معرفی کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل مترجم محمد قاضی
در حال خواندن
22
خواندهام
101
خواهم خواند
154
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
این با ما نیست که بگوییم زنده خواهیم ماند یا خواهیم مرد،آدم برای این زنده است که به زندگی ادامه بدهد.زندگی مثل کار می ماند،پس بهتر اینکه آن را به انجام رساند،نه اینکه هرجا مشکل شد،نیمه کاره ولش کند. قلعه مالویل نوشته روبرت مرل،نویسنده فرانسوی است که محمد قاضی آن را ترجمه کرده است. اگر بر اثر جنگ اتمی همه ی جهان نابود شود و فقط عده ی اندکی از انسان ها باقی بمانند، چگونه دوباره تمدن بشر را از نو بنا خواهند کرد؟
بریدۀ کتابهای مرتبط به قلعه مالویل
لیستهای مرتبط به قلعه مالویل
نمایش همهیادداشتها
1401/3/31
17
1400/11/6
12
1401/8/28
15
1401/10/8
[کتاب جالبی بود. ایدهی نویسنده برای نوشتن رو دوست داشتم و نحوهی شرح وقایع رو. داستان در مورد افرادی بود که در یک قلعه به نام مالویل در فرانسه زندگی میکردند. یک روز وقتی در سرداب قلعه چند نفری در حال صحبت بودن بمبی در فرانسه منفجر میشه و همه چیز رو نابود میکنه. البته این بمب هسته ای نبوده ولی قدرت بسیار بالایی داشته. اول فکر میکنن بجز خودشون دیگه کسی زنده نمونده اما بعدها میفهمن که در روستاها و شهرهای اطراف هم چند نفری زنده موندن و به روایت زندگی اون ها بعد تخریب همه چیز میپردازه. ایدهی نویی بود و روایت عاشقانهای هم به اون صورت نداشت. البته که همونطور که مستحضرید و بعد از خوندن هر کتاب میگم اعتقادات ما با اعتقادات فرانسوی ها و سایر کشورهای دیگه خیلی متفاوته و باید حتما دید نقادانه به کتاب رو داشته باشید. خوندنش برام جالب بود و لذت بردم.]
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
2
1401/9/10
2
1403/9/24
روبرمرل که ظاهراً طرفدار چندانی در ایران و حتی خارجه هم ندارد از جمله نویسندگانی است که از راه ادبیات حرفهایش را میزند. خب، گاهی حرفهایش شعاری میشود و گاهی آرمانی. اما این عیب است؟ برای من این عیب نیست چون در کنار اینها واقعاً داستانگوی خوبی است. من تمام آثاری که به فارسی ترجمه شده را خواندن و هر کدام به نوبه خود داستانهای معرکهای دارند. بعد از ترکیدن یک بمب بزرگ و نابود شدن بخش عظیمی از آدمها و منابع تعدادی از آدمهایی که زنده میمانند سعی میکنند دوباره زندگی خودشان را سروسامان دهند و در واقع «زنده بمانند». حتماً تمام این آدمها علیهالسلام نیستند و بینشان درگیری پیش میاید و البته تنها آدمهای روی زمین هم نیستند و در نهایت به جاهای دیگر ارتباط برقرار میکنند. تمام این وقایع و کشمکشها اصل روایت ملویل است. داستانی که به ظاهر تکراری و خستهکننده است اما جزییات ماجرا ان را جذاب میکند. و البته نیمچه طنزی که در لابلای داستان و ماجراهای آن است و شخصیت ناقلای مذهبی داستان که همیشه من را یاد آخوندهای نان به نرخ روزخور میاندازد. اما پایان کتاب برایم تلخ هم هست. بعد از این که افراد مالویل کم کم به یک ثبات میرسند سعی میکنند ابزار جنگی بسازند. داستان با شروع ساختن ابزار جنگی تمام میشود. انگار اگر چند سال از داستان بگذرد دوباره همین سیکل تکرار خواهد شد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0