معرفی کتاب The End Of The Third Age (The History of the Lord of the Rings, Part 4) اثر جی. آر. آر. تالکین

The End Of The Third Age (The History of the Lord of the Rings, Part 4)

The End Of The Third Age (The History of the Lord of the Rings, Part 4)

4.4
197 نفر |
55 یادداشت
جلد 4

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

52

خوانده‌ام

363

خواهم خواند

239

شابک
9780618083565
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1379/6/12

توضیحات

        The End of the Third Age is comprised of the first section of the hardcover volume published as Sauron Defeated, the ninth volume of The History of Middle-earth. It completes Christopher Tolkien's account of the creation of The Lord of the Rings begun in the earlier volumes, The Return of the Shadow, The Treason of Isengard, and The War of the Ring.The End of the Third Age begins with Sam's rescue of Frodo from the Tower of Kirith Ungol, and giving a very different account of the Scouring of the Shire, this part ends with versions of the hitherto unpublished Epilogue, in which, years after the departure of Bilbo and Frodo from the Grey Havens, Sam attempts to answer his children's questions.The book is illustrated with changing conceptions of Kirith Ungol and Mount Doom, as well as previously unpublished drawings of Orthanc and Dunharrow.
      

پست‌های مرتبط به The End Of The Third Age (The History of the Lord of the Rings, Part 4)

یادداشت‌ها

10

          خب راجب ارباب حلقه‌ها چی باید گفت؟ جز اینکه شاهکار ادبیات فانتزی محسوب میشه و بعد از سال‌ها هنوزم فانتزی جذاب و پر مفهومی داره؟ 

همچنین صحنه‌هایی داره که اصلا در فیلم گنجانده نشده. این یکی از دلایلی هست که خوندن کتاب رو علاوه بر دیدن فیلم پیشنهاد می‌کنم.
دلیل دیگه تفاوت شخصیت پردازی در کتاب و فیلم بود. مثلا شخصیت مری در کتاب خیلی پخته و حساب شده عمل می‌کرد ولی در فیلم خیلی شوت بود. بگذریم که پی‌پین همچنان همون شخصیت رو داشت. اما فرودو هم همون هابیت ترسو فیلم نبود و شجاعت بیشتری به خرج می‌داد. نکته جالب اینکه حدودا ۵۰ تا ۵۵ سال سن داره و  به غیر از این دلیل که ارباب سام محسوب میشه، سام او رو "آقای فرودو " صداش میزنه.

اما یه چیزایی این وسط اذیتم می‌کرد. اونم این بود که همش شرق و غرب می‌کرد و خیلی از این لحاظ‌ها گیج می‌شدم. اما خوبی نقشه‌های اول و آخر کتاب این بود که سریع ورق می‌زدم به اول کتاب، تا از موقعیت سر در بیارم‌. 
دوم ترجمه‌ی اون بود که به نظرم باز جای کار داره واقعا. ترجمه‌ای نبود که ازش خیلی لذت ببرم.
سوم هم دیالوگ‌های طولانی شخصیت‌ها بود که به شخصه خیلی روی این موضوع حساسم و یادم میاد اولای کتاب به خاطر همین نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و به کتابخونه برگردوندمش. اما دلم نیومد نخونمش. دوست داشتم دوباره صحنه‌های ناب فانتزی‌ش رو برای خودم مجسم کنم. اما راستش هیجان فیلم رو خیلی بیشتر می‌پسندم. 

همه‌ی این‌ها به کنار، ویژگی داستان کلاسیک همینه.

با این حال فکر می‌کردم از خوندن کتابش بی نیازم و به جلد دوم به بعد نیازی ندارم اما دیدم نه، نمیشه! 
        

13

          «متاسفانه معرفی یا توصیف ارباب حلقه‌ها برای کسانی که بخت قرائت آن را نداشته‌اند، از جمله‌ی محالات است. تجربه ثابت کرده است که ادبیات تخیلی به طور اعم، و آثار تالکین به طور اخص، واجد کیفیتی‌اند که «واکنش متعادل» را ناممکن می‌کند. خواننده یا با تمام وجود در این جهان خیالی غرقه گشته و به ماجراهای قهرمانان آن دل می‌سپارد، و یا پس از خواندن چند صفحه، کتاب را کنار می‌گذارد، و البته این دسته از خوانندگان غالباً تمایل دارند ذوق یا به اعتقاد من بی‌ذوقی خویش را با اطلاق برچسب‌هایی چون «قصه‌ی بچه‌ها»، «موهومات بی فایده»، یا «فرار از واقعیت» توجیه کنند.» (مراد فرهادپور، تالکین و ادبیات تخیلی مدرن)

برای من، ارباب حلقه‌ها فقط یک اثر ادبی یا سینمایی نیست؛ سفری‌ست که بارها و بارها به آن بازگشته‌ام. هر سال، بازخوانی یا بازبینی این جهان برایم ضرورتی تازه می‌یابد، گویی که نیاز دارم دوباره نور و تاریکی، امید و ناامیدی، رفاقت و خیانت را از نگاه تالکین تجربه کنم. فیلم‌های سینمایی ارباب حلقه‌ها و هابیت را بی‌شمار بار دیده‌ام، انیمه‌اش را تماشا کرده‌ام، سریالش را دنبال کرده‌ام، و شاید ده‌ها ساعت ویدیو و مقاله درباره‌ی این اثر خوانده و دیده‌ام. اما هیچ تجربه‌ای به اندازه‌ی خواندن خود کتاب‌ها عمیق و تاثیرگذار نبود. خوانشی که اگرچه پیش‌تر داستان را می‌دانستم، اما بیش از آنکه یادآوری باشد، کشف دوباره بود. 

علارغم علاقه‌ام به فیلم و سریال، و به طور خاص سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها، باید اعتراف کنم که سینما و تلویزیون ریشه‌ی تخیل را می‌زنند و به جای آزاد کردن ذهن، آن را در انبوهی از تصاویر آماده و پردازش‌شده غرق می‌کنند و تماشاگر را به موجودی منفعل و مصرف‌کننده‌ی تصاویر بدل می‌کنند. در مقابل، کتاب همچنان یکی از آخرین سنگرهای تخیل است؛ جایی که خواننده ناگزیر است با نیروی ذهن خود تصویر بسازد، صحنه خلق کند و به کلمات جان بدهد. داستان، به جای بلعیدن حواس، دعوت به همسفری می‌کند. کتاب نه فقط روایتگر، که برانگیزاننده‌ی نیروی خیال است.

در دنیای ارباب حلقه‌ها، سفری پیش روی ماست که ورای داستان‌های حماسی و موجودات افسانه‌ای، به مفاهیم ژرف انسانی می‌پردازد. این سفر، بازتابی از دغدغه‌های اخلاقی و فلسفی عمیق است: جدال با وسوسه‌ی قدرت، معنای خیر و شر، ارزش ایثار، و ایمان به نیکی حتی در تاریک‌ترین لحظات. در این جهان، پرسش اصلی نه پیروزی در جنگ، بلکه بقا در نبردی درونی است: نبردی برای حفظ انسانیت در برابر کششِ قدرت. ارباب حلقه‌ها ما را به این پرسش دعوت می‌کند: در جهانی که سایه‌ی شر گسترده است، چگونه می‌توان هنوز به نور وفادار ماند؟
        

3

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          دوباره وقتی کتابی را خواندم که قبلش فیلمش را دیده بودم با خودم گفتم «خدا را شکر که خواندم و به فیلم اکتفا نکردم.» روایت تالکین پر از جزییات ریز و درشت و البته پر از خلوت و لحظه‌هایی که برای خودش قصه تعریف می‌کند. تاکید می‌کنم که برخلاف روایت پرآب‌وتاب و فیلم، تالکرین برای ما قصه و شاید یک حکایت تعریف می‌کند. حکایت‌هایی اخلاقی، افسانه و ماجرا در دل ماجرا و همین سه جلد ارباب حلقه‌ها را این قدر مهم می‌کند. هنوز که هنوزه وقتی  کتاب، فیلم یا روایتی فاانتزی ساخته می‌شود پای الف، دورف، اورگ‌‌ها در داستان باز می‌شود و همیشه یاد تالکین و ارباب حلقه‌ها می‌افتیم. روایت داستان متفاوت و بزرگ‌تر (از نظر ابعاد داستانی و وسعت) از فیلم است. و اختلافاتی هم با فیلم دارد اما یکی نکات باحال برای من این بود که داستان حلقه تمام می‌شود و هنوز به پایان کتاب نرسیده بودم. این بخش کاملاً از فیلم حذف شذه و ماجرای بازگشت فرودو به شهر و اختلاف و نزاعی است که در محل اتفاق می‌افتد و اتفاقاً در اوایل داستان و آشنایی با شخصیت‌ها با شخصیت‌های مخالف هابیتون هم آشنا می‌شویم. خلاصه این که کتاب را بخوانید و کیف کنید. و البته بعد از تمام کردنش خواندن «سیلماریلیون» از واجبات است.
        

1