فاطمه مجاب

فاطمه مجاب

@sfatemehm

176 دنبال شده

168 دنبال کننده

https://virgool.io/@sfatemehm

یادداشت‌ها

نمایش همه
        خیلی وقت پیش این کتاب رو از طاقچه گرفته بودم و یادم نیست چرا (در موردش تعریفی شنیده بودم؟ یا صرفا طرح جلد یا اسمش برام جالب بوده؟!) به هر صورت فکر می‌کنم اگه کتابی نظرم رو جلب می‌کنه همون موقع باید بخونمش.
شخصیت‌های داستان «بی‌سایگان» چند تا دوستن که در پاریس زندگی می‌کنن و هر کدوم با نوعی پوچی و سرخوردگی مواجهن. شاید نویسنده می‌خواسته در نقد جریان روشنفکری بنویسه، مطمئن نیستم. کمی یاد فضای اون کتاب‌هایی افتادم که از پاتریک مودیانو خونده‌م؛ اونجا هم شخصیت‌ها تو پاریس می‌چرخن و داستان خاصی به اون شکل رخ نمی‌ده. (خیلی وقت پیش کتاباشو می‌خوندم، این فضای کلی فقط یادم مونده.)
کتاب یک شخصیت اصلی نداشت و سوم‌شخص، از جانب همه‌ی اون آدم‌ها روایت می‌شد. شاید فقط یک جا نقطه‌ی روشنی اتفاق افتاد (هم تو زندگی اون‌ها هم تو ذهن من راجع به کتاب!) و اون وقتی بود که بئاتریس بالاخره برای یه تئاتر مهم روی صحنه رفت: «بئاتریس دیگر متوجه انبوه مردمی که در تاریکی سالن نمایش نفس می‌کشیدند نبود. درنهایت، او واقعا زنده بود.» هرچند همون شب به این فکر می‌کنه که اثرات موفقیت و توجهی که کسب کرده خیلی زود ناپدید می‌شه.
البته نقطه‌ی روشن دیگه هم دوستی‌هاشون بود؛ بین اون همه روابط عجیب و آسیب‌هایی که می‌خوردن. یه جایی ادوارد که حسابی از نظر مالی و رابطه‌ی عاطفیش به مشکل خورده و پیش دوستانش رفته میگه: «فکر می‌کنم آنچه که بیش از هر چیز دیگری احتیاج دارم دوست است.»
اما غیر از اینها داستانش چندان برام جالب نبود و فکر می‌کنم مدت زیادی تو یادم نمونه.
      

1

        من چند سال قبل تدتاک امیلی وپنیک درباره‌ی چند پتانسیلی بودن رو دیده بودم و برام نکات جالبی داشت. این کتاب هم حول همون مفهومه. چندپتانسیلی‌ها افرادی‌ان که یه شغل راضی‌شون نمی‌کنه و دلشون می‌خواد از علایق و مهارت‌های مختلف‌شون درآمد داشته باشن (یا یه منبع درآمد داشته باشن و در کنارش به علایق دیگه بپردازن). علاقه به یادگیری و ترکیب مهارت حوزه‌های مختلف که منجر به خلاقیت می‌شه از ویژگی‌های این افراده. البته نویسنده این رو از بعد شغلی بالاتر می‌بره و یه سبک زندگی می‌دونه. این کتاب از جنبه‌ی علمی و روان‌شناسی و... خیلی پررنگ نیست، ولی یه سری دسته‌بندی ارائه می‌ده که کمک می‌کنه کسی که چنین رویکردی داره بتونه خودش رو پیدا کنه و بدونه آدم‌های زیادی مثلش هستن. البته که «چندپتانسیلی» قرار نیست یه برچسب خوشگل باشه که بی‌مسئولیتی رو پشتش پنهان کنیم، پس در ادامه نکاتی میگه برای مدیریت بهتر کار و زندگی، و کنار اومدن با موانع درونی و بیرونی وقتی انتخاب‌مون اینه که بین شغل‌های مختلف جابه‌جا بشیم.
      

3

        این جمله چندین بار در کتاب تکرار می‌شد که: «دو چیز را که تا حالا کنار هم قرار نگرفته‌اند کنار هم می‌گذارید» و من هم حین خوندنش احساسات مختلفی رو کنار هم تجربه می‌کردم. بخشی از تاریخ بالون‌سواری و عکاسی هوایی (فصل اول) برام هیجان‌انگیز و جذاب بود، داستان عاشقانه‌ی خیالی بین دو شخصیت واقعی (فصل دوم) آدم رو بین حقیقت و خیال معلق نگه می‌داشت، و در نهایت خوندن تجربه‌ی سوگ نویسنده (فصل سوم) غم‌انگیز بود. همه‌ی اینها در کنار استعاره‌های جالب و بازی‌های زبانی که می‌شه گفت تو ترجمه هم خوب دراومده بودن (و هر جا لازم بود مترجم توضیحاتی هم داده بود). هرچی کتاب جلوتر می‌رفت این قطعات بهتر و بهتر کنار هم قرار می‌گرفتن و خط و ربط‌شون و منظور نویسنده از بیان‌شون واضح‌تر می‌شد. در کل من از خوندن کتاب لذت بردم :)

+ توضیح عکس: از علاقمندی‌هام اینه که نقاشی اصلی روی طرح جلد کتاب‌ها رو پیدا کنم! طرح جلد نسخه فارسی این کتاب یه نقاشی از جیم هالنده. گفتم حالا که پیداش کردم اینجا هم بذارم :)
      

34

باشگاه‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.