یادداشت نرگس خالقی

        نویسندگی مقدماتی بودم که استاد لیست صدتایی بهترین رمان‌های جهان را معرفی کرد. بازمانده‌ی روز یکی از آن صدتا بود. اسم کتاب را که در حلقه‌ی یازدهم دیدم، مصمم تر از همیشه حلقه را ثبت نام کردم.
 به خاطر اسم نویسنده‌اش فکر می‌کردم با شخصیتی چشم بادامی طرف هستم. ولی کتاب ماجرای استیونز، پیشخدمت سرای دارلینگتون در انگلیس است. استیونز همه‌‌ی زندگی‌اش را در کارش خلاصه کرده. از آن تخصص‌گراهای حرفه‌ای است. حرف‌هایش تنه به حرف معلم‌ها و اساتید خودمان می‌زند که صبح تا غروب دم گوش‌مان خوانده‌اند: «شما فقط وظیفه‌ت درس خوندنه، نه کار دیگه» 
حالا استیونز ته خط ایستاده، بیشتر عمرش تک‌بعدی زندگی کرده و حالا وسط سفر شش روزه‌ی باز هم کاری‌اش دارد گذشته‌اش را مرور می‌کند. 
استیونز یک درون‌گرای بی‌نقص است. هرچقدر از بیرون صدا ندارد، درون‌اش پر از غوغاست. برای همین نوشته‌های سفرش که کتاب را تشکیل می‌دهد پر از وراجی‌ها و تحلیل‌ها و فلسفه‌بافی‌های‌اش است‌. گاهی احساس می‌کردم جلوی یک پیرمرد زوار در رفته نشسته‌ام و فقط به خاطر حفظ ادب، لبخند می‌زنم و سر تکان می‌دهم. گاهی هم ماجرای جالبی می‌گفت و با ولع دنباله‌اش را می‌گرفتم.
ایشی گورو یک شخصیت واقعی ساخته‌ است. یک رمان شخصیت محور و البته چند لایه. ما در خلال خاطرات استیونز با تاریخ جنگ جهانی اول و دوم همراه هستیم و سیستم تصمیم‌گیری انگلیس و اروپا را می‌بینیم. 
ترجمه‌ی نجف دریابندری شاهکار کتاب را دو برابر کرده و با اینکه اوایل کتاب حوصله‌ام سر رفته بود، ادامه‌ی کتاب را دوست داشتم. 


      
56

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.