فاطیما بهزادی

فاطیما بهزادی

@Fatima_behzadi
عضویت

اردیبهشت 1403

255 دنبال شده

273 دنبال کننده

                در پناه کتاب 📚 🪷
              
fatima_behzadi
FaTiMabHzD

یادداشت‌ها

نمایش همه

9

        این کتاب یک اثر علمی-کاربردی در حوزه روان‌شناسی رشد و تربیت کودک است که بر پایه‌ی نوروساینس (علم عصب‌شناسی) نوشته شده. 
کتاب با رویکردی ساده و ملموس به والدین نشان می‌دهد که مغز کودکان هنوز در حال رشد است و ناهماهنگی‌های رفتاری آن‌ها ناشی از این رشد ناتمام است.
 نویسندگان معتقدند والدین می‌توانند با درک ساختار مغز کودک و نحوه عملکرد آن، تربیتی اثربخش‌تر و دلسوزانه‌تر داشته باشند.

📍 از نقاط قوت اصلی این کتاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1. ترکیب علم و عمل: مفاهیم پیچیده علمی را با زبانی ساده توضیح داده و با مثال‌ها و تکنیک‌های واقعی، قابل اجرا کرده است.


2. تمرکز بر رشد یکپارچه مغز: کمک می‌کند کودک بین بخش‌های مختلف مغزش هماهنگی ایجاد کند (چپ و راست / بالا و پایین).


3. تقویت همدلی و ارتباط: والدین را تشویق می‌کند به جای تنبیه، ابتدا احساس کودک را درک و سپس هدایت کنند.


4. راهنمای کاربردی: در پایان هر فصل، ابزارهایی برای اجرا در خانه و حتی برای گفت‌وگو با کودک دارد.




📌 جمع‌بندی:

این کتاب به‌جای تکنیک‌های تربیتی خشک، به والدین می‌آموزد چگونه در موقعیت‌های روزمره، مغز کودک را پرورش دهند؛ هم از نظر شناختی و هم عاطفی. پیام اصلی آن این است:

> کودکانی که مغز یکپارچه‌تری دارند، سالم‌تر، شادتر، و تاب‌آورتر خواهند بود.
      

11

        یک داستان کوتاه و درخشان درباره‌ی تنهایی، خیال‌پردازی، عشق و رنج انسان مدرن است، داستانی درباره‌ی رویاهای تحقق‌نیافته، آسیب‌های روانی ناپیدا، و تنهایی عمیق انسان...

راوی ( که ما حتی نامش را نمی‌دانیم!) نمونه کسی‌ست که دچار تعارض بین دنیای ذهنی شیرینش و دنیای واقعی دردناک شده. وقتی واقعیت بر او غلبه می‌کند، او به جای مقابله، به دنیای خیالش پناه می‌برد و
رابطه‌ی کوتاه او با ناستنکا می‌تواند به عنوان بازآفرینی یکی از الگوهای دلبستگی او تحلیل شود. او به سرعت وابسته می‌شود، و سپس با طرد مواجه می‌گردد. این بازتکرارِ نوعی آسیب هیجانی حل‌نشده است.
این مرد جوان که میتوان گفت در مرز بین روان‌رنجوری و واقعیت حرکت می‌کند، و عشق برایش نه تجربه‌ای واقعی بلکه شکلی از نجات است که در خیال باقی می‌ماند.

و از طرف دیگر
ناستنکا نماینده کسی‌ست که می‌خواهد از انزوای تحمیل‌شده‌اش بیرون بیاید و به کسی اعتماد کند.
او دختری‌ست که خودش نیز نوعی تنهایی و سرکوب عاطفی را تجربه کرده، اما برخلاف راوی، او بیشتر به دنبال ارتباط واقعی است، نه فرار به تخیل. او در تعامل با راوی صادق است، اما در نهایت به عشقی که مدت‌ها منتظرش بوده بازمی‌گردد.
او با وجود احساساتی که در آن شب‌ها با راوی تجربه می‌کند، انتخابی مبتنی بر واقعیت انجام می‌دهد، نه خیال.

به نظرم داستایوفسکی با مهارت تمام تنهایی را نه فقط به عنوان یک تجربه روانی بلکه به عنوان یک رنج فلسفی و وجودی به تصویر می‌کشد؛ تنهایی انسان در برابر جهانی که نمی‌تواند به او پاسخ دهد.
      

18

        کتاب خیره به خورشید با عنوان فرعی غلبه بر ترس از مرگ یکی از آثار عمیق و فلسفی اروین یالوم است که در آن نویسنده با نگاهی روان‌درمان‌گرانه، به مسئله‌ی مرگ و اضطراب ناشی از آن می‌پردازد. یالوم در این کتاب، تجربه‌های بالینی‌اش را با تاملات فلسفی در هم می‌آمیزد و تلاش می‌کند نشان دهد که چگونه پذیرش مرگ می‌تواند به زندگی اصیل‌تر، آگاهانه‌تر و معنا‌دارتر منجر شود.

او می‌گوید بسیاری از اضطراب‌های ما، ریشه در ترس از مرگ دارند، حتی اگر آن را به صورت مستقیم احساس نکنیم. اما برخلاف آنچه به نظر می‌رسد، روبه‌رو شدن با مرگ – نه فرار از آن – می‌تواند باعث رشد درونی، شجاعت و آرامش شود.

یالوم با استفاده از تجربیاتش از روان‌درمانی اگزیستانسیال، خواننده را دعوت می‌کند تا به جای نادیده گرفتن مرگ، با آن مواجه شود و در نتیجه، با قدرت بیشتری زندگی کند. او مرگ را نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان محرکی برای زندگی آگاهانه و صادقانه‌تر معرفی می‌کند.
      

69

        رمان مسخ می‌تونه استعاره‌ای عمیق از فروپاشی روانی یک انسان در برابر فشارهای جامعه، خانواده و وظیفه‌گرایی بیمارگونه باشه. گره‌گور نه تنها تبدیل به حشره می‌شه، بلکه از درون هم فرو می‌پاشه.
از دید یک روانشناس، این رمان تصویری تلخ از فردی است که هیچ‌گاه برای خودش زندگی نکرد و در نهایت، در بی‌صدایی مطلق از بین رفت.

در مسخ، کافکا نه‌تنها داستانی سوررئال روایت می‌کند، بلکه لایه‌های روانی عمیقی را هم به تصویر می‌کشد که می‌توان از نگاه روان‌شناختی بررسی‌شان کرد:
 ۱. خودبیگانگی و هویت
 ۲. فداکاریِ بیمارگونه و کمال‌گرایی
۳. روابط خانوادگی سمی
 ۴. افسردگی و انزوا

مضامین اصلی:

بیگانگی (Alienation): گره‌گور پس از مسخ شدن، نه تنها از جامعه بلکه از خانواده‌اش نیز طرد می‌شود. این بیگانگی نشانه‌ای از وضعیت انسان مدرن در دنیایی بی‌رحم و بی‌معناست.

فشارهای اجتماعی و وظیفه‌گرایی: گره‌گور پیش از مسخ شدن، تنها نان‌آور خانه است و خودش را فدای آسایش دیگران می‌کند. اما وقتی دیگر مفید نیست، ارزشش از دید خانواده از بین می‌رود.

پوچی (Absurdity): واکنش سرد و تدریجی اطرافیان به این اتفاق عجیب، نشان‌دهنده دنیایی است که در آن منطق و احساسات انسانی جای خود را به بی‌تفاوتی داده‌اند.


نتیجه‌گیری:
مسخ تصویری تاریک اما عمیق از انسانِ گرفتار در ساختارهای اجتماعی، خانواده و خودبیگانگی‌اش ارائه می‌دهد. این داستان، استعاره‌ای است از زوال انسان در جهانی که ارزش او به سودمندی‌اش وابسته شده است.
      

28

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.