معرفی کتاب مجلۀ مدام شمارۀ 2 (سفر) اثر undefined

مجلۀ مدام شمارۀ 2 (سفر)

مجلۀ مدام شمارۀ 2 (سفر)

4.2
20 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

33

خواهم خواند

11

شابک
9786004000012
تعداد صفحات
247
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        مجله مدام که هر شماره آن با محوریت موضوع خاصی، در قالب ادبیات داستانی هر دو ماه یک‌بار منتشر می‌شود. مدیر مسئول مجله مدام محمدرضا جوان آراسته است که این‌گونه از مدام می‌گوید: 

(مدام دغدغه همیشگی من بوده و حالا که سر و شکل گرفته و هویتی محسوس پیدا کرده، دوست دارم به شما معرفی‌اش بکنم. این دوماهنامه «مدام» است که شما انتخابش کرده اید. مجله ای که مسئله اش پرداختن به ادبیات داستانی است دلش میخواهد آدم ها خوشحال باشند، توی دست همه‌شان کتابی مجله‌ای چیزی مرتبط با ادبیات باشد، ایران را دوست داشته باشند و دل شان گوشه امنی بخواهد تا به دور از زشتی‌ها و تلخ کامی‌ها، همراه متن های خوب زندگی کنند. مجله مدام تلاشش را میکند که مستقل باشد؛ مجله ای که هویت ایرانی برایش مهم است، به آن افتخار میکند و در عین حال مجله ای است که مسلمان است و خدا و پیغمبر سرش می‌شود.)

شماره دو مجله مدام به سفر اختصاص دارد و داستان‌ها و ناداستان‌ها حوالی سفر می‌چرخند.

برخی نویسندگان مجله مدام شماره دو این شرح ذیل‌اند:

علی خدایی، محمد جوان الماسی، فرامرز پارسی، لادن عظیمی، کوثر علیپور، سمیه شاکریان، حدیثه میراحمدی، سعیده سهرابی‌فر و ...
      

لیست‌های مرتبط به مجلۀ مدام شمارۀ 2 (سفر)

یادداشت‌ها

          جلد دوم "مدام" با موضوع سفر هست. عکس‌های این جلد بسیار چشم‌نواز هستند و با نگاه هنرمندانه‌ای انتخاب شدند.
مجله شامل سه بخش واقعیت، خيال و روبه‌رو است. 
در بخش واقعیت، روایت "سفر آخرت" با قلمی طنز دربارهٔ تأمل در وادی مرگ است. نویسنده به واسطهٔ تحول درونی و نگرش متفاوتی که نسبت به این سفر پیدا می‌کند، به خواننده هم تلنگر می‌زند. متن جذابی که تا مدتی ذهن خواننده را درگیر مسئلهٔ روایت می‌کند.
"بازی دوسربُرد" ایدهٔ جذابی برای سفر و دایرهٔ تجربه‌زیسته به مخاطبِ کنجکاو می‌دهد. اما نویسنده به ساده‌ترین شکل ممکن، متنی شبیه یادداشتِ وبلاگی ارائه داده که بیشتر خواننده را یاد انشائی می‌اندازد که از مزایایِ تنهایی سفر کردن می‌گوید.
روایت "آخه بوسنی؟" قلم دوست‌داشتنی و شیرینی دارد. این کِشش نه تنها در زبان که در شروع، پایان، سِیر روایت سفر، دیالوگ جذاب بین مادر و دختر و موتیفِ معنابخشی که عنوان متن می‌شود، به چشم می‌خورد. نویسنده تعابیر جالبی به کار می‌برد و از سفرش به بوسنی می‌گوید. از دیگر جذابیت‌های متن، بیان کردن تجربیات شخصی نویسنده از سفر است که آن را با سایر سفرنامه‌هایی که خواننده از بوسنی و مراسم مارش میرا خوانده، متفاوت می‌کند.
متن "روزهای اصفهان" دست خواننده را می‌گیرد و به میدان نقش‌جهان می‌برد. از حال و هوای نوروزی سفر و گشت‌گذار در شهر می‌گوید و خوانندهٔ به‌ اصفهان‌ سفرْنکرده را هوایی می‌کند. اما پایان خوبی ندارد. (پ.ن: همین الان که داشتم این یادداشت کوتاه را بر این متن می‌نوشتم و سرم در مجله بود، خیلی بی‌برنامه در دلِ جاده، سر از اصفهان و چهارباغ درآوردیم؛ آن هم در غیرمحتمل‌ترین حالت ممکن که راننده آبش با اصفهان در یک جوی نمی‌رود! (با احترام‌ و ارادت به همهٔ اصفهانی‌های عزیز))
"کیسه‌های شنی" خوب نوشته شده بود، ته‌مایه طنز داشت ولی انسجام روایتش کم بود.
در بخش خیال، داستانِ "زمزمه‌هایی زیر گوش رمل"، "کالی" و "حسن‌یوسف در برمودا" قلم خوبی دارند. به لحاظ استخوان‌بندی و زبان داستانی هم
"حسن‌یوسف در برمودا" و "کالی" در صدر هستند.
"حسن‌یوسف در برمودا" ژانر سوررئالی دارد و دیالوگ‌های بین پسر و مادر باورپذیر و طنز به نظر می‌رسند.
گفتگو با فرامرز پارسی که در بخش "روبه‌رو" آمده، از بهترین گفتگوهای مدام است؛ از آن‌هایی که دوست داری چندین بار بخوانی و با برخی جملاتش زندگی کنی.
        

10

          مدامِ سفر دومین جلد از دوماهنامه‌ی ادبیات داستانی‌ای ست که مدرسه مبنا صاحب امتیازش‌ است. 
مدام هر دو ماه سراغ یک موضوع می‌رود و در سه قسمت «واقعیت» ، «خیال» و «روبه‌رو» به آن می‌پردازد.
در واقعیت با تجربه‌ی نویسنده‌ها و روایت‌شان همراه می‌شویم. در خیال، داستان کوتاه می‌خوانیم و در روبه‌رو سراغ آدم‌ها می‌رویم و پای صحبت‌هایشان می‌نشینیم.
بین روایت‌ها «سفر آخرت» رامبد خانلری را به خاطر خلاقیت منحصر به فردش، «آخه بوسنی؟» منصوره مصطفی‌زاده را به خاطر ماجراجویی و همذات پنداری‌اش و «کیسه‌های شنی» حدیثه میراحمدی را به خاطر حس نوستالژی‌اش، بیشتر از بقیه‌ی متن‌ها دوست داشتم.

داستان « کوره»‌ی آزاده رباط‌جزی تا سال‌ها توی ذهنم می‌ماند. هر وقت جلوی پنجره فولاد بایستم صدای مردِ شبیه خدارحم که دارد می‌خواند:« مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد...» را می‌شنوم. داستان «کوره» قله‌ی متن‌های مدامِ سفر بود. 
داستان «حسن یوسف در برمودا» از نعیمه سادات کاظمی هم تجربه‌ی شیرینی از مواجهه‌ام با ژانر سورئال بود. قبل از این داستان سورئال را دوست نداشتم ولی حالا قضیه رو به مثبت رفته که قطعا به خاطر پرداخت خوب خانم کاظمی‌ است. 

مدام بهترین گزینه برای مطالعه‌ی بین وقت‌های مرده‌ی روز است. پنج دقیقه و ده دقیقه داستان و روایت سر می‌کشیدم و کیف می‌کردم. 
        

8