معرفی کتاب بازشناختن غریبه اثر ایزابلا حماد مترجم الهام شوشتری زاده

بازشناختن غریبه

بازشناختن غریبه

ایزابلا حماد و 2 نفر دیگر
4.1
26 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

32

شابک
9786226194839
تعداد صفحات
88
تاریخ انتشار
1404/1/1

توضیحات

        «فلسطینی‌گرایی نوعی وضعیتِ غربت‌نشینی مزمن است؛ غربت‌نشینی به‌ مثابهٔ رنج و همچنین غربت‌نشینی به مثابهٔ موضعی اخلاقی. جدا ماندن از گروه ضمنِ احترام به همخونیِ خود با آن؛ سر کردن میان تنهایی و همراهی با دیگران؛ همیشه اندکی غریبه ماندن؛ مقاومت در برابر پایان گرفتن قصه و بسته شدن دایره؛ مدام چشم گرداندن و هرگز خود را در آسایشِ خانه ندیدن.»

ایزابلا حماد، نویسندهٔ فلسطینی‌بریتانیایی، روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳ در مراسم یادبود ادوارد سعید در دانشگاه کلمبیا سخنرانی کرد و کوشید قصهٔ فلسطین را در قاب رواییِ متفاوت و تازه‌ای بنشاند. او با درهم‌آمیزی نقد ادبی، خودزندگی‌نامه و تاریخ و بهره‌گیری از برخی مضامین محوری اندیشهٔ سعید همچون استعمار، امپراتوری، غربت‌نشینی، و اجازهٔ روایتگری در سخنرانی‌اش ماجرای فلسطین را از زاویه‌ای نو به تصویر کشید و پرسش‌هایی اساسی دربارهٔ شکل مواجههٔ ما با این ماجرا مطرح کرد. نُه روز پس از این سخنرانی، در پاسخ به حملهٔ روز ۷ اکتبر حماس، اسرائیل وحشیانه و بی‌محابا به جان مردم غزه و کرانهٔ باختری افتاد و این ماجرا شاید نقطهٔ عطفی در روایت فلسطین شد. کتاب بازشناختن غریبه متن همین سخنرانی ایزابلا حماد است و پس‌نگاره‌ای که او، نزدیک یک سال بعد و با نگاهی بر آنچه در این بازهٔ زمانی بر سر غزه و مردمانش آمده، بر این سخنرانی نوشته است. حماد در بازشناختن غریبه میان ادبیات، نقد ادبی و مسئلهٔ فلسطین پل می‌زند و راهی متفاوت برای یافتن جایگاه و انتخاب موضع خود در این میانه پیش پای ما می‌گذارد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بازشناختن غریبه

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به بازشناختن غریبه

تماشای رنج دیگرانجنگ چهره ی زنانه نداردکورسرخی: روایتی از جان و جنگ

مطالعات رنج

12 کتاب

صحنه‌های زیادی در ذهنم می‌چرخد؛ صحنه‌هایی از واقعیت‌هایی که شاهدش نبوده‌ام اما تجربه‌شان کرده‌ام و برایم واقعی‌تر از وقایعی‌ست که به چشم دیده‌ام(در مورد مشاهدات خودم اغلب به شک می‌افتم). سال‌هاست در پی آنم که این صحنه‌ها را طوری بهم بچسبانم که تبدیل به روایتی یکپارچه شوند و از طرفی، خودم هم سهمی در بازیابی مجددشان داشته‌باشم. راه‌ها اغلب تکراری‌اند. هنوز آن یگانه راه را پیدا نکرده‌ام. می‌خواهم راه خودم را داشته‌باشم؛ مسیری که با دوختن تکه صحنه‌ها بهم شکل می‌گیرد. این یک رسالت شخصی‌ست که شش سال است لنگ‌لنگان در آن قدم برمی‌دارم؛ از روزهایی که قصد کردم خودم را در رنج‌هایی که ندیده‌ام، باعث‌شان نبوده‌ام و نمی‌شناسم‌شان اما بر دوشم سنگینی می‌کنند غرق کنم. پی‌نوشت: این لیست تکلمه‌ای‌ست بر آن یکی لیست دیگر "مطالعات شر" و بهتر است باهم پیش بروند. یکی از این و یکی از آن؟ فرقی نمی‌کند. خودم را غرق می‌کنم، گاهی فاصله می‌گیرم، چند ماهی نفس تازه می‌کنم، خیال می‌کنم نه من دیگر کاری به رنج دارم و نه او به من. دیری نمی‌گذرد که واقعه‌ای بیرونی دوباره سخت متاثرم می‌کند و برمی‌گردم همین‌جا، سراغ رنج‌ها و شرهای جهان.

9

پست‌های مرتبط به بازشناختن غریبه

یادداشت‌ها

          سکونت در رنج

بازشناخته غریبه روایتی از درک رنج فلسطین است. نه برای ما که در کشورهای غرب آسیا زیسته‌ایم و مسلمانیم، بلکه برای مردمی که در دنیای غرب و سیطره‌ی حکومت‌های حامی  اسرائیل زندگی‌می‌کنند و ادراک آرمان آزادی‌خواهانه‌ی فلسطین برایشان زیر لایه‌های تاریک روایت صهیونیستی مدفون است.

در مقدمه کتاب از زبان مترجم آمده است:
برای مایی که رنج بی‌پایان دیگران را از دور می‌بینیم، انسان ماندن در لحظه‌ی فاجعه یعنی ساکن شدن در رنج، نه روی گرداندن از آن:"پس بیایید همین‌جا بمانیم؛ همین‌جا صادقانه‌ترین مکان برای سخن گفتن است."

در این کتاب کوتاه نویسنده سعی کرده است مخاطب غربی را به نقطه تامل،تفکر برساند. او را از بی‌تفاوتی و عبور از کنار بحران برهاند و مسئله فلسطین را دغدغه او کند. آنها را به حل این گره‌کور علاقه‌مند کند.

ایزابلا حماد در این سخنرانی که به شکل کتاب درآمده است از ادوارد سعید یاد می‌کند. او فعال فرهنگی_سیاسیِ فلسطینی_آمریکایی بود و رمان‌های زیادی به رشته تحریر درآورده است.
حماد لحظه‌ای(لحظه عطف) که مخاطب به درک درون‌مایه رمان و روایت می‌رسد به حالتی تشبیه کرده که مخاطبان غربی به شناخت‌ فلسطین و درک انسانیت فلسطینی‌ها می‌رسند. همان نقطه‌ای که خون‌های ‌ریخته شده‌ در غزه برایشان مهم می‌گردد.
حماد از زبان ادبیات و داستان به ماجرای استعمار وطن‌گزینانه‌ی اسرائیل نگاه می‌کند روی شخصیت‌ها و تحول آنها دست می‌گذارد و تحلیل می‌کند چگونه می‌توان داستان فلسطین را روایت کرد تا مخاطب را به بازشناختن این آرمان برساند.

نه روز بعد از سخنرانی حماد که بخش اول کتاب را تشکیل می‌دهد عملیات طوفان‌الاقصی رخ می‌دهد و جنایات پس از آن، نویسنده را به نگارش این پس‌نگاره سوق می‌دهد.
او به حق دفاع که اسرائیل در برابر مردم مظلوم و در محاصره‌ی غزه ادعا می‌کند، می‌تازد. به نقش آمریکا در این جنایت می‌پردازد. از ظلم گسترده‌ی جهانی علیه فلسطینی‌ها می‌گوید. او عملیات طوفان الاقصی را نقطه‌ی عطفی می‌داند که دیگر بازگشت به قبل آن ممکن نیست و با دیدن تصاویر کشتار بی‌رحمانه کودکان غزه باز هم رگه‌های زندگی و امید را در میان آنها می‌یابد.

بخش اول کتاب زبان علمی و سنگینی دارد و مخاطب به آسانی مضمون و مقصد نویسنده را متوجه نمی‌شود . ولی در پس‌نگاره متن حماسی‌تر و از نظر زبان ساده‌تر شده و روایتی از نسبت غزه‌ی ویران شده با جهان را ارائه می‌دهد.

کتاب کوتاه است و خوانش آن به علاقه‌مندان به مسئله‌ی فلسطین توصیه می‌گردد. امتیاز ۴ از ۵

#عسل_گلچین
#معرفی_کتاب

https://eitaa.com/vazhband
        

4

محمد

محمد

1404/3/16

          بازشناختن غریبه سخنرانی ایزابلا حماد فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد درباره تصور طرف غربی به انسان فلسطینی است. اینکه وقتی دنبال این هستیم ثابت کنیم 80 هزار کشته در فلسطین انسان هستند، باید در اصل بپرسیم که چرا انسان بودن آنها را باید ثابت کنیم؟ اصلا چرا انسان بودن آنها محل تردید است. در اصل این پرسش بیانگر این است که از نگاه غربی، انسان بودن غیر غربی ها محل تردید است. حماد معتقد است این نوع نگاه که خروجش اش بشود «آهان، آنها هم انسان هستند» نه یک توجه که نوعی نظارت است. یعنی انسان غربی بعد از اینکه متوجه شد آنها انسان هستند این سوال را به عنوان ناظر برای خودش مطرح میکند که آیا ممکن است این فجایع برای او هم اتفاق بیفتد یا خیر؟ اگر خطر ندارد که عبور میکند و الا اگر خطر را حس کند به همدلی میرسد که البته اگر بشود اسمش را همدل گذاشت. حماد معتقد است این همدلی در ادامه همان خشونت استعماری است چرا که این همدلی نوعی بی توجهی است. در واقع ناظر غربی نگاهش این است که به گروهی ضعیف ظلمی شده و حالا او را دلداری میدهد و تمام. حماد میگوید نباید گذاشت این قصه را انسان غربی تعریف کند تا پایان قصه را خودش اینگونه رقم بزند او معتقد است قصه باید توسط خودمان، بین خودمان و به شیوه خودمان تعریف شود او این بیرون فکر کردن از نگاه غربی را بازشناختن نامگذاری میکند.
        

6

          واژه Recognition در سیاست، به رسمیت شناختن است، اما در ادبیات و به صورت مشخص رمان، بازشناختن؛ آنجا که غریبه، آشنا از کار درمی‌آید و معمولا تراژدی رخ می‌دهد. بازشناختن آنجاست که شواهد و مدارک کنار هم چفت شده و شخصیت رمان مجبور است چشم باز کند روی آنچه از قبل می‌تو‌انسته بداند، اما به‌خاطر آزارندگی‌اش، از آن فراری بوده و نمی‌خواسته بداند. بازشناختن در رمان «لحظه آهان» است، لحظه آناگنورسیس، لحظه‌ای که ادیپ می‌فهمد همه پیش‌گویی‌ها از یک واقعیت حرف می‌زده‌اند که او پدرش را کشته و با مادرش ازدواج کرده.

ایزابلا حماد، در سخنرانی‌اش در مراسم یادبود ادوارد سعید، پای مفهوم بازشناختن در رمان را با نگاهی انتقادی به مسئله فلسطین می‌کشاند، چرا که از نظرش ماجرای فلسطین سال‌هاست از نقطه اوج بازشناختن برای شخصیت غربی داستان گذشته، اما هیچ قصه‌ای قرار نیست در نقطه عطفی که شخصیتش از ماجرا سردرمی‌آورد، به سر برسد. بازشناختن، چه در سیاست باشد و چه در رمان، میانه قصه است، هرچند نقطه اوج آن باشد، و بعد آن کنش روی زمین شخصیت داستان است که قصه را به سرانجامش می‌برد. از طرف دیگر هم اینکه انسان فلسطینی باید همه هزینه‌های داستان و روایتش را نقد بدهد تا توسط انسان غربی غیرفلسطینی، در جایگاه یک انسان بازشناخته شود، خودش نوعی نگاه استعماری‌ست. انگار انسان فلسطینی باید قصه‌ای پر از رنج و محنت را از سر بگذراند تا مجالی برای توبه و ندامت انسان غربی فراهم آورد و انسان غربی لحظه آناگنورسیسش را تجربه کند و از این فریب که اوضاع پیچیده‌تر از آن است که آدم عادی از آن سردرآورد، رها شود.

ایزابلا حماد، در این سخنرانی از فلسطین حرف می‌زند، اما توصیفاتش از رمان هم دقیق و دل‌نشین است؛ رمان را ذاتا یک‌جور علامت سوال معرفی می‌کند، یا راهی برای به تصویر کشیدن چیزهایی که نمی‌دانسته‌ای می‌دانی یا دقیق‌ترش از دانستن‌شان گریزان بوده‌ای. رمان کارش آشکار کردن محدودیت‌ها و حد و مرز آدم در محنت این‌جهانی‌ست، آدم را به درک ناشناخته بودن جهان پیرامون رساندن و پرت کردنش از مرکز دایره‌ای که خودش را پیش‌فرض آنجا گذاشته. به همین خاطر آناگنورسیس ادبی در رمان وقتی حقیقی‌تر به نظر می‌رسد که نجات‌بخش نباشد و به مواجهه‌ای دردسرآفرین با محدودیت‌ها بینجامد.
        

13

روشان

روشان

1404/4/11

          «من میان آن‌ها غریبه‌ام و زبان‌شان از سنگ است.» 
کتاب یک سخنرانی در سپتامبر 2023 از ایزابلا حماد و یک پس‌نگاره درباره غزه در سال بعد آن است. هر دو  متن مربوط به مسئله فلسطین هستند با این تفاوت که هفتم اکتبر  فاصله این دو متن است. شاید بتوان گفت بخشی از آنچه در سخنرانی اول مطرح است بعد از هفت اکتبر کم‌اهمیت می‌شود و این شکاف‌ها مدام بیشتر و بیشتر می‌شوند:«نمی‌دانم شمایی که این‌ها را می‌خوانید در چه واقعیتی زندگی می‌کنید. آن لحظه از زمان که این‌ها را می‌خوانید، درباره لحظه‌ای که من در آن هستم چه می‌گویید؟ شکاف میان ما چقدر دهان باز کرده؟»
محوریت سخنرانی اول لحظه‌ی بازشناسی است. لحظه‌ای که فرد، مانند شخصیت اصلی یک رمان و فیلم، در یک لحظه به حقیقت هولناک رو به رو چشم می‌دوزد و پس از آن برای همیشه تغییر می‌کند. مانند لحظه‌ای که سرباز اسرائیلی دچار بازشناسی می‌شود و از وظیفه خود، کشتن یک فلسطینی لب مرز، فرار می‌کند. 
اما مسئله اینجاست که چطور این لحظه ممکن می‌شود؟ چه روایتی باید بر کلان روایت موجود غلبه کند تا این لحظه ایجاد شود؟ چه کسی باید روایت کند؟ به زبانی واقع‌بینانه‌تر:« چند فلسطینی باید بمیرند تا یک سرباز اسرائیلی به چنین شهودی برسد؟»
همچنین مسئله اینجاست که مسئولیت این روایتگری با کیست؟ با فلسطینی زیر آوار؟ یا اساسا این پرسش مهم که آیا همچنان باید به روایتگری برای ناظر بیرونی، عمدتا سفیدپوست غربی، امید ببندیم یا راه دیگری هم هست؟ این سوالات اساس بخش مهمی از مسئله فلسطین و ادبیات پسااستعماری هستند که گرچه سوالاتی به نظر کلی، اما می‌توانند با لحظه لحظه زندگی هر کداممان گره بخورند.
متن دوم انگار بعد از هفت اکتبر تنها سعی می‌کند روایتی از فلسطین به جا بگذارد. از قصه‌ی استعمار اروپایی و آمریکایی و حالا اسرائیلی بگوید. در واقع متن دوم موضع‌گیری‌ای است علیه آنچه در غزه پس از هفت اکتبر گذشته است. رد آن چیزی که اسرائیل «دفاع از خود» می‌نامد. پایان این متن بازگشت و ادای دینی به آرمان فلسطین است. و پررنگ کردن این امیدِ کمرنگ: که فلسطین نابود نمی‌شود. «دولت اسرائیل دوست دارد فلسطین را نیست و نابود کند، اما اگر خیال می‌کند چنین کاری شدنی است، اشتباه می‌کند. فلسطین در حیفاست. فلسطین در قدس است. فلسطین در غزه است. فلسطین در دریای مدیترانه است. فلسطین در اردوگاه‌های آوارگان، از شتیلا تا یرموک، زنده است. فلسطین حتی در نیویورک زنده و سرزنده است. نکند واقعا فکر می‌کنند می‌توانند اراده زندگی را در فلسطینی‌ها نابود کنند؟»
«روزی این جنگ متوقف خواهد شد و آن‌هایی که زنده مانده‌اند باز خواهند گشت و از نو خواهند ساخت، و دوباره در این خانه‌ها زندگی خواهند کرد.»
        

21

          کتابی در مورد شناختن و رسیدن به «لحظه‌ی آهان»

من ادوارد سعید را نمی‌شناسم. اما کتاب، سخنرانی ایزابلا حماد _ دورگه‌ی بریتانیایی فلسطینی _ در سالروز سعید است.
حماد مسئله‌ی فلسطین را به داستان و ادبیات پیوند می‌دهد. ماجرای فلسطین را به مثابه‌ی داستانی از ۱۹۴۸ و یوم النکبه تا حال دنبال می‌کند و دنبال کشف «لحظه‌ی بازشناختن» یا «لحظه‌ی آهان» است.
لحظه‌ای که شخصیت داستان ما به کشف حقیقت می‌رسد. 
ماجرای فلسطین، داستانی‌ است که تک تک ما و مردم جهان شخصیت اصلی‌ آن هستیم. حماد می‌پرسد که زمان «لحظه‌ی آهان» برای مردم جهان کی فرا می‌رسد؟
لحظه‌ای که انسان بودن فلسطینی‌ها و غزه‌ای ها را باور کنند و در برابر کشتار و نسل کشی آن‌ها بایستند‌. غریبه را بشناسند و کنش مورد انتظار را انجام دهند.
هر چند سوال مهمی را مطرح می‌کند: «وقتی کسی خیرخواهانه تلاش می‌کند انسان بودنِ انسانی دیگر را نشان دهد، خوب است ببینیم اساسا انسان بودن آن دیگری چرا محل سوال و تردید بوده است.» 
سخنرانی حماد نه روز قبل از ۷ اکتبر انجام شده است. یکسال بعد از طوفان الاقصی و کشتار فجیع غزه توسط اسرائیل یادداشتی تکمیلی روی سخنرانی نوشته که در مجموع دو قسمت کتاب را تشکیل می‌دهد. 
کتاب کم حجمی است اما ترجمه ــ مخصوصا بخش اول ــ آن‌قدر روان نیست که یک جرعه سر کشیده شود.
در نهایت بیشتر به درد مخاطبی می‌خورد که قبل از این کتاب با مسئله‌ی فلسطین و تاریخ‌اش آشنا باشد.

پ.ن: کتاب را همین هفته خواندم. روز‌هایی که وحشی‌گری اسرائیل به ایران‌جان رسیده است. با خودم می‌گویم «لحظه‌ی آهان» انقدر برای بخشی از  مردم ایران اتفاق نیفتاد تا مستقیما با موتور کشتار روبه‌رو شدند. 
از خودم می‌پرسم راستی الان همه‌شان به «لحظه‌ی آهان» رسیده‌اند؟!
        

5