معرفی کتاب نفس عمیق اثر آن تایلر مترجم امین حسینیون

نفس عمیق

نفس عمیق

آن تایلر و 1 نفر دیگر
3.6
7 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

5

شابک
9786004054560
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
1398/6/16

توضیحات

        فس عمیق شبیه زندگی ماست. قهرمان های داستان مگی و آیرا هستند، زوجی میانسال و کمی خوشبخت، کمی بدبخت،پر از مشکل و دردسر و دعوا. اما در طول داستان دوباره و دوباره عشق را کشف می کنند و این کشف عشق در زندگی روزمره و در میان خاطرات و مشکلات باعث می شود در پایان رمان احساس بهتری داشته باشیم.اما نفس عمیق اصلاً درگیر بازی های احساساتی و امیدبخشی های بیهوده نیست، در پایان نفس عمیق عشق بر نفرت غلبه نمی کند، شخصیت ها دچار تحولات ساده لوحانه نمی شوند و آنچه ادامه می یابد زندگی است و اراد? معطوف به بهتر شدن. مگی مادری است که نمی پذیرد کاری از دستش ساخته نیست و در هر شرایطی برای بهتر شدن زندگی اطرافیانش تلاش می کند. اشتباه می کند و افکارش گاهی خواننده را به خنده می اندازد، ولی تسلیم نمی شود.
      

لیست‌های مرتبط به نفس عمیق

یادداشت‌ها

زهرا ساعدی

زهرا ساعدی

16 ساعت پیش

          نفس عمیق روایت خانواده‌ی موران و بیش از همه مادر و پدر خانواده، مگی و آیرا و غم و شادی و خوشبختی و بدبختی‌شان است. مگی پرستار خانه‌ی سالمندان، ساده‌گیر و کمی دست‌وپاچلفتی است، درست نقطه‌ی مقابل مادرش که قسم خورده بود مثل او نشود. آیرا اما محتاط و حسابگر است و ناچار شده دست از آرزوهایش بکشد تا مسئولیت پدر و دو خواهر و بعد مگی و فرزندانش را برعهده بگیرد. داستان در یک روز اتفاق می‌افتد، سفر چند ساعته‌ی مگی و آیرا به مراسم ختم شوهر دوست مگی و بازگشت به خانه. اما در این سفر بارها به عقب می‌رویم و چیزهای بیشتری از آیرا، مگی و اطرافیان‌شان می‌فهمیم و بالا و پایین زندگی مگی و آیرا را می‌بینیم. زندگی آیرا و مگی به عنوان زوج پر از بالا و پایین است و در همین چند ساعت بارها از هم دلخور می‌شوند و باز روابط‌شان عادی می‌شود. به نظرم این تصویر به زندگی روزمره‌ی یک زوج نزدیک‌تر‌است: بالا و پایین و در نهایت داشتن همدیگر. به قول آیرا درختی که معلوم نیست ریشه‌هایش چقدر عمیق است.

دفعه‌ی اول که کتاب را خواندم زیاد دوستش نداشتم، بدتر از همه ترجمه، بامزه‌بازی‌های مترجم و پانویس‌ها بود که بدجوری اعصابم را بهم ریخته بود. این بار اما داستان را خیلی بیشتر از دفعه‌ی قبل دوست داشتم و ظرافت‌های خانم تایلر در قصه‌گویی بیشتر به چشمم آمد. ترجمه کماکان روی اعصابم بود اما خود داستان برایم پررنگ‌تر شده بود. 

و آخرین نکته هم اینکه کتاب در دهه‌ی هشتاد نوشته شده و تفاوت آن دوران با الان کاملا محسوس است. مگی و آیرا در چهل سالگی خودشان را پیر می‌دانند و شکل روابط با امروز بسیار متفاوت است.
        

0