معرفی کتاب مثل آب برای شکلات اثر لورا اسکوئیول مترجم مریم بیات

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
5
خواندهام
173
خواهم خواند
82
نسخههای دیگر
توضیحات
این رمان ممتاز و پرشور و حال، گرامی داشت فروپاشی سنتها از سوی نسلهایی از زنان مکزیک است. واشنگتن پست داستانی شگفت انگیز و عاشقانه... اسکوئیول ما را به ضیافتی با سفره ی رنگین دعوت کرده است. لوس آنجلس تایمز رمانی ممتاز و مفرح، جذاب و رویایی و بی اندازه احساساتی... (مثل آب برای شکلات) اثری خلاق، سازنده، شیطنت آمیز و نمایشی هیجان انگیز است. شیکاگو تریبون (مثل آب برای شکلات) به طرزی فریبنده ساده و به طرز ساده ای اعجاب انگیز است، داستانی از عشق، احساس، جنگ... و غبارروبی از آن بخش از تاریخ مکزیک است که به زنان تعلق دارد. بوستون کلوب
بریدۀ کتابهای مرتبط به مثل آب برای شکلات
نمایش همهلیستهای مرتبط به مثل آب برای شکلات
نمایش همه1403/11/30
1403/5/15
یادداشتها
1400/9/19
1400/4/5
1404/1/28
1403/12/22
1402/9/6
1403/12/9
1403/2/26
1403/6/12
1402/6/31
مثل آب برای شکلات سرگذشت دختری مکزیکی به نام «تیتا» «تیتا» که کودکی رو در آغوش «ناچا»، آشپز و خدمتکار مهربون خونه، در بین عطر و بوی خوراکها و چاشنیها و ادویهها در آشپزخونه گذرونده و به آشپزی بیهمتا و پرشور تبدیل شده که انگار خوراکی رو با ترکیبی جادویی از خواربار و احساساتش آماده میکنه! احساساتی ژرف و عمیق که میتونه مزه و روح خوراک رو تغییر بده. «آشپزی» برای «تیتا» شیوهای برای بیان چیزیه که درونش میگذره . «تیتا» تنها به این خاطر که کوچکترین دختر خانوادهست، حق «عاشق شدن» و «ازدواج» نداره و محکوم به موندن توی خونه ی مادریه. «تیتا» میراثدار سنتها و رسوم ویرانگره... «مثل آب برای شکلات» از عشق اساطیری حرف میزنه، از غذا و آشپزخونه میگه ، سری به جنگهای داخلی مکزیک میزنه، از بندوبستهای محدودکننده سنتها میگه و کنکاشی هم در روابط خانوادگی، پیوندهای خونی و غیرخونی انجام میده ولی به نظرم تنها در بخشهای آشپزی بسیار موفق عمل کرده... در روایت کتاب «عشق اساطیری» که مورد نظر نویسنده بوده شکل نگرفته و «پدرو» کاراکتر یه ابله بیدست و پا رو ایفا میکنه تا یه عاشق دلسوخته! ضمن اینکه رمان از جایی شروع میشه که «پدرو» و «تیتا» عاشق و دلباخته همدیگه شدن با این حال، حتی دو جمله هم درباره دلیل چنین عشق و رابطهی سوزانی ارائه نشده و این یکی از ضعف های کتابه. «تیتا» عاشق چیه«پدرو» شده ؟ مردونگیش؟ نرینگیاش؟ رعیتزاده بودنش؟ سواد و معلوماتش؟ صداقتش؟ شجاعتش؟ ولی راوی که رای به عدم وجود تک تک این ویژگیها توی شخصیت «پدرو» میده . «پدرو» چطور چنین پرشور و عمیق عاشق «تیتا» میشه؟ زیبایی «تیتا»؟ آشپزی جادوییاش؟ معصومیتش؟ یا هنرمند بودنش؟ چون «تیتا» به تمام این صفات عالی مجهز هست،اما بازهم دریغ از اینکه خواننده بهطریقی متوجه بشه نیت «پدرو» کدوم بوده؟ «پدروی» عاشق! بگذریم که یه عاشق احمق و در عین حال بیاخلاق بود و ما هیچ جا وارد ذهن «پدرو» نمیشیم تا دلایل رفتارهای غیرمعقولش برامون قابل درک بشه «روسورا» که دیگه نهایت بیدقتی نویسنده تو شخصیتپردازیه. روسورا- عملاً هیچ چیزی نیست در حالیکه میشد با توجه به نقشش تو داستان بسیار عمیق به شخصیتش پرداخته بشه! و دیگه این که بعضی از شخصیتهای رمان تک بعدیاند و حتی به همون بُعدشون هم به درستی پرداخته نشده ... اما با همه این توصیفات کتاب اونقدرا هم منو دلزده نکرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/9/21
در کل بخوام بگم دوست داشتنی و متفاوت بود،سیر داستان رو در کنار رسپی های مختلف پیش میبرد و یکم جادو که اضافه کرده بود برام جذابش کرده بود طوریکه حال واحوال روحی تیتا روی غذاهاش تاثیر میذاشت جالب بود. یه خورده زمان ها رو قاطی میکردم چون گنگ بود ولی یکم جلوتر میرفتی متوجه میشدی چی به چیه. و اینکه یه مقدار غلط املایی داشت. ⚠️اسپویل⚠️ و اینکه پدرو فقط یه مفت خور عوضی بود تا عاشق و به هیچ وجه لیاقت عشق تیتا رو نداشت اونجایی که تیتا با پدرو بحثش شد و بهش گفت تو حق دخالت تو زندگی من رو نداری بال درآوردم ولی آخرش اینجوری بود د آخه بی ادب این چه کاری بود کردی...؟! و حتی آخر کتاب که عروسی اسپرانزا بود من فکر کردم عروسی جان و تیتائه و خیلی خوشحال شدم و با خودم گفتم حق پدروئه خوب پوزشو مالیدی به زمین ولی بعدش دیدم نه داداش عروسی اسپرانزائه و گفتم تف تو روی جفتتون🤡😂
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.