معرفی کتاب تنگسیر اثر صادق چوبک

تنگسیر

تنگسیر

صادق چوبک و 1 نفر دیگر
4.1
206 نفر |
52 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

16

خوانده‌ام

389

خواهم خواند

155

شابک
9789643511623
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1397/2/29

توضیحات

        تنگسیر را بسیاری شاهکار صادق چوبک می دانند. بی تردید تنگسیر واقع گراترین داستان این نویسنده ی جنوبی می باشد. داستانی بر مبنای عدالت خواهی و سر به شورش برداشتن مردی که در تنگنای رذالت های معتمدین یک شهر، حاصل عمری زحمتش را بربادرفته می بیند و چون هیچ مرجعی را برای دادخواهی نمی یابد، تحمل این ننگ را نمی کند، سلاح برمی گیرد و همه ی آنان که سال ها تحقیرش کرده و نیش زبانش زده اند مجازات می کند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به تنگسیر

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

بازی نور و
          بازی نور و امواج، شرجی، جوی‌های جاری در نخلستان‌ ...🌊✨
.
«تنگسیر» روایت انتقام زائر محمد است؛ سال‌ها کار کرده و پولی برای شهرو(همسرش) و دو بچه‌ش کنار گذاشته ولی تعدادی سرش کلاه می‌گذارند و پولش را بالا می‌کشند.
ولی زائر محمد که آدم نشستن و نگاه کردن نیست...
.
این کتاب رو خیلی زیاد دوست داشتم. تک تک توصیف‌ها در ذهنم نقش می‌بست و هنوز هم تصویر زائر محمد زیر کُنار پریان تو خاطرم جا خوش کرده...❤️
.
چند نکته:( فاقد اسپویل)🌱
۱. این داستان براساس واقعیت است.

۲. زمان روایت کتاب مربوط به دور احمد شاه، آخرین پادشاه قاجاری است.( سال ۱۲۷۵ تا ۱۳۰۸)
رئیس علی دلواری در بازه زمانی جنگ جهانی اول( ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷) برای جلوگیری از اشغال بوشهر با نیروهای انگلیسی به مبارزه برخواست. در داستان روایت میشه زائر محمد نیز همراه او فعالیت می‌کرده و اتفاقی که در کتاب «تنگسیر» رقم می‌خورد پس از آن ماجرا و شهادت رییس علی دلواری است.

۳. صادق چوبک از گویش بوشهری برای نوشتن کتاب استفاده کرده و این مسئله شاید یه کم کتاب رو برای بعضی افراد سخت کنه؛ ولی کلمات و اصطلاحات آخر کتاب فهرست شده( نمیدونم همه نشرهایی که کتاب رو چاپ کردن، این فهرست رو دارن یانه؛ ولی اگر با لهجه جنوب اصلا آشنایی ندارید بهتره کتابی تهیه کنید که داشته باشه)

۴. جهاز پرسپولیس: نخستین کشتی جنگی ایران که مظفرالدین شاه/ ناصرالدین شاه آن را خرید و به بوشهر آورد و تمام نیروی دریایی ایران را همین یک کشتی تشکیل می‌داد.( آخر متوجه نشدم کدام شاه کشتی رو خریده؟)
.
📕متن کتاب:
«کُنار» خانه اجنه و پریان بود و خیلی از مردم بوشهر قسم می‌خوردند که عروسی و عزای پریان را در میان شاخه‌های آن به چشم دیده‌اند.

چرا گاو وحشی می‌شه؟ او که آدم نیس.

دریا چون دیگ نیل نیم‌جوش، سنگین و غلیظ، از پای ساحل راه افتاده بود و در کرانه افق فروکش کرده بود و سوز خورشید روی آن جوش می‌زد.« کاشکی می‌تونسّم بِرم تو این دریا گُم بِشم. زیر آب، غمم یادم می‌ره.»

آهنگ پرشور شَرْوه از بچگی تو خونش و تو رگ‌هایش می‌گشت. رنگ و بوی مرگ را می‌داد‌ آدم وقتی آن را می‌شنید، دلش می‌خواست اصلا از مادر نزاده بود. نوایش سیاه و تلخ بود.
.
عکس ‌ها: خلیج فارس زیبا(دیر، عسلویه، سیراف)
.
۴ مرداد ۰۳
        

26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          تنگسیر؛ امید در قلم چوبک

زبانِ منِ اهل جنوب فارس، با زبان داستان هم‌خانواده است. همین، اثر را در نگاه اول برای منِ خواننده دلچسب می‌کرد. اما قصه‌گویی چوبک در رمان هم مثل داستان کوتاه‌هایش حرفه‌ای بود. در بخش اول، دانه‌هایی را در حد چند جمله زیر متن کاشت. بخش دوم و سوم شروع کرد به برداشت. و تا آخر هی برداشت می‌کرد. و عجیب دانه‌های پربرکتی بود. چون در همان بخش اول، شخصیت را به خواننده عرضه کرده بود؛ و زائرمحمد قشنگ توی ذهن جاگیر شده بود.
نمی‌خواهم قصه را لو بدهم، به همین خاطر فقط اشاره می‌کنم و رد می‌شوم؛ ظلم جان مردم را به لب رسانده؛ ظاهراً اواخر قاجار. و وقتی یک نفر علم مبارزه با ظلم را بلند می‌کند، همه دورش جمع می‌شوند و به او لقب می‌دهند «شیرمحمد». 
در مجموعه داستان‌کوتاه‌های «خیمه‌شب‌بازی» و «انتری که لوطی‌اش مرده بود»، چوبک لجن‌زاری از قشر مفلوک جامعه را فقط نشان می‌داد. که البته خود نتیجه ظلم بود. اما در تنگسیر، شیرمحمدی را به میدان آورده بود که این ظلم را تحمل نمی‌کند. و همین نور امیدی است که به دل جامعه‌ی ظلم‌زده تابیده شده. نورِ امیدی که در دو داستانی که اسم بردم دیده نمی‌شد. ناگفته نماند که به شیوه‌ی مبارزه با ظلمِ شیرمحمد ممکن است نقدهایی وارد باشد. اما اصل ساکت نبوده مقابل ظلم، مدنظر بود.

این را هم دوست دارم بنویسم: جمله‌های کوتاه، قاطع و بدون حرف اضافی،‌ سرعت خوبی به داستان داده بود. اما نویسنده ذهن‌خوانی‌ شخصیت‌هایش را هم روی کاغذ آورده بود. این کمی توی داستان خوب ننشسته بود.
        

16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

داشتم دنبا
          داشتم دنبال رمان‌های ایرانی می‌گشتم و از دوستان پرس‌و‌جو می‌کردم که به این رمان برخوردم. گزینه‌های مختلفی وجود داشت، از بعضی‌هاشون کلا خوشم نمی‌اومد و تقریبا مطمئن بودم به سلیقه‌م نمی‌خورن (مثل سمفونی مردگان)، بعضی‌هاشون هم صوتی نداشتن.

این یکی ولی جالب به نظر می‌رسید و صوتی هم داشت، این شد که رفتم سراغش.

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

این کتاب کم‌حجم داستان یه مرد تنگسیری به اسم زائرمحمده که چند نفر شهرنشین پولش رو خوردن و بعد از مدتها پیگیری و اومد و رفت، به جز تحقیر چیزی عایدش نشده. اینطوری می‌شه که خون تنگسیریش به جوش میاد و تصمیم می‌گیره مسئله رو طور دیگه‌ای حل کنه...

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

داستان واقعا به دلم نشست.
شخصیت زائرمحمد یه طور خاصی دوست‌داشتنی بود.
هنوزم نمی‌تونم کارش رو کامل تأیید کنم ولی اینم نمی‌تونم‌ انکار کنم که محمد «مرد خوبی» بود.
اصلا درونیات این شخصیت و کلا نوع روایت کتاب، یه حس غرور و عزت و جوانمردی می‌داد به آدم. 
و به خاطر مدل روستایی و تاریخیش دائم یاد کلیدر می‌افتادم و با خودم می‌گفتم خدایا! این کجا و اون کجا 🙄

از اجرای صوتیش هم خیلی خوشم اومد.
صداگذاری‌ها و لهجه‌ها خیلی خوب بود و آهنگ‌های جنوبی کارشده واقعا حس و حال خوبی بهم می‌داد. 
و اون صدای دریا... اصلا طوری بود که حس می‌کردم الان خودم تو دریای جنوب شناور شدم... 

کلا حال کردم دیگه 😄 
اگه اهل کتاب صوتی هستید این گزینه رو از دست ندید :)



پ.ن.: چند بار اسم رئیسعلی دلواری هم اومد 🥺 ای کاش یه رمان هم در مورد رئیسعلی داشتیم، داریم؟
        

60