شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
        جادوگران نتفلیکسی!

شاید اگر کتاب هری پاتر برای بزرگسالان نوشته میشد، چیزی شبیه به نوشته‌های لو گراسمن بود. گرچه بنظرم جادوگران، با مجستریوم شباهت های بیشتری داره تا هری پاتر.

در این کتاب با دغدغه‌های بزرگسالانه جادوگرهایی طرف هستیم که به سرچشمه قدرت متصل هستن، اما نمی‌دونن با اون چکار کنن. شخصیت اصلی در شروع کتاب 18 سال داره و به سرعت 4-5 سال در بخش اول سپری می‌شه تا ما  سریعتر وارد سالهای بحرانی زندگی افراد بشیم. 

افسردگی، سردرگمی، و پیچیدگی‌های ذهنی و شخصیتی در این کتاب، تمومی ندارن و در بیشتر اوقات، به فساد و پوچی بیشتر ختم می‌شن. (برام خیلی تعجب آور بود که کتاب چطور مجوز چاپ گرفته) 

من برای بار دوم این کتاب رو خوندم. بار اول، با تمام جذابیتی که کتاب داره، بخاطر پرداختن بسیار زیاد به این مسائل، خیلی جذبم نکرد و حالا که جلد های اصلی همگی ترجمه شدن (یه سه گانه که توی 6 جلد چاپ شده) دوباره به سراغش رفتم. 

بنظرم برای قضاوت کتاب، باید هردو بخش رو بخونید. چون در بخش دوم داستان خیلی جذاب تر میشه و بخش اول، بیشتر مقدمه چینی برای داستانه.

خیلی از گره‌ها و پیچش های داستانی در بخش دوم اتفاق میوفتن و توجیه یکسری اتفاقات رو ما در بخش دوم متوجه می‌شویم. 

امتیاز پایین، بدلیل غیر ضروری بودن و زیاده‌روی در بیان موضوعاتیه که گفتم، بعلاوه کمی کند و کش اومدن روایت داستانه. توصیفات و تخیل نویسنده زیباست. شما رو درگیر خاطرات زیبایی میکنه که در بچگی و نوجوانی با دنیاهای مثل نارنیا و هری‌پاتر داشتید و در بزرگ‌سالی، شما رو راهی دانشگاه جادوگری می‌کنه. 
      

14

راضیه بابایی

راضیه بابایی

10 ساعت پیش

        *دردسرهای غول یک چشم*

جنس آدمیزاد همیشه یک لیست بلندبالا از آرزو دارد. ریز و درشت، ممکن و غیر ممکن. 
سردمدارِ آرزوهایش، یافتن غول چراغی است که هرچه ‌می‌خواهد برایش فراهم کند. به یک آرزو و دو آرزو هم قانع نیست. هرچه بیشتر بهتر.

کتاب غول خمره نوشته‌ی حمید بابایی در مورد پسری(امید) امروزی‌است که ارباب یک غول وروجک شده و یک ماه فرصت دارد که سه آرزو کند.حالا نمی‌داند ایکس‌باکس سفارش دهد یا لامبورگینی و یا....

زبان داستان روان و طنز است. کتابی ۲۷۰ صفحه‌ای که قلم درشتی دارد و خواندن را برای مخاطب نوجوان آسان می‌کند.
محتوای داستان و پایان اثر درست و دقیق است و علاوه بر سرگرم‌کنندگی، جنبه یادگیری نیز دارد.
اثر از خط قرمزهای محتوایی عبور نکرده اما به بازی‌ها و سریال‌هایی در آن اشاره شده است که بین مخاطب نوجوان فراگیر است.(ممکن است خانواده‌هایی مطلوب‌شان نباشد. من هم این ارجاع به محصولات فرهنگی غربی را نمی‌پسندم)

همچنین امید و پسر عمویش کیارش کلاس نهم هستند. داستان و دیالوگها و اتفاقات برای این سن کودکانه است. سن امید و کیارش می‌خورد ۱۱،۱۲ ساله باشد، نه بیشتر.
در صفحات ابتدایی کتاب هم تناقضی در توصیف ظاهر غول با طرح جلد می بینیم.
امید در ص ۱۰ غول را اینطور توصیف می‌کند:
"یک غول یک چشم کوتوله طاس"
ولی در تصاویر داخلی و روی جلد غول دو چشم عادی دارد. کاش یا نویسنده متن را تغییر می‌داد یا طراح جلد که تصورشان از غول هماهنگ باشد.

داستان عمیق و چند لایه نیست. بعضی شخصیت‌ها در حد تیپ مانده‌اند. ارزش اصلی کار در وجه سرگرم‌کننده بودن آن است و ارزش ادبی بالایی ندارد.

کتاب مناسب برای گروه سنی ۱۰ تا ۱۲ سال است. هدیه‌ی خوبی برای نوجوان‌های کمتر کتابخوان.
امتیاز ۴ از ۵

#عسل_گلچین
#معرفی_کتاب
#به_نشر

https://eitaa.com/vazhband
      

22

پری

پری

10 ساعت پیش

        « روزگار سپری شده‌ی مردم سالخورده»

زمانی که داشتم این کتاب رو می‌خوندم، مامان هم کتاب «شوهر آهو خانم» رو می‌خوند. نظرش رو پرسیدم و گفت که جمله‌های کتاب رو دوست داره و در تعجبه که نویسنده چطور انقدر توانایی نوشتن داشته. بله من هم از دست قلم دولت‌آبادی در این کتاب دیوانه شدم!
این رمان سه جلدی («اقلیم باد»، «برزخ خس» و «پایان جغد») روایتی از سه نسل از مردم روستایی و شهری ایران است، از دوران قاجار تا قرن بیستم.
شخصیت اصلی کتاب سامان هست که گاهی سام، سامون و آقای بدخش خطاب میشه. در جلد اول از زبان بقیه، درباره‌ی خانواده و اطرافیان و روستاییان می‌خونیم و به نوعی شرح احوالات آن زمانه و مکان است. در جلد دوم، با تخیلات و اوهام و افکار و زندگی سامان مواجهیم و در جلد سوم، راوی از سامان و دوستان و آشنایانش روایت می‌کند.
از این کتاب به هیچ وجه نباید توقع یک سیر زمانی شسته و رفته‌ای داشت. گاهی در زمان رضاخان هستیم و گاهی در زمان انقلاب و گاهی در زمان جنگ و گاهی در زمان قحطی!
اگر کتابخوان نبودم و این کتاب رو دست می‌گرفتم حتماً چیزی از اون درک نمی‌کردم و مطمئناً رهاش می‌کردم(کاری که چند سال پیش انجام دادم). ولی پرش زمانی تنها مسئله نیست، در کنار واقع‌گرایی تاریخی و اجتماعی، شاهد رئالیسم جادویی هستیم و به نظرم همین بخش‌ها نیازمند تمرکز بسیاری هستند.
      

24

        به نام او

من با اینکه تعداد بسیار زیادی از رمان‌های دنیا را خوانده‌ام، ولی سه شاهکار را نخوانده گذاشته‌ام. من «دن کیشوت»، «بینوایان» و «جنگ و صلح» را به‌صورت کامل نخوانده‌ام. در روزگاری خیلی پیش‌تر از این سعی کرده‌ام بخوانمشان ولی نتوانستم به‌صورت کامل بخوانم، بعد از آن هم نخواستم. به نظرم به تعویق انداختن این سه شاهکار مشوق خوبی برای بیشتر و بیشتر خواندن است.

به غیر از سروانتس که «دن کیشوت» تنها شاهکارش است، تعداد زیادی از آثار هوگو و تالستوی را خوانده‌ام. خواندن آثار هوگو را دیر شروع کردم چرا که ترجمه خوبی از آثارش در بازار نبود، زمانی که آقای پارسایار شروع به ترجمه و چاپ رمان‌های او کرد، من هم شروع کردم به خواندن؛ و تا به امروز «گوژپشت نتردام»، «نود و سه» و «کارگران دریا» را از این حکیم فرانسوی خوانده‌ام. تا کی نوبت «بینوایان» برسد؟

هوگو یکی از محبوبترین نویسنده‌ها در نزد من است از آن پیرمردانی که هرگز از مصاحبت با آنها خسته نمی‌شوم و احساس ملال نمی‌کنم. پندها و اندرزها و توصیفات فراوان را در بین داستان‌هایش می‌پسندم و آن را در ساختار آثارش توجیه‌شده می‌دانم. او هم مثل دیکنز و تالستوی درس اخلاق و زندگی می‌دهد و چه کسی شایسته‌تر از اینان برای اندرزدادن و آموزاندن. فی‌المثل باید کج‌سلیقه باشی که از اندرزهای شیخ اجل سعدی خوشت نیاید. این نویسندگان بزرگ چنان زیسته‌اند و چنان تجربیات و حوادثی را از سرگذرانده‌اند که شایستگی این را دارند که در مقام آموزگار بشریت ظاهر شوند. هرچند که همه حرفهایشان درست نباشد ولی حتما قابل تامل است. هر نویسنده‌ای به این درجه نمی‌رسد.

از این زاویه «کارگران دریا» کتاب قابل توجهی است و هوگو بیش از آن دو اثرش که من از او خوانده‌ام تمایل به حکمت‌گویی دارد. و البته این توجیه را می‌توان آورد که او این کتاب را در اوج پختگی فکری خود نوشته. او این کتاب را در سال ۱۸۶۶ پس از سالها تبعید در جزیره گرنزه، محل وقوع داستان «کارگران دریا»، نوشت. هوگو در این کتاب توصیفات فراوانی از گرنزه و نوع زیست و فعالیت مردمان آن به دست می‌دهد که نشان از مشاهدات دقیق او دارد. او در «کارگران دریا» داستان عشق و دلباختگی «ژیلیات»، دریانورد جوان، به «دروشت» را دستمایه حماسه دریایی خود قرار می‌دهد. از این جهت «کارگران دریا» را می‌توان در کنار «موبی‌دیک» داستان نبرد انسان با دریا و طبیعت دانست.

نکته آخری که می‌خواهم بگویم این است که هوگو استاد پایان‌بندی‌های تراژیک و به یاد ماندنی است. از این جهت «کارگران دریا» مرا به یاد «گوژپشت نتردام» انداخت. البته من «گوژپشت» را بسیار بیشتر دوست دارم و تا الان آن را  بهترین اثر هوگو می‌دانم. با این حال مطمئنا پایان غم‌انگیز «کارگران دریا» از خاطرم نخواهد رفت. در مورد ترجمه هم بگویم و عرضم را تمام کنم. این کتاب جزو معدود کتابهایی از هوگو بود که تا پیش از ترجمه پارسایار ترجمه خوبی از آن در بازار بود. اردشیر نیکپور در دهه چهل این اثر را به‌صورت کامل ترجمه کرده بود، می‌گویم کامل چرا که بسیاری از آثار هوگو به‌صورت ناقص ترجمه شده‌اند. ترجمه نیکپور هنوز هم که هنوز است خواندنی است هرچند نیاز به اعمال یک سری نکات ویرایشی دارد. برای انتخاب هر دو کتاب را از نظر بگذرانید و بعد تصمیم بگیرید.
      

55

صَعوِه

صَعوِه

12 ساعت پیش

        هر چی توصیف بیشتر، صعوه کوچیک خوشحال‌تر. خوندن جزئیات برام خیلی جذاب‌تر از سیر قصه‌ها بود. هرچی یه نویسنده در توصیف لحظات، مکان‌ها یا موقعیت‌ها بیشتر کش می‌داد و کلمات بیشتری صرفشون می‌کرد من بیشتر کیف می‌کردم.
وِرتر-که من همش وُرتر خوندمش و هنوزم ناراحتم که تلفظ درستش این نیست-حال و هوای همین توصیف طلبی و ظرافت قلم رو برام داشت. الان که بزرگتر شدم می‌دونم دیگه این لطافت و شور کمرنگ که از توصیف زیبایی‌های طبیعت توی داستان‌هاست برام کافی نیست.
برای نوشتن از خودکشی، یا خوندن از خودکشی ترجیح می‌دم ضربه بهم کوبیده بشه. محکم؛ سریع. خودکشی به قول خود ورتر اراده‌ی آزادی رو می‌خواد که فرد باید فکر کنه داره؛ و این نیاز به یه برندگی داره موقع حرف زدن درباره‌ش؛ جوری که آدم تو خماری بعد مرگش بمونه.
البته این نظر منیه که با خوندن صحنه مرگ ورتر کلی گریه کردم و دلم برای دیوانگی در قید شده‌اش تنگ می‌شه.
شاید بزرگ‌تر از این که شدم؛ دلم خواست ورتر‌ها رو پیدا کنم که با شیدایی خاص و گرمی جون خودشونو می‌گیرن. اما الان خودکشی خوانی برام یعنی خوندن غم و درد واضحی که بدون کلمات اضافه و ظریف، حجمشونو می‌رسونن و به مرگ که ختم می‌شن؛ انگار سکوت بعد از شنیدن بی‌نهایت نت رو می‌شنوی.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.