مبارکه اکبرنیا

مبارکه اکبرنیا

@mob.akbarnia

40 دنبال شده

48 دنبال کننده

            شبه نویسنده‌یِ کتاب‌دوست!
          
mob.akbarnia

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

🌐 اندیشه مطهر 🌐

146 عضو

سیری در نهج البلاغه

دورۀ فعال

🌱 تولدی دوباره 🌱

245 عضو

مسئولیت و سازندگی

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

زیر نور کم؛ مجموعه کامل داستان های کوتاه 1395 - 1371

2

هفته چهل و چند: بیست روایت از مادری در همین روزها

1

معسومیت

0

معسومیت

0

از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم
          من ناداستان را به اندازه داستان دوست دارم. آن سال‌ها که در مجله داستان همشهری تازه ناداستان باب شده بود و حرف و تعریف و تعدادش زیاد بود واقعا لذت می‌بردم. حتی ناداستان‌ها و روایت‌ها را زودتر می‌خواندم. اینکه رمان‌نویسی ناداستانی درباره یک چیز کمتر مانوس با آدم‌ها مثل رشته ورزشی دو بنویسد واقعا کنجکاوی برانگیز است.
موراکامی همان اول‌ها بیان می‌کند علت دویدنش این است که تن سلامتی برای ادامه کار رمان‌نویسی داشته باشد چون خیلی از نویسنده‌ها با پرورش ذهن و خیالشان از بدن غافل شده و بدن ضعیف کار را به خودکشی می‌رساند. البته برداشت من این است که منظورش بیشتر روتین شدن نوشتن و خستگی روحی و بی‌معنا شدن زندگی باشد. مخصوصا برای سبک زندگی که او دارد. مثلا اینکه فرزندی ندارد. 
 گریزی هم به شروع زندگی نویسندگی‌اش می‌زند که واقعا جذاب است. من اصلا چیزی از موراکامی نخوانده‌ام و این کتاب را برای ناداستان بودنش خواندم ولی همیشه شنیدن روایت‌های نویسنده‌شدن جذاب است. 
بخشی از کتاب هم بدون اصرار و غلو به بیان سیر پیری و بالا و پائین شدن توان جسمی در زمان در مواجهه با ورزش می‌پردازد که در خور توجه است. پیری ناگزیر و خیال آن برای هر انسانی دلمشغولی ست. من با این کتاب به پذیرش میانسالی نزدیک‌تر شدم.
اما غایت کتاب بیان معنی به زندگی است. او می‌گوید که اهل رقابت با دیگران نیست اما به وضوح مخصوصا در فصل یکی به آخر می‌بینیم  که با خودش در رقابت است و انگار اصلا برای همین زندگی می‌کند. او رکورد زمانی خودش را نمی‌گوید چون معتقد است در خور توجه نیست اما دائم رکورد تعداد شرکت خود در مسابقات دو ماراتن یا فوق ماراتن یا سه‌گانه را به رخ می‌کشد. در واقع او احتمالا اولین و برترین نویسنده در این زمینه ست. خب ورزش سلامت جسمی و روحیه زیادی ایجاد می‌کند بخصوص اگر بتوانید با آن پز بدهید احتمالا برچسب شیک و جذابی هم برای فخر فروشی ست. موراکامی البته بهره‌های زیادی از دویدن می‌برد که یکی‌اش این است. او روحیه زیستن در جهان آشوب مدرن و شکل دادن زندگی به شخصیت‌های بی سرانجام را از دو می‌گیرد و این ایده خوبی ست. 
من از روایتش سرذوق برای ورزش پیوسته و چالش و سنجش شخصی آمدم.  اما در فصل آخر خودش خبر می‌دهد که قصد داشته با نوشتار و از طریق ساختن روایت و خط داستانی زندگی خود را بررسی کند و به آن نگاهی بیاندازد. او حقیقتا در ساختن خط روایت و جابه‌جایی خطوط آن و تبدیل مفاهیم استاد است. اگر استاد نبود این گزاره یک خطی  «نویسنده‌ای وجود دارد که ورزش دو را جدی انجام می‌دهد و سعی می‌کند در ماراتن شرکت کند» را تبدیل به یک کتاب نمی‌کرد.
        

45