یادداشتهای نرگس خالقی (57) نرگس خالقی 1404/5/28 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 317 دختری روی تخت خانه دراز کشیده است. مُرده است. همسرش سالن خانه را بالا پایین میرود، بارها و بارها از کنار تخت و زنش رد میشود و با خودش بلند بلند حرف میزند. آنقدر بلند که همهمان میخوانیماش. ماجرا از زبان مرد است. ما بیرون گود نشستهایم و میخواهیم بفهمیم بین این زوج چه اتفاقی افتاده است. تعلیق داستان تا آخر نمیافتد. با شخصیتها عصبی میشویم و آرام میگیریم. نه مرد و نه زن قصه اسم ندارند. قرار است هر خوانندهای خودش جای شخصیتها بنشیند، فکر کند و ببافد. این داستانِ کتاب نازنین است. داستایوفسکی نویسندهای نیست که ناامیدتان کند. مخصوصا این اثر که حاصل دوران پختگی قلماش است. کوتاه است و جذاب. میشود یک نفس خواندش ( حداکثر دو ساعت) و تا ساعتها ذهن را درگیرش کرد. ترجمهی خانم بیدختی هم روان است و روی اثر نشسته است. 0 11 نرگس خالقی 1404/5/27 بافته لاتیتیا کلمبانی 3.7 43 سه زن، سه قاره، سه فرهنگ بافته، در هم تنیدن زندگی زنهاست. اسمیتا در هند زندگی میکند و دالیت است. دالیتها پایینترین طبقهی اجتماعی طبق رسومات هندویی هستند. از بسیاری از حقوق محروماند و زندگی زجرآوری دارند. تنها آرزوی اسمیتا فرستادن دخترش به مدرسه است. جولیا ساکن ایتالیاست. سیسیل. پدرش کارگاه تولید موی مصنوعی دارد. کارگاه نسل اندر نسل جلو آمده و حالا نوبت جولیاست که راه آبا و اجدادیاش را ادامه دهد. یک عاشقانهی زرد هم ضمیمهی زندگی جولیا میشود. سارا یک زن تمام عیار مدرن است. وکیلی بالا رتبه در کانادا. همان زنی که از بچگی در رسانه و مدرسه بهمان گفتهاند که باشیم. مادر نمونه، همسر مهربان، اندام فوقالعاده، شغل عالی و استقلال روحی و مالی. سارا تمام برچسبهای زن مدرن را به خود وصل کرده است. حالا منتظر گرفتن پاداش از سمت جامعه است. آیا دیده میشود؟! نویسنده با پرشهای فصلی زندگی سه زن و تلاششان را برایمان روایت میکند. ایدهی کتاب خلاقانه است. تعلیق خوبی دارد ولی پرداخت کتاب آنقدر بد هست که بارها وسط خواندن رهایش کردم. راویِ دانای کل فقط حرف میزند. دویست صفحه بدون تصویر و حتی دیالوگ. انگار روبهروی پیرزن وراجی نشسته باشی که هر چند دقیقه ماجرای یکی از نوههایش را تعریف میکند. هرچقدر هم که سبک نویسنده این باشد و یا حجم مطالب بالا باشد برای من دلیل موجهی نبود که فقط نَقلگویی بخوانم. برای حس کردن شخصیتها باید کنارشان مینشستم و حرفهایشان را از نزدیک لمس میکردم، نه صرفا به واسطهی راوی از زندگیشان با خبر شوم. از آن مدل کتابها بود که قطعا دوباره سراغش نمیروم. برای یکبار خواندن و شنیدن از ایدهی جدیدش تجربهی نسبتا خوبی بود. 1 9 نرگس خالقی 1404/5/13 توسعه و مبانی تمدن غرب سید مرتضی آوینی 4.4 37 آقا مرتضی میگفت: «من از راه طی شده با شما حرف میزنم.» سید مرتضای آوینی روزگاری با رسم و مسلک کامران آوینی زندگی کرد و بعد از راه طی شده _ شاید هم بیراههی طیشده _ برگشت و عمق و کُنه و ذاتش را برایمان آورد. توسعه و مبانی تمدن غرب سوالی بنیادین میپرسد. پیش به سمت کجا، پیشرفت است؟! و چه کسی گفته است توسعه یافتگی غربی همان پیشرفت است و پسرفت نه؟! آوینی خط سیر تاریخی را که ویل دورانت و امثال او مینویسند، توهین به انسانیت میداند و سوال میکند: چرا تکامل ابزار باید معنی تکامل انسان بدهد؟! و صرفا چون انسان مدرن ابزار پیشرفتهتری دارد یعنی انسانیت قویتری دارد؟! آیا انسان مجهز به بمب اتم و سلاح کشتار جمعی، انسان بهتری است از اعراب صحرا نشین هزار و چهارصد سال قبل؟! و چرا دانش آموزان تمام جهان باید سیر ترتیبی تاریخ را با عصر سنگ و عصر مفرغ و عصر آهن و... بخوانند؟! و پیشرفت را صرفاً در ابزار تولید بدانند؟ آیا انسان امروز تنها به خاطر داشتن تکنولوژیِ بالاتر، از انسان ِ زمان پیامبر اسلام، بهتر و پیشرفتهتر و متعالیتر است؟! سید مرتضی، این حرفها را وسط جنگ تحمیلی اول و دههی شصت ِدرگیر مارکسیسم میزند. آنروزها لیبرالیسم دغدغهی ایرانی نبود و همین عمق نگاه نویسنده را میرساند. آوینی اینروزها و حتی آیندهای دورتر از امروز ما را میدید و همین کتاب را مثل میوهی تازه از درخت چیدهای لذت بخش میکند. به پیشنهاد دکتر یامینپور قبل از این کتاب مجموعهی پنج جلدی «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تا اکنون» را خوانده بودم و با تأخیر دوساله سراغ این کتاب آمدم. اگر با تاریخ و فلسفهی شکلگیری تمدن غرب آشنا هستید که چه بهتر و اگر نیستید، اول سراغ همین مجموعهی راحتالحلقوم پنج جلدی بروید و بعد در کلمات سید مرتضی آوینی غرق شوید. جامع نگری یکی از ویژگیهای ابرمردان تمدنشناس است. که قطعا آقا مرتضی از همان ابرمردان است. روحش شاد و مثل اویی بیش باد. 0 18 نرگس خالقی 1404/5/11 یک تکه زمین کوچک الیزابت لرد 4.1 49 الیزابت لرد یک نیوزلندی ــ انگلیسی است که از فلسطین نوشته است. رمان نوجوانی با شخصیت اصلی پسری دوازده ساله: کریم، ساکن رامالله در کرانهی باختری. همان صفحهی اول کریم را میبینیم، که قلم دستش گرفته و هدفهای زندگیاش را مینویسد. مثل: «مخترع اسیدی خیلی قوی که فولاد تانکهای اسرائیلی را آب کند.» یا «بهترین فوتبالیست دنیا حتی اگه شده تو رویاهام» بعد قلم توی دستش تاب میخورد و فکرش روی دهمین هدف قفل میشود. هدف آخرش را خودش هم نمیداند. داستان قرار است، مانع و کشمکش جلوی پای کریم بچیند، کریم با خود خودش روبهرو شود و هدف دهمش را کشف کند. نویسنده اما موفق نیست. داستان پیرنگ قوی ندارد. حوادث جاندار و دنبالهدار اتفاق نمیافتند. داستان به روزمرگی میافتد و کشش و تعلیقِ ماجرا میمیرد. از خانم لِرد انتظار نوشتن رمانی با زمینهی مقاومت و ظلمستیزی نداشته باشید. نویسنده تمام تلاشش را کرده که فضا را سمت صلح و دوستی ببرد. زندگی مسالمت آمیز. هرچند آش اسرائیل آنقدر شور هست که از دست نویسنده هم کار زیادی برنیامده است. برای اولین مواجهه نوجوان با مسئلهی فلسطین کتاب خوبی نیست. ناراحتکننده است و در عینحال بعد از خواندنش احساس حقارت و ترس به حس عزت و شجاعت میچربد. 0 5 نرگس خالقی 1404/4/25 خرده جنایت های زناشوهری اریک امانوئل اشمیت 3.9 80 آینهای که درونمان را نشان میداد. این، توصیف مخاطبان کتاب ــ نمایشنامهی خرده جنایتهای زناشوهری است از مواجههشان با اثر. ژیل در یک تصادف، حافظهاش را از دست داده و حالا با لیزا ــ زنش ــ به آپارتمانشان برگشته است. ژیل دارد خودش را کنکاش میکند و لیزا کنارش است. دربارهی خودش از لیزا میپرسد و بین شک و یقین دست و پا میزند. کتاب تماما دیالوگ است. دیالوگهایی که رابطهی زوجی ژیل و لیزا را نشانمان میدهد و الحق که چه خوب نشان میدهد. اشمیت فلسفه خوانده و این یعنی فارغ از فرهنگ و مذهب، انسان را میشناسد. برای همین همذات پنداری کتاب در اوج است. حجم کتاب کم است، دیالوگها روان و پینگ پونگی جلو میروند و نهایتاً یک ساعته خوانده میشود. سرتاسر ماجرا یک صحنه است و کلی درس برای تمام زوجهای چندساله دارد. 3 8 نرگس خالقی 1404/4/19 هفت روز آخر محمدرضا بایرامی 3.8 17 باید بچهی جنوب باشی تا بفهمی زیر آفتاب ۲۱ تیر راه رفتن یعنی چه! بدون ابری که سایهات کند. بادی به سر و صورتت بکوبد که از ته جهنم بیرون آمده است و با خورشید سر سوزاندنت رقابت میکند. برای هر یک دقیقه راه رفتن، سلول سلول بدنت، هرکدام سه قلپ آب بخار میکنند. همین جنگ طبیعی کافیست که تمام شوی. حالا وسط این معرکه صَدامِ بعثی هم به تمام رودخانهها و آبهای اطرافت شیمیایی زده است. هفت روز آخر ماجرای هفت روز قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ است. هفت روزی که سگ هار سال۶۷ فقط آتش میبارید. محمدرضا بایرامی، سربازی است که آنروزها حوالی جادهی دهلران ــ اندیمشک عملیات بعثیها را تجربه میکند. خاطرات آن هفت روز فصلبندی کتاب را تشکیل میدهد. بایرامی نویسندهی خوبی است، برای همین بیشتر از اینکه حس خاطرهخوانی داشته باشیم غرق رمان و شخصیت اصلی میشویم. حس و حال کتاب با تمام کتابهای دفاع مقدسی که خوانده بودم فرق میکرد. آدمهای این کتاب اسطورهای نیستند. درست است که عشق به وطن دارند و تسلیم نمیشوند ولی در عین حال واقعیاند. شعارزده نیستند. میترسند. با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و بعد از همهی اینها شجاعتشان رو میآید. کتاب آنقدری پر کشش بود که بیخیال جمعخوانی شدم و جلو جلو تمامش کردم. از من میپرسید خودتان را از لذت خواندنش محروم نکنید. 0 3 نرگس خالقی 1404/4/6 خورشید همچنان می دمد ارنست همینگوی 3.3 18 اولین کتابی که از همینگوی خوندم و اصلا جذبم نکرد. نزدیک دو ماه عملا جون کندم تا تمومش کنم. اول با همین ترجمه جلو رفتم و چون حس کردم ترجمه هم تو حس بدم نسبت به کتاب موثره، سراغ ترجمهی نشر هرمس رفتم. ولی فقط چند درصد بهتر شد. کتاب هیچ محتوایی نداره. و به خاطر فرم ادبی نسبتا خوبش خونده میشه. تصویر سازیهای خوب، دیالوگهایی که روی شخصیتها نشسته و اسم خوب. نکتهی مهم کتاب برای من، حوصلهی همینگوی برای شرح این حجم از جزئیات برای رسوندن یک مطلب بود. اونهم گم شدن نسل بعد از جنگ جهانی دوم بود. 0 4 نرگس خالقی 1404/3/31 بازشناختن غریبه ایزابلا حماد 4.0 23 کتابی در مورد شناختن و رسیدن به «لحظهی آهان» من ادوارد سعید را نمیشناسم. اما کتاب، سخنرانی ایزابلا حماد _ دورگهی بریتانیایی فلسطینی _ در سالروز سعید است. حماد مسئلهی فلسطین را به داستان و ادبیات پیوند میدهد. ماجرای فلسطین را به مثابهی داستانی از ۱۹۴۸ و یوم النکبه تا حال دنبال میکند و دنبال کشف «لحظهی بازشناختن» یا «لحظهی آهان» است. لحظهای که شخصیت داستان ما به کشف حقیقت میرسد. ماجرای فلسطین، داستانی است که تک تک ما و مردم جهان شخصیت اصلی آن هستیم. حماد میپرسد که زمان «لحظهی آهان» برای مردم جهان کی فرا میرسد؟ لحظهای که انسان بودن فلسطینیها و غزهای ها را باور کنند و در برابر کشتار و نسل کشی آنها بایستند. غریبه را بشناسند و کنش مورد انتظار را انجام دهند. هر چند سوال مهمی را مطرح میکند: «وقتی کسی خیرخواهانه تلاش میکند انسان بودنِ انسانی دیگر را نشان دهد، خوب است ببینیم اساسا انسان بودن آن دیگری چرا محل سوال و تردید بوده است.» سخنرانی حماد نه روز قبل از ۷ اکتبر انجام شده است. یکسال بعد از طوفان الاقصی و کشتار فجیع غزه توسط اسرائیل یادداشتی تکمیلی روی سخنرانی نوشته که در مجموع دو قسمت کتاب را تشکیل میدهد. کتاب کم حجمی است اما ترجمه ــ مخصوصا بخش اول ــ آنقدر روان نیست که یک جرعه سر کشیده شود. در نهایت بیشتر به درد مخاطبی میخورد که قبل از این کتاب با مسئلهی فلسطین و تاریخاش آشنا باشد. پ.ن: کتاب را همین هفته خواندم. روزهایی که وحشیگری اسرائیل به ایرانجان رسیده است. با خودم میگویم «لحظهی آهان» انقدر برای بخشی از مردم ایران اتفاق نیفتاد تا مستقیما با موتور کشتار روبهرو شدند. از خودم میپرسم راستی الان همهشان به «لحظهی آهان» رسیدهاند؟! 1 7 نرگس خالقی 1404/3/22 سرزمین مقدس؛ سفری به فلسطین گی دولیل 4.0 82 ما ایرانیها فلسطین را با اسرائیل غاصب میشناسیم. با تصویر پدری که در برابر تیرها پناه پسرش است. تصویر حرکت شنی تانکها به سمت زنی که پرچم فلسطین را گرفته و استوار ایستاده است. تصویر تکان تکان خوردن جسم خونی کودکی روی دستهای پدری که میدود. «سرزمین مقدس» فلسطین را جور دیگری میبیند. گیدولیل مسیحی نیمبندی است ـ شاید هم لائیک ـ که به خاطر شغل همسرش در سازمان پزشکان بدون مرز، یک سال در قدس شرقی زندگی میکند. به رامالله میرود، سری به نابلس میزند و دوبار با تورهای فلسطینی و اسرائیلی به الخلیل میرود. مسئلهی فلسطین و روز قدس و حمایت از مظلوم هیچ وقت دغدغهاش نبوده است و این باعث میشود کلماتش رنگ بیطرفی داشته باشد. میگویم رنگ چون فکر میکنم هیچ آدمی که صد در صد بیطرف باشد در دنیا وجود ندارد. این رنگ در مواجههاش با ادیان کم رنگ میشود. طنز لطیفی رو میآید که اگر آدم مذهبیای باشید شاید حتی بهتان بر بخورد. نویسنده جایی که نیاز باشد مخاطب اطلاعات تاریخی خاصی داشته باشد، در پاورقی توضیحاتی میدهد. اما برای ذهنهای کنجکاو کافی نیست. اگر از این دسته هستید قطعا مجبور میشوید کتاب را ببندید و بعضی وقایع تاریخی را در گوگل جستجو کنید. کلیشهها در «سرزمین مقدس» میشکنند و روزمرههای زندگی در فلسطین را به مخاطب نشان میدهد. کتاب کمیک است. یک کمیک بزرگسال و جذاب. تا حالا کمیک نخوانده بودم واین اولی تجربهی لذت بخشی برام داشت. پ.ن: اگر روایت انسانی هستید یا تاریخ قوم یهود را خوانده باشید در مراسمات فطیر و کیپور و پوریمِ یهودیها حس و حال و درک عمیقتری خواهید داشت. 0 25 نرگس خالقی 1404/3/3 اقیانوس انتهای جاده نیل گیمن 3.8 38 وهم و وحشت. این خلاصهترین توصیف من از کتاب است. نیل گیمن از ابهام دنیای فانتزی در جهت داستانش استفاده کرده است و وحشت را به جان خواننده مینشاند. داستان در مورد مرد چهلسالهای است که دارد خاطرات ۷ سالگیاش را تعریف میکند. او با لتی همپستاک دختر همسایهشان که اسم برکهی آخر مزرعهشان را اقیانوس گذاشته است، ماجرای وهمآلودی را تجربه میکند. میگویم وهم آلود چون تا آخر داستان معلوم نمیشود که ذهن خلاق و خیالباف کاراکتر تمام اینها را ساخته بود یا مثل ارباب حلقهها و هری پاتر با دنیای واقعیِ فانتزی طرف هستیم. قلم گیمن قوی است. روزهایی که درگیر خواندن کتاب بودم به شبهای وحشتناکی منجر میشد. چشمهایم را که میبستم قیافهی اورسولا مانکتون ظاهر میشد و حضور بیشکل انگلها را حس میکردم. تختم به حلقهی پریان میمانست که حتی اگر انگشتی بیرون میافتاد انگلها تکه پارهام میکردند. برای همین این رمان را به هیچ نوجوانی توصیه نمیکنم. اینکه شخصیت اصلی کتاب هفت سالش است و دوستش یازده سال، چیزی را عوض نمیکند. داستان پر از خشونت پدر، ترس، عجز و ناامنی است. برای سن نوجوانی که خودش از تمام اینها و حسهای ضد و نقیض دیگر سرشار است، اصلا پیشنهاد جذابی نیست. محتوا هم حرفی برای گفتن نداشت. نتیجهی کتاب گنگ بود. صرفا برای تجربهی وحشت، کتاب نابی بود. 0 10 نرگس خالقی 1404/3/2 بازمانده روز کازوئو ایشی گورو 3.9 64 نویسندگی مقدماتی بودم که استاد لیست صدتایی بهترین رمانهای جهان را معرفی کرد. بازماندهی روز یکی از آن صدتا بود. اسم کتاب را که در حلقهی یازدهم دیدم، مصمم تر از همیشه حلقه را ثبت نام کردم. به خاطر اسم نویسندهاش فکر میکردم با شخصیتی چشم بادامی طرف هستم. ولی کتاب ماجرای استیونز، پیشخدمت سرای دارلینگتون در انگلیس است. استیونز همهی زندگیاش را در کارش خلاصه کرده. از آن تخصصگراهای حرفهای است. حرفهایش تنه به حرف معلمها و اساتید خودمان میزند که صبح تا غروب دم گوشمان خواندهاند: «شما فقط وظیفهت درس خوندنه، نه کار دیگه» حالا استیونز ته خط ایستاده، بیشتر عمرش تکبعدی زندگی کرده و حالا وسط سفر شش روزهی باز هم کاریاش دارد گذشتهاش را مرور میکند. استیونز یک درونگرای بینقص است. هرچقدر از بیرون صدا ندارد، دروناش پر از غوغاست. برای همین نوشتههای سفرش که کتاب را تشکیل میدهد پر از وراجیها و تحلیلها و فلسفهبافیهایاش است. گاهی احساس میکردم جلوی یک پیرمرد زوار در رفته نشستهام و فقط به خاطر حفظ ادب، لبخند میزنم و سر تکان میدهم. گاهی هم ماجرای جالبی میگفت و با ولع دنبالهاش را میگرفتم. ایشی گورو یک شخصیت واقعی ساخته است. یک رمان شخصیت محور و البته چند لایه. ما در خلال خاطرات استیونز با تاریخ جنگ جهانی اول و دوم همراه هستیم و سیستم تصمیمگیری انگلیس و اروپا را میبینیم. ترجمهی نجف دریابندری شاهکار کتاب را دو برابر کرده و با اینکه اوایل کتاب حوصلهام سر رفته بود، ادامهی کتاب را دوست داشتم. 0 10 نرگس خالقی 1404/2/28 مجله مدام: سفر جمعی از نویسندگان 4.0 11 مدامِ سفر دومین جلد از دوماهنامهی ادبیات داستانیای ست که مدرسه مبنا صاحب امتیازش است. مدام هر دو ماه سراغ یک موضوع میرود و در سه قسمت «واقعیت» ، «خیال» و «روبهرو» به آن میپردازد. در واقعیت با تجربهی نویسندهها و روایتشان همراه میشویم. در خیال، داستان کوتاه میخوانیم و در روبهرو سراغ آدمها میرویم و پای صحبتهایشان مینشینیم. بین روایتها «سفر آخرت» رامبد خانلری را به خاطر خلاقیت منحصر به فردش، «آخه بوسنی؟» منصوره مصطفیزاده را به خاطر ماجراجویی و همذات پنداریاش و «کیسههای شنی» حدیثه میراحمدی را به خاطر حس نوستالژیاش، بیشتر از بقیهی متنها دوست داشتم. داستان « کوره»ی آزاده رباطجزی تا سالها توی ذهنم میماند. هر وقت جلوی پنجره فولاد بایستم صدای مردِ شبیه خدارحم که دارد میخواند:« مریض آمده اما شفا نمیخواهد...» را میشنوم. داستان «کوره» قلهی متنهای مدامِ سفر بود. داستان «حسن یوسف در برمودا» از نعیمه سادات کاظمی هم تجربهی شیرینی از مواجههام با ژانر سورئال بود. قبل از این داستان سورئال را دوست نداشتم ولی حالا قضیه رو به مثبت رفته که قطعا به خاطر پرداخت خوب خانم کاظمی است. مدام بهترین گزینه برای مطالعهی بین وقتهای مردهی روز است. پنج دقیقه و ده دقیقه داستان و روایت سر میکشیدم و کیف میکردم. 0 11 نرگس خالقی 1404/2/21 ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر لوئیس ساکر 4.2 148 There's a boy in the girls bathroom. این عنوان اصلی کتاب است. برادلی دانشآموز سال پنجم است. فکر میکند دستشویی دخترها صورتی و پر از فانتزیجات است. ایستگاه اول نوجوانی ایستاده و تکلیفش با خودش معلوم نیست. رفتارش را بین کودکی و بزرگسالی پاس میدهد. توی مدرسه و جلوی بزرگترها از آن مثلا شاخها ست که همهچی بلدند، کلی چاخانِ « به جون تو ما از اوناشیم» دارد و از دست انداختن معلم و والدینش کیف میکند. مثل بیشتر نوجوانها. ولی همینکه پایش را میگذارد توی اتاقش، کودک درونش میجهد بیرون. با حیوانهای عروسکیاش حرف میزند و نقاب بزرگسالی و شاخ بودنش کنار میرود. (حیوانهای عروسکی نماد شخصیتها هستند، موقع خواندن خوب بهشان دقت کنید!) برادلی ولی شور شاخ بودن را درآورده. برای همین هم تنهاست. عاقبت شر بودن با نوجوانهایی مثل خودت خیلی شیرین نیست. معلمش تصمیم میگیرد برادلی را پیش مشاور جدید مدرسه بفرستد و حالا کلی چالش جلو پای شخصیت داستان هست. کتاب تعلیق خوبی دارد. راحتالحلقوم است و دو روزه تمام میشود. از بزرگترها بُت و از نوجوانها شرور نمیسازد. کتاب را هم به نوجوانها و هم به بزرگسالانی که سر و کاری با نوجوانها دارند توصیه میکنم. حتی برای بزرگسالان میتواند مفیدتر باشد. 5 17 نرگس خالقی 1404/2/10 یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ آلکساندرایسایویچ سولژنیتسین 4.0 18 الکساندر ایسایویچ سولژنیتسین! پدرم درآمد تا اسمتان را بنویسم، اما کتابتان شاهکار بود! واقعیتش اصلا فکر نمیکردم نویسندهی روسی ناشناختهای _ البته شاید برای من _ داستانی اعجوبه خلق کرده باشد. کتاب را به پیشنهاد آقای میلاد نوذری، استاد و مغز رمان خواندم. قطعا اگر فرد دیگری معرفی میکرد سراغ کتابی که عنوانش را هم علاوه بر اسم نویسندهاش نشنیده بودم نمیرفتم. تمام کتاب یک فصل است. صد و هشتاد و چهار صفحه یک روز است. اما این به معنی کسلکننده بودن و نشاندادن روزمرگیها نیست. میشود لاجرعه سر کشیدش. البته شاید برای زندانیانِ اردوگاههای کار اجباریِ شوروی روتین باشد، اما برای من که از استالین فقط سیبیلش را دیدهام پر از شگفتی بود. سولژنیتسین، بدون مستقیمگویی، بدون سخنرانی و افاضهی فضل، کینهی استالین را تا اعماق قلب خواننده رسوخ میدهد. روزمرهی ایوان دنیسوویچ فاجعهبار است. اما اتفاقا این فاجعه، روزِ اقبال و خوششانسی شوخوف یا همان ایوان دنیسوویچ است. پایان بندی هم شاهکار است. استفاده از قضاوت آدمها از خودشان، زمانی که سر روی بالش میگذارند، پایانبندی خلاقانهی نویسنده است. کتاب غم دارد اما امید آن گوشهکنارها پرسه میزند. شاید چون استالین نیست، کمونیستها رفتهاند و ما خوشحالیم. 8 71 نرگس خالقی 1404/2/4 قلعه متحرک هاول دایانا وین جونز 4.2 43 بیشتر دههی هفتادیها و شاید هشتادیها انیمهی قلعه متحرک هاول را دیدهاند. شاهکار میازاکی. هرچند شخصیتپردازی کتاب و سیر ماجراهایش با انیمه فرق میکند، اما با عذرخواهی از دوستداران انیمه و کتاب اعتراف میکنم که هیچ کدامش را دوست نداشتم. دایانا شاگرد تالکین بوده و استاد رولینگ. اما هم شاگردش از او جلو زده است و هم به پای استادش نرسیده. قلعه متحرک هاول ماجرای سوفی دختر کلاه فروشی است که پایش به قلعهی جادوگری به نام هاول باز میشود. هاول قلب ندارد و برای زندگی قلب دختران جوان را میخورد. ژانر کتاب فانتزی است و داستان قوانین خاصِ جهان خودش را دارد. البته نویسنده برای انتقال جهان به خواننده اصلا موفق نبوده است. کتاب سیری از اتفاقات و گرههای داستانی کور است که خواننده را گیج میکند. داستان معما طرح میکند و معما طرح میکند و در نهایت ده درصد انتهایی کتاب عجولانه و شتابزاده گرهها را باز میکند. آن هم چه باز کردنی! معماها رسوب کردهاند، فراموش شدهاند و بعد یکی یکی جواب میشوند. تمام طول داستان هدف شخصیتها مشخص نیست. تاثیرشان روی داستان هم. کنشهایشان هم گیج کننده است. و در نهایت تمام میشود. سوفی شخصیت اصلی کتاب بیهدف کارهایی میکند که روند داستان را جلو میبرد. ما سوفی را درک نمیکنیم و همذات پنداری که اصلیترین ویژگی رمان است را نداریم. دوستی میگفت: «رمان برای نوجوان نوشته شده و طبیعیه که برای بزرگسال خوشایند نباشه!» اگر اولین رمان نوجوانی بود که خوانده بودم حرفش شاید درست بود. ولی نسبتم با تمام رمانهای این سبک اینطور نبوده است. به هرحال کتاب سلیقهی من نبود. 0 8 نرگس خالقی 1404/2/2 مادام بواری گوستاو فلوبر 1.4 82 اِما اِما اِما!! تمام تلاشم را کردم که شروع معرفی کتابم با این سه کلمه نباشد اما نمیشد. باید حرصی که پانصد و خوردهای صفحه قورت دادهام بیرون میریخت. داستان با شارل بوآری شروع میشود. همان اول کاری مشخص است که باید منتظر ازدواج شارل و ورود شخصیت مادام بوآری باشیم. رمان کلاسیک است و روند پیشرفت داستان کند. توصیفات زیاد هم چاشنی کتاب هستند. شارل و اِما اوایل قرن ۱۹ زندگی میکنند. شاید فکر کنید چه اهمیتی دارد که کِی زندگی کنند؟! خب اشتباه فکر میکنید، مهمترین چالشهای کتاب به خاطر شروع مدرنیته و تقابل علم و دین _ شاید هم علم و اخلاق_ رقم میخورد. گوستاو فلوبر کشمکشهای آدمها را خوب تصویر میکند. و مهمترین شخصیت هم خود اِما ست. سنت و کلیسا پوست میاندازند و «من» مهم میشود. اِما دنبال خوشبختی میگردد. دنبال خودش. دنبال مفهوم زندگی. دنبال لذت، سرشارِ لذت شدن. آقای هومهی داروساز و کشیک نقش فلسفی قضیه را بازی میکنند و حرفها را رو میزنند. اما مادام بوآری همان حرفها را زندگی میکند. اگر حوصله کنید و روند کند داستان را به نیمه برسانید اتفاقها مهیج میشوند و در آخر هم، کتاب غافلگیرتان خواهد کرد. مادام بوآری را دوست داشتم؟! قطعاً بله. توصیهاش میکنم؟ بله ولی نه برای آدمهای عجول. البته چاشنی اعصاب برای همراهی با ندانم کاریهای اِما هم لازم است. یک ستاره از امتیاز کامل کمتر دادهام به خاطر محتوای حرص درآر کتاب :) 2 22 نرگس خالقی 1404/1/30 رهنامه؛ زندگی جهادی جلد 24 سید علی حسینی خامنهای 4.5 2 روزهای خستگی و کسالت سراغ این کتاب رفتم. روزهایی که پچپچ گنگی توی گوشهایم انرژی حرکت را ازم میگرفت. برای روزهای ناامیدی و وادادگی کتابهای آقا موتور محرک حرکتاند. روزهایی که خبرهای بد، ادامهی راه را سخت و حتی غیرممکن نشان میدهند. کتاب نگاهی به معنی و فرهنگ جهاد در سخنان سید علی خامنهای دارد. فصلهای مختلف سراغ بُعدهای مختلف جهاد رفته است. جهاد فردی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... کتاب کوچک و کم حجمیاست اما یک ماه جرعه جرعه آن را سر کشیدم. انگار باید مثل باران نم نم ببارد تا خاک را سیراب کند. کلمه به کلمه رسوب کند و قلب را آباد. تمامش را دوست داشتم و البته آخرش را بیشتر. انگار طنین هل من ناصر بعد از بستن کتاب توی گوشهایت میپیچد. « چه کسی گفته که باطل هیچوقت در دنیا قادر نخواهد بود که به حق ضربه بزند، یا موقتا آن را از بین ببرد؟ کدام قانونی این چنین میتواند باشد؟ آن چیزی که در قانون الهیست، این است که در نهایت حق پیروز خواهد شد؛ در نهایت، باطل سرنگون خواهد شد؛ اما چه کسی گفته است که در اثنای راه، باطل فرصت پیدا نخواهد کرد که حق را مورد ضربات خود قرار دهد و حتی آن را از میدان خارج کند؟ البته یک قانون دیگر هست: اگر به خاطر حق مبارزه انجام بگیرد، هیچ باطلی قادر نخواهد بود جلو بیاید. اگر مبارزه و مجاهدت بشود، خدای متعال کمک و هدایت میکند؛ اما اگر مجاهدت نشود، اگر بیکار بنشینیم، اگر هوشیاری به خرج ندهیم، اگر در سنگر بخوابیم، آیا باز هم دشمن نمیآید سنگر ما را فتح کند؟ چه کسی چنین چیزی را گفته است؟ ما باید تلاش کنیم، تا دشمن ناکام بشود. اگر ما تلاش نکردیم، دشمن کامیاب خواهد شد؛ و نستجیر بالله من ذلک.» 0 14 نرگس خالقی 1404/1/29 دیلماج حمیدرضا شاه آبادی 3.6 78 دیلماج یعنی مترجم. کتاب ماجرای میرزا یوسف دیلماج است. ما کنار خسرو ناصری، محقق تاریخ نشستهایم و زندگینامهی خودنوشت میرزا یوسف را میخوانیم. یک رمان تاریخی. میرزا از دوران ناصری تا انقلاب مشروطه زندگی پر فراز و نشیبی طی میکند. از قضا شخصیت دیلماج خیالیست و نویسنده کاراکتر را با آسودگی بین بسیاری از حوادث مهم تاریخی آن زمان سیر میدهد. رمان قرار بوده که تحول و تغییر جامعهی روشنفکر ایرانی را در قالب داستان نشان بدهد که تا حدودی موفق بوده است. نویسنده بین رمان و تاریخ گیر افتاده و نه با یک رمان کامل طرف هستیم و نه یک حقیقت تاریخی. پرداخت ابتدایی داستان خوب بود و پرکشش. اما هرچقدر به پایان نزدیک میشود شتابزدگی انتقال مفهوم نسبت به داستان بیشتر میشود و خواننده را کلافه میکند. اگر به تاریخ و مهمتر از آن اولین مواجههی ایرانیها با تمدن غرب علاقه دارید برای یکبار خواندن کتاب بدی نیست. اگر نه جذبتان نخواهد کرد. 1 27 نرگس خالقی 1403/12/9 دلیل حمید حسام 4.6 5 درود خدا بر شهید علی چیتسازیان. کتاب،روایتهایی از همرزمان شهید و بچههای اطلاعات عملیات نسبت به فرماندهی مخلصشون آقا علی هست. محتوای کتاب بریده بریده هست و گاها خط زمانی هم جابهجا میشه. گلستان یازدهم چفت و بست بهتری داره برای ارتباط گیری با شهید. ولی این کتاب مدل رفتاری ایشون با همرزمانش رو بهتر نشون داده. 0 12 نرگس خالقی 1403/12/4 سرمه ای حامد عسکری 3.9 30 اکثر شعرها خام بود. توصیفات و تشبیهات سعی داشتند که خلاقانه باشند ولی خوب به شعر نچسبیده بودند. برای یک دور گذرا خوندن بد نبود. 1 13