بهم دادی برای اثبات اینه که این ترفند غیرممکنه؟ چرا؟»
«گاهی اثبات اینکه سوالی جواب نداره به اندازه جواب دادنش مهمه.»
و در پایان معما به شکلی خلاقانه حل می‌شود. 
شاید بتوانید قاتلُ حدس بزنید ولی روش قتلُ فکر نمی‌کنم.😶‍🌫️

اگر بپرسی پیشنهاد می‌کنم یا نه؟
می‌گم تو این فکرم که کتاب بعدیم، کدام کتاب نویسنده باشه😌
ولی توجه داشته باشید به عنوان یک کتاب جانبی، خوبه...🌱

بیست تیر ۱۴۰۴/ دهمین یادداشت تابستان
      

25

ریحانه  سعیدی

ریحانه سعیدی

8 ساعت پیش

        کتاب عطر سنبل عطر کاج : 
کمی از داستان کتاب : فیروزه، دختری ایرانی هست که پدرش کاظم، مهندس نفت هست و فیروزه و خانواده اش برای کار کاظم، به آمریکا می روند و اونجا از شهری به شهر دیگر می روند... و این داستان روایت کننده خاطرات و داستان های او در هر بخش از زندگی اش بود؛ از درس و تحصیل در مدرسه و ازدواج و بچه داری.....
قلم نویسنده به نظر من خیلی روان و دوست داشتنی بود وقتی که خاطراتش رو بیان می کرد.... فضای داستان، فضای خانوادگی بود و به جمع های خانوادگی فیروزه خیلی اشاره کرده بود؛ این که چقدر همدیگر رو دوست دارن ، برای موفقیت یکدیگر خوشحال می شوند و حتی جشن می گیرند؛ و این خیلی قشنگ و دوست داشتنی بود.
در واقع این کتاب برای هدف مشخصی پیش نمی رفت، بلکه روایت کننده یک زندگی با همه پستی بلندی هایش بود، و این روایت های داستان بود که اون رو می ساخت و در عین حال، زیبا می کرد....
این که یک خانواده ایرانی، هیچوقت اخلاق و رفتار هاش و ارتباطش با خانواده ش رو عوض نمیکنه.... این که چون ایرانی بودند، در زمانی که آمریکایی ها از ایرانی ها خوششون نمی اومد، چقدر مشکلات داشتند و سخت بود.... از جمع های ناب خانوادگی شون گرفته تا کمک و حل مشکلات به کمک همدیگر...
امتیاز من به این کتاب پنج بود، چون عاشق کتابش شدم  و نتوانستم نقص زیادی در آن پیدا کنم.... و موقع خواندن کتاب، احساس می کردم در فضای پر محبت و خانوادگی کتاب هستم و میتوانم همه این عشق و علاقه رو احساس کنم، که این باعث شد خیلی این کتاب را دوست داشته باشم، در کل به نظرم این کتاب خیلی زیبایی بود، البته اگر فضا های خانوادگی رو می پسندید...🌺
این بار تلاش کردم بهتر بنویسم و امیدوارم موفق شده باشم🥹
      

16

Elias

Elias

9 ساعت پیش

        نام کتاب: خورشید خوار 
نویسنده: کریستوفر راکیو 
مترجم: ساره طراح
تعداد صفحات: ۶۰۸ وزیری
ژانر: علمی تخیلی-اپرای فضایی-فانتزی( شاید بشه گفت نمیدونم)
خلاصه داستان: 
هادرین پسر بزرگ خاندان مارلو از دلس که در سر رویای صبر در کهکشان‌های دور و تحقیقات دارد، با اتفاقاتی که رخ میدهد مجبور به فرار میشود. 
این فرار نتیجه‌ی متفاوتی را رقم میزند.
نتیجه‌ایی که خورشید خوار را میپروراند.
( جدی هرچی از جلد اول بگم اسپویله تنها جوری که تونستم بدون اسپویل وقایع ایده کلی رو بگم ) 
بررسی: 
داستان خورشید خوار با روایت اول شخص از زبان هادرین شروع میشه که از اینده‌ی نامعلوم خودش میگه و داستان زندگی و گذشته خودش رو از زمانی که بیست و یک سال داره روایت میکنه و درواقع کتاب خاطرات هادرین هست. 
نویسنده در ابتدا با اسپویل‌های کوچک مخاطب رو نسبت به سرنوشت هادرین کنجکاو میکنه.
نویسنده با الهام از تلماسه داستان رو با دقت و ظرافت نوشته.
دیالوگ‌های فلسفی در کنار بعد قدرت و سیاست و تلاش برای زندگی، جلد اول کتاب رو تشکیل میده.
شخصیت پردازی: 
داخل کتاب شخصیت‌های فرعی زیادی میان و میرن ( که احتمالا معرفی شخصیت بوده و در اینده ازشون استفاده میکنه) تنها کسی که شخصیت پردازی کاملی داشت خود راوی یعنی هادرین بود.
هادرین که از دنیای شاهزادگی و سلطنتی به اعماق تباهی کشیده میشه و کل دانش و هدف زندگیش و غیره به چالش کشیده میشه.
شخصیتی که ماشالا عشق‌های متفاوتی هم تجربه میکنه( نه نمیگه ماشالا ) 
روند طی کردن هادرین از نجیب زاده به چیزی که تبدیل میشه میتونست دقیق تر و قابل لمس تر هم باشه.
فضا سازی و دنیا سازی، جلد اول مجموعه‌اس دنیا سازی معلومه که خیلی  عمیق‌تر میشه و قرار گسترش پیدا کنه با توجه به پایان جلد اول. 
فضا سازی هم قابل تصور و کامل بود منتها ممکنه بعضی وقتا زیاد بشه.
نکته که باید گفته بشه جلد اول با تمام پستی بلندی‌هایی که داستان داره، مقدمه‌اس در واقع شروع اصلی از جلد دوم هستش ولی این به معنی اینکه این جلد چیزی برای عرضه کردن نداره نیست. 
پلات توییست و فراز و نشیب‌های خودشو داره‌.
نکته دوم داستان داره روایت میشه و پیش میره اما کنده ( حقیقتا نمیدونم اینو چطوری بگم ) در حالی که پیش میره اون کندی حس میشه.
و اما دین، کتاب یه دین خودساخته داره که زمین رو مقدس میدونن و وعده میدن که باز زمین به کمکشون میاد. نیایشگری قدرت رو تو دست داره،حاکم نیست اما هم‌رده امپراتوری قدرت داره و هرکس باهاش مخالفت یا کفر گویی کنه نابود میشه و کسی نمیتونه جلوش رو بگیره.
کتاب با جنگ بین انسان‌ها و سیلین‌ها، درواقع همون ادم فضایی‌ها، در خیلی جاها به دین کنایه و ضربه میزنه و روی تندخویی افراد متعصب رو نشون میده.
نویسنده دین دنیای کتابش رو جالب خلق کرده، اعتقاد دارند که هرکس از هوش مصنوعی و موارد خواصی از تکنولوژی استفاده کنه کفر گو و باید نابود بشه؛ توجه کنید کتاب در اینده و فضا روایت میشه متوجه نکته شدید!؟ 
کتاب با اینکه توی فضای علمی تخیلی پیش میره اما نبرد و لباس‌ها و سیاست و فلسفه داستان به نوعی یاد اور داستان‌ها فانتزی‌ست.
      

7

Daydreamer

Daydreamer

10 ساعت پیش

        لاشه لطیف کتابی بود که توی فضای مجازی یه مدت ترند شده بود و خیلیا درموردش بحث می‌کردن ولی در نهایت وقتی دیدم چند نفر از اطرافیانم که سلیقه قابل اعتمادی داشتن این کتاب رو خوندن، با دوستم تصمیم گرفتیم باهم بخونیمش و صادقانه یه تجربه خیلی عجیبی بود. فکر کنم جزو کتاب هایی شد که تا ابد قراره یادم بمونه و روی داستانش فکر کنم.

اول از همه سبک دارک و گوتیک کتاب واقعا باعث شده نه تنها برای هر رده سنی، بلکه برای روحیه حساس هم مناسب نباشه. به شخصه وقتی تو صحبت افراد می‌دیدم به این نکته اشاره شده با خودم می‌گفتم مگه چقدر می‌تونه فاجعه باشه؟ و فکر می‌کردم شاید چاشنی اغراق اینجا دخیل بوده یا آدم هایی این کتاب رو خوندن که خیلی روحیه حساس دارن ولی جدا و بدون شوخی، کتاب یه سری مسائل رو خیلی باز مطرح کرده و بخش های سانسور شده‌اش هم که به زبان اصلی خوندم از اون مسائلی که ترجمه بیان شده بدتر. به خاطر همین اگر تصمیم گرفتین این کتاب رو بخونین به این نکته حتما توجه کنین.(من به شخصه خیلی اذیت نشدم ولی خب این هم نبود خیلی عادی از کنارش بگذرم و برای همین با خودم گفتم حتما به این نکته اشاره کنم.)

یه داستان پادآرمانشهری با یه ایده‌ای که شاید جدید نباشه ولی همون ایده رو نویسنده تونسته جذابیت ببخشه و همین باعث میشه این کتاب ارزش خوندن داشته باشه. روند کتاب واقعا جالب گیراست، به شخصه کتابو تو سه روز که تقریبا هر روزش چیزی حدود ۶۰ تا ۱۰۰ صفحه خوندم، تموم کردم و این سه روز هم به خاطر این بود که کمی مشغله داشتم وگرنه کتاب اصلا طوری نیست بتونی ولش کنی.گره های داستان، اشاره ها و نکته هایی که مد نظر نویسنده بود خیلی ظریف توی روند داستان ارائه شد و من اینو خیلی دوست داشتم.

تا جایی که سواد من کفاف میده، کاراکتر ها به نظر می‌رسید نماد برخی از قشر ها، افراد، سبک زندگی و... بودن(مخصوصا کاراکتر اصلی، مارکوس) و خود روند داستان، موقعیت هایی که پیش میومد، کاملا جا برای فکر کردن داشت.

درمورد پایان(وای از پایان این کتاب!) من اصلا و ابدا این پایان رو پیش بینی نمی‌کردم، فکر کنم خودش یه پوئن مثبت باشه این پلات توئیست. ولی الان هرچی بیشتر روی پایانش فکر می‌کنم، می‌بینم چقدر هوشمندانه و رئالیسم و صد البته مطابق روند کتاب بوده و چقدر خوب اون مفهومی که نویسنده می‌خواست القا کنه رو رسونده. 

نکته جالبی که از این کتاب به چشمم خورد این بود که از لحاظ پردازش شخصیت یا پردازش مکان(بیشتر هم پردازش شخصیت) واقعا کمترین حالت ممکن به ما اطلاعات داده بود ولی این کمبود به روند داستان لطمه نزده بود.(من به شخصه یه کم اولش گیج بودم، نمی‌فهمیدم چی به چیه ولی به مرور متوجه میشین و چیزی دیگه براتون توی ابهام نمی‌مونه.) شخصیت ها از کمرنگ ترین تا پر رنگ ترین به میزان نیاز به نظرم پرداخته شده بود بهشون و این خودش یه نکته خوبیه. درمورد مکان هم باید بگم که لوکیشن های داخل کتاب خیلی زیاد نبود ولی خب به خوبی اونارو شرح داده( به شخصه عاشق پردازش باغ وحش شدم، به طرز عجیبی به نظرم ملموس ترین مکان این کتاب، باغ وحش بود.)

درکل، خوندن این کتاب نسبتا کوتاه خالی از لطف نیست. فکر کردن روی اتفاقاتی که در این کتاب رخ میده، روی طرز تفکر آدم‌ها، روی تصمیم هاشون، نتیجه‌گیری نویسنده باعث میشه که شما روی مفهوم "انسانیت" فکر کنین و شاید شما با نویسنده موافق باشین و شاید هم نه.
      

16

الهام قنبری

الهام قنبری

11 ساعت پیش

        این کتاب با دیدگاهی بدبینانه و تحقیرآمیز به زنان نگاه کرده و آن‌ها رو موجوداتی ضعیف، سطحی و فاقد عقلانیت و هنر و ذوق  میدونه.البته که این نگرش ریشه در تجربیات شخصی (ارتباط او با مادرش و البته ارتباط بد پدر و مادرش و مشاهده اسیب هایی که پدرش از جانب مادرش تحمل کرده) و فضای فکری دوران اون داره که مملو از کلیشه‌های جنسیتی بوده.
تحقیقات روانشناسی نشان داده‌اند تفاوت‌های جنسیتی بیشتر ناشی از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند تا تفاوت‌های بیولوژیکی ذاتی.اما کماکان فرهنگ ها، دیدگاهها و حتی قوانین مخالف دانش و مطابق جزم اندیشی و جنسیت زدی شوپنهاور زیاده. 
مطالعه این کتاب می‌توانه برای درک فضای فکری دوران شوپنهاور و درک شخصیت فردی او و حتی درک تاثیر ارتباط پسر با مادر و تاثیر این ارتباط با دیدگاهش در مورد زنان مفید باشه، اما هرگز نمیشه به عنوان سند و مدرک  علمی مورد تایید و تقلید باشه. 

اما بخش اخر و یک عبارت درخشان :
فریدریش شیللر واگویه : « بدون زنان کسی در آغاز زندگی یاریمان نمی‌کرد ،در میانه زندگی شادمان نمی‌ساخت و در پایان تسلای خاطر نمی‌دادمان»

      

8

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.