معرفی کتاب بافته اثر لاتیتیا کلمبانی مترجم نرگس کریمی

بافته

بافته

لاتیتیا کلمبانی و 1 نفر دیگر
3.9
57 نفر |
29 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

22

خوانده‌ام

82

خواهم خواند

32

ناشر
نیماژ
شابک
9786003675155
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1399/10/15

توضیحات

        لائتیسیا کولومبانی(1976-)فیلمنامه نویس، کارگردان، بازیگر و نویسنده ی فرانسوی، متولد بوردو.رمان بافته اولین رمان او است که در سال 2017 به چاپ رسید. نویسنده در این کتاب به تعریف داستان سه زن با سرنوشت های مختلف می پردازد که در کانادا، سیسیل و هند زندگی می کنند.این کتاب حتی قبل از چاپ در هفده کشور پیش فروش شد.در فرانسه در عرض دو هفته،54000 نسخه از آن چاپ شد و در طی دوماه،150000 نسخه از آن به فروش رسید. در حال حاضر، این رمان به 29 زبان دنیا ترجمه شده و جوایز زیادی کسب کرده است.بافته داستان زندگی سه زن است. سه زندگی، سه قاره، همگی تشنه آزادی."اسمیتا،جرات نمی کند به او بگوید که تصمیم گرفته همسرش را ترک کند و روستا و تمام چیزهایی را که می شناخت رها کند. جولیا کمال را مخفیانه دوست دارد. عشق آن ها پنهانی است.عشق آن ها در هیچ جا ثبت نشده است. سارا در حال تبدیل به یک فرد نجس شده است. از جامعه طرد شده است."فروشگاه اینترنتی سی بوک
      

لیست‌های مرتبط به بافته

یادداشت‌ها

          "بافته" اثر نویسنده فرانسوی " لائتیسیا کولومبانی ۲۰۱۸"
ترجمه از فرانسوی "نرگس کریمی"
یک رمان نه چندان بلند درباره سه زن با اراده در هند، ایتالیا، و کانادا. اولی از طبقه 'دالیت' که در هند نجس محسوب می‌شوند و کارهای پست جد اندر جد بعهده اونهاست. این زن هندی داستان هم مسول تخلیه روزانه توالت‌های خانه های یک روستاست اونهم با دست! شغلی که از مادر و اجدادش به ارث برده و  در ازای اون، میتونه باقیمانده غذای ساکنان خانه رو براش روی زمین پرت میکنن برداره. عجب دنیاییه! جمعیت دالیت‌ها در هند حدود ۲۰۰ میلیون نفره! مثل حیوان باهاشون برخورد میشه احتمالا در اینترنت دیده باشید. ظاهرا خودشون به این زندگی راضی هستند به امید اینکه پس از مرگ به صورت بهتری دوباره به زندگی این دنیا برگردند! هند واقعا خیلی عجیبه. ولی زن این رمان بخاطر دختر شش ساله اش نمیخواد راه اجدادش رو ادامه بده و بهر قیمتی شده از این منجلاب بیرون بیاد.
زن دوم داستان از ایتالیا دختری ۲۰ ساله هست که پیش پدرش در سیسیل به کار تولید آبا و اجدادی کلاه گیس مشغوله و بعد از اینکه مشکلاتی سر راهشون سبز میشه، تصمیم میگیره در این راه و رسم اجدادش تغییراتی بده.
و سومین زن در کانادا، یک وکیل حقوقیه با سه تا بچه و دو بار ازدواج ناموفق ولی در کارش بسیار عالی و موفق. اون هم با مشکلاتی در زندگی شخصیش روبرو میشه و مجبور به گرفتن تصمیمات سخت.
و درنهایت یک ارتباطی بین تصمیمات این سه زن در سه قاره مختلف پدید میاد. سارا زن یهودی کانادایی جمله‌ای از تلمود به یادش میاد "کسی که یک زندگی را نجات می‌دهد، کل دنیا را نجات می‌دهد." 
چقدر این جمله شباهت داره به آیه ۳۲ سوره مائده: 
"مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى بَنی إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النّاسَ جَمیعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
 ترجمه:
32 ـ به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین، بکشد، چنان است که گوئى همه انسان ها را کشته; و هر کس، انسانى را از مرگ رهائى بخشد، چنان است که گوئى همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، با دلائل روشن براى ارشاد آنها آمدند، اما بسیارى از آنها، پس از آن در روى زمین، تعدّى و اسراف کردند.
در تلمود و قرآن چه گفته اند و در فلسطین و اسرائیل چه میگذرد! 

یک جمله جالب از "مارک تواین" نقل کرده بود:" آن‌ها نمی‌دانستند که این کار غیر‌ممکن است، پس انجامش دادند."
در ص۹۰ از کتاب 'رهیط مریادا' راهنمای رفتار پیروان سیک می‌گوید: این کارها منع شده است مثل کوتاه کردن مو و ریش، نوشیدن شراب، سیگار کشیدن، خوردن گوشت و قمار کردن. خدایشان یک خدای یگانه است، که نه مسیحی است، نه هندو و نه از هیچ فرقه دیگری. تمام ادیان می‌توانند به خدا منتهی شوند و از این‌رو، همه شایسته و قابل احترام‌اند. بهشت و جهنم فقط در همین دنیا وجود دارد. روح زن و مرد باهم برابر است. اسامی سیک‌ها مختلط است و فرقی ندارد که برای یک مرد یا زن استفاده شود.‌تنها اسم دوم است که آن‌ها را از هم متمایز می‌کند. Singh برای آقایان که به معنی 'شیر' است و Kaur برای خانم‌ها، که شاهزاده ترجمه می‌شود. 

۱۹۹ صفحه
#بافته #لائتیسیا_کولومبانی #نرگس_کریمی #نشر_نیماژ


        

1

پارسا

پارسا

1402/4/15

          خوب به نظر می رسد هر چه در کره ی خاکی چرخ بزنی و مرزها را پشت سر بگذاری  ، حکایت زنان و تبعیض ها و مسائل  آنان همچنان باقی ست. در شرق و غرب عالم هم فرقی ندارد. جامعه پیشرو صنعتی ، ملل عقب مانده و در حال توسعه هم بازی واژگان است با معنایی گنگ و مبهم برای هر کدام . داستان مصایب نسوان در همه ی جوامع یکسان است شاید فقط  زبان روایان متفاوت باشد. 
سه روایت از سه زن در نقاطی جدا از هم . خط سیرهایی از حوادث که در یکجا با هم تلاقی میکنند. شخصیت های داستان خواهان تغیر هستند ، تلاش می کنند از بن بست ایجاد شده توسط  باورها ، عرف اجتماعی و سنت های جامعه خارج شوند. مسیری دشوار که رنج و مرارت های بسیاری برایشان دارد. باید از تابوها و کاست های طبقاتی گذر کنند . آنان فقط امیدشان طلوع خورشید فرداست. روزی شاید بهتر از دیروزشان. تاثیر  اعمال انسانها بر سرنوشت یکدیگر  جالب است یکی برای خدای باورهایش  تنها سرمایه اش را  میدهد تا دیگری  با آن شغل و خانواده ی  خودرا حفظ کند  و یکی دیگر با آن از تنگنا می گریزد . من دو  روایت اسمیتا از  هند وجولیا از پالرمو  را بیشتر پسندیدم و فکر میکنم همین دو شخصیت و روایت آنها میتوانست کتاب را  بدون نیاز به روایت سوم سارا،  یک اثر خواندنی تر کند . خوب همین  دیگه. 
        

19

یادداشت کت
          یادداشت کتاب بافته
داستان سرنوشت سه زن از سه قاره که بدون اینکه از حضور هم آگاه باشند سرنوشتشان بهم گره خورده است.
اسمیتا از هند، جولیا از سیسیل و سارا از کانادا. سه زن با سه نوع سبک زندگی مختلف. اسمیتا یک دالیت است کسی که جزو هیچ یک از نظام های طبقاتی هند نیست و اصلاحاً نجس یا غیرقابل لمس تلقی می‌شود. جولیا که در کارگاه ساخت کلاه گیس پدرش مشغول است و سارا یک وکیل مطرح و موفق که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند.
موضوع داستان و ارتباطاتش برایم جالب بود. با واقعیت های دردناک زندگی زنانی که کیلومترها از سبک زندگی ما دور هستند و در خیالمان هم تصور نمی‌کنیم می‌شود در چنین شرایطی زیست،آشنا شدم و عمیقاً قلبم برای دالیت های هند به درد آمد.

من این رمان را از نشر نیماژ خواندم. نثر کتاب برایم زیاد دوست داشتنی نبود. راویِ دانای کل و دیالوگهای بسیار کم، کمی ریتم کتاب را کسل کننده کرده بود.
سیر داستان بعد از خواندن فصل های اول، قابل حدس بود و هیجان زیادی نداشت. اما این که نویسنده از زیاده گویی پرهیز کرده و کتاب را در ۲۰۰ صفحه جمع کرده بود، از نقاط قوت آن به حساب می آمد.
ارزش یک بار خواندن را داشت.
امتیاز کتاب: ۴از ۵
        

12

          در "بافته"مردانه بودنِ مبارزه زنان را میخوانید.

سه زن در سه نقطه مختلف جهان، تقدیررا بی چون و چرا نمی پذیرند و تصمیم میگیرند در آن نقش داشته باشند. محتوا شما را در تار و پود مشکلات درگیر نمیکند ولی کشش خوبی دارد. فرم و زبان کتاب،به عنوان یک هنرجوی جای سوال و ابهام زیادی داشت اما به عنوان یک مخاطب عادی، تا حدودی راضی کننده بود. کاش حجم کتاب بیشتر بود و در انتها همه اتفاقات را در یک لقمه به خوردِ مخاطب نمیداد.

خواهرم مدتی قبل نگاه اجمالی به کتاب داشت و پرسید: آیا فمینیستی ست؟! کتاب که تمام نشده بود گفته بودم: نمیدانم. حالا درجواب سوالش باید بگویم: نه! محتوای کتاب، با تعریف من از رویکرد فمینیستی متفاوت است!

در جمع خوانیِ مبنا کتاب را خواندم(البته به مقرری ها پایبند نبودم🙈) تعدادی از ما متفق القول هستیم ک: خداروشکر در هند به دنیا نیامدیم.بااین وجود ذهنم به شدت درگیر است.چرا؟ چطور؟ 

جمعِ زمانی که صرف کتاب کردم حدود دوساعت بود. دوست دارم از نویسنده بپرسم؛ تا به حال به این فکر کردی روایت هر زن را یک کتاب میکردی؟ شاید جالب میشد. 
        

4

مهدی نانکلی

مهدی نانکلی

5 روز پیش

        نویسنده داستان سه زن در نقاط مختلف جهان را با جزئیات خوبی به تصویر کشیده ولی بر خلاف عنوان کتاب نخ اتصال خوبی برای به هم بافتن این سه زن برنمی‌گزیند و داستان از در هم تنیدگی لازم به دور است. به اندازه حجم کم کتاب، ارزش خواندن داشت ولی نه در حد بهترین رمان سال فرانسه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6