معرفی کتاب رنج های ورتر جوان اثر یوهان ولفگانگ فون گوته مترجم محمود حدادی

رنج های ورتر جوان

رنج های ورتر جوان

4.0
158 نفر |
55 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

18

خوانده‌ام

293

خواهم خواند

171

ناشر
ماهی
شابک
9789649971582
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1399/9/3

توضیحات

        رمان عاشقانه ی رنج های ورتر جوان بزرگ ترین موفقیت ادبی گوته به شمار می رود. او این رمان را در 1774، در 25 سالگی، منتشر کرد. داستان این رمان درباره ی ورتر، دانش آموخته ی حقوق، است که برای استراحت به شهری کوچک  و ییلاقی می رود و در یک مهمانی با دختر زیبایی به نام لوته آشنا می شود. لوته نامزد دارد، با وجود این ورتر به او دل می بازد. این دلباختگی برای ورتر رنج هایی در پی دارد؛ رنج هایی که ورتر آن ها را در نامه هایی برای دوستش شرح می دهد. خواننده از خلال این نامه ها درونِ عصیانگر ورتر را می کاود و با روحیات او آشنا می شود. داستان این رمان مخالفت های گسترده ای را با انتشارش در آن سال ها برانگیخت و موجب ممنوعیت فروش آن شد، اما کمی بعد، هیاهوی ناشی از این ممنوعیت، به فروش بیشتر آن کمک کرد.ناپلئون متن فرانسوی کتاب را بیش از هفت بار خوانده است.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به رنج های ورتر جوان

نمایش همه
رنج های ورتر جوانسال های شاگردی ویلهلم مایسترفاوست

سیر خوانش آثار توماس مان

24 کتاب

۱- مان نویسنده سختی است، پس اگر هنوز رمان خوانی حرفه‌ای نیستند فعلا دست نگهدارید! ۲- اندیشه او بسیار مدرن است و اگر از جریانات اندیشه‌ای قرن بیستمی -بالاخص روانکاوی فرویدی- اولیاتی نمی‌دانید، سر درآوردن از داستان‌هایش دشوار است. ۳- گاهی مان از زولا و پیروانش هم ناتورالیست‌تر میشود. برای همین اگر توصیفات زیاد حوصله‌تان را سر میبرد فعلا سمتش نروید. ۴- قبل از مان حتما باید حداقل چند اثر از گوته بخوانید. ۵- ابتدا آثار داستانی لیست شده، ولی میتوانید بین آثار داستانی و غیر داستانی در رفت و آمد باشید ( یعنی در سیر خواندن آثار، لزوما آثار داستانی اولویت ندارند گرچه بهتر پیش رفتن با ترتیب لیست است.) ۶- در پایان آثاری که در شرح و تفسیر او به فارسی ترجمه شده آورده میشود. ۷- بعضی از آثار مان که در بهخوان ثبت شده؛ یا به خاطر اعتماد نداشتن به ترجمه در لیست ذکر نشد ( مثل یوسف و برادرانش ) و یا به دلیل ناموجود بودن در بازار نشر به آنها دسترسی پیدا نکردم و برای همین از محتوایشان اطلاعی ندارم. ۸- چهار کتاب آخر مجموعه داستان‌هایی هستند که تنها یک یا دو داستانشان برای مان است. اگر ترجمه جدیدی منتشر شد و یا کتاب جدید پیدا کردم حتما اضافه خواهم کرد.

122

پست‌های مرتبط به رنج های ورتر جوان

یادداشت‌ها

          رنج های ورتر‌ جوان
گوته
آی عشق!
چیستی تو؟! چیستی تو که هم می توانی نیرویی فوق عادی به بازوان خسته ببخشی و هم خون بیشتری به رگ های فرسوده مبتلایان خود پمپاژ کنی؟! چگونه می توانی به زندگی ملال آوری که تا چند روز قبل همانند شاخه های مرده یک درخت در زمستان خشک شده است، شکوفه ببخشی؟ این دست معجزه گر تو است که لبخند را بر لبان عاشقان و امید را بر چشم هایشان و سرود را بر لبانشان جاری می سازد. تنها از تو برمی آید که دل پیر را برنا و جوان خام را چون پیر جوان از دست داده ماتم زده کند. 
چه کوته اندیش و ناسپاس اند آنها که پیروزمندانه خود را کاشف سرزمین ناشناخته تو می دانند و آزاد شدن دوپامین را علت اصلی بروز این دیوانگی شوق انگیز می دانند. همان بهتر که دست آنها از تو دور باشد و خاک بکر تو هم چنان طور سینای زائرانت باشد. آه امان از قرار پنهانی و رموز بین تو و مشتاقانت. آنها به زبان سِر نجوا می کنند. از تو می گویند. تو را تمنا می کنند و مسجد را ترک و راهی میخانه می شوند. قسم به سحر و ستارگانش که از ازل شاهد شوریدگانی بوده که به شوق رسیدن به تو بستر  را ترک کرده اند.
عاشقان را سر و سری است و این کالبد و زبان از آنچه می یابند عاجز است. اتصال روحانی آنها همان زبان مشترکی است که اکتسابی نیست و پیوندی آن جهانی میان شان برقرار است. آنها در عین کثرت مطلوبی که او را می طلب اند هم و غم مشترکی دارند و پروانگان شمع یکسانی هستند.
 
آی عشق! ای سرزمین سحرآمیز!
خاک زمینت معطر است و سنگ هایت ستایش کننده راستی و ثابت قدمی. صدای جویبارانت یادآور ندای ملکوتی داوود نبی علیه السلام. درختان پهناور جنگل هایت لشکری هستند استوار که باد عصرگاهی مهربانانه برگ هایش را نوازش می کند. صدای بلبلان دشت های تو از خنده ی شیرین خردسالان بیشتر به دل می نشیند و دمی آرمیدن بر کناره آبگیر همیشه آرام و موقر تو هر خسته دلی را از خود بی خود می کند.
الان که صبح است اما تا پاسی از شب می توان از تو دم زد و آن را کافی نیافت. 
بی تردید از دستان آفریننده ای چون گوته و طبع زلال مترجم توانای این اثر، چیزی جز بروز چنین حالات خوش انتظار نمی رفت. حالا شما بگویید: آیا نیاز است به معرفی این کتاب بپردازم؟
        

7

Zahra

Zahra

1403/12/7

          من خیلی زیاد این کتاب رو دوست داشتم. علی‌رغم انتقادهای زیادی که راجع‌به این کتاب خوندم و اعتقاد مردم به اینکه این کتاب تاریخ مصرف داشته و انقضاش سر رسیده و فقط زمان خودش کتاب تاثیرگذاری بوده، روی من تاثیر زیادی داشت. یکی از انتقادهایی که سال ۱۷۷۴ و موقع انتشارش بهش وارد بود تشویق مردم به خودکشی و تفکرات مالیخولیایی بود که می‌تونم به جرات بگم که واقعا من رو افسرده کرد. پس حواستون باشه در چه زمانی می‌خونید و به چه کسی معرفیش می‌کنید. کتاب انگار از زبان من نوشته شده بود. توصیفات از طبیعت بی‌نقص بودن. زبان شاعرانه کتاب من رو نه تنها خسته نمی‌کرد بلکه باعث لذتم می‌شد. تک تک نامه‌ها و انتهای کتاب رو با تمام وجودم درک کردم.

حاوی افشا: 
ورتر با جملاتش من رو به ورطه نابودی کشوند و من هم همراهش مردم. اما در عین حال شخصیت لوته و دغدغه‌هاش قابل فهم بود. منجلابی که درش گیر افتاده بود و سختی‌ها و دوراهی‌ای که باهاش رو‌به‌رو شد. اگر کتابی با مضمون برعکس این کتاب و از دید لوته وجود داشت قطعا می‌خوندمش تا بیشتر درکش کنم و متوجه بشم که طرف مقابل این دوست داشتن و عشق بودن چه شکلیه. و چطور باید در چنین مواقعی رفتار کرد که منجر به خودکشی نشه. و حتی اگر که در مقام شخص خودکشی‌کننده هستیم چطور باید از این احساسات خارج شیم. 
با این کتاب گریه کردم. و نیازی نبود خودم رو جای ورتر بگذارم تا باهاش همدردی کنم. 
چه بسا اونجایی که گفت "برای ما هیچ راه نجاتی نیست" خودم رو در این "ما" شریک دونستم. و طرف صحبتش رو خودم دونستم. 
شاید دیگران با دیدهای متفاوتی به این کتاب نگاه کنن اما برای من وجه عاشقانه کتاب پررنگ بود. و آدمی رو زندگی کردم که از خوشبین‌ترین و امیدوارترین آدم به یک فرد افسرده‌ای که در نهایت خودکشی کرد تبدیل شد.
        

3

          معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان اثر گوته :
« و تو ای جان نیکی که به سهم خود همان دلبستگی‌های او را داری، از رنج او تسلایی برگیر، و اگر به حک تقدیر یا گناهی شخصی دوست دیگری نمی‌یابی، این کتابچه را همدم خود قرار بده. »
کتاب رنج های ورتر جوان، رمانی کوتاه نوشته ی یوهان ولفگانگ فون گوته است که نخستین بار در سال 1774 وارد بازار نشر شد. گوته این رمان را در سن 25 سالگی خود منتشر کرد.
در این اثر، ما با یک تراژدی روبروییم، یک تراژدی صوفیانه و عاشقانه. این رمان درباره، عشق، تنهایی، معنای زندگی، بازگشت به طبیعت، خودکشی، انزجاز از سنت و مرگ است. ورتر جوانی استثنایی و شورشگر است که با روح زمانه خود هم‌خوانی ندارد و دنیایی فراتر از انسان‌های عادی را می‌جوید. این رمان که در قالب مجموعه‌ای از نامه‌های ورتر به دوستش ویلهلم و درباره عشق او به دختری به اسم لوته و دریافت‌های او از زندگی نوشته شده است. و گوته این داستان را بر اساس دلباختگی خودش به دختری به اسم لوته بوف نوشت و بخش بزرگی از این داستان با واقعیت منطبق است.
این رمان تاثیر ژرفی بر جنبش رمانتیسم گذاشت. از مولفات رمانتیستی بودن این اثر میتوان گفت که: در بیشتر جاهای رمان طبیعت تحسین شده و بنا بر عقیده‌ای روسویی، انسان در طبیعت خوشبخت است و باید به طبیعت بازگردد. و ورتر بجای دنباله‌روی از عقل و خرد و رسومات، به احساسات و هنر روی اورده و از زندگی شهری گریخته است به دامان طبیعت. ورتر سنت ها را به سخره میگیرد و گوته انحطاط و نابودی سنت ها و مذهب در اروپای قبل از انقلاب فرانسه را به تصویر کشیده. ورتر از بی معنایی رنج میبره و در عشق به دنبال معنایی برای زندگی میگردد. در این اثر سرنوشت و شرط خوشبختی شخصیت ها مرگ است، مرگ یکی از دو رقیب. این رمان بدلیل دفاع از خودکشی توسط کلیسا ممنوع اعلام شد، که باعث محبوبیت بیشتر این رمان و ترجمه آن به زبان های مختلف شد. 
در این شاهکار ما ورتری را داریم که دارای روحیه ای لطیف و عاشق، توامان با روحیه‌ای شریر است. و این به حقیقت مانندی و واقعی تر بودن داستان کمک شایانی کرده. این رمان هم دارای داستانی جذاب، و هم شخصیت پردازی شاهکار است. این رمان کوتاه قلب شما رو هدف گرفته و در شروع رمان هم از شما خواسته است که: اگر دارای همان دلبستگی‌های ورتر هستی از رنج او تسلایی بگیر و اگر دوستی نداری، این کتابچه را همدم خود قرار ده. این اثر را با ترجمه محمود حدادی خواندم.
زروان (علی رستمی شاهراجی)
        

32

م.الف

م.الف

1401/9/14

          ارسطو فیلسوف بزرگ‌ باستانی عنصر خیال را مهم ترین مشخصه شعر می‌دانست؛ بر همین اساس رنج‌های ورتر را نیز می‌بایست شعر یا رمان‌ شعر گونه به حساب آورد؛ رمانی شعر گونه با تصویر هایی زنده و پر احساس و تخیلی سرشار که خون مخاطب را به جوش می‌آورد و عواطف او را به خروش وا می‌دارد. 
این رمان به سرعت در زمره عاشقانه های جاودان در آمد و در کنار عاشقانه های جاودانه ای مثل رومئو و ژولیت و تریستان و ایزوت،در حافظه بشری رنگ‌ ابدیت یافت. 
 تا مدت های بسیار هر جوانی معشوقه اش را در آینه "لوته" می‌دید و احساس خود را در جوش و خروش"ورتر"می‌یافت.
حتی گفته شده رنج های ورتر پس از انتشار موجب افزایش خودکشی جوانان پاکباخته شده است که بعید نیست این سخن بهره‌ای از اغراق داشته باشد. به هر روی این کتاب به نوعی خلاصه ترین و بهترین نمونه رمانتیسم ادبی است با این قید که همچنان رگه هایی از کلاسیسیسم در آن موجود است. 

با این همه نباید از قلم انداخت که پرداخت داستانی خالی از خلل نیست، چه نامه ها پاسخ های ولیهلم را در بر ندارند و خواننده تنها تک نگاری های ورتر را می‌خواند؛ در نهایت وقتی که دیگر چاره ای برای نویسنده نمی‌ماند پای ناشر به میان می آید تا روایت ناقص نماند.

سرانجام باید یادآور شد که داستان های کلاسیک و رمانتیک برای امروز ممکن است قدری خسته کننده و یکنواخت به نظر برسند. دلیل این امر را باید عادت ما به هنر مدرنیستی برشمرد. به هر روی امیدوارم از مطالعه اش لذت ببرید که به قول مارسل پروست:
یگانه زندگی واقعا زیسته ادبیات است!
        

22

          رنج‌هاي وِرتر جوان

۱)
"رنج‌هاي وِرتر جوان" (The Sorrows of Young Werther) كتابي است كه "یوهان ولفگانگ فون گوته" (Johann Wolfgang von Goethe) در سال 1774 ميلادي و در بیست‌وپنج‌سالگی نگاشت. كتاب در ابتدا با مخالفت گسترده روحانيون مواجه شد چون آن را مروج خودكشي مي‌دانستند، اما به‌تدريج به‌عنوان يكي از شاهكارهاي مكتب رُمانتيسيسم شهرت جهاني پيدا كرد تا جايي كه "ناپلئون بناپارت" (Napoléon Bonaparte) در ملاقات شخصي با "گوته" معترف شد كه ترجمۀ فرانسوي اين كتاب را حداقل هفت بار خوانده است. آوازۀ "گوته" با نگارش اين داستان در سراسر اروپا و جهان پيچيد. اين كتاب در سال ۱۳۸۶ توسط "محمود حدادي" ترجمه‌شده و در نشر "ماهي" به چاپ رسيده است و البته ترجمه‌هاي دیگری هم از آن موجود است. ترجمۀ "محمود حدادي" مقاله‌اي از "توماس مان" (Thomas Mann) در مورد داستان "رنج‌هاي وِرتر جوان" را نيز به همراه دارد. 

۲)
مكتب "رُمانتيسيسم" (Romanticism) ادبي كه در انتهاي سدۀ هجدهم و اوایل سدۀ نوزدهم ميلادي در اوج بود، بر احساسات فردگرايانه و ستايش طبيعت و گذشته تأكيد داشت. ظهور اين مكتب حاصل واكنشي انتقادي به عقل‌گرايي و علم‌جويي محض عصر روشنگري و انقلاب صنعتي بود و شهود و احساس را در جايگاهي والاتر از علم و تفسير عقلاني جهان قرار مي‌داد. "گوته" واژۀ "رُمانتيك" را در برابر واژۀ "کلاسیک "به کار می‌برد. از منظر او "رمانتیک" هر چیزی بود که بیمار است و "کلاسیک" در برابر آن سالم است. رويكرد "رُمانتيك" به ادبيات محدود نماند و در هنر و موسيقي و سياست هم جلوه كرد. اگرچه مكاتب ادبي و هنري بعدي به نقد مكتب رُمانتيك پرداختند، اما اثر آن و به‌ويژه تصويرسازي آن از عشق و احساسات هنوز هم رويكردی غالب در ذهنيت بسياري از انسان‌هاي سراسر جهان دارد و اين تصويرسازي ايده‌آل‌گرايانه ضمن زيبايي مسحوركننده‌اش مسبب خطاهاي شناختي بسياري شده است. 

۳)
عنوان "اثر وِرتر" (Werther Effect) يا "خودكشي تقليدي" (Copycat Suicide) كه در سال 1974 توسط "ديويد فيليپس" (David Phillips) ابداع شد، اشاره به نوعي از خودكشي دارد كه به تقليد از خودكشي ديگران انجام مي‌شود. اين اثر اولين بار در ميان نوجوانان و جواناني مشاهده شد كه رُمان "رنج‌هاي وِرتر جوان" را خوانده بودند و به تقليد از "وِرتر" كه در اثر شنيدن پاسخ رد از معشوقه‌اش خودكشي كرد، دست به خودكشي زدند. علت ممنوعيت اوليه كتاب هم همين پديده بود. 

۴)
"رنج‌هاي وِرتر جوان" شايد مهم‌ترين نمونۀ ادبي بود كه سبب شد فيلسوف آلماني، "آرتور شوپنهاور" (Arthur Schopenhauer)، كه با "گوته" هم نشست‌وبرخاست داشت، بخشي از كتاب اصلي خود يعني "جهان همچون اراده و تصور" (The World as Will and Representation) را به مقولۀ "متافيزيك عشق" (The Metaphysics of Love) اختصاص دهد. او به دنبال تبييني فلسفي از عشق بود و اساس تبيينش بعدها توسط روانشناسان تكاملي موردتأیید قرار گرفت. از ديد "شوپنهاور" عشق فريبي است كه "ارادۀ معطوف به حيات" (The will to live) براي بقاي گونه به ما تحميل مي‌كند و اين فريبِ طبيعت خود را به شكل تصور خطاي تحققِ سعادتی شخصي، در اثر وصال معشوقه‌اي كه ذهن عاشق او را نهايت كمال و زيبايي مي‌پندارد، مي‌نماياند. 
        

33

یک:
رنج‌ها
        یک:
رنج‌های ورتر جوان درست شبیه نامش رنج‌نامه‌ای در قالب یک رمان عاشقانه‌ی کوتاه است که به سبک نامه‌نگاری و از زبان اول شخص روایت می‌شود و به زندگی جوانی پرشور و احساساتی و البته رنجور و حساس به نام ورتر می‌پردازد. 
ورتر از همان آغاز  با فواصل متفاوت شروع به نوشتن نامه‌هایی برای دوستش می‌کند و از هر دری صحبت می‌کند تا اینکه در یک مهمانی با دختری به نام لوته آشنا می‌شود و با وجود اینکه از قبل به او هشدار داده‌اند که مبادا دل به دختر ببازد چرا که او نامزد دارد، ورتر عاشق لوته می‌شود و از آن پس نامه‌ها وارد فضای عاشقانه می‌شوند و البته ورتر هم عمیق‌تر، احساساتی‌تر و ناامید و خسته‌تر می‌نویسد.
 او که می‌داند این عشق سرانجامی ندارد و لوته نیز ازدواج می‌کند و همسر خود را دوست دارد اما نمی‌تواند از دوست داشتن او دست بکشد و با وجود اینکه برای زندگی تلاش می‌کند، سعی می‌کند خود را مشغول نوشتن، خواندن، نقاشی، کار و سفر کند بلکه رهایی یابد اما فایده‌ای ندارد و هم‌چنان به رابطه دوستانه و رفت و آمدش به خانه‌ی لوته و آلبرت ادامه می‌دهد تا جایی که لوته در مقام یک دوست با حس دلسوزی از او می‌خواهد که کمتر به دیدنش برود. ورتر که نمی‌تواند از این عشق دست بکشد، تصمیم می‌گیرد در این مثلث عشقی خودش را با خودکشی آن هم با تشریفات و احساساتی خاص حذف کند.

دو:
کتاب با لحنی توصیفی و جزئی بیان شده است و گاهی ما را بیش از اندازه مجذوب زاویه‌ی دید ورتر می‌کند و البته گاهی اغراق آمیز است به خصوص درباره‌ی عشق و احساسش به لوته.

سه:
در پایان کتاب مقاله‌ای از توماس مان نویسنده‌ی بزرگ آلمانی که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شده است، آمده که درباره‌ی گوته و ورتر حرف می‌زند. اینکه شخصیت‌های  اصلی کتاب برگرفته از شخصیت گوته و زندگی اوست و حتی نحوه خودکشی ورتر هم الهام گرفته از اتفاقی واقعی می‌باشد.
توماس مان این کتاب را بزرگ‌ترین و جنجالی‌ترین کتاب و البته موفق‌ترین اثر گوته میبیند. کتابی که ناپلئون هفت بار آن را خوانده است.

چهار:
این کتاب منعکس کننده شخصیت و بخشی از زندگی و افکار گوته است که تأثیر عمیقی بر جامعه‌ی آلمان و فرانسه گذاشت و تحت تأثیر سرنوشت ورتر چندین جوان به همان شیوه خودکشی کردند و همین موضوع و دید مثبتی که در کتاب نسبت به خودکشی بیان شده بود باعث شد که از سوی کلیسا ممنوع شود ولی به علت استقبال مخاطبان به زبان‌های مختلفی ترجمه و چاپ شد و هم‌چنان نیز از اثرات برجسته‌ی ادبیات آلمانی است.

پایان:
با وجود غم‌انگیز بودن آن و اختلاف نظرهای شخصی با برخی  از نظرات و رفتارهای ورتر، کتاب را بسیار دوست داشتم و حتما دوباره خواهم خواند.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

28

          "رنج‌های‌ ورتر جوان؛ داستانی تراژدی در پسِ مثلث عشقی که ورتر در یک سمت آن بود و رنج می‌کشید! رنج می‌کشید چون نمی‌توانست به الهه ی آسمانی خود که اینگونه برای خود مقدس‌اش کرده بود دست یابد. لوته این فرشته ی زیبا در قلب ورتر آتشی برافروخته بود که چندی نپیمایید و خاکستر شد. اما ورتر این عشق را ابدی میدانست؛ همه جا با خود حمل‌اش میکرد، رنج و درد را به جان می‌خرید و حاضر بود خود را فدای آن کند و یقین داشت این عشق هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت.."
این داستان برگرفته شده از داستان عشقیِ شاعر و نویسنده ی معروف گوته در دوران جوانی هست. رنج‌ها و مسائلی که گوته در آن زمان و به دنبال عشقی که نمی‌توانست به آن دست‌یابد، همان چیزی است که ما در کتاب می‌خوانیم..گوته این شیوه ی داستان نویسی خود را، راهی برای رهایی از این درد و رنج دانسته! اما در آن زمان که این رمان معروف شده؛ دختران می‌خواستند کسی را داشته باشند که مانند ورتر آنها رو اینگونه بپرستد و بسیاری پسران هم به دنبال عشق ناکام خود همانند داستان، خودکشی کردند! اما با این حال گوته حتی در پیری هم به این اثر خودش که در جوانی نوشته افتخار میکرده :)))

داستان قشنگی بود و منو یاد رومئو و ژولیت انداخت.
        

17