شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
        بخوام در یک جمله یادداشت بنویسم میگم: وقت خود را هدر ندهید!
ولی خب بذارین یکم توضیح بدم چرا!

اول خلاصه داستان: توی جلد اول ما خوندیم که نورا که یه دختر معمولیه، پاش به ماجراهای بین فرشته‌های سقوط کرده و نفیلیم‌ها (نژادی ترکیبی از انسان و فرشته‌های سقوط کرده) باز میشه. با پسری به نام پچ آشنا میشه که بعدا مشخص میشه ایشون فرشته‌ای سقوط کرده‌اس و نورا هم سابقه خانوادگی خاصی با این نفیلیم‌ها دارد. خلاصه‌اش اینکه نورا به واسطه همین رابطه میتونه گزینه خوبی باشه تا فرشته‌های سقوط کرده برای همیشه یه کالبد انسانی پیدا کنن. حالا میپرسین مگه فرشته سقوط کرده چشه که میخواد آدم بشه؟ هیچی، گویا این دسته از فرشته‌ها توانایی درک احساسات جسمانی مثل آدمها را ندارند.
پس برای همین نورا میشه هدفی برای این دسته از فرشته‌های محترم که در جلد دوم هم تقریبا با همین موضوع داستان ادامه پیدا میکنه و نورا متوجه میشه خیلی بیشتر از اون چیزی که تصور میکرده با این نفیلیم‌ها ارتباط دارد.

خب حالا میریم سراغ بررسی: اولین مورد داستان است. این جلد هرچی که بود از جلد اول بهتر بود چون داستان به مراتب بیشتر و بهتری داشت (جلد اول فقط  صحبتها و موقعیت‌های جنسی وقت و بی‌وقت بود)
امااااا پیرنگ ضعیفه، علت و معلول‌ها خوب نیستن از طرفی شخصیت پردازی هم به شدت ضعیفه! یعنی شما میمونین نورا این همه حماقت رو از کجا آورده! باقی شخصیت‌ها هم چیز خاصی ندارن برای نشون دادن و شخصیت منفی این جلد کپی نقش مشابهش توی جلد اول بود. میزان خوش شانسی و بدشانسی نورا هم چیزیه که عجیب اذیت میکنه، هرجا دقیقا لب مرز خطر میرسه پچ به دادش میرسه! یه نکته جالب دیگه اینه که همه اطرافیانش هم یه جورایی انسان عادی نیستن، من نمیدونم انسان‌های معمولی کجان پس🙄 رمنس یا همون رابطه عاشقانه داستان هم که از نقاط ضعف بزرگ کتابه که جدا نمیخوام درباره‌اش حرف بزنم...
خلاصه شاید من کتابی با این ایده نخونده باشم و بازم داستان‌هایی درباره فرشته‌های سقوط کرده و رابطه‌شون با آدمها باشه ولی این رو میدونم که ایده خوب این داستان فدای رمنسی به شدت آبکی شده!!! همین، مرسی، اَه!
      

15

Elias

Elias

23 ساعت پیش

        نام کتاب: میزری 
نویسنده: استیون کینگ
مترجم: امیرحسین قاضی 
ژانر: ترسناک 
تعدادصفحات: ۳۹۰
خلاصه داستان: 
پل شلدون، نویسنده به نام مجموعه کتاب‌های میزری، برحسب تصادفی مرگبار با طرفدار شماره یک خودش رو به رو میشه و...

بررسی:
کتاب میزری با روایت سوم شخص از دید پل شلدون نوشته شده.
داستانی از عشق و نفرت، عشقی افراطی و نفرتی بی پایان.
طبق معمول خب شخصیت پردازی کینگ واقعا خوب بود. 
درگیری‌های ذهنی و روانی شخصی که زندانی شده و افکاری که اصلا قابل کنترل نیست؛ گاه دیوانه‌وار میشه و گاه خنده‌دار در کنار زنی دیوانه که در ظاهری اروم و با خدا و وسط زندگی‌ای ترد شده دست و پا میزنه، تا تنها چیزی که دلخوشش می‌کنه رو حفظ کنه.
شخصیت انی درواقع از رابطه ناسالم بین افراد معروف و طرفدارهای سمیشون میگه، از افرادی که انقدر درگیر کاری میشن که گاه حتی از خالق اون اثر بیشتر خودشون رو مالک می‌دونن.
و پل نویسنده‌ای که نه تنها الان اسیر شده بلکه از قبل هم اسیر کاراکتری بود که خودش خلقش کرده، شخصیتی به اسم میزری (مصیبت / فلاکت) که حتی اسمی هم که روی شخصیتش گذاشته درواقع از حال خودش و حسی که نسبت بهش داره میاد و حالا که زندانی شده همچنان به خاطر همین شخصیت میزری هستش که باز هم مصیبتی به همراه آورده.
کل کتاب داخل خونه‌ی انی روایت میشه. نوع روایت و فضا سازی دقیقاااا همون حس خفگی و زندانی بودن پل رو به مخاطب القا می‌کنه. 
حسی که پل داره باخودش مدام چیزهایی رو میگه و داخل ذهنش عقب جلو میشه در این حین ما از گذشته پل خبر دار می‌شیم از ذهنی که دنبال راه فرار می‌گرده، از بقای زنده موندن و دست و پا زدن‌های انسان برای زندگی. 
نوع روایت کینگ از ذهنیت دوتا کاراکتر عالی بود، درحالی که از طریق دیالوگ یکی از کاراکترها رو میگه در همون زمان با ذهنیت یکی دیگه می‌فهمیم تو ذهنش چه خبره و هردو در یک لحظه، عالی بود. 

اسم کتاب، میزری به معنای فلاکت و مصیبت هستش و خب اسم شخصیت داستانی نویسنده‌اش هم هست. 
در این بین کلیت داستان و اتفاقی که برای پل میوفته هم به نوعی مصیبتی هستش برای پل که باز هم مربوط به کاراکتر کتابه و این انگار کلا همراشه 
در کل اسم کتاب کلا به تک تک قسمت‌های کتاب اشاره داره و به شدت حرفه‌ای انتخاب شده.
در این بین ما درس‌هایی از نویسندگی و افکار نویسنده‌ها هم داخل کتاب داریم. 
قسمت‌هایی که پل مجبور به نوشتن کتاب میزری میشه و ما قسمت‌هاییش رو می‌خونیم.
      

8

        
المر رستمی، المر...
دانش‌آموز کلاس اولی  که قرار است نقش بازی کند، رو به‌روی همکلاسی هایش ایستاده است. وقتی یکی از بچه‌ها صدایش می‌کند، المر رستمی چشمکی می‌زند و در پاسخ، لبخند می‌زند.
با این‌که از یک هفته قبل طرح بحث و فعالیت‌های کتاب‌خوانی را نوشته‌ام، هنوز نمی‌دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد. قرار است در نقطه اوج داستان، دیگر ادامه ندهم و بچه‌ها خودشان ادامه‌ی قصه را بنویسند. کاربرگ فعالیت بر اساس اصول داستان‌نویسی طراحی شده و مراحل آن طوری چیده شده است که بچه‌ها بتوانند خودشان داستان بنویسند.
هنوز در ابتدای راه نوشتن هستند؛ بعضی فقط چند کلمه می‌نویسند و دیگر ادامه نمی‌دهند، بعضی هم جملات را نیمه‌کاره رها می‌کنند. می‌دانم که باید صبور باشم و این صبوری در تسهیلگری نگارش خلاق ضروری است. وقتی در نوشتن در می‌مانند، با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنم و سعی می‌کنند گفته‌هایشان را روی کاغذ بیاورند.
امروز فعالیت کتاب‌خوانی مبتنی بر نگارش بود؛ بچه‌ها قصه را شنیدند، ادامه‌اش را حدس زدند و درباره‌ی آن نوشتند.
هرچه که بود، تلاش کردیم در داستان از حضور دانش‌آموزانی استفاده کنیم که در کلاس، متفاوت‌تر از دیگران هستند.
بی‌شک می‌توانم بگویم که المر در فعالیت‌های ترویجی، یکی از منابع اصلی من خواهد بود و بر اساس آن، فعالیت‌های متنوعی طراحی خواهم کرد.
      

7

        چهارشنبه بعد از ۱۰ ساعت بیرون از خونه بودن قبل از اینکه برسم خونه رفتم کتابخونه و چشمم خورد بهش؛ چندسال پیش یادمه یه بار گرفته بودم که بخونمش اما با دو سه صفحه اول حوصلم سر رفت و ادامه‌ش ندادم شاید کتاب اون موقع دوست نداشت بخونمش یا شاید سن کمم ظرفیت خوندنش را هنوز پیدا نکرده بود ولی بعد از چندسال دلش خواست تا بخونمش با امتحان شیمی که شنبه داشتم اما ۳۵۰ صفحه‌ش را قبل از امتحان خوندم و بقیه‌ش را به عنوان استراحت پس از امتحان دیروز خوندم و تمام شد.
توی طول داستان با خودم بارها میگفتم چرا باید داستان پر از خشم و کینه و انتقام و اخلاق‌های بد باشه؟ مدام اینو برا خودم تکرار میکردم شاید چون من عادت نداشتم به همچین داستان پر نفرت و شاید گفت غم انگیزی که دوست نداشتی با شخصیت ها همزاد پنداری کنی و غمگین بشی  
ولی در نهایت به خودم اومدم و دیدم برام از بقیه کتاب ها جذاب تر بوده با هر صفحه خوندن مشتاق خوندن بیشتر می‌شدم و دلم میخواست بدونم چی شد که به اینجا رسید شاید بخاطر این بود که بعد از شرح کمی از داستان در حال، رفت به گذشته 
نمودار خویشاوندی آخر کتاب را قبل از شروع کتاب و تا یکجایی از کتاب مدام میدیدم و تصورم از هیچ کدوم این نبود شاید اولین باری که جدول را دیدم حتی به ذهنم خطور نمی‌کرد که هیتکلیف با کاترین هیچ رابطه ‌ای داشته باشه و خیلی چیزای دیگه که به ذهنم خطور نمیکرد
اما شخصیت های کتاب ، به نظرم حتی اتفاق های آخر کتاب هم باعث نشد که از هیتکلیف خوشم بیاد البته که در تمام طول داستان داشتم به نقش تربیتی و گذشته شون فکر میکردم و به نظرم وقتی مامان خانواده نباشه سر بچه‌ها و بچه‌خوانده‌ها همچین بلایی میاد، وقتی مقایسشون میکردم با ادگار و ایزابل که تا کامل شدن شخصیت هاشون  مادرشون کنارشون بوده به نظرم این پرخاشگری ، زمختی و ... به خاطر نبودن جنس لطیف خانواده در نقش مادر بوده به هر حال خدمتکار هم نمیتونه نقش قوی داشته باشه 
اما وقتی به کاترین کوچیک فک میکنم که بدون مادر عاقبت آنچنانی نداشت میفهمم که مهمه پدر در مواجه با از دست دادن همسرش چه واکنشی نشون بده و مهمه که بعدش با بچه‌ش چطور رفتار کنه با ملایمت و مهربانی یا تبعیض و پرخاشگری . البته  در کل میشه گفت نداشتن سرپرست مناسب باعثش شده بود.
به نظرم درس هایی زیادی از کتاب گرفتم علاوه بر اینکه تجربه جدیدی از خواندن به من داد با فضایی کاملا متفاوت. شاید داستان مورد علاقه‌م نبود اما به نظرم فوقالعاده ارزشمند بود خوندش 
پ‌ن: در ابتدا میخواستم ۳ تا ستاره بدم اما بعد نوشته خودم به نظرم باید ستاره بیشتری بدم و فقط یه ستاره بخاطر اینکه داستان لطیف نبود ولی الان بازم به نظرم لطیف نبودنش باعث شد چیزای بیشتری یاد بگیرم پس با دست و دلبازی فروان ۴/۵ ستاره میدم خیرشو ببینی امیلی جان برونته:))))😂
پ‌ن۲: دلم میخواست دنیا لیاقت شنیدن و به یادگار گذاشتن کتابای بیشتری از امیلی برونته را داشت ولی حیف 🥲
پ‌ن۳: تصویر بارگزاری شده یادداشت یه کتابخوان قبل از من بوده که برا بقیه خواننده های این کتاب به یادگار گذاشته بود شاید باعث شد با علاقه بیشتر و عطش بیشتری بخونمش :)))
      

18

        بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم، یک عاشقانه‌ی آرام‌ی دیگر، در اوج شاعرانگی نادر ابراهیمی‌ست؛ اما اینجا شاهد روایتی از فراق و سوختن شمع وجود یک عاشق هستیم.
عاشقانه‌های نادرخان چه عمیق، جذاب و مسحورکننده هستند. او راوی عشق‌های حقیقی‌ست.

کتاب، داستان عشق بین دختر خان و پسر کشاورزی‌ست که با مشاهده مخالفت‌ها، باهم به چمخاله فرار می‌کنند. اما دختر بعد از مواجهه با مشکلات زندگی و غربت، به زادگاهش برمی‌گردد. ولی پسر همچنان می‌ماند و بعد از یازده سال در پی هوای معشوق و روزهای گذشته باز می‌گردد.
هنگامی که کتاب را می‌خواندم، نام هلیا توجه‌م را جلب کرد. با خود فکر میکردم نادرخان چه سلیقه و توجهی داشته که در آن زمان، چنین نامی برای شخصیت خود انتخاب کرده. اما بعد متوجه شدم ظاهراً نام هلیا ابداعیِ خود نادرخان بوده و چه فرآیند پرحساسیتی را برای ساخت و کشف‌اش طی کرده. یادم هست وقتی اولین بار حجم و قطر پرونده شخصیت یکی از شخصیتهای داستانی نادرخان را دیدم، باورش برایم سخت بود که نویسنده‌ای برای هرکدام از شخصیتهایش اطلاعاتی چنین کامل و جامع داشته باشد. فکر میکنم همین باعث شده شخصیت‌های جناب نادرخان چنین زنده و جان‌دار  باشند؛ حتی الآن ، بعد از سال‌ها.

پسر (راوی) بعد از ۱۱ سال بار دیگر به زادگاهش بازگشته؛ اما پدر دلشکسته‌ست و حاضر به ملاقات با او نیست. مادر هم در غم فراق او از دنیا رفته.
او روزهای عاشقانه‌ی گذشته را باخود مرور می‌کند. واگویه‌هایی انجام می‌دهد و سراغ خیال را می‌گیرد.

مثل همیشه از خواندن قلم نادرخان ابراهیمی لذت بردم. نثر موزون و شاعرانه او خواندن را سهل می‌کند؛ اما گاهی مجبور بودم برگردم و پاراگرافی را از نو بخوانم.

روحت شاد نادرخان.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

        **شروع:**

کتاب "مارک و پلو" نوشته منصور ضابطیان در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است و به نوعی سفرنامه‌ای از سفرهای شخصی او به کشورهای مختلف است. این کتاب شامل روایت‌های خاص و جذابی از سفرهای نویسنده به کشورهای مختلف مانند ایتالیا، ترکیه، ژاپن، کانادا و ... است که به سبک متفاوتی به این کشورها نگاه کرده است. منصور ضابطیان، نویسنده‌ای با سابقه در صنعت روزنامه‌نگاری و نویسندگی است که جایزه‌های متعدد در جشنواره‌های مختلف کسب کرده است، از جمله جایزۀ قلم بلورین بهترین گفت‌وگوی سال. این کتاب توسط نشر مثلث منتشر شده است.

**بدنه:**

در کتاب "مارک و پلو"، منصور ضابطیان به‌عنوان شخصیت اصلی، تجربیات خود از سفر به کشورهای مختلف را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد. سفرنامه‌اش به‌طور خاص برای کسانی که علاقه‌مند به شناخت کشورهای دیگر هستند، مناسب است. ضابطیان در این کتاب، علاوه بر نقل تجربیات شخصی، به نوعی نگاه متفاوت به هر کشوری دارد که باعث می‌شود خواننده حس کند که با جنبه‌های دیگری از این کشورها آشنا می‌شود. او با سبک خاص خود به جزئیات فرهنگ‌ها، مردم و مکان‌ها پرداخته و آنها را به شکلی جذاب و متفاوت ارائه می‌دهد.

اما اگرچه کتاب از لحاظ محتوا جالب است، برخی نقدها به کیفیت تصاویر موجود در کتاب وارد شده است. تصاویر با کیفیت بالا و رنگی نیستند و این مسئله ممکن است کمی از جذابیت بصری کتاب بکاهد. علاوه بر این، برخی خوانندگان معتقدند که اطلاعاتی که در کتاب ارائه می‌شود، اغراق‌آمیز و گاهی کم است و نمی‌توانند به‌طور کامل از آن بهره‌برداری کنند.

**پایان:**

با اینکه کتاب "مارک و پلو" به‌عنوان یک سفرنامه مصور منتشر شده است، اما به‌نظر می‌رسد که در زمینه تصویرگری و ارائه اطلاعات جامع در مقایسه با کتاب‌های مشابه نقص‌هایی وجود دارد. این کتاب جایزه‌ای نبرده است، اما همچنان می‌تواند برای علاقه‌مندان به سفر و فرهنگ‌های مختلف جالب باشد. به‌ویژه برای کسانی که به دنبال اطلاعات ساده و عمومی در مورد کشورهای مختلف هستند، این کتاب گزینه مناسبی است. در نهایت، امتیاز من به این کتاب ۴ از ۵ است.
      

8

        کتاب **«در جستجوی خرد و آزادی: ارجنامه استاد فولادوند»** به کوشش انتشارات مینوی خرد و با مشارکت اندیشمندان برجسته ایرانی، به بررسی تأثیرات عمیق **عزت الله فولادوند**، مترجم نامدار فلسفه و علوم انسانی، در فرهنگ معاصر ایران میپردازد. این اثر به عنوان یک ارجنامه، تلاشی است برای تجلیل از نقش بی بدیل فولادوند در ترجمه آثار فلسفی غرب و تقویت گفتمان خردگرایی و آزادی در ایران. 
 
موارد قابل ذکر :

 ۱. **محتوا و ساختار کتاب**
کتاب مجموعه ای از مقالات و نوشتههای نویسندگان و مترجمان سرشناس ایرانی است که هر یک از منظر خود به تحلیل آثار فولادوند و تأثیرات فکری او پرداخته اند. این مقالات نه تنها به ترجمه های فولادوند اشاره دارند، بلکه ارتباط آنها با مسائل فلسفی و اجتماعی روز را نیز بررسی میکنند.  
- **نکته برجسته**: در مقدمه کتاب اشاره شده که پیش از این، بررسی جامعی از دقایق ترجمه های فولادوند صورت نگرفته بود، و این اثر گامی اولیه برای پرکردن این خلاء است .  

 ۲. **اهمیت فولادوند و ترجمه هایش**
عزتالله فولادوند با ترجمه آثاری مانند **«جامعه باز و دشمنان آن»** (کارل پوپر)، **«خشونت»** (هانا آرنت)، و **«گریز از آزادی»** (اریش فروم)، مفاهیم فلسفی غرب را به گونهای به فارسی برگرداند که هم وفادار به متن اصلی باشد و هم با روح زبان فارسی سازگار. او همواره بر لزوم یافتن معادلهای زیبا برای اصطلاحات فلسفی تأکید داشت و معتقد بود زبان فارسی توانایی بیان پیچیده ترین مفاهیم را دارد .  
- **شیوه ترجمه**: فولادوند در مصاحبه‌ای اشاره میکند که ترجمه باید از «مبهم‌گویی» و «شیرین‌زبانی» پرهیز کند و به جای تقلید کورکورانه از زبان مبدأ، از گنجینه ادبیات فارسی بهره گیرد .

۳. **مقالات و مشارکت کنندگان**
کتاب با مشارکت اندیشمندانی مانند **همایون کاتوزیان**، **سیدجواد طباطبایی**، **مصطفی ملکیان**، و **رضا داوری اردکانی**، به تحلیل ابعاد مختلف کار فولادوند میپردازد. این مقالات طیف وسیعی از موضوعات را پوشش میدهند، از نقد ترجمه‌های خاص تا بررسی جایگاه فولادوند در تاریخ اندیشه ایران .  

- **نکته قابل تأمل**: برخی منتقدان معتقدند این تنوع موضوعی ممکن است تمرکز کتاب را کاهش دهد، اما از سوی دیگر، نشان‌دهنده گستردگی تأثیر فولادوند بر حوزه های مختلف فکری است.

 ۴. **نقاط قوت و ضعف**
- **قوتها**:  
  - گردآوری نظرات نخبگان ایرانی درباره فولادوند.  
  - پرداختن به نقش ترجمه در شکل‌گیری گفتمان فلسفی ایران .  
  - چاپ نفیس و استفاده از کاغذ مرغوب   
- **ضعفها**:  
  - عدم ارائه زندگینامه جامع از فولادوند.  
  - پراکندگی موضوعی مقالات و عدم ارتباط مستقیم برخی از آنها با آثار فولادوند .

 ۵. **جایگاه کتاب در ادبیات معاصر**
این ارجنامه نه تنها به تجلیل از فولادوند میپردازد، بلکه پرسشهایی کلیدی درباره نقش مترجم در انتقال اندیشه‌ها مطرح میکند. فولادوند با ترجمه آثاری که به مسائل **آزادی**، **خردگرایی**، و **نقد توتالیتاریسم** میپردازند (مانند آثار جورج اورول و آرتور کوستلر)، به تقویت گفتمانهای انتقادی در ایران کمک شایانی کرده است . کتاب «در جستجوی خرد و آزادی» تلاش میکند این نقش را در بستر تاریخ معاصر ایران تحلیل کند.

 نتیجه.گیری
کتاب **«در جستجوی خرد و آزادی»** با وجود برخی کاستیهای ساختاری، اثری ارزشمند برای درک تأثیر عزت الله فولادوند بر فرهنگ و فلسفه ایران است. این اثر همزمان به دو هدف میپردازد: بزرگداشت یک مترجم پیشگام و ترسیم نقش ترجمه در دیالوگ میان تمدنها. برای علاقه‌مندان به فلسفه و تاریخ اندیشه در ایران، این کتاب منبعی ضروری محسوب میشود.
      

8

        تراژدی عشق نافرجام! قصد دارم بدون اسپویل بنویسم؛ بنابراین کار سختیست.
‌داستان این عشاق، که در وررونای ایتالیا روایت میشود، به نظر میرسد بر اساس داستان منظوم ایتالیایی (تاریخ باستانی رومئو و ژولیت) که در سال ۱۵۶۲ توسط آرتور برووک به رشته تحریر درآمده است، در سال ۱۵۹۱-۱۵۹۵ توسط ویلیام شکسپیر نگاشته شده باشد.
این نمایش‌نامه، درون‌مایه هایی مشترک از داستان باستانی پیراموس و طیسبه، از کتاب دگردیسی های اووید دارد؛ از جمله نفرت خانواده های عشاق از هم.
دو خاندان مونتاگیو (که رومئو وارث آن است)، و کپولیت (ژولیت) نفرتی دیرینه از یکدیگر داشته و دائم با هم در جدال هستند؛ در این بین، رومئو و ژولیت، پنهانی به تزویج یکدیگر درآمده و در روز زفاف، اتفاقاتی منجر به تبعید رومئو میگردد.
ژولیت، که مجبور به ازدواج با کنت پاریس شده است، برای فرار از این ازدواج اجباری، از راهب لارنس، که او و رومئو را به عقد یکدیگر درآورده چاره‌جویی میکند؛ و مجموعه اتفاقاتی که نهایتا صحنه پایانی نمایش، یعن (آیین عشق شهسوارانه) را رقم میزند.
رومئو و ژولیت، فقط یک داستان رمانتیک نیست؛ بنظر میرسد شکسپیر به مثابه تمامی آثار خویش به دنبال نشان دادن بسیاری مضامین دیگر است؛ عشق، سرگشتگی، جنون، خشم بی‌پایه و اساس و سرنوشت از دیگر کلیدواژه هاییست، که میتوان در نمایشنامه به شکلی سمبولیک به آن‌ها برخورد؛ احتمالا در زمان نگارش، نقدهای فمنیستی جایی پررنگ نداشته‌اند؛ اما هم‌اکنون به وضوح میتوان فرهنگ پدرسالاری و منتجات اخلاقی آن را در داستان مشاهده نمود.
      

16

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.