فاطیما بهزادی

تاریخ عضویت:

اردیبهشت 1403

فاطیما بهزادی

@Fatima_behzadi

209 دنبال شده

217 دنبال کننده

                در پناه کتاب 📚 🪷
              
fatima_behzadi
FaTiMabHzD

یادداشت‌ها

نمایش همه
        
کتاب تئوری انتخاب نظریه‌ای بنیادین در روانشناسی ارائه می‌دهد که بر این اصل استوار است:
ما کنترل رفتار دیگران را نداریم و تنها می‌توانیم رفتار خود را انتخاب کنیم.
نکات کلیدی این کتاب از نظر من :

۱ـرفتارهای ما نتیجه انتخاب‌های ما هستند، حتی رنج کشیدن یا افسرده بودن.

۲ـ گذشته مهم است، اما تمرکز اصلی باید بر حال و آینده باشد.

۳ـتئوری انتخاب جایگزینی برای روانشناسی کنترل بیرونی است؛ یعنی دیگران را تنبیه یا تشویق نکنیم تا رفتار دلخواهمان را انجام دهند.

۴ـارتباط مؤثر، کلید درمان و رشد شخصی است.

با وجود نقاط قوت، تئوری انتخاب محدودیت‌هایی نیز دارد:

1. نادیده گرفتن تأثیر شرایط بیرونی و اجتماعی:
گلسر تأکید زیادی بر انتخاب فردی دارد و کمتر به عوامل فرهنگی، اقتصادی، محیطی یا خانوادگی توجه می‌کند. در بسیاری از موارد، انتخاب‌های افراد به‌شدت تحت تأثیر موقعیت‌های بیرونی است (مثلاً فقر، خشونت، یا سرکوب اجتماعی).


2. غفلت از عمق روان‌شناختی و ناخودآگاه:
این نظریه برخلاف روان‌درمانی‌های تحلیلی مثل روان‌کاوی، توجه کمی به ریشه‌های ناخودآگاه مشکلات یا آسیب‌های کودکی دارد.


3. کاربرد محدود در اختلالات شدید روانی:
تئوری انتخاب برای مسائل بین‌فردی، مشاوره، آموزش و رشد شخصی بسیار مفید است؛ اما در درمان اختلالات شدید مثل روان‌پریشی، دوقطبی یا افسردگی‌های بالینی مزمن، کافی نیست و باید با روش‌های دیگر ترکیب شود.


4. تأکید زیاد بر مسئولیت‌پذیری ممکن است منجر به احساس گناه شود:
در بعضی موارد، اگر درمانگر به درستی تئوری را اجرا نکند، مراجع ممکن است احساس کند که همه مشکلاتش تقصیر خودش است.

و در مجموع تئوری انتخاب کتابی الهام‌بخش و کاربردی برای بهبود کیفیت روابط و افزایش آگاهی از انتخاب‌های فردی است؛ اما نباید آن را پاسخ‌گوی همه نوع اختلال روانی یا همه‌ی فرهنگ‌ها دانست. تلفیق آن با سایر رویکردها می‌تواند اثرگذاری‌اش را بیشتر کند.

      

31

        هزاران خورشید تابان داستانی‌ست درباره رنج و مقاومت زنان در بسترِ یک جامعه جنگ‌زده و مردسالار. خالد حسینی با ظرافتی انسانی، سرنوشت دو زن افغان به نام‌های مریم و لیلا را روایت می‌کند که با وجود تفاوت‌های طبقاتی و سنی، در نهایت خواهرانه کنار هم می‌ایستند و در برابر خشونت و ظلم مبارزه می‌کنند.

در این رمان، نویسنده تضاد میان عشق و خشونت، امید و ناامیدی و سکوت و فریاد را به‌خوبی تصویر می‌کند. مریم، دختری حرام‌زاده که از کودکی تحقیر می‌شود، و لیلا، دختری زیبا و تحصیل‌کرده که در ابتدا امید به آینده دارد، هر دو قربانی نظامی می‌شوند که زن را فاقد اختیار می‌بیند. اما عشق میان آن‌ها، به‌ویژه فداکاری مریم، به نماد مقاومت زنانه بدل می‌شود.

نثر حسینی ساده اما عاطفی‌ست و فضای افغانستان را در دوران سلطنت، اشغال شوروی، جنگ‌های داخلی و حاکمیت طالبان، زنده و ملموس به تصویر می‌کشد. او صدای زنانی‌ست که در پس‌زمینه تاریخ خاموش مانده‌اند، اما همچون خورشید، در دل تاریکی‌ها می‌درخشند.
این رمان نه‌تنها شرحی از وضعیت زنان افغان است، بلکه ادای احترامی‌ست به استقامت، عشق و امید در دلِ ستم. هزاران خورشید تابان، ما را دعوت می‌کند که در کنار دیدن رنج‌ها، چشم از زیبایی انسانیت برنداریم.
      

29

        نویسنده بر این نکته تأکید می‌کند که هرچه کمتر داشته باشیم، بیشتر زندگی می‌کنیم. او می‌گوید که ما در دنیای پر از مصرف و انباشت، خود را درگیر اشیاء و خواسته‌های بی‌پایان کرده‌ایم، در حالی که این چیزها عملاً بار روانی و فیزیکی را بر دوش ما می‌گذارند. او با اشاره به این که زندگی ساده‌تر و با معناتر از زندگی مملو از اشیاء است، تأکید دارد که با کاهش مادیات، می‌توانیم به آنچه که واقعاً مهم است، مانند روابط انسانی، رشد شخصی و تجربه‌های واقعی، توجه کنیم. این تغییر رویکرد نه تنها منجر به آرامش درونی می‌شود، بلکه به ما کمک می‌کند تا بیشتر به خود واقعی‌مان نزدیک شویم و به جای پیروی از خواسته‌های جامعه یا تبلیغات، زندگی‌ای آگاهانه‌تر و معنادارتر داشته باشیم. در نهایت، مینیمالیسم نه تنها یک انتخاب در نحوه مدیریت possessions است، بلکه به عنوان رویکردی در زندگی مطرح می‌شود که بر تعادل و تمرکز بر آنچه که واقعاً ارزشمند است، تأکید دارد.


      

31

        کتاب «حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه» رو می‌شه از منظر روان‌شناسی اگزیستانسیال (هستی‌گرایانه) بررسی کرد. شخصیت‌های داستان‌ها اغلب درگیر خلأ درونی، اضطراب وجودی، و تنهایی عمیق هستن. این حس‌ها نشونه‌هایی از بحران معنا هستن که در روان‌شناسی اگزیستانسیال، خیلی بهش پرداخته می‌شه.

در این داستان‌ها، عشق بیشتر از اینکه رابطه‌ای دوطرفه و پایدار باشه، شکلی از تلاش برای فرار از تنهایی و رسیدن به معناست. شخصیت‌ها دنبال تجربه‌ای عمیق هستن تا در دلِ آشفتگی درونی‌شون، چیزی شبیه به آرامش یا رهایی پیدا کنن. گاهی عشق براشون نقش خدا رو داره، یا حتی جایگزینی برای ایمان از‌دست‌رفته‌ست.
مستور توی این کتاب مرز بین عشق و ایمان، مرگ و زندگی، حضور و غیاب رو از بین می‌بره. آدم‌های داستان‌هاش انگار همیشه در حال سؤال پرسیدنن: «آیا خدا هست؟»، «آیا عشق نجات‌دهنده‌ست یا ویرانگر؟»، «آیا می‌شه کسی رو دوست داشت و در عین حال ازش فرار کرد؟» اینا همون پرسش‌هایی‌ان که خیلی از ماها تو خلوت‌هامون باهاش درگیریم.

نثر مستور اینجا هم مثل بقیه آثارش، پر از مکث‌های عاطفیه؛ جمله‌هایی کوتاه ولی پر از معنا. یه جور حرف نزدن در دلِ حرف زدن. شخصیت‌ها معمولاً تنها و درگیرن، ولی این تنهایی یه جور خلوت عرفانی داره؛ انگار که درد، راهیه برای رسیدن به درک عمیق‌تر از بودن.
      

49

        تحلیل روان‌شناختی و اجتماعی "خدمتکار": قدرت روایت، هویت و صدای سرکوب‌شده

در مرکز داستان، ما با زنان سیاه‌پوستی روبه‌رو هستیم که قرن‌ها صدایشان در سکوت و ترس دفن شده. اما کاترین استاکت با روایت از نگاه این زنان، مرز سکوت رو می‌شکنه و به مخاطب نشون می‌ده که روایت کردنِ تجربه‌های شخصی چقدر می‌تونه رهایی‌بخش باشه.

آیبولین نماد زنانیه که احساساتشون رو سرکوب کردن تا زنده بمونن؛ اما نوشتن و بیان حقیقتش باعث می‌شه برای اولین‌بار با خودش صادق باشه. این روند رو می‌تونیم با مفهوم «کاتارسیس» در روان‌شناسی تطبیق بدیم؛ یعنی تخلیه‌ی عاطفی که منجر به آرامش درونی می‌شه.

اسکیتر اما نماینده‌ی «وجدان بیدارشده»‌ست. دختری از طبقه‌ی سفیدپوستِ ممتاز که کم‌کم متوجه تبعیضِ ناعادلانه‌ای می‌شه که همیشه بخشی از زندگی‌اش بوده ولی بهش توجه نمی‌کرده. اسکیتر از مرحله‌ی "همدردی" عبور می‌کنه و به "همبستگی" می‌رسه. این رشد شخصیتی چیزی شبیه «تغییر نگرش» در روان‌شناسی شناختی-رفتاریه؛ یعنی مواجهه با افکار قبلی، زیر سؤال بردنشون و جایگزینی‌شون با باورهای انسانی‌تر.

در نهایت، این کتاب یه درس قوی داره:
وقتی افراد به هم گوش بدن و تجربیات واقعی رو بدون سانسور بشنون، جرقه‌ی تغییر روشن می‌شه.
      

24

        دیوانگی در بروکلین داستان آدم‌هایی‌ست که در مرز فروپاشی ایستاده‌اند، اما ناگهان، زندگی با طنزی غریب و تلخی آشنا، درِ تازه‌ای به رویشان باز می‌کند. پل استر در این رمان با ظرافت، از انسان‌هایی می‌گوید که در شهر پرهیاهوی نیویورک به دنبال دلیلی برای ادامه دادن می‌گردند؛ دلیلی که شاید در نگاه ساده به یک کتاب، گفت‌وگویی اتفاقی یا مراقبت از یک کودک گمشده پنهان شده باشد.

قهرمان اصلی، نیتن گلس، در آغاز رمان آدمی‌ست شکست‌خورده که فقط به مرگ فکر می‌کند، اما برخورد با دیگر شخصیت‌ها و ورود به روابط انسانی، آرام‌آرام او را به تجربه زیستن دوباره نزدیک می‌کند. در واقع، استر نشان می‌دهد که نجات، همیشه در جزئی‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین لحظه‌ها اتفاق می‌افتد.

این رمان ستایش زندگی‌ست؛ زندگی با همه شکست‌ها، تصادف‌ها، دیوانگی‌ها و حتی امیدهایی که از دل ناباوری متولد می‌شوند. طنز پل استر، عمیق و در عین حال ساده است: جهان بی‌رحم است، اما هنوز هم می‌شود با آدم‌ها خندید، عاشق شد، و نجات پیدا کرد.
      

47

        کتاب موهبت کامل نبودن نوشته‌ی برنه براون، به بررسی مفهوم آسیب‌پذیری و ارتباط آن با قدرت و شجاعت می‌پردازد. براون در این کتاب تأکید می‌کند که پذیرش و آغوش گشودن به عدم کمال، یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای ایجاد ارتباطات انسانی اصیل و تجربه‌ی رشد شخصی است. او توضیح می‌دهد که بسیاری از افراد به دلیل ترس از قضاوت یا ناتوانی در پذیرش ضعف‌های خود، از آسیب‌پذیری دوری می‌کنند و این مانع از دسترسی به شادی و رضایت واقعی در زندگی می‌شود.

براون در موهبت کامل نبودن نشان می‌دهد که آسیب‌پذیری نه تنها نقطه ضعف نیست، بلکه یکی از منابع اصلی قدرت و اتصالی است که به ما کمک می‌کند تا روابط عمیق‌تری با دیگران بسازیم. او با استفاده از داستان‌های واقعی و تحقیقات خود، نشان می‌دهد که وقتی فردی توانایی پذیرش نواقص خود را پیدا می‌کند، می‌تواند بیشتر از آنچه تصور می‌کند، رشد کند و به زندگی پربارتری دست یابد.

این کتاب به ما می‌آموزد که کمال‌گرایی می‌تواند ما را از زندگی واقعی و ارتباطات صمیمانه‌مان دور کند، در حالی که پذیرش نقص‌ها و آسیب‌پذیری، ما را به انسان‌های واقعی و کامل‌تر تبدیل می‌کند.
      

31

35

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.