موسم هجرت به شمال

موسم هجرت به شمال

موسم هجرت به شمال

طیب صالح و 1 نفر دیگر
3.6
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

6

این رمان قابل توجه و تحسین شده در دهه 1960 میلادی نوشته شده و یکی از نخستین رمان هایی است که به وضعیت متناقض دنیای پسا ـ استعماری می پردازد. موضوعی که یکی از مباحث عمده بسیاری از محافل دانشگاهی و ادبی دهه های بعدی بود و زمینه را برای مجادلات عمومی و تاملات فراوان هموار کرد و تا به امروز نیز همچنان مبحثی زنده و بارور است. قضیه پیچیده ما و دیگران... در این رمان همچنین نگاهی به یک تابلو روان شناختی عمیق می افکنیم که تصویر ادبی آن چیزی است که ژیل دلوز بعدها آن را فضای درونی اسکیزوفرنیک مدرنیته سرمایه داری نامید.

لیست‌های مرتبط به موسم هجرت به شمال

حماسه گیلگمشافسانه های جهان باستان "ایلیاد و ادیسه"ماهاباراتا

۱۰۰ کتاب برتر جهان؟!.(بعضی هاش هم در ایران نیست)

88 کتاب

بین‌النهرین ۱۸۰۰ ق. م حماسه گیلگمش. یونان ۷۰۰ ق. م ایلیاد و ادیسه . هومر هند ۵۰۰ ق. م مهاباراتا یونان ۴۳۱ ق. م مده آ. ائوریپیدس یونان ۴۲۸ ق. م ادیپ شهریار . سوفکلس فلسطین ۴۰۰ ق. م کتاب ایوب ایران ۴۰۰ ق. م هزار و یکشب هند ۳۰۰ ق. رامایانا . والمیکی ایتالیا ۲۹–۱۹ ق. انئید . ویرژیل ایتالیا ۱۰ ق. م-۱۹ دگردیسی‌ها . اوید هند ۲۰۰ شکونتلا . کالیداس ژاپن ۱۰۰۰ افسانه گنجی موراساکی شیکیبو ایران ۱۲۰۰ بوستان سعدی ایران ۱۲۶۰ مثنوی معنوی مولوی ایسلند ۱۳۰۰ سرگذشت نیال ایتالیا ۱۳۰۸–۱۳۲۱ کمدی الهی . دانته آلیگیری ایتالیا ۱۳۴۸ دکامرون . جووانی بوکاچو انگلیس ۱۳۷۲ حکایت‌های کنتربری جفری چاسر فرانسه ۱۵۳۲ گارگانتوا و پانتاگروئل فرانسوا رابله فرانسه ۱۵۹۲ مقالات میشل دو مونتنی انگلیس ۱۵۹۹–۱۶۰۳ هملت ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۳ اتلو ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۵ لیرشاه ویلیام شکسپیر اسپانیا ۱۶۰۵ دن کیشوت میگوئل سروانتس ایرلند ۱۷۲۶ سفرهای گالیور جوناتان سویفت ایرلند ۱۷۶۰–۱۷۶۷ زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی لارنس استرن فرانسه ۱۷۷۱–۱۷۷۸ ژاک قضا و قدری و اربابش دنیس دیدرو انگلیس ۱۸۱۳ غرور و تعصب جین اوستین آلمان ۱۸۲۸ فاوست یوهان ولفگانگ فون گوته ایتالیا ۱۷۹۸–۱۸۳۷ مجموعهٔ اشعار گیاکومو لئوپاردی فرانسه ۱۸۳۰ سرخ و سیاه استاندال فرانسه ۱۸۳۵ بابا گوریو انوره دو بالزاک دانمارک ۱۸۰۵–۱۸۷۵ داستان‌ها و قصه‌ها هانس کریستیان آندرسن روسیه ۱۸۴۲ نفوس مرده نیکلای گوگول آمریکا ۱۸۰۹–۱۸۴۹ مجموعه داستانها ادگار آلن پو انگلیس ۱۸۴۷ بلندی‌های بادگیر‌ امیلی برونته آمریکا ۱۸۵۱ موبی‌دیک هرمان ملویل آمریکا ۱۸۵۵ برگ‌های علف والت ویتمن فرانسه ۱۸۵۷ مادام بواری گوستاو فلوبر انگلیس ۱۸۶۰ آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز انگلیس ۱۸۷۱–۱۸۷۷ میدل مارچ جورج الیوت فرانسه ۱۸۲۱–۸۰ تربیت احساسات گوستاو فلوبر روسیه ۱۸۶۶ جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ ابله فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۷۲ شیاطین (جن زدگان) فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۸۰ برادران کارامازوف فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ جنگ و صلح لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۷۷ آنا کارنینا لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۸۶ مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالاوریج تولستوی نروژ ۱۸۷۹ خانه عروسک هنریک ایبسن آمریکا ۱۸۸۴ ماجراهای هاکلبری فین مارک توین نروژ ۱۸۹۰ گرسنه کنوت هامسون آلمان ۱۹۰۱ بودنبروک‌ها توماس مان انگلیس ۱۹۰۴ نوسترومو جوزف کنراد روسیه ۱۸۶۰–۱۹۰۴ مجموعه داستان‌ها آنتون پاولوویچ چخوف ایتالیا ۱۹۲۳ وجدان زنو ایتالو اسوو فرانسه ۱۹۱۳–۱۹۲۷ در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست آلمان ۱۹۲۴ کوه جادو توماس مان آلمان ۱۹۲۹ برلین، میدان الکساندر آلفرد دوبلین اتریش ۱۹۳۰–۴۳ مرد بدون خاصیت روبرت موزیل چین ۱۹۱۸ دفتر خاطرات مرد دیوانه لو خوان ایرلند ۱۹۲۲ اولیس جیمز جویس انگلیس ۱۹۲۷ به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف انگلیس ۱۹۲۵ خانم دالوی ویرجینیا وولف آلمان ۱۹۲۳ محاکمه (رمان) فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ قصر فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ مجموعه داستانهای کافکا فرانتس کافکا یونان ۱۹۴۶ زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس انگلیس ۱۸۸۵–۱۹۳۰ پسران و عشاق دی. اچ. لارنس پرتغال ۱۹۱۳–۳۴ کتاب دلواپسی فرناندو پسوآ فرانسه ۱۹۳۲ سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین آمریکا ۱۹۲۹ خشم و هیاهو ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۳۶ ابشالوم، ابشالوم ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۲۹ وداع با اسلحه ارنست همینگوی اسپانیا ۱۹۲۸ قصیده‌های کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا آمریکا ۱۹۵۲ پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ژاپن ۱۹۴۸ صدایی از کوهستان یاسوناری کاواباتا روسیه ۱۹۵۵ لولیتا ولادیمیر ناباکوف آرژانتین ۱۹۵۱ هزارتوهای بورخس خورخه لوئیس بورخس ایسلند ۱۹۰۲–۱۹۹۸ مردم مستقل هالدور لاکسنس فرانسه ۱۹۰۳–۱۹۸۷ خاطرات آدرین مارگریت یورسنار ایرلند ۱۹۵۱–۵۵ مولی، مالون می‌میرد، بی‌نام ساموئل بکت سوئد ۱۹۰۷–۲۰۰۲ پی‌پی جوراب‌بلنده آسترید لیندگرن برزیل ۱۹۵۶ شیطان در راه گویمارس روزا الجزایر ۱۹۴۲ بیگانه آلبر کامو آمریکا ۱۹۰۸ مرد نامریی رالف الیسون مکزیک ۱۹۱۸–۱۹۸۶ پدرو پارامو خوان رولفو رومانی ۱۹۲۰ - ? اشعار پل سلان نیجریه ۱۹۵۸ همه چیز فرو می‌پاشد چینوآ آچه‌به مصر ۱۹۸۰ بچه‌های محله ما نجیب محفوظ آلمان ۱۹۵۹ طبل حلبی گونتر گراس انگلیس ۱۹۶۲ دفترچه طلایی دوریس لسینگ سودان ۱۹۶۶ موسم هجرت به شمال طیب صالح کلمبیا ۱۹۶۷ صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ایتالیا ۱۹۷۹ تاریخ(مورانته) الزا مورانته هند ۱۹۸۰ بچه‌های نیمه‌شب سلمان رشدی کلمبیا ۱۹۸۵ عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز آمریکا ۱۹۸۷ دلبند تونی موریسون پرتغال ۱۹۹۵ کوری (رمان) ژوزه ساراماگو

یادداشت‌های مرتبط به موسم هجرت به شمال

            موسم هجرت به شمال، داستان فردی است از یکی از روستاهای خارطوم در قاره سیاه. داستان در قرن بیستم و اوایل دوران پسا استعماری روایت می شود. راوی این داستان که نامش تا انتها بر خواننده پوشیده می ماند، فارغ التحصیل رشته ادبیات در یکی از دانشگاه های انگلیس است که بعد از اتمام تحصیلش به روستای پدری باز می گردد. در سالهای غیبت او از روستا، مردی به نام مصطفی سعید به روستا آمده و با زنی از آنجا ازدواج کرده است. کسی چیز چندان زیادی از مصطفی نمی داند و او نیز خودش را خیلی به افراد روستا نزدیک نمی کند. راوی داستان به تدریج کنجکاو به سر در آوردن از زندگی و کیستی مصطفی سعید می شود. این، آغاز آشنایی او با مردی است که جهان بینی و گذشته عجیبی دارد. هرچه داستان پیش میرود و راوی با مصطفی بیشتر آشنا می شود، این امر بر خواننده مشتبه می شود که گویی راوی و مصطفی هر دو یک شخصیت اند. در لابلای داستان، شاهد اشاره هایی به تفاوت جهان غرب و شرق هستیم. نقدی بر مدرنیته غربی وارد شده به شرق را میبینیم که صرفا «ابزارها»ی آن به شرق وارد شده نه تفکر آن. این رمان که آن را مهمترین رمان جهان عرب در قرن بیستم دانسته اند، نمونه بسیار موفقی از طرح مبحث «خود انتقادی» در بین شرقی هاست. «خلقیات ما ایرانیان»، «جامعه شناسی خودمانی» و «نفحات نفت» از جمله آثار بومی خودمان است که با همین رویکرد نوشته شده است. اما این بحث این بار در قالب یک داستان پر کشش بازگو می شود. مهم نیست که داستان این رمان، در یک کشور افریقایی میگذرد. هرکجای «شرق» باشی و این داستان را بخوانی، قطعا آن را آشنا خواهی یافت. این کتاب احتمالا بدیل خوبی برای این موضوع باشد که فضای ادبی کشور ما بیش از حد متاثر از ادبیات غرب شده و گاه ترجمه آثار ادبی ضعیف غربی، بر آثار قوی شرقی هم ترجیح داده می شود.
          
            .


مصطفی سعید انسان شریفی بوده که فرهنگ غرب بر عقل او تأثیر گذاشته، اما قلبش را نابود کرده است. این دو دختر را مصطفی سعید به قتل نرسانده بلکه ویروس بیماری مهلک هزارساله‌ای باعث قتلشان شده است. 


من بیابان لم‌یزرعی هستم. من بیهوده نیستم. من دروغم. 


اتاق خوابم به منبع حزن‌آلوده تبدیل شده بود، با ویروس بیماری کشنده‌ای. کینه‌های هزارساله به آن‌ها اصابت کرده بود و من زخم‌ها را تحریک می‌کردم تا نرینگی و مرگ را به آن‌ها هبه کنم. 


درباره اقتصادی که بر پایه عشق بود نه بر پایه ارقام و اعداد کنفرانس می‌گذاشتی؟ آیا این درست است که تو شهرتت را بر پایه‌ی دعوت به انسانی کردن اقتصاد کسب کرده بودی؟ 


درست است که من شعر خوانده‌ام اما این به معنای چیز مشخصی نیست. ممکن بود کشاورزی یا مهندسی یا پزشکی بخوانم. همه‌ی این‌ها ابزارهایی برای کسب‌وکار است. 


آن‌ها به دیار ما آمده‌اند، نمی‌دانم برای چه، این بدین معناست که ما امروزمان و آینده‌مان را زهرآلود خواهیم کرد اما آن‌ها دیر یا زود از سرزمین‌های زیادی بیرون رفته‌اند. راه‌آهن، کشتی‌ها، بیمارستان‌ها و کارخانجات و مدارس از آن ما خواهد شد و با زبانشان حرف خواهیم زد، بدون آن‌که احساس خوشایندی یا بدی نسبت به آن‌ها داشته باشیم. همان‌گونه که باید باشیم، می‌شویم قومی معمولی و اگر که دروغ باشیم، دروغ‌هایی از نوع ساخته‌ی خودمان خواهیم بود. 


اقتصاددان نه مانند چارلز دیکنز نویسنده است و نه مثل روزولت سیاستمدار، او ابزاری است که بدون عدد و رقم ارزشی ندارد. مهم‌ترین چیزی که او انجام می‌دهد نوعی ایجاد رابطه میان حقیقت و چیزهای دیگر است، بین ارقام و آمار. اما این که بخواهیم ارقام را واداریم که چیزهای دیگری بگویند، این حربه‌ی حکومت‌گران و مردان سیاست است. 


او هم به خرافه‌ای جدید اعقتاد دارد. خرافه‌ی این عصر، خرافه‌ی آمار. تا زمانی که ما به الهه‌ای ایمان داشته باشیم، همانا الهه‌ای خواهد بود که قادر به هر کاری است. حتی اگر آمار باشد! مردان سفید چون در دوره‌ای از تاریخ بر ما حکومت کرده‌اند، تا مدت مدیدی با حس حقارتی که همواره قوی بر ضعیف داشته، با ما برخورد خواهند کرد. 


ما در معیارهای جهان صنعتی اروپا، کشاورزانی فقیریم ولی وقتی پدربزرگم را در آغوش می‌گیرم احساس غنی و ثروتمند بودن می‌کنم، گویی که نغمه‌ای از ضربه‌های قلب هستی هستم. 


کشتی‌ها برای نخستین‌بار که عرض نیل را درنوردیدند، برای بردن توپ‌خانه بوده است نه نان، و راه‌آهن‌ها برای جابه‌جایی ارتشی‌ها و سربازها بنا شده است. مدارس را ساختند تا به ما بیاموزند چگونه با زبان آن‌ها بگوییم بله. آن‌ها میکروب کینه‌ورزی‌های اروپایی خود را که جهان نظیری برای آن به یاد ندارد – چه در السوم و چه در فردان- به سوی ما سرریز کردند، میکروب بیماری‌ای که هزاران سال پیش آن‌ها را مبتلا کرده بود.