معرفی کتاب پرنده ی من اثر فریبا وفی

پرنده ی من

پرنده ی من

3.4
77 نفر |
19 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

156

خواهم خواند

35

شابک
9789643056704
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1399/5/7

توضیحات

        
سکوت من گذشته دارد. به خاطر آن بارها تشویق شده ام. 7، 8 ساله بودم که دانستم هر بچه ای آن را ندارد. سکوت من اولین دارایی ام به حساب می آمد. . . در طول سال هایی که بعد از آن آمد بارها مورد تحسین زن های خانواده مان قرار گرفتم به خاطر توداری ام. به خاطر رازداری ام. خیلی زود فهمیدم که به یک صندوقچه می مانم با دری کیپ و پر راز. امیر از سکوت های من کلافه می شد. سکوت من او را می ترساند. کم کم عادت به پرحرفی پیدا کردم حتی در مواقعی که لازم نبود. سال ها بعد یاد گرفتم که حرف می تواند حتی مخفی گاهی بهتر از سکوت باشد.

      

لیست‌های مرتبط به پرنده ی من

یادداشت‌ها

محدثه سهامی

محدثه سهامی

5 روز پیش

          "پرنده من "

داستان روزمرگی‌های زن خانه داری که دو فرزند دارد و تازه به محله‌ای جدید و خانه‌ای نو کوچ کرده اند...
اولین مواجهه‌ام با این کتاب برمی‌گردد به سال‌ها قبل ؛
شاید ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم.
به گمانم کتاب ، هدیه عید دایی پدرم بود به برادرم .
 تجربه ام از رمان خواندن ، محدود می‌شد به دو سه رمان عاشقانه‌ای که آن موقع‌ها بین همسن و سال‌هایم طرفدار داشت.
کتاب را در دست گرفتم و چند خطی از آن خواندم .
خوشم نیامد . داستان زنی که بچه‌دارد ؟! چه مسخره !
یعنی هیچ ماجرای عاشقانه و وصال و دوست داشتن و این‌ها در میان نیست ؟ خب به چه درد می‌خورد!
زندگی زنی که ازدواج کرده و دو بچه دارد که دیگر روایت کردن نمی‌خواهد !
خیال می‌کردم زندگی زن بعد از ازدواج یک‌جوراهایی تمام شده است.
خلاصه که نخوانمدش و گذشت و گذشت تا الان که یک روزه تمامش کردم.
دیگر آن نوجوان تشنه شنیدن ماجراهای عاشقانه نیستم.
هر چه سنم بالاتر می‌رود ،
بیشتر جذب روزمرگی ها می‌شوم .
جذب داستان های معمولی و زندگی معمولی .
داستان هایی که هیچ قهرمانی ندارد و خبری از نجات‌دهنده نیست.
داستانی که همه ابعاد وجود شخصیت‌ها را برایم عریان می‌کند✨
        

5

          

" مامان میگوید که هر کس پرنده ای دارد، اگر پرواز کند و جایی بنشیند صاحبش را هم به دنبال خود می کشد." (صفحه ی 86)

پرنده ی من اولین رمانی است که توسط فریبا وفی نوشته شده است. وفی در این کتاب باز هم به روایت زندگی یک زن می پردازد. 

داستان شامل پنجاه و سه فصل کوتاه است و از زبان شخصیت اول داستان روایت می شود. نام شخصیت اول تا انتهای داستان مشخص نمی شود و در هر بخش توسط نقش هایش شناخته می شود: مادر، زن و دختر. به نوعی می توان گفت این کتاب دل نوشته ایست که این زن توسط آن احساسات، رویداد ها و لحظه هایی از گذشته را به اشتراک گذاشته است. داستان با نقل مکان این زن و خانواده اش به محله ای جدید و توصیف آن محل آغاز می شود. آن ها پس از سال ها مستأجرنشینی سرانجام موفق به خرید خانه ای کوچک در یکی از مناطق جنوبی و شلوغ شهر می شوند. اما همسر او مهاجرت را راه حل تمام مشکلات می داند و قصد دارد خانه را برای فراهم کردن سرمایه اولیه و ساختن آینده بفروشد. 

پرنده ی من در واقع داستان مقاومت های درونی، نگرانی ها، احساسات بیان نشده، سرکوب شده و ناشناخته ،حس مالکیت، اجبارها، نادیده گرفته شدن ها، روزمرگی ها و تن دادن ناخواسته به زندگی از پبش تعیین شده ی قهرمان داستان و به نوعی یک زن است که سعی در تطبیق خودش با تمام شرایط دارد.


        

1

Zahra Heidari

Zahra Heidari

1404/1/20

          تمام کتاب در یک روز خوانده شد. 
نظرات منفی در مورد این کتاب زیاد است
یکی ان را چیزی بیش از شکوه ها و گلایه های زنی خانه دار ندیده بود 
دیگری زجر آور و طاقت فرسا 
یکی خزعبلات تراوش یافته از مغز یک زن
و تعابیر دیگری از جمله 
حیف کاغذ و حیف وقت و اصلا خواندن چنین چیزی به چه کار می آید و هیچ چیز نداشت و به زنان توهین کرده بود و حتی در موردی گفته شده بود که چرا شخصیت اصلی داستان هیچ حرکتی برای تغییر نکرد و چرا در پایان هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و …
به نظر من اگر احساسات بالا را با خواندن کتاب تجربه کردید نویسنده کارش را درست انجام داده ؛ چرا؟ 
چون خواندن این رمان کوتاه برای عده ای غیر قابل تحمل است و این در حالی است که زنان ایرانی بیشماری دقیقا چنین زندگی را می گذرانند 
و دقیقا همانند پایان کتاب زندگی آن زنان هم هرگز دست خوش تغییری نمی شود و همانند راوی در انفعال خود باقی می مانند
یک قسمتی از وجودم می خواهد عصبانی شود ، داد بزند و انکار کند 
اما چنین زندگانی هایی هر چند غم انگیز حقیقت دارند ، حداقل در اطراف خودم زنان مشابه زیادی را دیده ام و اتفاقی گوش به حرف هایشان سپرده ام که دقیقا رنگ و بویی مشابه همین کتاب را داشتند .
        

0