زهرا میکائیلی

تاریخ عضویت:

آذر 1400

زهرا میکائیلی

بلاگر
@z.mikaeili

60 دنبال شده

150 دنبال کننده

                کتاب‌فروش سابق، معلم کتاب‌خوانی کنونی و عاشق کتاب همیشگی‌.
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        کتاب ماجرای کارل است. پیرمردی که سال‌ها در کنار دوستش کتاب‌فروش بوده و عصرها هم سفارش مشتری‌ها را تحویل خانه‌هایشان می‌داده است. حالا دوستش در آسایشگاه است و کتاب فروشی به دخترش رسیده، کسی که به کارل علاقه‌ای ندارد و کم‌کم کار او را کمتر و کمتر کرده است.
کارل هر روز با چند کتاب سراغ مشتری‌های تلفنی‌اش می‌رود. و با بردن کتابی که حدس می‌زند مناسبشان است به زندگی آن‌ها و خودش رنگ و بوی کتابی داده است.
در این میانه دخترکی ۹ ساله همراه کارل می‌شود و اوضاع بهتر از چیزی که تا الان بوده پیش می‌رود تا وقتی که...

راستش داستان متوسطی بود. ایده‌اش را دوست داشتم. دلم می‌خواهد روزی شبیه کارل باشم، کتا‌بها را با ذوق بسته‌بندی کنم و مشتری‌هایم به انتخابم اعتماد  داشته باشند؛
ولی از نظر داستانی کمتر از آنچه انتظارش را داشتم لذت بردم. 
اگر می‌شد ۳.۸ از ۵ نمره می‌دادم ولی چنین امکانی نبود و ترجیح می‌دهم بجای ۳.۵، ۴ بدهم.

درمجموع برای کسانی که عاشق کتاب هستند، جذاب است و برای سرگرمی خوب.


* تا جایی که من توانستم مقایسه کنم هیچ‌کدام از سه ترجمه‌ی موجود در بازار چندان روان نیستند، حتی ترجمه‌ی نشر فخيم افق! البته ترجمه‌ی افق_ تا جایی که دیدم _کمی بهتر از این نسخه است و ترجمه‌ی حسین تهرانی  از نشر ثالث مطمئنم که ضعیف‌تر (با بررسی‌های من).
      

6

        بلاخره تمام شد. ۴ جلد و ۸ کتاب تمام شد.
راستش این جلد را کامل نخواندم. تمام صفحات را خواندم ولی از نیمه‌ی کتاب به بعد از روی بعضی جملات و پاراگراف‌ها پریدم. اواخر کتاب دیگر ماجرای جنگ را دقیق دنبال نکردم. می‌دانم کار زشتی است! ولی واقعا خسته شده‌ام و زیادی‌ طولانی شده بود.

در مجموع دوستش داشتم. اول که کتاب را شروع کردم فکر می‌کردم قرار است ماجرای یک خاندان بزرگ  و پر شخصیت را بخوانم، ولی فقط با سه نفر روبرو شدم. پدر و دو پسر. 
پدر مردی مستبد، مذهبی، ثروتمند، با افکاری قاطع و استوار و بی‌رحم.
پسر بزرگ، آنتوان، مردی عمل‌گرا. پزشکی دقیق که هر چیزی را فقط وقتی می‌فهمد که با حواسش درک کند. و همین است که بی ایمان است و شهوت‌ران اما مرزهای اخلاقی خاصی دارد که از آنها تخطی نمی‌کند.
پسر کوچک، ژاک. عصیانگر و تنها و ترسیده. انقلابی_ کمونیستی پر شور و در جستجوی محبت و اعتماد.

💥هشدار افشا!
و در آخر کتاب  هر سه عضو خانواده مرده‌اند. و تنها تیبوی زنده پسر نامشروع ژاک است. تنها بازمانده‌ی دو خانواده‌ی تیبو و فونتانن.

فعلا حرف دیگری ندارم. کتاب کم ماجرا و پرحرف بود. 
      

33

11

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.