شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
کوثردشتی

کوثردشتی

4 ساعت پیش

        آرزوی بزرگش در زندگی چیست؟
این سوال را  برای هرشخصیتی که میخواهیم خلق کنیم، باید جواب بدهیم. برای نقد و بررسی هر داستان و روایتی، این مهم‌ترین سوالمان از نویسنده است. 
از فلسفی‌ترین و مهم‌ترین و متداول‌ترین سوال‌هایی که از بچه‌ها می‌پرسند هم این است که بزرگ شدی می‌خواهی چه‌کاره شوی؟
اگر هم کسی هرجای زندگی، بگوید دیگر نمی‌دانم باید چه بخواهم یا اگر بگوید هرچه باداباد، تمام تلاشمان را می‌کنیم تا به او بفهمانیم که باید دور و برش را خوبِ خوب نگاه کند و دقیق فکرکند تا نخی پیدا کند و سرش را بگیرد و جلو برود. نمی‌شود که آدم بی‌هدف همینطور بچرخد و زندگی این‌طرف و آن‌طرفش کند.
وقت خواندن کتاب دیلماج، سرم پر بود از این حرف‌ها. به آدم‌هایی که توی زندگی‌ام دیده‌ام و ظاهر زندگی‌شان، آدم را فکری می‌کند که نکند واقعا هیچ هدف بزرگی برای زندگی‌شان ندارند؟!
هرچه داستان جلوتر می‌رفت، بیشتر از باری به هرجهت بودن بدم می‌آمد.
آخر آدم این‌قدر منفعل؟!
میرزا یوسف، یک شخصیت تخیلیِ تاریخی است. به بهانه خواندن زندگی‌نامه‌اش از لابه‌لای دست‌نوشته‌های خودش، چند روزی در حال و هوای دوران قاجار تنفس کردیم. اما میرزایوسف هرکس دیگری می‌توانست باشد. می‌توانست کوثر باشد و نظاره‌گر گذر عمر و هرکس هم که از راه رسید، دستش را بگیرد و به هرطرفی بکشاند.
برای خود من، فکر کردن به همچین وضعیتی برای شخصیت کلافه کننده است اما آقای شاه آبادی، نه تنها این شخصیت را خلق کرده که با شیوایی، داستانش را جلو برده و مخاطب را پای قصه دردناک میرزایوسف میخ‌کوب می‌کند. 
اگرچه نقدهایی به فرم کتاب وارد است؛ مثل اینکه می‌شد آخرش را طور دیگری تمام کرد یا اینکه انتخاب قالب نامه‌نگاری برای این داستان، خیلی منطقی به‌نظر نمی‌آید یا اینکه بعضی شخصیت‌ها با این بهانه که خود میرزایوسف از آن‌ها چیز زیادی ننوشته، تا آخر کتاب مبهم باقی ماندند.
اما برای خود من، هم یک سیر تاریخی از آن دوران  به دستم آمد و ذهنم منظم شد هم شخصیت اصلی برایم به‌شدت تاثیرگذار بود.
      

0

حامد صاحبی

حامد صاحبی

11 ساعت پیش

        بسم الحق؛
۱. «چراغ‌ها...» به معنای دقیق کلمه، یک «برشی از زندگی» است. یعنی شما نباید انتظار غافلگیری، تعلیق و هیجان خاصی را داشته باشید. اگر اهلش باشید، باید خودتان را همراه کنید با راوی داستان «کلاریس» تا شما را با زندگی روزمره و به‌شدت زنانه‌ی خود همراه کند.

۲. از خوبی‌های این رمان، آشنایی با حال و هوای دهه‌ی ۴۰ خورشیدی، آبادان و ارامنه‌ی ایران است. به بیانی دیگر متوجه می‌شوید که وضعیت یک خانواده‌ی ارمنی، در آبادان دهه‌ی ۴۰ خورشیدی به چه صورت بوده است!

۳. دروغ چرا؟ از اینکه این رمان، برنده‌ی این همه جایزه شده تعجب کردم. نه اینکه «بد» باشد. خیر. فقط در این «حد» نبود.

۴. اگر به خاطر شرکت کردن در چالش بهخوان نبود، مطئنم به این زودی (حدود یک ماه) تمامش نمی‌کردم. بس که بعضی جاها کند و کسل‌کننده  پیش می‌رفت داستان.

۵. از همه‌ی ضعف‌ها و کمبودها که بگذرم، از قدرت قلم نویسنده لذت بردم و هرچند دوباره «چراغ‌ها...» را نخواهم خواند، اما در فرصتی مناسب، «عادت می‌کنیم» را آغاز خواهم کرد.
      

0

آیدا

آیدا

11 ساعت پیش

        حرکت در راستایِ افکارِ عمومی هرچند خرافی؟
یا شروعِ یک طغیانِ جدید؟
پس از اتمام این کتاب این دو سوال مثلِ خزنده ای درونِ ذهنم شروع به خزیدن کرد . نتوانستم پاسخِ درخوری برایش پیدا کنم...
اولین تجربه ی من در خصوصِ خوانشِ رمان به سبکِ "دیستوپیا" یا همان "پادآرمان شهری" بود.
نویسنده به واسطه ی زیستن در دورانِ امپراطوری فرانکو که مبنایِ حکومتِ آن دیکتاتوری و فاشیستی است ناگزیر به نگاشتن کتاب در قالب وهم و خیال بود.
داستان بیانگرِ مردمانِ دهکده ای است که سخت به عقایدِ خرافی خود پایبند هستند ، به طوری که کسی توانِ نفوذ و تغییرِ آن را ندارد و اگر شخصی از افراد دهکده به باور هایِ ریشه دارِ آن ها شک کند و سعی در رقم‌زدنِ تحولی داشته باشد سرنوشتِ او به مرگ ختم میشود...
افراد در این دهکده مبتلا به ترس شده اند ، ترسی که ریشه ی مشخصی ندارد و از دیرباز با آن ها همراه بوده است.
دهشتِ از دست دادن چیزی را دارند که نمی دانند آیا ممکن است آن را از دست بدهند یا نه؟
برایِ امتناع از این هراس دست به قربانی کردنِ یکدیگر میزنند...
شورِ زندگی در دلِ تمامی آن ها مرده است
و اگر شوری نباشد 
آیا زندگی معنایِ خودش را حفظ خواهد کرد؟
گمانِ خرافی چطور میتواند انسان را به ژرفایِ ابتذال و رذالت بکشاند؟
آیا به واقع یک عقیده میتواند انسان را از بعدِ انسان بودن خارج کند؟
"این کتاب بوضوح تبعاتِ خرافات را نمایان میکند وانحطاطِ آدمی را در راستایِ خاتمه دادن به باورهایِ دروغین".


🙋🏻‍♀️ از شما خواهشمندم به خویشتن مجالِ مطالعه ی این کتاب را بدهید.
      

3

مهدی نجف پور

مهدی نجف پور

11 ساعت پیش

        ■بعضی از کتابارو که می‌خونی، خوشحال میشی که هنوز قدرت ادبیات اونقدر زیاده که تاثیرش از دیدنِ فیلم‌ها و سریال‌ها هم فراتر می‌ره و اثرش رو توی تو چنان باقی می‌گذاره که مدت‌ها بهش فکر کنی.
"غریبه" برای من جزو چنین آثاری بود. اثری که اتفاقا نه برای خیلی وقت پیش، بلکه برای ۴ یا ۵ سال قبل هستش. خوندنش لذت‌بخش و در عین‌حال مور مور کننده بود. چیزهایی که توی متنِ داستان می‌خونی یک داستان ساینس‌فیکشن رو ارائه میدن اما در فرامتن و زیرمتن داستان، ما با چیزهایی روبه‌روییم که حتی اگر چشم‌هامون رو به روشون ببندیم نمی‌تونیم مانع‌ِ متوجه شدنشون بشیم. داستانِ "غریبه" برای شک‌کردن نوشته شده. داستانی که توش دنیا آخر‌الزمانیه، پیشرفت بشر مثلِ برق و باد سریعه و دنیا اونقدر در حال تغییره که برای کرکترای داستان بسترِ نقطه‌ایه که باید دقت کنن چیزی که فکر می‌کنن هستن یا نه؟
روایتِ ایان رید از ماجرا جوریه که از همون اول متوجه میشی که یه چیزی سرِ جاش نیست و داره بهت سرنخ میده تا دچار شک بشی اما هرچقدر هم شک‌کنی، خیلی دشواره که سیلی محکمی که اواخر داستان قراره بهت بخوره رو پیش‌بینی کنی و این برای یک نویسنده‌ی امروزی خیلی کار سختیه چون مخاطب‌هاش هم از یک هوش نسبی برخورد دارن که اگر خوب با کارتات بازی نکنی دستت رو می‌خونن.
■همراه شدن با داستانِ "غریبه" اونقدر ساده‌ست که باورت نمیشه داری انقدر راحت در طول صفحات پیش‌روی می‌کنی. همه‌ی این‌ها برمی‌گر‌ده به هنرِ ایان رید در نوشتنِ اثری چنین گیرا و همراه کننده. پیش از این ایان رید به جستار نویسی و مموآر نویسی مشغول بوده و خب مشخصه که چرا انقدر می‌تونه مخاطب رو برای خودش نگه داره و همراه داستانش پیش ببره. چون کسی که جستار یا مموآر می‌نویسه یک بخشِ هنرش ایجادِ روایتِ جذاب از چیزهای معمولی و حوصله سر بره و این به شدت توی اثری مثل "غریبه" حائز اهمیته.
در یک دنیای آخرالزمانی که دنیا سراسر خاکستری شده، در حاشیه‌ی شهر توی یک خونه‌ی قدیمی چه اتفاقاتی ممکنه رقم بخوره که بشه با جزئیات بهشون پرداخت؟ خوردن، خوابیدن، ریدن و سکس... همین و بس. اما ایان رید دست روی همین مسائل میذاره و اون‌هارو در داستانش جوری دچار اهمیت و ارزش می‌کنه که تو به جای سر رفتن حوصله‌ت، احساس نزدیکی می‌کنی با داستان. پیش‌تر درباره‌ی خلاصه‌ی غریبه حرف زدم، اینکه شما همزمان با کاراکتر اصلی داستان دچار یک نبرد می‌شید تا برای حفظ موقعیت و مرزهای انسانی/اخلاقی‌تون بجنگید هنر بی‌نظیر نویسنده‌ به حساب میاد. 
■این کتاب برای من یادآورِ هرس‌انگیز دنیا بود. چه دشواره که چیزهایی که واقعا هستیم رو با مدرک بهمون ثابت کنند نیستیم و چه دشواره که نتونیم مرز بین‌ش رو ببینیم تا زمانی که کار از کار گذشته باشه.

■در کل، اثری مثل غریبه نورهای روشنی هستن در دنیای ادبیات این روزها. ادبیاتی که وقتی همه فکر می‌کنند تیره و تاره شده، اثری این‌چنینی میاد و می‌درخشه و انصافا هم خوب می‌درخشه.
به شدت توصیه می‌کنم بخونیدش. از سهل‌خوان‌ترین کتابهای امسال بود برام‌.

امتیاز: ۴ از ۵. (اگر قرار رو بر سخت‌گیری نمی‌ذاشتم، ممکن بود حتی ۵ بگیره)

*جا داره که از مترجم هم بابت ترجمه‌ی خوبش تشکر کرد. من واقعا راضی بودم.
      

0

فاطمه معروفی

فاطمه معروفی

11 ساعت پیش

        «سیر عشق» کتابیه که می‌گه: عشق واقعی بعد از اون لحظه‌ی جادویی شروع می‌شه، نه توی همون لحظه‌ی آشنایی اول. در جایگاه یه روانشناس، این کتاب رو نه فقط به زوج‌ها، بلکه به تمام آدم‌هایی که روزی می‌خوان کسی رو دوست داشته باشن پیشنهاد می‌کنم.
آلن دوباتن با نگاهی فلسفی و روانشناختی، داستان زندگی یک زوج به اسم ربیع و کرستن رو روایت می‌کنه؛ از ابتدای آشنایی، ازدواج، بچه‌دار شدن، دل‌زدگی‌ها، خیانت‌های ذهنی، تا رسیدن به یک درک عمیق‌تر از مفهوم عشق.

این کتاب در قالب داستان، ماجرای دو نفر رو تعریف می‌کنه که وارد رابطه می‌شن، ازدواج می‌کنن و قدم‌به‌قدم با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شن که خیلی از ماها ممکنه تو زندگی واقعی تجربه کنیم.
چالش‌هایی که خیلی وقتا بلد نیستیم در موردشون حرف بزنیم، یا حتی نمی‌دونیم از کجا باید حلشون کنیم.
این کتاب می‌تونه یه راهنمای کوچیک برای هموارتر کردن مسیر زندگی زناشویی‌مون باشه.

⸻

چرا این کتاب مهمه؟
✔️ چون واقع‌بینانه‌ست؛ از واقعیت‌های بی‌رحم و روزمره‌ی عشق می‌گه، نه رویاهای شیرینِ فیلم‌های عاشقانه.
✔️ چون بهت یاد می‌ده عشق یک مهارته، نه فقط یک احساس
✔️ چون کمک می‌کنه بفهمی رنج در رابطه نشونه‌ی شکست نیست، بلکه بخشی از مسیر رشده

⸻

🔹نقاط قوت:
	•	نثر خاص و روایت متفاوت: ترکیب داستان و تحلیل روانشناسانه
	•	دید فلسفی و صادقانه به رابطه و عشق
	•	مناسب برای کسانی که به عمق عشق فکر می‌کنن، نه فقط شور لحظه‌ای

🔸نقاط ضعف (برای بعضیا):
– گاهی تحلیل‌ها وسط داستان ممکنه رشته‌ی روایی رو قطع کنه
– اگر دنبال داستان کلاسیک عاشقانه‌ای، این کتاب مناسب تو نیست

⸻

جمع‌بندی:
«سیر عشق» یه کتابیه برای یاد گرفتن عشق ورزیدن، نه فقط تجربه‌ی اون. اگه آماده‌ای با بخش‌های ناخوشایند عشق روبه‌رو بشی، و بدونی که رابطه‌ها با پیچیدگی‌هاشون معنا پیدا می‌کنن، این کتاب یکی از بهترین انتخاب‌هاست.
نه برای قلب‌های تازه‌کار، بلکه برای ذهن‌هایی که می‌خوان عشق رو بفهمن.

⸻

چند جمله‌ی ماندگار از کتاب:
	•	«عشق واقعی یعنی کسی رو با همه‌ی ضعف‌هاش ببینی و باز هم بخوای کنارش باشی.»
	•	«ما خیال می‌کنیم عاشق شدیم، اما در واقع فقط یک تصویر ذهنی ساخته‌ایم.»
	•	«ازدواج یعنی پذیرفتنِ این‌که هیچ‌کس کاملاً قابل درک نیست.»

⸻

اگه قراره عاشق بشی یا از قبل عاشق شدی و دنبال یه آینه‌ای تا رابطه‌تو توش ببینی، سیر عشق برات هم رفیقه، هم راهنما.
      

8

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

13 ساعت پیش

        🟤📖تام فیلیپس نویسنده‌ی جسور انگلیسی 🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 کتاب تاریخ مختصر به گند کشیدن جهان است، کتابی که جزء کتابهای پرفروش دنیا بوده است.در مقدمه نویسنده به جای اینکه کتاب را تقدیم به همسرخود یا دوستی ویا شخصی از نردیکانش تقدیم کند بااین جمله مارا دعوت به خواندن کتاب می‌کند «به همه‌ی کسانی تقدیم می‌کنم که تاکنون به شکل واقعاً بدی گند زده‌اند. شما تنها نیستید.»
سبک کتاب محاوره‌ای، سرگرم‌کننده و کاملاً نشاط‌آور است.
🖍️📕کتاب حاضر در ۱۰ فصل حماقت بشر در تاریخ و اشتباهات جبران ناپذیر و سرنوشت ساز او را که تا به اکنون هم تاثیر بر زندگی ما داشته‌اند را به رشته تحریر درآورده است کتاب با مهارتی که شایسته تقدیر است با استناد به برخی وقایع تاریخی و مبتنی بر علوم مختلف مطالب جالب و ارزنده‌ای را بیان می‌کند،متن کتاب طنز جالبی دارد که خوانش آن با لذتی همراه است،که تاحدودی می‌توان به حق دانست که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده است و در نقدوبررسی کتاب خواندم در مجله نیویورک تایمز درباره این کتاب نوشته: «کاملا آموزنده، کاملا سرگرم‌کننده، کاملا دلسردکننده، به روشی بسیار جالب»!
🪵کتاب رویدادهای تاریخ زندگی بشر را از زاویه دید متفاوتی مرور می‌کند رفتارهای شگفت انگیز دیکتاتورهای تاریخ و حماقت‌های بشر را با لحنی طنز گونه و جذاب به تصویر کشیده است از دلایل واهی برای جنگ‌ها و تصمیمات نادرست حاکمان تا آسیب‌های جبران ناپذیر زیست محیطی و تاثیر مخرب آن بر زندگی همه جانداران  که بر کسی پوشیده نیست سخن می‌گوید.
🏈نام کتاب خبر از یک کتاب با زبان طنز و انتقادی و متفاوت می‌دهد هرچند این زبان طنز و شیرین چیزی از عمق فاجعه وقایع بیان شده را کم نمی‌کند البته شاید نتوان آن را به عنوان یک متن تاریخی متقن و مستقل تلقی کرد کما اینکه چند بار در متن کتاب هم به آن اشاره شده است و هیچ جا هیچ منبع و مرجعی را معرفی نمی‌کند.
🪵در نخستین فصل کتاب، چرا مغز شما یک احمق است، در مورد اینکه چرا نیاکان ما متفاوت فکر میکردند صحبت میکند. در فصل دوم، انسان ها را تا پیدایش کشاورزی و سکونت پذیری دنبال میکند. پس از آن تلاش های ناشیانه برای کنترل طبیعت را میخوانیم و در فصل های بعدی در مورد دموکراسی، جنگ ها، استعمار، دیپلماسی، تکنولوژی، پیش بینی آینده و در نهایت، تلاش های آگاهانه ای که درباره گند زدن به آینده داریم بررسی میکند. آن هم در زندانی ففصایی که خودمان از زباله هایمان ساخته ایم.
🏈به طور کلی، این کتاب برای علاقه مندان به تاریخ و حتی پیدایش و شیوه زندگی انسان از گذشته تا به امروز و آینده جذاب است. کتاب لحن طنز دارد، و در بعضی جاها واقعا به حماقت های انسان میخندید، با اینکه همیشه میگوییم تاریخ مایه عبرت آیندگان است، اما حقیقتا انسان ها هیچوقت عبرت نمیگیرند، و چه بسا یک اشتباه را بارها در دوران های مختلف به مدل های دیگر مرتکب میشوند. این داستان ماست، داستان گند زدن! منتها به صورت مختصر.
🪵در این کتاب ما می‌بینیم که چگونه انسان‌ها توانسته‌اند فجایع را یکی پس از دیگری ایجاد کنند و در اینجا است که طنز سیاه و داستان‌گویی طعنه‌آمیز نویسنده آشکار می‌شود.در حالی که ممکن است تاریک به نظر برسد، نویسنده ما را از یک فاجعه‌ی خنده‌دار به فاجعه‌ی دیگری می‌برد و اشتباهات وحشتناکی را که انسان‌ها برای ایجاد رویدادهای خاص در تاریخ ما مرتکب شده‌اند برجسته می‌کند. هر برشی از تاریخ با لحنی طنزآمیز و طعنه‌آمیز ارائه می‌شود و خواننده را در مورد اینکه آیا به تصمیماتی که برخی از انسان‌ها گرفته‌اند بخندد یا گریه کند سردرگم می‌کند.
هنگام خواندن کتاب، با دیدن رفتارهای نابخردانه‌ی حاکمان و سیاستمداران گاهی شوکه می شویم، گاهی از ته دل می خندیم گاهی حرص خواهید می‌خوریم و در موارد بسیاری حسرت میخوریم.

🪶💔چند نمونه از جملات کتاب در قسمت جدول زمانبندی «طنازانه‌ اما غمگین»:
12000سال قبل از میلاد: انسان جنگ را ابداع می‌کند! ای انسانیت، ادامه بده!
11000 قبل از میلاد: کشاورزی ابداع می‌شود که اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، اشتباه بزرگی بود.
3000سال قبل از میلاد: سومری‌ها و مصری‌ها «حکومت سلطنتی مطلق و سلسله‌ای» را ابداع می‌کنند. بابت این ابداع از مصر و سومر متشکریم!
1959: قطحی در چین آغاز می‌شود که بخشی از آن به دلیل کمبود ناگهانی گنجشک‌هاست.
1960: شوروی مسیر رودخانه‌ها را از دریاچه‌ی آرال منحرف می‌کند. خبر تکان‌دهنده این است که دریاچه‌ی آرال خشک می‌شود.
1945: رابرت اوپنهایمر پیش‌بینی می‌کند که سلاح‌های هسته‌ای به جنگ پایان می‌دهند. نتایج تاکنون نامشخص‌اند.
🪶✍️پی‌نوشت: امتیاز کامل از کتاب دریغ شد به دلیل اینکه اولاً ترجمه خیلی مورد پسند نبود و ایرادات ویراستاری در کتاب وجود داشت ودیگر اینکه نویسنده هیچ جا از ارجاع و استناد استفاده نکرده و منبعی برای حرف‌هایش نیاورده است.
      

28

سعید بیگی

سعید بیگی

13 ساعت پیش

        نثر کتاب خوب و خواندنی و ویراستاری هم خوب است.

ماجرا از خرید یک کامپیوتر در فروشگاه آغاز می‌شود و قهرمان داستان یعنی مردی 59 ساله به نام «اُوِه» قصد دارد، یک کامپیوتر کوچک بخرد که صفحه‌کلید هم داشته باشد، اما با فروشنده به مشکل بر می‌خورَد.

«اُوِه» در 8 سالگی مادرش را بر اثر بیماری و در 15 سالگی هم پدرش را که در راه‌آهن کار می‌کرده، بر اثر یک حادثه از دست می‌دهد. 

پدرش که مردی قوی و درستکار بوده، چنان تاثیری بر او می‌گذارد که تا پایان عمر این نقش را به یادگار نگاه می‌دارد و بر اساس آن آموخته‌ها عمل و رفتار می‌کند...

«اُوِه» تشنۀ توجه و محبت است و این میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن، به طور فطری در وجود هر انسانی به ودیعت نهاده شده است.

یعنی هر انسانی فطرتا هم مایل است که دیگران را دوست بدارد و هم میل دارد که دیگران او را دوست بدارند و به او توجه کنند.

البته روشن است که دوست داشتن افرادی چون «اُوِه» با خصوصیات اخلاقی و رفتاری ویژه‌اش، کمی دشوار است و همگان نه توان و حوصلۀ لازم را دارند و نه راه ارتباط گرفتن با چنین اشخاصی را می‌دانند و در نظر آنان هیچ نکتۀ مثبتی در وجود این افراد یافت نمی‌شود.

در حالی که صداقت، درستی و پای‌بندی به اصول، از مهم‌ترین ویژگی‌های یک انسان سالم و درستکار است که سبب ایجاد اطمینان و امکان اعتماد به او می‌شود.

البته بیشتر کارهای درستی که «اُوِه» در برخورد با دیگران انجام می‌دهد، به سبب پرهیز از ناراحت کردن همسرش «سونیا» پس از مردن و دیدار او در جهان دیگر است که انگیزه‌ای بسیار قوی به او ـ برای این کارها و برخوردهای درست ـ می‌دهد.

در این داستان، رفتار صمیمانه و مهرآمیز «پروانه»؛ زن مهاجر ایرانی و خانواده‌اش، به «اُوِه» نوید ارتباطات انسانی درست و بدون چشم‌داشت را می‌دهد و او را به زندگی و عشق به دیگران باز می‌گرداند.

«اُوِه» طعم این محبت و عشق را تنها در وجود تعداد معدودی از افراد زندگیش دیده بود و چون با «پروانه» و خانواده‌اش برخورد کرد؛ تارهای قلبش مرتعش شدند و به رفتار محبت‌آمیز آنان، با تمام وجود پاسخ داد و چون پدربزرگی مهربان، سایۀ لطف و مهرش را بر سر این خانواده و دیگر همسایه‌ها گستراند.

آدم‌هایی چون «اُوِه» در اطراف ما کم نیستند، اما آدم‌هایی چون «پروانه» کم هستند که بتوانند بدون ریا محبت کنند و این آدم‌های آسیب دیده و تنها را به آغوش گرم زندگی بازگردانند.

خداوندا! این بندگان خوب چون «پروانه»‌ات را زیاد کن تا دور شمع کم‌فروغ وجود آدم‌هایی چون «اُوِه» بگردند و شور زندگی را در وجودشان بیدار کرده، به جریان اندازند. آمین رب العالمین!
      

8

هانـی🐋

هانـی🐋

14 ساعت پیش

        اگه دنبال یه داستان فانتزی پر رمز و راز هستی که تا لحظه‌ی آخر نتونی حدس بزنی چی قراره بشه، کاراوال دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودی. این کتاب داستان دختری به اسم اسکارلت و خواهرش تلا رو دنبال می‌کنه که بلاخره آرزوشون برآورده میشه و وارد بازی جادویی و عجیب به نام "کاراوال" می‌شن و در طول این سفر جادویی اتفاق هایی میوفته که باید باهاشون مقابله کنه.

از همون اول تا آخر کتاب، داستان پر از پیچ‌وخم و غافل‌گیریه. نکته‌ی فوق‌العاده‌اش اینه که واقعاً نمی‌تونی پیش‌بینی کنی قراره چی بشه. هیچ چیز قابل حدس نیست، و این یکی از چیزاییه که باعث شد من تا آخرش چشم ازش برندارم.

شخصیت موردعلاقه‌م بدون شک اسطوره بود. اون حس مرموز بودن و قدرتی که داره، یه جور جذبه‌ی خاص به کل داستان می‌ده. هرجا ظاهر می‌شه، یه حس خاصی همراهشه که باعث می‌شه ناخودآگاه بیشتر دنبالش کنی و بخوای بفهمی واقعاً کیه و چی می‌خواد.

در کل، کاراوال از اون کتاب‌هایی بود که نه تنها ازش لذت بردم، بلکه باعث شد حسابی درگیر دنیاش بشم. اگه فانتزی دوست داری و دنبال یه تجربه‌ی متفاوتی، پیشنهاد می‌کنم حتماً بخونیش.

نمره‌ی من: ۴.۵ از ۵
      

0

Satoru

Satoru

15 ساعت پیش

        ✨ لیم هه‌سو درمانگر موفقی که یک روز قبل شروع برنامه تلویزیونی متن موضوع صحبت‌های اون روز رو میگیره می‌خونه و با حاشیه‌های بازیگری که درموردش تو متن نوشته بود مواجه میشه و طبق چیزی که خونده بود رفتار بازیگر رو نقد می‌کنه و چند وقت بعد اون بازیگر خودکشی می‌کنه و همه هه‌سو رو مقصر میدونن. البته که اون تنها کسی نبوده که اون شخص رو مورد نقد قراره داده اما جامعه همیشه دنبال قربانی کردن یه شخص برای راحت کردن خودشه
اون که بعد از این ماجرا از کارش اخراج میشه و حتی زندگی مشترکش با همسرش نابود میشه تنها و گوشه‌گیر شده بود و فقط نامه‌هایی رو  می‌نوشت که هیچ موقع ارسال نمی‌کرد برای آدمایی که میخواست حرفاشو بشنون
💫 یک روز با یک گربه زخمی و یه دختر بچه تنها آشنا میشه اتفاقی و تلاش می‌کنه با اون دختر به کمک گربه بیاد که به کمک نیاز داره 
اما کم‌کم می‌فهمه خود اون دختر هم تنهاتر از چیزی هست که بنظر میرسه و سعی می‌کنه در سکوتی که معذب کننده نیست کنارش بمونه 
✨ نیمه اول کتاب کند پیش می‌ره ولی نیمه دوم کتاب بهتر بود 
که کند بودن هم به شرایط لیم‌ هه‌سو برمیگرده 
شخصیت‌های فرعی کتاب خیلی به شخصیت پردازی نشده بودن و فقط سطحی نویسنده بهشون پرداخته بود. این مورد رو میشه گفت که نویسنده اولویتش شخصیت‌های اصلی کتاب بودن.
💫 و پایان بندی کتاب هم دوست داشتم بنظرم پایان خوبی داشت علی‌رغم اینکه واقعا میشد که انقد کند پیش نره نیمه اولش و  زودتر  هه‌سو و سه‌ای به هدفشون برسن و تا حداکثر ۱۵۰ صفحه جمع بشه
ولی خب پایان مناسبی داشت 
      

5

        چه کسی فکرش را می‌کرد که آنه‌ی کوچک رویاهایمان، صاحب پنج تا کوچولوی قد و نیم‌قد شود؟ آن هم کوچولوهایی که واقعا با بچه‌های دیگر فرق دارند و هر کدام یک جور خاص هستند. جم، والتر، نن و دای، شرلی و ریلاکوچولو که تقریبا نصف داستان را در صفرسالگی می‌گذراند.

آنه دیگر یک زن کاملِ بزرگسال با روحیات لطیف و شاعرانه است. دیگر از شخصیت زودجوش و شیطان دوران نوجوانی‌اش خبری نیست. همان شخصیتی که باعث می‌شد در روی خانم لیند بلند بگوید تو چاقی!... اما حالا بچه‌هایش هرکدام نسخه‌ی کوچکی از شخصیت او شده‌اند. سادگی آنه را دای به ارث برده، غرور بی‌حد و مرز او را نن، روحیه ی شاعرانه ی او را والتر (که احتمالا تنها پسری در گلن و شعاع ده کیلومتری آن است که شعر می‌گوید) و... 

کتاب ششم مجموعه‌ی آنه شرلی، یک روال و داستان مشخص ندارد. بیشتر شبیه چند داستان کوچک و کوتاه است که به هم ارتباط پیدا می‌کنند. داستان‌هایی پیرامون اتفاقاتی که در اینگل‌ساید، خانه‌ی جدید خانواده‌ی بلایت می‌افتد و کودکان آنه در آن نقش بسیاری دارند.

قلم خانم مونتگمری، واقعا قلمی انعطاف‌پذیر بوده است. او با قلمش می‌توانسته هم از دریچه‌ی یک کودک نگاه کند و بنویسد، هم از دریچه‌ی نگاه یک نوجوان، هم از دریچه‌ی نگاه یک دختر جوان متاهل و هم از نگاه یک مادر. هر کدام از رمان‌های مجموعه‌ی آن شرلی در یک دوره‌ی خاص از زندگی او اتفاق می‌افتند؛ اما قلم خانم مونتگمری در خم و چم این دوره‌ها کوچک‌ترین نقصی نداشته است. او نوجوانی آنه را به بهترین نحو نوشته بود و البته این اتفاق برای همه‌ی این دوره‌ها افتاد؛ از جمله دوره‌ی مادری آنه.

فرق این کتاب با تمام کتابهای دیگر مجموعه، این است که ماجرا، همزمان هم در دنیای مادرانه است و هم جهان کودکانه. همین نکته باعث می‌شود که این کتاب، کتاب خاصی باشد. در مسیر سفرتان به این هشت‌گانه، با خواندن آنه شرلی در اینگل‌ساید نوع دیگری از لذت را با آنه تجربه می‌کنید.

نویسنده‌ی مرور: زهرا اله‌وردی
      

5

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.