یادداشت نرگس خالقی

        وهم و وحشت.
این خلاصه‌ترین توصیف من از کتاب است.
نیل گیمن از ابهام دنیای فانتزی در جهت داستانش استفاده کرده است و وحشت را به جان خواننده می‌نشاند.
داستان در مورد مرد چهل‌ساله‌ای است که دارد خاطرات ۷ سالگی‌اش را تعریف می‌کند. 
او با لتی همپستاک دختر همسایه‌شان که اسم برکه‌ی آخر مزرعه‌شان را اقیانوس گذاشته‌ است، ماجرای وهم‌آلودی را تجربه می‌کند. 
می‌گویم وهم آلود چون تا آخر داستان معلوم نمی‌شود که ذهن خلاق و خیال‌باف کاراکتر تمام این‌ها را ساخته بود یا مثل ارباب حلقه‌ها و هری پاتر با دنیای واقعیِ فانتزی طرف هستیم. 
قلم گیمن قوی است. روزهایی که درگیر خواندن کتاب بودم به شب‌های وحشتناکی منجر می‌شد. چشم‌هایم را که می‌بستم قیافه‌ی اورسولا مانکتون ظاهر می‌شد و حضور بی‌شکل انگل‌ها را حس می‌کردم. تختم به حلقه‌ی پریان می‌مانست که حتی اگر انگشتی بیرون می‌افتاد انگل‌ها تکه ‌پاره‌ام می‌کردند. 
برای همین این رمان را به هیچ نوجوانی توصیه نمی‌کنم.
اینکه شخصیت اصلی کتاب هفت سالش است و دوستش یازده سال، چیزی را عوض نمی‌کند.
داستان پر از خشونت پدر، ترس، عجز و ناامنی‌ است. برای سن نوجوانی که خودش از تمام این‌ها و حس‌های ضد و نقیض دیگر سرشار است، اصلا پیشنهاد جذابی نیست.
محتوا هم حرفی برای گفتن نداشت. نتیجه‌ی کتاب گنگ بود. صرفا برای تجربه‌ی وحشت، کتاب نابی بود.
      
39

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.