joiboy

joiboy

بلاگر
@joi_boy

64 دنبال شده

202 دنبال کننده

            علاقه مند به هنر و مخصوصا کتاب . 
          
joi_boy_art
@joi_boy
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
joiboy

joiboy

دیروز

        خب یک کتاب دیگه از سندرسون.😄 واقعا لذت بردم از همه چیش واقعا خوب بود. دلمم خیلی برای سندرسون و کارایی که میکنه تنگ شده بود و واقعا نیاز داشتم. حلا بریم سراغ اصل مطلب. این کتاب چطوریاست؟
👇(بخش ایراداتشم یکم پایین تره بخونش حتما.)👇

🟢۱: دنیا به شدت جذاب و پیچیده ای داره. مذهب های مختلف، عقاید مختلف، نژاد های مختلف مثل کتاب های دیگش. مسئله مذهب و درگیری های مذهبی خیلی مطرح بود تو این کتاب و واقعا خوب و قوی درآورده بودش. و نتیجه گیری هم که با شخصیت هارتن میکنه سر این مذهب و خدا های مختلف واقعا عمیق بود و پسندیدمش. نشون میداد که به بهانه مذهب چه کار هایی که انسان نمیکنه. با اسم خدا کشور ها و ملت ها نابود میشدن و مردم ها قتل عام میشدن و میگفتن که این خواسته خداست در صورتی که همه چیز به نفع اون پادشاه و رهبر دینی اون مذهب بود. واقعا دنیا سازیش قوی بود و بیشترین تلاش و وقت روی همین دنیا سازیش گذاشته شده بود.

🟢۲: شخصیت پردازی خوبی هم داشت. مخصوصا شخصیت های اصلی. به شخصیت های فرعی هم خوب میپرداخت. عالی نبود ولی بدم نبود، خوب بود. هرکدوم اخلاق و شخصیت های خاص خودشون رو داشتن و واقعا خوشت میومد. ارتباط شخصیت ها با هم واقعا جذاب بود و خیلی دوست داشتی خیلی از شخصیت ها مقابل هم قرار بگیرن و با هم بحث کنن که ببینی چی میشه. البته شخصیت پردازیش یه ایراد هایی داشت که پایین تو بخش ایراد میگم.😌
ولی در کل که واقعا عاشق شخصیت رائودن و سارنم و شخصیت های جذابین. مخصوصا رائودن که خداسس...😁

🟢۳: رومنسش واقعا جذاب بود.🥹 وااااای سارن و رائودن خیلی به هم میومدن. البته بگم که رسما سندرسون میکشتتون تا این دو نفر به هم برسن. مثل تمام رومنس های دیگش خیلی تو دل برو و شیرین بود. مخصوصا اینکه شخصیت های خیلی خفنی هم با هم بودن. باز مثل کتاب های دیگش.😅

🟢۴: سیستم جادویی جذابی داشت مخصوصا به خاطر اینکه باید کشف میشد و اینکه دقیقا چه کار هایی می‌کنه. یعنی معما سیستم جادویی خیلی جذابش میکرد. یکی دیگه که شکل اجرا جادو هم جذاب بود ولی خود جادو واقعا نمیشه گفت مثل جادو های دیگش جذاب بود. واقعا راه داشت بهتر بشه ولی در کل جالب انگیز بود.😅

🟢۵: شروع خیلی قوی داشت و همون طور هم پایان خوبی داشت. بخش آخر داستان، که جاییه که سندرسون مانور میده هم مثل همیشه خفن بود. پلات تویست های مختلف. ربط دادن مسائلی که تا الان جلوی چشمت بود ولی نمی دیدی. رسیدن به اوج داستان و ربط همه چیز به هم...
 پلات قوی داشت. خط داستانی های جذابی داشت و میدونست به کدوم باید بیشتر بپردازه و به کدوم کمتر. زاویه دید های مختلف واقعا داستان رو جذاب میکرد و تعلیق خوبی بهش میداد. سفت و محکم نگهتون میداشت تا این معما ها و درگیری های شخصیت ها حل بشن. یعنی تا آخر کتاب خسته نمی شدید و اصلا حوصله سر بر نبود. هیجان به شدت بالایی داشت. خیلی جاها استرس خیلی زیادی می‌گیرید که چی میخواد بشه و شخصیت ها چیکار میکنن مخصوصا آخرای کتاب. خیلی جاها باید داد بزنید خیلی جاها باید کتاب رو پرت کنید یه ور دیگه و و و... اینطور چیزا که اگر سندرون خوندید میدونید چی میگم.🤣 ولی باز از اینا میتونست بهتر باشه که توضیحش رو این پایین نوشتم.

🟥🟥🟥🟥🟥🟥

خب ایراداتی که بهش وارده:
🔴۱: شخصیت پردازیش ضعیف بود نسبت به کتاب های دیگش. نسبت به نویسنده های دیگه خیلی بهتر بود من سندرسون رو با خودش مقایسه میکنم. وگرنه ضعیف ترین کار سندرسون از قوی ترین کار های بعضی نویسنده ها هم قوی تره. ضعفش اینجا بود که به یه مسئله می‌پرداخت ولی به اون یکی نه. مثلا سارن مسئله عشق داخل زندگیش خیلی کم بهش اشاره میشد در صورتی که یکی مهم ترین مسائل تو ذهن خود سارن بود. یا سارن برای رائودن که تازه وسط های کتاب رائودن به یادش افتاد که با سارن صحبت میکرد. یا مسئله اعتقاد هارتن به دین.
و یسری جاها به جای اینکه ما تو گفته های شخصیت یه اخلاق یا رفتار رو ببینیم یکی دیگه از خارج میومد میگفت اون اخلاق رو. مثل مسئله اعتقادی هارتن که یکی‌ از کشیش های شو کورات مطرحش میکنه. یعنی کامل نیست دیگه. مثل پیکارگسل و مه زاد شخصیت ها همه مسائل رو نمیتونن با هم پیش ببرن.

🔴۲: سیستم جادوییش حد و مرز خاصی نداشت به غیر از فاصله با الانتریس. توضیح اون طوری هم نداشت که دقیقا چطوریاست و اصلا مثل بقیه کتابایی که ازش خوندم چیز زیاد مطرحی نبود. مهم بودا مثل قضیه شائود ولی اونطوری نه.

🔴۳: آخر کتاب شوکه کننده و جذاب بود و در عین حال یسری از بخش هاش قابل پیش بینی. چیزی از خفنیش کم نمیکرد ولی خب میتونست بهتر باشه.

🟠۴: این نظر کاملا شخصیه و ایراد نیست ولی اقا سندرسون بیشتر به کاپل هات بپرداز. ما میخوایم اونارو کنار هم ببینیم بیشتر. انقدر اذیت نکن عه. عهههههه😐

⭐⭐⭐⭐⭐⭐

حالا چون اولین کتابیه که از سندرسون چاپ شده و خودشم قبول داره که نسبت به بقیه ضعیف تره این مشکلات مهم نیستن چون درکل جذاب و قوی بود و لذت بردم. شما هم بخونید و لذتشو ببرید چون برای استورم لایت مهمه و اونجا بهتر مسائل رو شاید بفهمید.😁
امیدوارم این ریویو کمکتون کرده باشه و خوشتون اومده باشه.🔥

🟩🟨حالا اگر خودتم الانتریس رو خوندی نظرت دربارش چی بود؟ با من موافق بودی؟🟨🟩
      
joiboy

joiboy

1403/9/17

        چی بگم اخه؟😂
عالی بود. خیلی وقته میخوام بخونمش ولی نشده بود. ولی بالاخره خوندمش. بزار بریم سراغ اصل کار حسمم نسبت بهش، اون بین میگم.😁

🔴۱. شروع خیلی خوبی داشت و از همون اول تعلیقش رو شروع میکرد. یعنی مقدمه کتاب واقعا جالب و جذاب بود و خیلی هم خوب ربطش داد به داستان اصلی. و بعد فصل اول هم شروع خفنی داشت.😌

🟠۲. فضا سازی و توصیفاتش خب طبق معمول معمولیه. دارن شان معمولا خیلی کمتر میپردازه به این دوتا ولی توی این کتاب خیلی بهتر از کتاب های قبلیش بود. کتاب یک تم و فضای دارک و مه آلود و مرموزی داره. یک فضای خیلی عجیب، و دوست داشتی در عین حال. توصیفاتش هم که شخصیت ها اونطور که باید توصیف ندارن. یعنی شما نباید انتظار اینو داشته باشید. و این مسئله اصلا ایراد نیست.❌ چرا؟ چون اصلا هدف این کتاب اینکارا نیست و به چیز هایی که مهمه میپردازه. حالا رسما قیافه ها چه شکلیه و چطورین مهم نیست.

🟡۳. شخصیت پردازی ها عالین. نسبت به کار های قبلیش شخصیت پردازی این کتاب خیلی قوی تره. همشون به نسبت همینن. راحت ارتباط برقرار میکنید. شخصیت ها عمقی که دارن خیلی جذابه. مخصوصا اد که شخصیت اصلیه و اصلا عاشقشم. خیلی شخصیت خفنیه. ولی خب بحث شخصیت پردازی قویش سر پلات تویست ها ثابت میشه که در ادامه توضیح میدم. شخصیت ها پیچیدگی و مشکلاتی که دارن به خوبی قابل درکه و این مشکلات خیلی شخصیت هارو جذاب میکنه و شما همش دنبال این هستید که این مشکلات کی درست میشه؟ یا اصلا از کجا اومده و چجوری حل میشه؟

🟢۴. پلات و پلات تویست ها: واقعا پلات جذابی داره مخصوصا به خاطر رومنسی که در جریانه داخل کتاب. یعنی یه چاشنی خیلی قوی میده به طعم اصلی کتاب. واقعا دلنشین و تو دل بروعه.😂 خیلی دوسش داشتم. از این رومنس های لوس و مسخره هم نبود و یه رومنس کاملا جدی بود. ارتباط شخصیت ها و مشکلاتشون هم به شدت منطقی و بالغانه بود. 
نویسنده یه لحظه هم ولتون نمیکرد و هی داستان بالا پایین میشد. یه جا فکر میکردی دیگه همه چی آرومه ولی یهو همه چیز به هم میریخت و دوباره به نسبت آروم میشد و دوباره اوج میگرفت.
پلات تویستم که فکر کنم پنج شیش تایی داشت.😂 انقدر همه چیز چرخید و موضوع اصلی عوض شد که اصلا گیج شده بودم. من معمولا پلات تویست هارو حدس میزنم ولی سر این کتاب رسما هیچ ایده ای نداشتم که چی میخواد بشه؟ و هیچ ایده هم نداشتم که اصلا همین الان چی هست؟
پلات تویست آخر و پایان کتاب هم که تیر خلاص بود. مشخص شد که همه چیز چیه و رسما هیچ برگی برام به جا نذاشت. یعنی اگر میخواستم هم نمیتونستم این پایان رو حدس بزنم. پایان دارن شانی بود دیگه. اونایی که خوندن بهتر میدونن. البته از پایان های دیگش منطقی تر و ملو تر بود ولی باز هیچ فرقی نداشت. آخر کتاب رسما خرابم کرد. داغونم کرد. آخه چرااااا...😐

🔵 و در آخر که قلم نویسنده به شدت پخته تر از بقیه کاراش بود، از همه نظر. همه چیش خوب بود. اصلا خسته کننده نبود و تا آخرش تعلیقش رو سفت و سخت نگه میداشت. ضربآهنگ تندی داشت. راحت خوان بود. یسری جاها تیکه های طنز خاصی داشت که باز جذاب میکرد کتاب رو. 

🟣ترجمه خوبی هم داشت. طرح جلدشم که واقعا زیباااستتت. در کل که ویدا سنگ تموم گذاشته.

🟤و بگم که قراره براتون هیچ برگی نمونه. به شدت کتاب هیجانی و استرسیه. یه جاهایی انقدر شوکه میشید که فقط باید کتاب رو پرت کنید یه گوشه و بگید چی شد الان؟😐 خیلی قشنگ بود.


🔵🟣شما که خوندید نظرتون چی بود؟🟣🔵
      

21

joiboy

joiboy

1403/9/13

        اولین کتابی که از داستا خوندم. من با انتظار خیییلییی زیاد شروع کردم این کتاب رو برای همین یسری فکرا میکردم که برآورده نشد ولی خب این قرار نیست روی نظرم تاثیری بزاره. واقعا میشه گفت این اثر زیبا بود. زیبا.🔥🥹

چند نکته داشت که خیلی جذاب بود و واقعا دوستشون داشتم.

🟦اولی اینکه فضا سازیش خیلی خوب بود و واقعا غرق میشدید داخلش. مخصوصا شروع و پایان کتاب. واقعا زیبا بود توصیفاتش و با ذهنتون بازی میکرد.😄

🟪دومی اینکه شخصیت پردازی خیلی جذابی داشت. با اینکه کوتاه بود ولی واقعا خوب بهشون رسیده بود. یک چیز دیگه که خیلی جذابش میکرد این بود که شخصیت پردازی ها داخل دیالوگ ها شکل می‌گرفت که کار هر کسی نیست و واقعا درست درآورده بودش. به شدت تصمیم ها و حرف هایی که میزدن منطقی بود بر اساس شخصیتشون. کار هایی که میکردن هم همین طور. راحت با شخصیت ها میشد ارتباط گرفت. مخصوصا شخصیت مرد داستان که برای من خیلی راحت بود. البته بگم که شخصیت زن هم خیلی راحت باهاش ارتباط برقرار کردم ولی خب مرده بیشتر. و این یه چیز کاملا منطقیه. دوتا شخصیت به شدت قابل درک بودن و خیلی می فهمیدم شون. در کل که خیلی خوب بود برای یک داستان کوتاه.🔥

🟩سومی اینکه داستان و مفهوم خوبی داشت. اول داستانش که واقعا عالی و جذاب بود. مفهومش هم خیلی عمیق بود و چیزیه که به فکر فرو میبردتون. این مفهوم از شروع تا دیالوگ ها تا شخصیت پردازی ها تا گذشته ها و تصمیم های شخصیت ها و پایان داستان پخش شده. چیزیه که وقتی تموم میشه مجبورید بشینید و به افق خیره بشید و فقط فکر کنید که چی خوندید؟
پایان جذاب و منطقی هم داشت و حداقل برای من قابل پیش بینی بود. ولی چیزی از خفن بودنش کم نمی کرد. پایان غمگینی داشت که خیلی ها به خاطر همین میخونن اینطور کتاب هارو.🥲

و در آخر تو یک روز میشه تمومش کرد. خیلی روونه و راحت خوانه. ترجمه خوبی هم داره.
( این کتاب با روح و روان و قلبتون بازی میکنه.)
من که خیلی دوستش داشتم ولی باز میدونم این اندازه کار های طولانیش قوی نیست پس برای همین نمره کم میدم.
ولی بخونیدش. خوشتون میاد. البته با پایانش شاید در حدی ناراحت بشید که اشک بریزید ولی این نشون میده که نویسنده پتانسیل چه کار هایی رو داره.
👇👇👇
🟥اگر خوندیدش شما نظرتون دربارش چی بوده؟🟥

      

18

joiboy

joiboy

1403/9/9

        چه کتاب خفنی بود. اینکه یک کتاب چجوری شروع بشه چه قدر مهمه که یک کتاب دویست صفحه ایی باید نوشته بشه که فقط به این موضوع بپردازه. خیلی چیزا رو برام روشن و واضح کرد. الان تازه متوجه میشم که چه قدر از کتاب هایی که خوندم ایراد نویسندگی داشته و چه مشکلاتی داشتن که نمی دیدمشون.🤔🥲

خب این کتاب از یه نویسنده ایه که کاراش خیلی موفق بوده. برای همین متوجه میشید که دارید تجربه های یکی رو میخونید که کارش رو بلده و همین جوری نیومده یه چیزی بگه. ایشون کلی کلاس و شاگرد داشتن و همین طور کتابشونم موفق بوده. پس از این رزومه یه کتاب خیلی مفید انتظار میره. که همین جور هم هست.💪😤

این کتاب کلا به این میپردازه که نوشته هاتون رو چجوری باید شروع کنید. با چه روش هایی خوبه. چه کار هایی نباید بکنید و چه کار هایی باید بکنید. مثال هایی از کتاب های معروف میزنه که خیلی کمکتون میکنه. کتاب خیلی راحت خوانه و راحت متوجه میشید که داره نویسنده چی میگه. به قولی با زبان ساده همه چیو توضیح میده. خیلی کاربردی و به درد بخوره اگر مینویسید.💥

🔥اگر دنبال این هستید که بنویسید ولی نمیدونید چه کتابی بخونید که کمکتون کنه این واقعا برای شروع عالیه. هر چیزی که برای شروع لازم دارید رو بهتون میگه و با تمرین هایی هم که داره کاری میکنه که بهتر پیش برید توی این روند.🔥


      

21

joiboy

joiboy

1403/9/8

        یک کتاب خلاصه برای آشنایی با داستان ها و اسطوره های یونان. کتاب کوتاهه و سریع پیش میره. هدفش اینه که شما یک نمای کلی از اتفاقات و ماجرا های مهم اسطوره های داشته باشید. واقعا برای شروع و ورود به اساطیر یونان کتاب عالیه( البته اگر پیداش کنید.). من خودم با اساطیر اسکاندیناوی و یونان بزرگ شدم و خیلی هاشون رو اسمی و بعضیاشون رو یکم بیشتر میشناختم. با خوندن این کتاب چشمم به اون شخصیت ها خیلی باز تر شد. و یکی از خوبی های کتاب اینه که به صورت داستانی از اول آفرینش تا آخر داستان که هرکول خدا میشه رو دنبال میکنیم. 
یکم یه سری از اسامی ایراد داشت که خب طبیعیه چون کتاب خیلی قدیمی و ترجمه خیلی قدیمی داره. ولی چیزی از جذابیت و تاثیر خود کتاب کم نمیکنه.

🟥حالا یه سوال ایجاد میشه اینجا.🟥
💥چرا باید اساطیر بخونیم؟💥

🟧اول: شما متوجه میشید که مردم زمانه قدیم به چه چیز هایی نیاز داشتن. اون زمان چه تفکراتی داشتن. برای چی این خدایان رو برای خودشون ساختن. و غیره...
به قولی شما دارید یه بخشی از تاریخ رو میخونید.

🟨دوم: اساطیر یونان یا گریک و اساطیر اسکاندیناوی یا نورس همشون تو تاریخ تاثیر گذار بودن. روی هر چیزی که فکر کنید. فیلم، سریال، انیمه، کتاب، بازی، نقاشی، تاریخ، فرهنگ، اعقاید و هر چی که فکر کنید. چیزیه که صد ها ساله داره ازش استفاده میشه و بهتره ازش آگاهی داشته باشیم حتی اگر قراره ازش استفاده نکنیم. مثلا من خودم که میخوندم این کتابو، متوجه میشدم که هرچی که تا الان خوندم و دیدم چه قدر از این اساطیر استفاده کرده و الهام گرفته. یک تاثیر خیلی بزرگ و جهانی داشته این اساطیر. پس خوندنشون ضرر که نداره هیچ مفید هم هست.
تمام شخصیت ها، اتفاقات، و غیره این اساطیر همه جا استفاده شده. حالا با مستقیم یا غیر مستقیم.

🟩سوم: اگر هنرمندید نویسنده، نقاش، فیلم ساز و غیره خیلی به دردتون میخوره. چون متوجه میشید اون ور دارن از چیا استفاده میکنن و شما هم میتونید از این مسائل یا همون جوری یا به سبک خودتون استفاده کنید. و به شدت و خیلی زیاااااد به دردتون میخوره مخصوصا اگر نویسنده هستید. چون می‌فهمید که این داستان ها همه تخیل بوده، همه خدایان تخیلی بودن ولی همه این تخیلات کاری کرده که مردم باورشون کنن و چیزایی که وجود خارجی ندارن رو بپرستن. پس متوجه میشید از چیا تو نوشته هاتون استفاده کنید و چه کار هایی باید بکنید که ذهن خواننده رو جذب کنه و ذهن خواننده به چه چیز هایی نیاز داره.

و درکل که خیلی خفنه حتما اسطوره های معروف رو بخونید. هم قشنگ و آموزندست هم به درد بخور. پشیمون نمیشید.😄🔥
👇👇👇
🟩و یه سوال دیگه. آیا شما هم علاقه دارید به اساطیر جهان؟ چرا؟🟩
      

26

joiboy

joiboy

1403/9/7

        اسطوره آفرینش نخستین زن و مرد. مشی و مشیانه. خیلی مفهوم ها داره که هم نشون میده که مردم دنبال چی بود در زمان های قدیم و تفکرشون چجوری بوده. به شدت داستان عمیقیه چون روی مسئله عمیقی هم دست میزاره و یه مسئله ایه که خیلی ها هنوز روش گیرن و سوال میپرسن. خیلی داستان مفهومیه و چیز های خیلی جالبی رو نشون میده که آدم رو به فکر فرو میبره. نشون میده که فقط نباید منتظر خدا باشی که کمکت کنه، خودتم باید کاری بکنی. نشون میده که دلیل زندگی چیه. برای چی آفریده شدیم. چرا مرد و زن آفریده شدن. چه فرق هایی دارن و چرا فرق دارن. چه جوری همو کامل میکنن. اسطوره ای پر از مفهوم های عمیق درباره زندگی و خدا. بالا پایین شدن داخل زندگی و سختی کشیدن. نشون میده بعد از هر سختی و امتحان دوران خوشی هم هست و خیلی مسائل دیگه که واقعا جالب انگیز بودن...😂

ولی مخصوصا تمرکزش روی زن و مرد بود که چه فرق هایی دارن و به شدت خوب میپرداخت به این مسئله. البته اینم بگم که خیلی مردا رو میزد و خیلی سنگین هم میزد و واقعا تو مخ بود این مسئله ولی باز کتاب جذابی بود و ازش استفاده خواهم کرد.

🟥اگر مینویسید مخصوصا فانتزی این کتاب حتما به دردتون میخوره و کمکتون میکنه.🟥

درکل هم که جذابه. قلم نویسنده خیلی روون و جذابه. تعلیق مناسبی داره. فصل ها کوتاهه و از خوندنش خسته نمیشید. و میتونید راحت تو یک روز تمومش کنید.😊🔥
      

6

joiboy

joiboy

1403/9/6

        جالب بود. خیلی روون بود و سریع پیش میرفت. داستان نسبتا جذابی هم داشت. استفاده از شخصیت هایی که هممون میشناسیم هم خیلی باحال بود. و چیزی که باحال ترش میکرد این بود که اتفاقات داخل این کتاب خیلی بعد از تموم شدن اون داستان های معروفه. مثلا چند سال از اون اتفاقاتی که برای سیندرلا افتاده میگذره. و این واقعا جذابش میکرد. آنتاگونیست خوبی هم داشت. اون اوایل کتاب که واقعا ترسناک بود ولی بعد که گذشت کم تر شد.😉
فضا و حال و هوای خوب و یه جورایی نوستالژی داشت چون یاد سنین پایین تر میندازدتون که برای من جذاب بود ولی ممکنه شما از اینکه یک کتاب شمارو به دوران کودکی ببره خوشتون نیاد.🤷
کتاب کتابیه که بچگانه ست پس نه نکته مثبت اونجوری داره نه منفی. ( اینم که میگم بچگانست منظورم اینه کتاب برای سنین ۱۰ تا ۱۴ ساله. ) فقط میشه گفت که حال میده خوندنش و اگر بین کتاب های سنگین هم بخونید میشوره میبره پایین. 

🟥البته به اینجا دقت کنید. اگر از قلم بچگانه بدتون میاد، ممکنه بخونید و حس کنید که فضای کتاب دخترونست، یا انتظار بالا دارید نخونید این کتاب رو.🟥

من خودم این مشکلاتو نداشتم ولی خب کلی گفتم که اگر داری این یادداشت رو میخونی کمکت کنه چون این انتظار هاییه که نباید ازش داشته باشی.👌💥

فعلا که توصیش نمیکنم و باید بخونم چون مجموعست. همه میگن بهتر میشه و خب منم میخونم که ببینم چی میشه. ولی فعلا نه میگم بخونید نه میگم نخونید، دیگه تصمیم با شماست. حالا تا جلد های بعدیو بخونم و ببینم چی میشه.😁

💥اگر خوندیدش، شما نظرتون دربارش چی بود؟💥

      

8

joiboy

joiboy

1403/8/27

        جلد دوم سیاه دل خیلی عجیب بود برام. جلد اول دوست داشتم و تنها کتابی بود که واقعا احساساتم غلبه کرد به یادداشت و نظری که دربارش داشتم. یعنی ایراداتشو چون دوستش داشتم نادیده گرفتم. ولی جلد دوم اصلا اینطوری نیست. تا حدود صفحه دویست اینا بود که واقعا دوستش داشتم. خیلی خوب بود چون دنیای جدیدی رو میدیدم. شخصیت ها داشتن بالاخره یک خودی نشون میدادن. بالاخره داشت به اون هیجان لازم و پیش‌روی که انتظار میرفت میرسید. ولی نه انگار فونکه قرار نبود که از جلد اول بهتر عمل کنه. 😬😤

خب میرسیم به بخش جذاب ماجرا😁

🟥اول: که خب ما با یک دنیایی که تو کل جلد اول ازش تعریف میشد داریم روبه‌رو میشیم. دنیایی پر از چیز های عجیب غریب مثل پری ها، دوره گرد ها، اتش خواران و غیره... و واقعا دنیای جذابیه برای همین دویست صفحه اول خیلی بهم چسبید چون قرار بود خوب جمعش کنه به نظر ولی اینطوری نشد. حالا چرا؟ چون از یه جایی به بعد دیگه واقعا همه چیز مسخره بود چون ما هیچی از این دنیا نمیدونستیم. نویسنده باید تو جلد اول خیلی از چیز هارو پایه ریزی میکرد برای این دنیا ولی معلومه که هیچ فکری نکرده بوده. مثلا اون پزشک معروف، اون شاهزاده هه که خیلی مردم دوستش دارن ( اسمشو یادم نمیاد.)، اون یارو دوره گرده که خرس داشت و افراد دیگه ( حتی اسم شخصیت هارم یادم نمیاد.😂) تا جلد دوم کجای این دنیا و داستان بودن؟ چرا یک اشاره هم بهشون نشده بود؟ حالا شاید بگید که اصلا اینا مهم نیست و اینا، ولی مهمه. حالا باز چرا؟ چون نویسنده داره برای اینا تاریخچه میسازه. همه این شخصیت ها که نام بردم و حتی اونایی که نام نبردم هم تو این دنیا به شدت معروف هستن. کل مردم میشناسنشون و به شدت مشهور، معروف و سرشناس و بلند آوازه هستند. حتی تا زمانی که وارد داستان هم میشن شما هیچی از این ها نمیدونید. یک سری از موجودات، مکان ها و غیره دیگه هم همین طوری هستند و تا وقتی با اینا رودرو میشن شما هیچی ازشون نشنیدید. یعنی رسما شما هیچی نمیدونید تا آخر داستان و نویسنده همین جوری هی اطلاعات جدید میده بهتون و میگه نه همه مردم میدونن مثلا این مکان چیه یا چجوریه یا این شخصیت کیه ولی شما که خواننده هستید از هیچ کدومشون هیچی نشنیدید.😐

🟥دوم: این یه جورایی ادامه بخش اول هم حساب میشه که نویسنده به هیچ وجه انتظار هاتونو برآورده نمیکنه. شما از یک شخصیت تو کل کتاب تعریف های جورواجور و عجیب غریب میشنوید. طرف بهترینه فلانه و بیساره و اینطور حرف ها. ولی وقتی به جایی میرسه که باید خودشو نشون بده متوجه میشید که با سیب زمینی هیچ فرقی نداره. و این فقط برای یک شخصیت اتفاق نمی‌افته. برای همه شخصیت ها اینطوری هست داخل این کتاب از شخصیت های خوب تا بد، اصلی یا فرعی همه اینطوری میشن. همه شخصیت ها یک آوازه خیلی بلند دارن ولی وقتی باهاشون رودرو میشن یا میخوان خودشونو نشون بدن شما هیچ تفاوتی بین کدو تنبل و این شخصیت ها پیدا نمی کنین. 😶
حالا برای اتفاقات هم همین طوره مثلا شما چندین فصل و صفحه منتظر یک رویارویی یا یک اتفاق بزرگید. و وقتی نوبت به پردازش اون مسئله میرسه  تو کمتر از یک صفحه جمع میشه و به مسخره ترین شکل ممکن تموم میشه.
این کتاب هیچ کدوم از انتظار هاتونو براورده نمیکنه. شخصیت ها فقط آوازه خفنی دارن ولی درواقعیت سطل زبالن. ( مثل انگشت خاکی.) هیچ خطری شخصیت هارو تهدید نمیکنه. هیچ اتفاق خاصی نمی افته. و کلا هیچی هیچی هیچی.
حتی خوب تموم هم نمیشه. شخصیت هارو خوب نمیکشه. جادوش حد و مرز نداره.🫠

🟥سوم: هیچ خطری تهدید نمیکرد شخصیت هارو. کلا تا آخر کتاب یکی یه تیر خورد و کلا همین. شخصیت ها هیچی شون نمیشد. تو هر مخمصه و خطری هم می افتادن به راحتی و به شکل خیلی مسخره ای فرار میکردن. همیشه خدا فرار میکردن. حتی یه زخمم برنمی داشتن که بگی اقا باز یه خطری هست که اینا زخم بردارن. انگار نویسنده میترسید آسیب بزنه به شخصیت هاش. خیلی هم میترسید. حتی یک شخصیت هم که کشت دوباره زندش کرد.😐 وقتی مرد گفتم خب خوبه حداقل میتونه یکی رو بکشه و اینطور حرف ها ولی چند صفحه بعد مسئله زنده کردنش مطرح شد که گفتم نه بابا از این نویسنده همچین کاری بر نمیاد.😮‍💨

🟥چهارم: جادو بی حد و مرزی داشت. شخصیت میتونستن باهاش بسازن. شخصیت میتونستن باهاش زنده کنن. میتونستن درمان کنن. میتونستن از دنیایی به دنیا دیگر تلپورت کنن. و هر کاری که فکرشو بکنی. برای همین میگم که هیچ خطری تهدیدشون نمیکرد. چون مسئله جادو بی حد و مرز به این قضیه بیشتر دامن میزد.😩

🟥پنجم: پیش روی کندی داشت به خاطر داشتن چند خط داستانی. اوایلش واقعا جذاب بود ولی بعدش نه. چون یکسری فصل ها نبودشونم هیچ اهمیتی نداشت. فصل های الینور خیلی تو مخ بود و مسخره و نبودشون هیچ فرقی نداشت. تو یکسری فصل ها فقط به توصیف و احساسات و افکار شخصیت ها میپرداخت و اصلا داستان رو پیش نمی‌برد. به خودت میومدی میدیدی که صد صفحه خوندی بدون هیچ پیش روی داستانی. و فقط به پیرنگ های فرعی و چیزایی که مهم نبود میپرداخت و خط داستانی اصلی این وسط گم شده بود.

ولی یکسری نکات مثبتم داشت مثل اینکه یکسری شخصیت ها واقعا جذاب بودن مثل انگشت خاکی و چند نفر از دوره‌گرد ها. ولی باز خوب انتظاراتمو برآورده نکردن ولی باز چون منتظر بودی خودشونو نشون بدن یه تعلیقی ایجاد میشد که باز میگم خوب جعمش نمیکرد. فضا کتاب خیلی عالی بود و حال و هوای خوبی داشت. اون جنگل ها، اون موجوداتی که داشت، توصیفات بو ها و رنگ ها و کلا توصیفات خیلی عالی داشت که غرق شون میشدی. و دیگه هیچ نکته دیگه ای به ذهنم نمیاد. معلوم نیست جلد سوم رو به زودی بخونم ولی میخونم که ببینم چجوری میخواد جلد سوم رو گند بزن... چیزه یعنی اینکه جلد سوم رو تموم کنه.😊

🟥من خوندم تا شما نخونید.🟥


      

24

joiboy

joiboy

1403/8/25

        ای بابا. از خوندن این کتاب هم راضیم هم ناراضی. راضی به خاطر اینکه طلسم کتاب های بدی که خوندم با این کتاب شکسته شد.( بعدش یه کتاب عالی خوندم که منطقه مرده بود و ریویو شو گذاشتم.) و ناراضی به خاطر اینکه کتاب بدی بود.
حالا چرا بد بود؟ 😄

⬜یک: اینطور کتاب ها به مفهوم و حرفی که میخوان بزنن معروفن و معمولا انتظار یک تلنگر و پایانی تکان دهنده داریم که این کتاب اینطور نبود. حرفی که سعی میکرد بزنه غیر قابل فهم بود و نویسنده رسما هیچ تلاشی برای فهموندن حرف کتاب نکرده بود که آقا این زندگی عادی که ادی میخواد چیه؟ ولی هیچ توضیحی نبود. و همین طور پیرنگ های فرعی هم بدون هیچ پیشرفتی پیش میرفتن و اونا هم یا پایان نداشتن یا اگر داشتن مناسب نبود.

⬛دو: شروع به شدت مزخرفی داشت. شروع رمان و یک کتاب خوب باید وسط یک اتفاق و صحنه باشه که این اینطوری نبود. یا حداقل بعد از گذشت سه یا پنج صفحه داستان شروع بشه و تو شخصیت ها و داستانو دنبال کنی که بازم اینطوری نبود. داستان صفحه صد شروع شد که خیلی طولش داده بود و واقعا خسته کننده بود. داستان هیچ پیشرفتی نداشت و فقط اتفاقات روزمره شخصیت هارو میگفت. هیچ ارتباطی با هیچ کدوم از شخصیت ها نتونستم برقرار کنم حتی بعد شروع داستان. هدف شخصیت ها، مرگ شخصیت ها اصلا برام مهم نبود چون نویسنده هیچ تلاشی رو این موضوع نداشته. و کلا فقط چون فصل ها و صفحات کم بودن خیلی راحت خونده میشد و یه حال و هوای نسبتا خوبی داشت کتاب.

🟫سه: یک سری چیزا از کتاب غیر منطقی بود و وجودشون هیچ فرقی داخل کتاب نداشت با نبودشون. شخصیت مغازه داره که مریضه هیچ منطقی و دلیلی نداره وجودش. چون اسپویله نمیگم ولی اونایی که خوندن میدونن که اون بلایی که سرش میاد اصلا چرا سرش میاد؟ چه فرقی میکنه داستان بدون اون و با اون؟ هیچی. اون بلا هم از همون اول معلومه که نویسنده میخواست این بلا رو سرش بیاره. و خیلی از شخصیت ها و اتفاقات دیگه که به شدت غیر منطقی و بدون دلیل بودن ولییی بودن.😊
این شخصیتم کلا وجودش برای این بود که اشکتونو دربیاره ولی اونم نتونست چون وقتی با شخصیت ها ارتباط برقرار نکنی دیگه هیچی مهم نیست حالا هر اتفاقی هم بیوفته. یکسری ها میگفتم با این کتاب اشک میریزید با ریختم ولی واقعا نفهمیدم که چیه این کتاب ناراحت کننده بود واقعا؟ ( خوندن کتاب های معمولی کاری میکنه که کتاب های خیلی معمولی مثل این براتون یه سلیقه معمولی درست کنه که به راحتی با اینطور کتاب ها احساساتتون جریحه‌دار شه.)
یه موضوع دیگه هم هست که فکر میکنم که ایراده ولی خب مطمئن نیستم ولی میگمش. آخر کتاب یه اتفاقی میوفته که اسپویله و اگر نخوندید کتابو این بخشو رد کنید. آخر که حضانت ادی رو نا پدریش میگیره یکم مشکل داره ولی خب مطمئن نیستم. ناپدری که فقط چند سال از زندگی ادی بوده و بعد طلاق گرفته رفته چجوری میشه که حضانت ادی رو گرفته از مادرش؟ بعد اصلا حضانت بخواد به کسی برسه به پدربزرگش منطقی تره برسه تا ناپدری که طلاق گرفته و نیست. ولی خب مطمئن نیستم پس فقط گفتمش.

نکته مثبت خاصی واقعا ندیدم تو کتاب و فقط حال و هوای خوبی داشت و راحت خوان بود همین. نمیدونم چطوری انقدر جایزه برده وقتی نه بر اساس اصول نویسندگی نوشته شده و نه جذابه. ولی اگر سنم بین ده تا چهارده بود شاید خوشم میومد ولی فقط برای اون سن. در هر صورت که وقتتونو پای کتاب بهتری بزارید تا این.
🟥من خوندمش تا شما نخونیدش.🟥

      

9

joiboy

joiboy

1403/8/24

        داستان از جایی شروع میشه که جانی درحال اسکی روی یخ میخوره زمین و سرش ضربه میبینه و بیهوش میشه. تصاویری عجیب و مبهم میبینه که اون اتفاقات بعد از مدتی اتفاق میوفته. یه جورایی میتونه تصاویری مبهم از آینده رو ببینه. 

خب این اولین کتاب از استیون کینگه که خوندم و انتظار هایی داشتم که هم بد بودن هم خوب. یک سری ها میگفتن خیلی کنده و حوصله سر بره و یک سری ها سرش قسم میخوردن. اولا که به هیچ عنوان و اصلا کند نبود. پر از اتفاق های کوچیک و بزرگ بود و روندی سریع هم داشت نسبتا. البته اینم بگم اتفاقاتی که من میگم شاید اون اتفاقاتی نباشه که شما انتظار داشته باشید ولی دلیل نمیشه که چون حتما صحنه های شلوغ پلوغ و با کلی سر صدا خلق نمیکنه نویسنده حتما داستان کنده یا هیچ اتفاقی نمیوفته. ( که از این اتفاقاتم داره.)😅
عالی بود از هر لحاظ و واقعا خوشحالم که خوندمش. یکم درباره نکات مثبتش این پایین صحبت میکنم:

💙شخصیت پردازی: واقعا واقعا عالی. دلم خیلی برای جانی و سارا تنگ شده و واقعا دوست دارم بعدا دوباره برم سراغش تا این شخصیت هارو دوباره دنبال کنم. روابط شخصیت ها باهم و مخصوصا جانی با سارا خیلی خوب بودن. وااای نگم از این ارتباط .🫠 از طریق دیالوگ ها، عکس‌العمل ها، رفتار ها و غیره شخصیت پردازی میکرد به جای اینکه بیاد مثلا بگه « او فردی تعصبی و مذهبی بود.» تو خودت با رفتار شخصیت ها متوجه میشدی که چجوری قراره رفتار کنن در مقابل اتفاقات و شخصیتشون چه طوریه. ( البته استیون خدای نویسندگیه دیگه معلومه اینطوریه.😅) این نوع شخصیت پردازی رو یکم تو صدا های دیگر کتابی که همین مترجم نوشته دیده بودم و عاشق شدم چون همه شخصیت ها انگار واقعین و به بهترین شکل نوشته و پرداخته شدند.

💜فضا سازی و انتقال حس: سر هر اتفاق اون حسی که نویسنده دوست داشت منتقل کنه به خوبی منتقل میشد و به راحتی با اتفاقات ارتباط برقرار میشد کرد. شخصیت ها هر مشکل و حسی رو تجربه میکردن شما هم همون هارو تجربه میکردید. فضا سازی هم که خیلی خیلی خوب بود. توصیفات خیلی عالی باعث میشد که تصویر سازی به شدت دقیق و عالی داشته باشم و به راحتی بفهمم داره چی میگه نویسنده و به کجا میخواد برسه. کلا که خیلی خوب بود.🥹🥲

💚داستان: داستان به شدت جذاب و پر مفهوم بود. اگر انتظار نداشته باشید که یهو همه بمیرن همه جا منفجر بشه و اتفاقات اینطوری داستان روندی تندی داره.😂 پایانشم که اصلا نگم خیلی غم انگیز بود.🫠

💛مفهوم و محتوا کتاب: یک سری کتابا داستانشون محتوا داره بعضیا شخصیت هاشون، بعضیا اتفاقات و غیره ولی این کتاب همه اینارو باهم داشت. تو شخصیت ها مثل شخصیت مامان جانی، سارا، خود جانی و غیره هرکدوم یک نمادی بودند و هر کدوم یک حرفی رو داشتن میرسوندن. محتوا اصلی مخصوصا با پایان تکان‌دهنده اش هم مثل داستان ها و کتاب ها و فیلم های دیگه استیون بسیار تکان‌دهنده بود و مثل همیشه تلنگر های عجیبی داشت که بعد تموم کردن کتاب به نقش و نگار های فرش و ترک های دیوار خیره بشید.

🧡ترجمه و خود کتاب: ترجمه آقای قاضی که خداس و هیچ حرفی درش نیست. عالی ترجمه میکنه و هر چیزی که امکان داره متوجه نشید ایشون داخل کتاب توضیح داده. و واقعا یکی از جذابیت های اصلی کتاب ترجمه عالی شه. واقعا یکی از بهترین ترجمه کتاباییه که خوندم. طرح جلد کتاب انقدر جذابه که میشه ساعت ها بهش خیره شد و دیگه هیچ کاری نکرد. کتابش راحت خوانه و خیلی خوش دسته. و در کل ظاهر کتاب داخل کتابخونتون و دستتون موقع خوندن کاری میکنه که جذابیت کتاب چندین برابر بشه.

❤️تعلیق و کشش: فصل ها به خوبی تموم میشد. وقتی یه اتفاقی میوفتاد مثلا یکی بعد از مدتی زیاد و کلی انتظار یک شخصیت دیگه رو میدید و بعد از اتفاقات خوشی که باهم داشتن سریع نویسنده یه ضد حال میزد و میگفت تا سه سال دیگه هم دیگر را ندیدند. و اینطوری بودم که خب چرا؟ چی میشه؟ تا الان که خوب بود همه چیز؟ کتاب به خوبی شروع میشه و با همون جمله اول تعلیقشو شروع میکنه. و این تعلیق تا آخر کتاب بیشتر و بیشتر میشه و سفت و محکم نگه میداره خواننده رو جوری که تو سه روز چهار صد صفحه از کتابو خوندم...

و در اخر واقعا حتی از یه کلمه کتابم نمیتونم حداقل من ایراد بگیرم. از کلمه به کلمه، جمله به جمله، و صفحه به صفحه لذت میبردم مخصوصا بعد سه چهار ماه کتاب بد خوندن. اصلا از دستش ندید و حتما بخونیدش. اطمینان کنید به بنده.😊
و استیون بخونید تا رستگار شوید.🔥💪

      

20

joiboy

joiboy

1403/5/29

        خب واقعا کتابیه که هیچ ایده و نظری ندارم که براش ریویو بنویسم .
پس فقط نکته هایی که توش خوب بود و نکته هایی که بد بود میگم .
نکات مثبت : 
۱: شخصیت اول واقعا خوبی داشت . یه دختر قوی و شجاع . مثل شخصیت اول کتابای دیگه تو مخ نبود و شخصیتی بود که خیلیا ازش خوششون میاد. 
۲: توصیفات خیلی خیلی خوبی داشت . با اینکه کندش میکرد روندو ولی خوب بود و همه چیو راحت میتونستی تصور کنی . این توصیفات کند سر یه سری اتفاقات یه استرس و هیجان عجیبی وارد میکرد که واقعا خوب بود و مثلشو جایی ندیدم.
 یه سری چیزاشم بود که من دوست داشتم مثل اینکه شخصیت اصلی گذشته خیلی مهمی داشت . مثلا توی کتاب های دیگه فقط اول داستان به گذشته طرف اشاره میشه و دیگه تکرار نمیشه و تاثیر گذشته شخصیت تو زمان حال خیلی کمه و شاید اصلا هیچی باشه. ولی این نه هر فصل به یه جایی از گذشتش اشاره میشد و تاثیر اون اتفاقات خیلی حس میشد و به قولی یه گذشته خیلی خوبی داشت و واقعا مهم و تاثیر گذار بود.
شخصیت های جالب و بعضا دوست داشتنی داشت ولی شخصیت پردازی خدایی نداشت واقعا . ایده خوبی داشت ولی اونطوری که انتظار داشتم پیش نرفت و میتونست بهتر بشه .💔
نکاته منفی خاصی به غیر از کند بودنشم ندیدم . چون بقیه اینطور چیزای کتاب هم خوب و بودن و هم به قولی بد . این کند بودنش کاری میکرد که من با خوندن دو فصل خسته میشدم و اصلا رغبت خوندن کتابو نداشتم که این کندی شروعش از حدود صفحه صد تا دویست پنجاه اینا بود که بعدش درست شد . و این کندی هم دلیلش این بود که رسما هیچ اتفاقی نمیوفتاد و داستان تازه صفحه دویست پنجاه شروع شد و ما تازه با خیلی چیزا اشنا شدیم . اگر این شروع زودتر اتفاق میوفتاد خیلی بهتر میبود و کلا داستانو خیلی خیلی جذاب تر میکرد و انقدر طولش نمیداد . 
این کندیه ممکنه خیلیارو اذیت کنه . پایانشم بد نبود ولی خوبم نبود و کلا چیزی نبود که میخواستم . یا بهتره بگم مالی نبود. ولی درکل کتاب جالبی بود و زیبا .
کتاب وایب باحالی داشت و فضاسازی خوب . ولی خب واقعا خیلی چیزا داخلش کم بود و کتابی نیست که تو ذهنم بمونه و همیشه یادم باشه و یا حتی توصیش کنم . ولی خوندنش جالب بود و حال داد .👍
در کل واقعا نمیدونم بدشو بگم یا خوبشو چون واقعا بینش بود و تصمیمو میزارم گردن خودتون چون واقعا نمیتونم بگم چطوری بود . ولی اگر از من بپرسید توصیه میکنم میگم نه وقتتونو پای چیز بهتری بزارید .😊❤️‍🩹
و پایان کتابم اینطوری بود که که چی واقعا ؟ و تو خود کتابم همین طوری بودم که که چی ؟ الان اینا باید منو بترسونه ؟ و دلیل های محکمی هم برای خیلی از چیزاش نداشت و جواب معما ها و سوال هایی هم که براتون ایجاد میکرد خیلی خوب نبود و جالب نبود اصلا.💔🥀
در کل که نه.😅😂
ولی در عین حال با این بدی هاش حس و حال باحالی داشت. 
      

31

joiboy

joiboy

1403/5/25

        خب این یه کتابیه که تو کل جهان معروفه و همه کلی دربارش صحبت میکنن و به قولی ترنده دیگه...
ولی بر خلاف همه نظرات این کتاب کاملا یک کتاب سطح پایین و بدون هیچ محتواییه...
شخصیت پردازی ضعیف ،دنیا سازی ضعیف، داستان ضعیف. کل هدف و تمرکز داستان روی اینه که دختر شخصیت اول راه بیوفته دنبال پسر های جذاب تو داستان و از اون طرفم عشقشو فراموش کنه.
کتاب سعی میکنه فضا زیبا و جذاب و جادویی خلق کنه ولی این دنیا سازی کاملا بی منطق و فقط برای اینه که کتابو خوشگل یا زیبا کنه وگرنه نه منطقی داره که چرا این چیزا جادوییه و نه دلیل محکمی.
یک کتاب کاملا دخترونه که حتی اگر دخترا هم بخونن حالشون به هم میخوره . اصلا وقتتتون رو با این کتاب تلف نکنید و اصلا سمتش نرید .
گول ظاهر و زیبا بودن داستانو نخورید وقتی داستان هیچ محتوایی نداره و هیچی بهتون اضافه نمیکنه الکی مغزتون رو با مزخرفات پر نکنید. به درک که زیباعه. این زیبایی هم تلاشیه برای نگه داشتن خواننده چون کتاب هیچ محتوایی نداره.
یک رومنس لوس و هولی داره . ( توضیح رومنس هولی توی ریویو جلد اول بازی میراث نوشتم) .شخصیت اول رسما هر*زست . فقط از این کتاباست که دختر های کم سن و تینیجر بخونن که کراش بزنن روی پسر های جذاب داخل کتاب . از اون کتاباست که هیچ چیزش هیچ منطقی نداره. هیچ دلیلی نداره و فقط هست . از این فانتزی های هست که تو سنین پایین بخونی و ارزو اون اتفاقاتو داشته باشی . که مثلا یه پسر جذاب ازت خوشش بیاد یا همه پسرا دنبالت باشن و از این طور چیزا. 
من به این داستانا میگم داستان های عقده ای چون نویسنده عقده ها و ارزو های مزخرفشو کرده کتاب و به خورد ملت میده و ملتم میگن عجب چیزیه چون احساسی تصمیم میگرن . چون برای خودشون ارزش قائل نیستم و یک ذره احترامم به خودشون نمیزارن که بفهمن چی دارن به خورد مغزشون میدن . با خوندن این کتاب سطح خودتونو نیارید پایین واقعا.
🛑 به لیست بدترین کتابایی که خوندم اضافه شد🛑
      
joiboy

joiboy

1403/5/14

        واقعا یکی از بهترین کار هایی ایرانی که خوندم . تو سبک خودشم واقعا خیلی خفن نوشته شده و نویسنده واقعا معلومه بلده چیکار کنه.
داستان کتاب جذابه واقعا . البته اینم بگم قلم و سبک روایت نویسنده هم خیلی کمک کرده به جذابیت داستان. ولی یکسری ایرادات داره که پایین تو بخش ایرادات میگم . 
شخصیت پردازی فرفکتو👌💪...
واقعا شخصیت پردازی که داخل این کتاب دیدم عجیب خوبه . دیالوگ های شخصیت ها به شدت واقعیه و به شدت دیالوگ های خوبی دارن . اصلا فکر نمیکنی داری یک کتاب میخونی انگار واقعا با شخصیت داخل کتاب داری صحبت میکنی. ولی این قضیه شخصیت پردازی یکم روی شخصیت اول مشکل داشت که باز در بخش ایرادات میگم .
توصیفات کتاب خدا بود . خیلی جذاب و زیبا توصیف میکرد همه چی رو . از اون نوع توصیف ها بود که دلتون براش تنگ میشه و شده فقط برای توصیف ها دوباره سراغ کتاب میرید .
اگر الان از من بپرسید چنتا از بهترین چیزای این کتابو بگو میگم: شخصیت پردازی و توصیفات کتاب . به شدت خوب روشون کار شده بود و واقعا عالی بودن.
🟩نکات مثبت اضافه : فصل هایی که دفترچه خاطرات فرح بود عالی بودن . فصل هایی بود که مثل جت تمومشون میکردم از بس جذاب بودن .
اصلا نگم براتون که چه قدر خوب بود همه چی این فصل ها . انتقال حسش ، داستانی که داشت میگفت ، شرایط شخصیت اول...
 خیلی خوب بود. واقعا قلبم شکست سر این فصل ها و خیلی از جاهاش به شدت عصبی و خشمگین میشدم به خاطر اون شخصیت های عوضی داخل کتاب .

پایان خیلی خوبی داشت به خاطر اینکه همه چی رو جمع کرد و به خوبی به هم ربطشون داد . مخصوصا اون شخصیته که پلیس بود. ( اسمش یادم نیست )

ارتباط شخصیت اول با زنش که اصلا نگم براتون . واقعا لذت میبردم میخوندم و یه جورایی درکشون میکردم . خیلی خوب بود ارتباط این دوتا باهم .
( البته بهتره بگم ارتباط تمام شخصیت ها با هم عالی بودن ولی این بینشون عالی تر بود 🥹😅)

حالا میرسیم به...
🛑 ایرادات کتاب : 
اول : فصل هایی که از دید شخصیت اصلی بود یک چیزی کم داشت که من موقع خوندن هرچی تلاش کردم نفهمیدم چی بود و وقتی تموم کردم متوجهش شدم . که این چیزی که کم داشت از پلات تویست اخر کتاب میومد. نویسنده مارو منتظر یک پلات تویست خفن گذاشته که وقتی پلات تویست شکل میگیره واقعا پلات تویست خوبی نیست. البته این نظر منه حتما بعضی ها دوستش خواهند داشت . ولی حالا چرا میگم خوب نبود ؟ ببینید یک قانون نویسندگیه اینی که میگم و اینجا بیشتر حرف با نویسنده است تا خواننده . اگر داستانی قراره پلات تویست داشته باشه باید ما طی داستان اشاره هایی داشته باشیم که وقتی پلات تویست شکل میگیره بگیم اووووو پس اینطوریه. پس اونجا که اینجوری شد به خاطر اینه و مارو یاد چند جای خاص کتاب بندازه که وقتی برای اولین بار میخونیمش برامون عجیب بوده . من نمیگم این کتاب به پلات تویستش اشاره نداشت ،داشت . حتی همون فصل اولم داشت ( که وقتی همون فصل اولو خوندم پلات تویستشو حدس زدم و متوجه شدم نویسنده میخواد چیکار کنه . و برای همین که به راحتی حدس زدم و پلات تویستم خوب نبود به اندازه کافی ، یکم اخرای کتاب نا امید شدم ولی در اخر خوب جمعش کرد )
و یکی دیگه از ایراداتی که به پلات تویست وارده اینه که توضیح پلات تویست بعد پلات تویست باشه ( مثلا بعد پلات تویست طرف همه چی یادش بیاد )
حالا اینی که میگم یعنی چی ؟ یعنی پلات تویست شکل میگیره و برای خواننده این سوال پیش میاد که خب اگه اینیه که داره نویسنده میگه پس نشونه هاش کو ؟ و بعدنویسنده نشونه هایی بعد پلات تویست به داستان اضافه کنه . نه به نشونه هایی که از قبل گذاشته ( که نذاشته بود ) اشاره کنه.

فصل هایی که از دید شخصیت اصلی بود اینش کم بود که نویسنده کامل به شخصیت اول نمیپرداخت و سعی میکرد هی یه چیزی رو از خواننده قایم کنه که خیلی خیلی خیلی این حس میشد و اذیت میکرد. که باعث میشه هم شخصیت پردازی این شخصیت یکم به مشکل بخوره هم داستان که بالا بهش اشاره کردم.
.
.
ولی در کل کتابیه که اصلا پشیمون نمیشید وقتی میخونید و واقعا بهتون میچسبه و حال میکنید باهاش . همون طور که منم کلی لذت بردم موقع خوندنش . و وقتی شروعش کنید دیگه نمیتونید زمینش بزارید به خاطر قلم نویسنده .
پس برید سراغش و حتما بخونیدش .
.
برای توضیح های بیشتر درباره این کتاب «معرفی کتاب صدا های دیگر »رو داخل یوتوب سرچ کنید تا چند روز دیگه ویدیوش رو اپلود میکنم .🔥

      

27

joiboy

joiboy

1403/5/13

        خب خب خب...
یکی از بهترین فانتزی هایی که خوندم و قراره همیشه تو ذهنم بمونه و هر کتابی خوندم با این کتاب مقایسه کنم. واقعا شاهکار . واقعا کتابی جادویی که با روح ، روان و احساساتتون بازی میکنه . 
خب اولین بریم سراغ نکته هایی که توی تمام کتاب های فانتزی مهمه :
🛑یک: دنیا سازی : یکی از بهترین دنیا سازی ها توی کل کتاب های فانتزی که خوندم و تعریف شندیمه . برای یک فانتزی تک جلدی بیش از حد خفنه و پر از پیچیدگی و نکته هایی که باید هر فانتزی داشته باشه . چندین دین مختلفی که توی کتاب هست و هر کدومش مخصوص یک کشور خاصه . مردم و نژاد های مختلف و اختلاف طبقاتی بینشون . باور ها و عقایدی که مردم دارن .
حال و هوای آسیای شرقی و ژاپنی کتاب که به خوبی توصیف شده بود و واقعا شمارو غرق داستان میکرد . توصیفات بجا و عالی برای تصور کردن مکان ها و شرایط اون دنیا.
داستان اصلی داخل کشور دیکتاتوری هست که تمام کار هایی که میکنن به شدت منو یاد کشور هایی می انداخت که چه در گذشته و چه در زمان حال همون طوری مردم رو گول میزنند و بازیچه خودشون میکنن. این کشور واقعا واقعا عالی بود نقشش داخل داستان .
🛑دو : شخصیت پردازی : وای من که عجب شخصیت پردازی داشت این کتاب. بهترین شخصیت هارو داشت . بهترین مرگ هارو داشت . بهترین گذشته ها . توصیف احساسات و حال شخصیت ها . شما قراره با یک گفتگو ساده یک زن و شوهر ، یک مادر و پسر ، یک عاشق و معشوق جوری قلبتون بشکنه و جوری ناراحت بشید که انگار خودتون اون شخصیت ها هستید و به جای اونا دارید اون اتفاقات و گفتگو هارو تجربه میکنید .
باورم نمیشد من سر یک گفتگو ساده مادر با پسرش کتابو بزارم کنار که فقط اشک بریزم و فکر کنم به این کتاب که الان نویسنده با من چیکار کرد؟
🛑 سه : سیستم جادویی : سیستم جادوییش از اوناست که همه از بچگی ارزو داشتنشو دارن و همه تصور استفادشو میکنن . سیستم جادویی پیچیده ولی در عین حال قابل فهم به خاطر توصیف های عالی نویسنده . 
واقعا سیستم جادویی گادی داره . بخونید متوجه میشیدی خیلی خفنه ...🥹😂
هر عنصری که استفاده میکنن طرز استفاده خاص خودش ، شرایط خاص خودش و نهایت قدرت خاص خودشو داره. تنها ایرادش اینه که نقطه ظعف های معمولی داره و اونطوری نیست که خیلی احساس خطر کنید ولی با این حال تو فایت ها واقعا استرس و هیجان تن و بدنتونو میلرزونه .
.
.
.
ببینید با این کتاب قراره اشک بریزید ، قراره از هیجان جونتون به لبتون برسه ، قراره عاشق شخصیت هاش و دنیاش بشید . وقتی تموم میشه میگید چرااااااا؟
من واقعا به زور تمومش کردم چون نمیخواستم تموم شه . 
یکی از بهترین مرگ های کتاب های فانتزی رو داشت که واقعا حماسی و خفن بود . روند تغییر شخصیت ها به شدت عالی و خوب بهش پرداخته شده بود .بهترین عاشقانه بزرگسالانه رو داشت . هدفش مثل یکسری از فانتزی ها هدف کوچیک و مسخره ای نبود . هدفی کاملا خاص و منحصر به فرد . حرف و پیام کاملا مفهومی و بزرگسالانه و از اون پیاما که تلنگر بزرگی بهتون میزنه . بهترین فایت هارو داشت . مخصوصا اخرین فایت کتاب . یک نکته جالب دیگه که نزدیک به هشتاد صفحه از کتاب نبرد بود و اصلا حوصلتون سر نمی رفت و از هیجان بالا و خفن بودن توصیفات مجبور بودید بکوب بخونیدش ...
.
.
🛑🔥 کلا اینطوری بهتون بگم که اگر نبرد های حماسی دوست دارید ، عاشقانه خاص و خفن میخواید ، دنیا خاص و بیاد موندنی میخواید ، شخصیت های خفنی که همیشه گوشه ذهنتون بمونه میخواید و کلا هر چیزی که انتظارشو از یک کتاب فانتزی دارید اونو به بهترین شکل نویسنده داخل این کتاب آورده و توی این کتاب پیدا میکنین . من هر چه قدر بگم خفنه تا نخونید متوجه نمیشید .🔥🛑
.
حتما حتما بخونیدش اصلا از دستش ندید.
.
🛑 به لیست بهترین فانتزی که خوندم اضافه شد .🛑

باز اگر بیشتر میخواید درباره کتاب بدونید داخل یوتوب  معرفی کتاب شمشیر کایگن رو سرچ کنید تا چند روز دیگه آپلودش میکنم و اونجا مفصل تر صحبت میکنم درباره کتاب.


      

51

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی گَپْ

148 عضو

ارباب حلقه ها؛ یاران حلقه

دورۀ فعال

📚باشگاه فیلتاب📽

71 عضو

روانی: رمان، فیلم نامه، تحلیل متنی

دورۀ فعال

لیست‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

الانتریس
خب یک کتاب دیگه از سندرسون.😄 واقعا لذت بردم از همه چیش واقعا خوب بود. دلمم خیلی برای سندرسون و کارایی که میکنه تنگ شده بود و واقعا نیاز داشتم. حلا بریم سراغ اصل مطلب. این کتاب چطوریاست؟
👇(بخش ایراداتشم یکم پایین تره بخونش حتما.)👇

🟢۱: دنیا به شدت جذاب و پیچیده ای داره. مذهب های مختلف، عقاید مختلف، نژاد های مختلف مثل کتاب های دیگش. مسئله مذهب و درگیری های مذهبی خیلی مطرح بود تو این کتاب و واقعا خوب و قوی درآورده بودش. و نتیجه گیری هم که با شخصیت هارتن میکنه سر این مذهب و خدا های مختلف واقعا عمیق بود و پسندیدمش. نشون میداد که به بهانه مذهب چه کار هایی که انسان نمیکنه. با اسم خدا کشور ها و ملت ها نابود میشدن و مردم ها قتل عام میشدن و میگفتن که این خواسته خداست در صورتی که همه چیز به نفع اون پادشاه و رهبر دینی اون مذهب بود. واقعا دنیا سازیش قوی بود و بیشترین تلاش و وقت روی همین دنیا سازیش گذاشته شده بود.

🟢۲: شخصیت پردازی خوبی هم داشت. مخصوصا شخصیت های اصلی. به شخصیت های فرعی هم خوب میپرداخت. عالی نبود ولی بدم نبود، خوب بود. هرکدوم اخلاق و شخصیت های خاص خودشون رو داشتن و واقعا خوشت میومد. ارتباط شخصیت ها با هم واقعا جذاب بود و خیلی دوست داشتی خیلی از شخصیت ها مقابل هم قرار بگیرن و با هم بحث کنن که ببینی چی میشه. البته شخصیت پردازیش یه ایراد هایی داشت که پایین تو بخش ایراد میگم.😌
ولی در کل که واقعا عاشق شخصیت رائودن و سارنم و شخصیت های جذابین. مخصوصا رائودن که خداسس...😁

🟢۳: رومنسش واقعا جذاب بود.🥹 وااااای سارن و رائودن خیلی به هم میومدن. البته بگم که رسما سندرسون میکشتتون تا این دو نفر به هم برسن. مثل تمام رومنس های دیگش خیلی تو دل برو و شیرین بود. مخصوصا اینکه شخصیت های خیلی خفنی هم با هم بودن. باز مثل کتاب های دیگش.😅

🟢۴: سیستم جادویی جذابی داشت مخصوصا به خاطر اینکه باید کشف میشد و اینکه دقیقا چه کار هایی می‌کنه. یعنی معما سیستم جادویی خیلی جذابش میکرد. یکی دیگه که شکل اجرا جادو هم جذاب بود ولی خود جادو واقعا نمیشه گفت مثل جادو های دیگش جذاب بود. واقعا راه داشت بهتر بشه ولی در کل جالب انگیز بود.😅

🟢۵: شروع خیلی قوی داشت و همون طور هم پایان خوبی داشت. بخش آخر داستان، که جاییه که سندرسون مانور میده هم مثل همیشه خفن بود. پلات تویست های مختلف. ربط دادن مسائلی که تا الان جلوی چشمت بود ولی نمی دیدی. رسیدن به اوج داستان و ربط همه چیز به هم...
 پلات قوی داشت. خط داستانی های جذابی داشت و میدونست به کدوم باید بیشتر بپردازه و به کدوم کمتر. زاویه دید های مختلف واقعا داستان رو جذاب میکرد و تعلیق خوبی بهش میداد. سفت و محکم نگهتون میداشت تا این معما ها و درگیری های شخصیت ها حل بشن. یعنی تا آخر کتاب خسته نمی شدید و اصلا حوصله سر بر نبود. هیجان به شدت بالایی داشت. خیلی جاها استرس خیلی زیادی می‌گیرید که چی میخواد بشه و شخصیت ها چیکار میکنن مخصوصا آخرای کتاب. خیلی جاها باید داد بزنید خیلی جاها باید کتاب رو پرت کنید یه ور دیگه و و و... اینطور چیزا که اگر سندرون خوندید میدونید چی میگم.🤣 ولی باز از اینا میتونست بهتر باشه که توضیحش رو این پایین نوشتم.

🟥🟥🟥🟥🟥🟥

خب ایراداتی که بهش وارده:
🔴۱: شخصیت پردازیش ضعیف بود نسبت به کتاب های دیگش. نسبت به نویسنده های دیگه خیلی بهتر بود من سندرسون رو با خودش مقایسه میکنم. وگرنه ضعیف ترین کار سندرسون از قوی ترین کار های بعضی نویسنده ها هم قوی تره. ضعفش اینجا بود که به یه مسئله می‌پرداخت ولی به اون یکی نه. مثلا سارن مسئله عشق داخل زندگیش خیلی کم بهش اشاره میشد در صورتی که یکی مهم ترین مسائل تو ذهن خود سارن بود. یا سارن برای رائودن که تازه وسط های کتاب رائودن به یادش افتاد که با سارن صحبت میکرد. یا مسئله اعتقاد هارتن به دین.
و یسری جاها به جای اینکه ما تو گفته های شخصیت یه اخلاق یا رفتار رو ببینیم یکی دیگه از خارج میومد میگفت اون اخلاق رو. مثل مسئله اعتقادی هارتن که یکی‌ از کشیش های شو کورات مطرحش میکنه. یعنی کامل نیست دیگه. مثل پیکارگسل و مه زاد شخصیت ها همه مسائل رو نمیتونن با هم پیش ببرن.

🔴۲: سیستم جادوییش حد و مرز خاصی نداشت به غیر از فاصله با الانتریس. توضیح اون طوری هم نداشت که دقیقا چطوریاست و اصلا مثل بقیه کتابایی که ازش خوندم چیز زیاد مطرحی نبود. مهم بودا مثل قضیه شائود ولی اونطوری نه.

🔴۳: آخر کتاب شوکه کننده و جذاب بود و در عین حال یسری از بخش هاش قابل پیش بینی. چیزی از خفنیش کم نمیکرد ولی خب میتونست بهتر باشه.

🟠۴: این نظر کاملا شخصیه و ایراد نیست ولی اقا سندرسون بیشتر به کاپل هات بپرداز. ما میخوایم اونارو کنار هم ببینیم بیشتر. انقدر اذیت نکن عه. عهههههه😐

⭐⭐⭐⭐⭐⭐

حالا چون اولین کتابیه که از سندرسون چاپ شده و خودشم قبول داره که نسبت به بقیه ضعیف تره این مشکلات مهم نیستن چون درکل جذاب و قوی بود و لذت بردم. شما هم بخونید و لذتشو ببرید چون برای استورم لایت مهمه و اونجا بهتر مسائل رو شاید بفهمید.😁
امیدوارم این ریویو کمکتون کرده باشه و خوشتون اومده باشه.🔥

🟩🟨حالا اگر خودتم الانتریس رو خوندی نظرت دربارش چی بود؟ با من موافق بودی؟🟨🟩
          خب یک کتاب دیگه از سندرسون.😄 واقعا لذت بردم از همه چیش واقعا خوب بود. دلمم خیلی برای سندرسون و کارایی که میکنه تنگ شده بود و واقعا نیاز داشتم. حلا بریم سراغ اصل مطلب. این کتاب چطوریاست؟
👇(بخش ایراداتشم یکم پایین تره بخونش حتما.)👇

🟢۱: دنیا به شدت جذاب و پیچیده ای داره. مذهب های مختلف، عقاید مختلف، نژاد های مختلف مثل کتاب های دیگش. مسئله مذهب و درگیری های مذهبی خیلی مطرح بود تو این کتاب و واقعا خوب و قوی درآورده بودش. و نتیجه گیری هم که با شخصیت هارتن میکنه سر این مذهب و خدا های مختلف واقعا عمیق بود و پسندیدمش. نشون میداد که به بهانه مذهب چه کار هایی که انسان نمیکنه. با اسم خدا کشور ها و ملت ها نابود میشدن و مردم ها قتل عام میشدن و میگفتن که این خواسته خداست در صورتی که همه چیز به نفع اون پادشاه و رهبر دینی اون مذهب بود. واقعا دنیا سازیش قوی بود و بیشترین تلاش و وقت روی همین دنیا سازیش گذاشته شده بود.

🟢۲: شخصیت پردازی خوبی هم داشت. مخصوصا شخصیت های اصلی. به شخصیت های فرعی هم خوب میپرداخت. عالی نبود ولی بدم نبود، خوب بود. هرکدوم اخلاق و شخصیت های خاص خودشون رو داشتن و واقعا خوشت میومد. ارتباط شخصیت ها با هم واقعا جذاب بود و خیلی دوست داشتی خیلی از شخصیت ها مقابل هم قرار بگیرن و با هم بحث کنن که ببینی چی میشه. البته شخصیت پردازیش یه ایراد هایی داشت که پایین تو بخش ایراد میگم.😌
ولی در کل که واقعا عاشق شخصیت رائودن و سارنم و شخصیت های جذابین. مخصوصا رائودن که خداسس...😁

🟢۳: رومنسش واقعا جذاب بود.🥹 وااااای سارن و رائودن خیلی به هم میومدن. البته بگم که رسما سندرسون میکشتتون تا این دو نفر به هم برسن. مثل تمام رومنس های دیگش خیلی تو دل برو و شیرین بود. مخصوصا اینکه شخصیت های خیلی خفنی هم با هم بودن. باز مثل کتاب های دیگش.😅

🟢۴: سیستم جادویی جذابی داشت مخصوصا به خاطر اینکه باید کشف میشد و اینکه دقیقا چه کار هایی می‌کنه. یعنی معما سیستم جادویی خیلی جذابش میکرد. یکی دیگه که شکل اجرا جادو هم جذاب بود ولی خود جادو واقعا نمیشه گفت مثل جادو های دیگش جذاب بود. واقعا راه داشت بهتر بشه ولی در کل جالب انگیز بود.😅

🟢۵: شروع خیلی قوی داشت و همون طور هم پایان خوبی داشت. بخش آخر داستان، که جاییه که سندرسون مانور میده هم مثل همیشه خفن بود. پلات تویست های مختلف. ربط دادن مسائلی که تا الان جلوی چشمت بود ولی نمی دیدی. رسیدن به اوج داستان و ربط همه چیز به هم...
 پلات قوی داشت. خط داستانی های جذابی داشت و میدونست به کدوم باید بیشتر بپردازه و به کدوم کمتر. زاویه دید های مختلف واقعا داستان رو جذاب میکرد و تعلیق خوبی بهش میداد. سفت و محکم نگهتون میداشت تا این معما ها و درگیری های شخصیت ها حل بشن. یعنی تا آخر کتاب خسته نمی شدید و اصلا حوصله سر بر نبود. هیجان به شدت بالایی داشت. خیلی جاها استرس خیلی زیادی می‌گیرید که چی میخواد بشه و شخصیت ها چیکار میکنن مخصوصا آخرای کتاب. خیلی جاها باید داد بزنید خیلی جاها باید کتاب رو پرت کنید یه ور دیگه و و و... اینطور چیزا که اگر سندرون خوندید میدونید چی میگم.🤣 ولی باز از اینا میتونست بهتر باشه که توضیحش رو این پایین نوشتم.

🟥🟥🟥🟥🟥🟥

خب ایراداتی که بهش وارده:
🔴۱: شخصیت پردازیش ضعیف بود نسبت به کتاب های دیگش. نسبت به نویسنده های دیگه خیلی بهتر بود من سندرسون رو با خودش مقایسه میکنم. وگرنه ضعیف ترین کار سندرسون از قوی ترین کار های بعضی نویسنده ها هم قوی تره. ضعفش اینجا بود که به یه مسئله می‌پرداخت ولی به اون یکی نه. مثلا سارن مسئله عشق داخل زندگیش خیلی کم بهش اشاره میشد در صورتی که یکی مهم ترین مسائل تو ذهن خود سارن بود. یا سارن برای رائودن که تازه وسط های کتاب رائودن به یادش افتاد که با سارن صحبت میکرد. یا مسئله اعتقاد هارتن به دین.
و یسری جاها به جای اینکه ما تو گفته های شخصیت یه اخلاق یا رفتار رو ببینیم یکی دیگه از خارج میومد میگفت اون اخلاق رو. مثل مسئله اعتقادی هارتن که یکی‌ از کشیش های شو کورات مطرحش میکنه. یعنی کامل نیست دیگه. مثل پیکارگسل و مه زاد شخصیت ها همه مسائل رو نمیتونن با هم پیش ببرن.

🔴۲: سیستم جادوییش حد و مرز خاصی نداشت به غیر از فاصله با الانتریس. توضیح اون طوری هم نداشت که دقیقا چطوریاست و اصلا مثل بقیه کتابایی که ازش خوندم چیز زیاد مطرحی نبود. مهم بودا مثل قضیه شائود ولی اونطوری نه.

🔴۳: آخر کتاب شوکه کننده و جذاب بود و در عین حال یسری از بخش هاش قابل پیش بینی. چیزی از خفنیش کم نمیکرد ولی خب میتونست بهتر باشه.

🟠۴: این نظر کاملا شخصیه و ایراد نیست ولی اقا سندرسون بیشتر به کاپل هات بپرداز. ما میخوایم اونارو کنار هم ببینیم بیشتر. انقدر اذیت نکن عه. عهههههه😐

⭐⭐⭐⭐⭐⭐

حالا چون اولین کتابیه که از سندرسون چاپ شده و خودشم قبول داره که نسبت به بقیه ضعیف تره این مشکلات مهم نیستن چون درکل جذاب و قوی بود و لذت بردم. شما هم بخونید و لذتشو ببرید چون برای استورم لایت مهمه و اونجا بهتر مسائل رو شاید بفهمید.😁
امیدوارم این ریویو کمکتون کرده باشه و خوشتون اومده باشه.🔥

🟩🟨حالا اگر خودتم الانتریس رو خوندی نظرت دربارش چی بود؟ با من موافق بودی؟🟨🟩