مهدیس

تاریخ عضویت:

دی 1403

مهدیس

@mahdiiiis

5 دنبال شده

21 دنبال کننده

یادداشت‌ها

مهدیس

مهدیس

1404/2/26

        این کتاب واقعا کتاب عجیبی بود. اول اینکه بگم سعی کنید انگلیسیشو بخونید در غیر اینصورت فکر نکنم از فصل میانی کتاب که خیلی هم مهمه چیزی در ترجمه باقی بمونه.
و اما در مورد کتاب. کتابی هست پر از تعلیق. اتفاق هایی که به تعویق می افتن و علت واقع شدنشون رو نمی دونی و کشش شدیدی که در خودت برای ادامه دادن و رسیدن به سرنخ رخ داد اتفاقات می بینی. این هم به نظرم یک هنر هست در نویسندگی که بتونی همچین کششی رو در خوانندگانت ایجاد کنی. کتاب عین یک پازل در سه بخش از منظر سه راوی مختلف چیده می شه و در فصل آخر آخرین تیکه های پازل هم سر جاشون قرار می گیرن.
قلم هان کانگ قطعا گیراست و تصویر شکنندگی زندگی انسانی، امید مثل یک بارقه ی تاریک وسط این تاریکی، تاثیر پیرامون و انسان ها بر روان حساس انسانی دیگر و همه ی اینها با نثری شاعرانه و آهنگین تصویر می شه. بعضی وقت ها فکر می کردم نویسنده چطور چنین کارهایی با شخصیت های داستانش می کنه. انگار گیرشون می اندازه و تو گردبادی سهمناک به زمین می کوبدشون. 
داستان از نظر احساسی سنگین و همینطور غمناکه. ممکنه خوندنش افراد حساس رو با دشواری هایی رو به رو کنه.

یک چیز زیبا راجع به هان کانگ که شاید ندونید. فامیلی اون هان بوده و اسمش رو گذاشتن کانگ. پس یه اسم دو حرفی براش ساخته که معمولا در کره ای کم پیدا می شه چون اسم ها سه حرفی ان. هان کانگ در ترجمه هم یعنی رودخانه ی کانگ. رودخانه ای که از میان سئول می گذره و رودخانه ای مهم در کشور کره است. اسمش هم مثل نثرش انگار شاعرانه است. 
      

4

مهدیس

مهدیس

1404/2/26

        بالاخره این کتاب رو بعد از مدتی بسیار طولانی تموم کردم. یه جایی وسطای کتاب می خواستم ولش کنم و در موردش بنویسم کتابی که نه برای خواننده ی متخصص مناسبه چون چیزی رو عمیق و تحلیلی بررسی نمی کنه و نه برای خواننده ی مبتدی چون همه روایات اسطوره سرسری و خیلی مختصر و سریع گفته می شن و رد می شن. یعنی نه به سطح اسطوره درست پرداخت شده و نه به عمق اون. خلاصه که می خواستم بگم کتابی هست که واقعا از خریدش پشیمونم و هیچ مخاطبی رو نمی تونه راضی نگه داره، ولی.... ولی از صفحه ی 200 کتاب یکهو روایت جذاب شد. نمی تونستم کتاب رو زمین بذارم. توصیفات قوی و جذاب شده بود و تقریبا تا آخر هم روایت با قدرت ادامه پیدا کرد و من واقعا نمی دونم خوندنش رو پیشنهاد کنم یا نه. من چون خریده بودمش به هر حال ادامه اش دادم و خوندم ولی نمی دونم باید به کسی پیشنهاد کرد خریدش رو یا نه. به هر حال که چیز های زیادی هم بهم اضافه کرد اگرچه تو 200 صفحه ی اول واقعا کلافه و بی صبرم کرده بود. در نهایت الان که تموم شد ازش راضی ام اما اصلا نباید انتظار داشته باشید که صرفا داستان های اسطوره های یونانی باشه. به اونا هم خیلی خلاصه و سرسری می پردازه ولی فایده ای چندان نداره که به این منظور استفاده بشه. در هر صورت خوشحالم از تموم شدنش رو اینکه تهیه اش کنید یا نه تصمیم خودتونه. 
      

2

مهدیس

مهدیس

1404/1/17

        من این کتاب رو واقعا دوست دارم. اولین کتابی بود که از کواکامی خوندم و سریع دو تا کتاب دیگه اش که به انگلیسی ترجمه شده رو هم سفارش دادم. ولی راستشو بخوام بگم کتاب خیلی سنگینه. متن نه ولی بار احساسیش خیلی سنگینه. یادمه سر یه صحنه اش انقدر متاثر شده بودم که تا سه روز نتونستم سر خوندن کتاب برگردم. هنوز هم که گاهی کتاب رو ورق می زنم و چشمم به اتفاقات می افته باورم نمی شه که چطور تونستم همچین چیزی رو بخونم و تموم کنم. فکر اینکه دوباره بخوام بخونمش برام سخته ولی شدیدا دوستش داشتم و با شخصیت داستان احساس نزدیکی می کردم. داستان رو احساساتی دست می ذاره که اگر برات آشنا باشن هم دردناکه و هم قشنگ که اینطور به قلم کسی درومدن.
خلاصه ی داستان هم راجع به یه ویراستار فریلنسره که خیلی آدم تنهایی هست. تنهایی کاراکتر تم اصلی داستانه. و بعد روابطش با همون آدم های بسیار اندک اطرافش. تو نظراتش می گفتن فویوکو از تنهاییش در رنج نیست و باهاش اکی هست ولی به نظر من تمام این تنهایی و احساسات خودش و اتفاق ها و نحوه ی برخوردش با اونها نشون می ده که اون داره چه بار روانی سنگینی رو تو زندگیش تحمل می کنه. کتاب رو به آدم های حساس توصیه نمی کنم ولی من از خوندنش لذت بردم. 
      

13

مهدیس

مهدیس

1403/11/25

        یکجا در باره ی این کتاب خواندم که درباره ی یک جامعه ی دیستوپیایی است. اگرچه مطمئن نیستم بشود به آنچه در کتاب تصویر شده دیستوپیا گفت یا خیر، کتاب درباره ی رذالت های زندگی و بشر است. اینکه چقدر انسان می تواند در رذالت پیش برود. کتاب نهایت آن را تصویر می کند. تصویر شهری که همه جایش را گند و کثافت گرفته و شخصیت کتاب بیزار از تمام این گند و کثافت تا ته اش در نفرت از آن پیش می رود با تمام آن همراه می شود و در زیاده روی از رذیلت دست نمی کشد، و در تمام این مدت حس بیگانگی با تمام آنچه در اطراف می گذرد با شخصیت داستان گره خورده.
کتاب واقعا آدم را به فکر فرو می برد. و یک نکته ی دیگر همین اسم کتاب است. کتابِ پسر. این دید که رابطه ی پدر و پسری چقدر رابطه ی عجیبی است. پسری که پدرش را با نفرت ریشه داری از آن ترک کرده و در نهایت اما بازگشت همه به ریشه هایشان است. این در حقیقت به نحوی منعکس کننده ی تاریخ وطن خود نویسنده هم هست. از آنجایی که داستان در مونته نگرو اتفاق می افتد، ما در تاریخ این کشور و دیگر کشورهای منطقه ی بالکان روابطی را می بینیم که انگار در رابطه ی شخصیت داستان با محل زندگی، اطرافش و رابطه با پدرش انعکاس میابد.
این چیز هایی است که ذکرش را مفید دانسته ام. قطعا کتاب حرفی برای گفتن دارد و حقیقتا ارزش وقت گذاشتن و خواندن دارد. نمی توان گفت لذت ولی مانند ضربه ایست که ناگهان به آدم می خورد و انگار آدم را متوجه چیزی می سازد. این حسی بود که من از کتاب گرفتم. 
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.