یادداشت محدثه سادات غضنفری

        از کدام قسمت داستان بنویسم...
از اینکه ایران کشوری است که غم‌های زیادی را از سر گذرانده یا از زنانی بگویم که رنج‌های بی‌شمار برده‌اند یا از عشق‌های نافرجامی بگویم که بازیچه دست هجران شده‌اند. 
بنظر من روایت‌گری از زبان یک زن کتاب را به یک شگفتی نزدیک کرده است، چرا که زنان جزئیات رو خوب تعریف می‌کنند، اینکه در سال‌های رواج جذام و جنگ چه اتفاقاتی افتاد و عشق بین دو نفر چگونه شکل گرفت و ادامه یافت. بنظرم اگر این روزها این کتاب را بخوانیم می‌توانیم خیلی راحت با شرایط خودمان آن را وفق دهیم و درک کنیم. ایران، فرزندان ایران و عشاق ایران چه خطرها کرده‌اند و چه خون دل‌ها خورده‌اند. بماند...
در هر حال متن کتاب ساده و قابل فهم بود، موقعیت‌ها درهم و  پیچیده بودند و شاید نیاز به تخیل قوی برای آنچه که عباس معروفی می‌خواست القا کند، نیاز بود. داستان در هفت شب روایت می‌شد که روزهای فرد از زبان نوش‌آفرین راوی و شخصیت اصلی داستان بود و شب‌های زوج توسط نویسنده بیان می‌شد.
 در ابتدا متوجه داستان نشدم و بعد هم کمی رها کردم و دوباره برگشتم و با شگفتی کتاب روبه‌رو شدم. جزئیات به خوبی بیان شده بود و می‌توانستم بفهمم که چگونه در هر موقعیت خود را بیابم. انگار در آن دوره زندگی می‌کردم.
      
634

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.