یادداشت نعیمک

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

قلعه مالویل
        روبرمرل که ظاهراً طرفدار چندانی در ایران و حتی خارجه هم ندارد از جمله نویسندگانی است که از راه ادبیات حرف‌هایش را می‌زند. خب، گاهی حرف‌هایش شعاری می‌شود و گاهی آرمانی. اما این عیب است؟ برای من این عیب نیست چون در کنار این‌ها واقعاً داستان‌گوی خوبی است. من تمام آثاری که به فارسی ترجمه شده را خواندن و هر کدام به نوبه خود داستان‌های معرکه‌ای دارند. 
بعد از ترکیدن یک بمب بزرگ و نابود شدن بخش عظیمی از آدم‌ها و منابع تعدادی از آدم‌هایی که زنده می‌مانند سعی می‌کنند دوباره زندگی خودشان را سروسامان دهند و در واقع «زنده بمانند». حتماً تمام این آدم‌ها علیه‌السلام نیستند و بینشان درگیری پیش می‌اید و البته تنها آدم‌های روی زمین هم نیستند و در نهایت به جاهای دیگر ارتباط برقرار می‌کنند. تمام این وقایع و کشمکش‌ها اصل روایت ملویل است. داستانی که به ظاهر تکراری و خسته‌کننده است اما جزییات ماجرا ان را جذاب می‌کند. و البته نیمچه طنزی که در لابلای داستان و ماجراهای آن است و شخصیت ناقلای مذهبی داستان که همیشه من را یاد آخوندهای نان به نرخ روز‌خور می‌اندازد. 
اما پایان کتاب برایم تلخ هم هست. بعد از این که افراد مالویل کم کم به یک ثبات می‌رسند سعی می‌کنند ابزار جنگی بسازند. داستان با شروع ساختن ابزار جنگی تمام می‌شود. انگار اگر چند سال از داستان بگذرد دوباره همین سیکل تکرار خواهد شد.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.