شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
پروانه؛

پروانه؛

6 ساعت پیش

        کتاب اولِ چالش کتابخوانی متفاوت: 
کتاب دیدارِ بلوچ سفرنامه‌ای جامعه‌شناختی اثرمحمود دولت آبادی است که در سال ۱۳۵۳ به نگارش درآمده ، دیدارِ بلوچ شرح لایه‌های پنهان زندگی مردمی دورافتاده است که با کمترین امکانات زندگی می‌کنند. مردمی گرم و شورانگیز که به دور از هیاهوهای شهرهای دیگر زندگی را می‌گذرانند. محمود دولت آبادی براساس تجربه‌های سفر پنج‌روزه‌اش به این منطقه توصیف دقیقی از اجتماع آنجا ارائه می‌دهد.
☆☆
کتاب دیدار بلوچ  یک کتاب ساده  با نگرشی عمیقه، نگرشی که جامعه و شهر های ایران رو وصف می کنه  و به شرح مسائل اون زمان ها می پردازه.. مردم چه کار می کردن؛  چه سبک زندگی داشتن؛  اخلاق و رفتارشون چطوری بوده و  با زندگی سختی که داشتن چقدر خون گرم و مهربون بودن.. محمود دولت ابادی در این کتاب  به بلوچ سفر می کنه و مردم سیستان بلوچستان و  با کلماتی توصیف  می کنه که بسیار فراتر از کلمات هستن... به این کتاب به عنوان یه کتاب  ساده نگاه نکنید، کلمات و جملات این کتاب به درون  آدم  نفوذ می کنه و همونجا موندگار میشه.. 
بخونید و لذت ببرید✨
      

9

Daydreamer

Daydreamer

10 ساعت پیش

        کتاب رو با عنوان پیشنهادی برای خوندن در فصل بهار شروع کردم، ولی آخر کتاب متوجه شدم بیشتر یه کتابی بود برای وقتی که دلتون مسافرت میخواد، مخصوصا سفر به ژاپن (درمورد عواقب احساس گرسنگی به خاطر غذاهایی که تو کتاب معرفی می‌شد هم باید هشدار بدم :>)

کتاب رو اگه بخوایم خیلی کلی و در نگاه اول بررسی کنیم، خوبه. ولی هرچی بیشتر بررسیش می‌کنی یه سری مشکلات و باگ های داستان مشخص میشه و همین باعث میشه شاید این کتاب، یه گزینه خیلی فوق‌العاده‌ای نباشه.

اولین مشکلی ( مشکل نه، شاید یه بحثی که جا داشت نویسنده بیشتر روش کار کنه) که کتاب داشت، پردازش شخصیت بود. من نمیگم ضعیف یا آزاردهنده بود، ولی می‌تونست بهتر هم باشه چون حتی دو شخصیت اصلی هم پردازش خیلی خوبی نداشتن چه برسه به شخصیت های فرعی. به قول یکی از دوستام که کتاب رو خونده، نویسنده این مورد رو بیشتر به خود خواننده واگذار کرده تا اینکه خودش اقدامی براش بکنه.

دومین مورد، پردازش مکان بود. نکته اینجاست مکان های تاریخی و دیدنی ژاپن رو نویسنده خیلی بهتر پردازش کرده بود تا مکان های فرضی که خود نویسنده ایجاد کرده بود. مثلا خونه‌ای که در ژاپن شخصیت اصلی توش یه مدتی زندگی می‌کرد خیلی واضح نبود و من نمی‌تونستم بفهمم اون خونه دقیقا چه شکلیه، این مورد برای مکان های دیگه مثل استدیو عکاسی، هتل و... هم تاحدودی بود. حس میکنم این مورد ضعیف تر از پردازش شخصیت بود‌.

شاید اساسی ترین مشکلی که با این کتاب داشتم، روند داستان بود. روند اولش خوب بود ولی آخرش انگار نویسنده عجله داشت و همین باعث شد هم روند دچار باگ بشه هم خیلی سطحی به نظر بیاد. مثلا کتاب یکی از تاکیداتش در روند داستان، تغییر شخصیت ها بود؛ و خب یکی از شخصیت ها برای اینکه تغییرش شکل بگیره لازم بود آخر داستان یه برخوردی،رویدادی، اتفاقی براش صورت بگیره اما نویسنده بدون هیچ پردازشی این تغییر رو صرفا شکل داد و همین باعث مصنوعی شدن این تغییر شد، چون اون کاراکتر چندین سال با این مورد مشکل داشت و یهو آخر داستان بوم! کاراکتر متحول شد. و این مورد درحالیه که نویسنده تغییراتی که اواسط کتاب صورت گرفته بود رو خیلی خوب پیش برده بود و منطقی و قابل باور بود و این مشکل رو میشه گفت صرفا برای آخر داستانه، نه کل داستان. یا مثلا یه سری رویداد ها آخر داستان با منطق داستان جور نبود و به شخصه این مورد خیلی بیشتر از پردازش شخصیت و مکان به چشمم اومد.
حالا جز مشکلاتی که روند در پایان داستان داشت، یه چیز دیگه هم که به چشمم خورد موقع خوندن این کتاب این بود که شخصیت کتاب وبلاگ داشت و بلاگر بود ولی تو روند داستان تقریبا هیچ اشاره‌ای به این موضوع نشده ( جز مواردی که تو کتاب می‌گه یه چندتا عکس بگیرم برای وبلاگم)، در حالی که شکل‌گیری این سفر بر اساس کار شخصیت اصلی بوده و به نظرم این خودش یه باگ بود که هیچ مورد بیشتری از این قضیه تو داستان اشاره نشده و آدمی که به صورت حرفه‌ای وبلاگ داره قطعا باید بخش قابل توجه‌ای از زمان روزش مشغول به این کار باشه ولی نویسنده فقط روی یه هدف دیگه شخصیت اصلی تمرکز کرده بود. ولی لازمه بگم که جدا از روند، پایان و حالا کل داستان خوب بود و نا امید کننده نیست.

درمورد بخش عاشقانه خب فکر کنم نقطه مثبت کتاب بود، چون نه خیلی علمی تخیلی بود نه خیلی خشک و مصنوعی. ترجمه طوری بود که متوجه اتفاقات بشین ولی مثلا یهو یه فصل تقریبا ازش به ناچار یه صفحه مونده بود، به خاطر همین اگه کسی این این سبک عاشقانه دوست داشته باشه، احتمالا از کتاب لذت ببره.

کتاب شمارو با یه سری اصطلاحات و آداب و فرهنگ ژاپن آشنا می‌کنه، ولی قطعا اگر هدفتون از کتاب این باشه، این توقعتون خیلی خوب برآورده نمی‌شه و باید یه کتاب دیگه رو انتخاب کنین.

درکل، کتاب خوب بود. اگه تفریحی و برای دور کردن ذهنتون از مشغله های ذهنی و زندگیتون بخونید، قطعا تجربه بهتری از کتاب دارین تا وقتی که به چشم یه کتاب سفرنامه و با محتوای عمیق بهش نگاه کنین.
      

11

fatemeh

fatemeh

14 ساعت پیش

        "چرا کلاغ شبیه میز تحریره ؟"
این سوال به ظاهر مسخره باعث شد این کتابو بخونم .
و خب فک کنم از خوندنش راضیم . 
شاید یه جاهایی روند خیلی کند و یه جاهایی خیلی تند میشد ولی در نهایت بنظرم ارزش خوندن داره . روند تغییر کرکتر اصلی خیلی جالبه و نیمه دوم کتاب... واو. شاید بشه گفت غافلگیر کنندست حتی.
بنظرم خیلی از کاستی هایی که حس کردم مربوط به ترجمه ای میشد که باهاش کتابو خوندم (ترجمه نشر آراستگان بود که خب .. ترجمه هوپا فک کنم بهتر باشه!) 
یه جاهایی از تصمیمات کاترین اعصابم خرد میشد ولی نمیدونم اگه توی موقعیتش بود چیکار میکردم ..  تاثیر تصمیمات به ظاهر کوچیک آدما خیلی میتونه ترسناک باشه. 
با همه اینها نمیتونم انکار کنم که از spin off ها و فلش بک های داستانی اینجوری چقد خوشم میاد . داستان هایی که جواب یکی از پر رنگ ترین سوالای ذهنمن:
 "چی شد که اینجوری شد؟" 
میدونین؟ ما همیشه از آدما موفق و خوب داستان میپرسیم که چیکار کردن که به اینجا رسیدن . ولی بنظرم اول باید از اونایی که شکست خوردن بپرسیم که چی شد؟ و بعد میبینیم که واو . چقد میتونن به ما نزدیک باشن . 
در نهایت بنظرم خیلی بیشتر از این ها باید به شخصیت های شرور و منفی داستان ها فرصت داد . هیچکس از اول سنگدل به دنیا نمیاد . فقط باید داستان اونها رو هم بشنویم .
همین. 
      

5

سارا🌻

سارا🌻

17 ساعت پیش

        یادداشتی بر پایانِ《تزار عشق و تکنو》:
کتابی که دوباره و دوباره خواهم خواند...
لحظه‌ی اولی که برش داشتم کمی مردد بودم چون مطمئن نبودم بتونم غم و خشم حاصل از یک داستان روسی توی این روزها به دوش بکشم؛ اما الان خوشحالم از خوندنش. درسته که غمگین شدم، گاهی عصبانی و گاهی ناتوان از بلاهایی که انسان می‌تونه سر انسان بیاره. 
کتاب  مجموع داستان آدم ها بود از ۱۹۳۷ تا ۲۰۱۳. آدم هایی که از میانه های زندگیشون داستان هاشون بهم گره می‌خوره و گاهی این گره خوردن ها تمام ادامه زندگی اون ها رو میسازه و گاهی هم قسمت کوچیکی از اون زندگی اون ها رو درگیره می‌کنه و بعد بسن خاطرات گم میشه.
سرگذشت کولیا زیباترین و غمگین ترین بود و چه کسی باور می‌کنه که مرگ می‌تونه شبیه سفر فضایی باشه؟! و راستش تا آخرین لحظه امیدوار بودم که صحنه‌ای رو نویسنده نشون بده که فکرش رو هم نمی‌کردم و کولیا سرنوشت متفاوتی داشته باشه، اما خب به زیباترین شکل ممکن سرنوشت کولیا به قلم دراومد. 
و شاید دردناک‌ترینِ داستان ها اتفاق هایی بود که برای رومن مارکین و مادر  ورا افتاد، به خاطر یک انتقام کودکانه و حتی یک شادی کودکانه. 

اما یکی از عجیب ترین بخش ها برای من این بود که نویسنده چطور انقدر زیبا تونسته چنین چیزی بنویسه درحالی که یک شهروند آمریکاییه بوده از ابتدای زندگیش!

درنهایت یکی از زیباترین تجربه‌ ها از ادبیات شوروی و روسیه‌ است، پیشنهاد می‌کنم که بخونید، و از خطی که از داستان اول کشیده میشه و تا داستان آخر میره و آدم‌ ها و زندگیشون رو به هم وصل می‌کنه لذت ببرید.

      

7

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

19 ساعت پیش

        «لاف عشق و عاشقی را وه چه آسان میزنیم 
خود خزانیم و دم از شوق بهاران میزنیم»
⚪📖کتاب ترز راکن اولین رمانی که از امیل زولا نویسنده‌ی فرانسوی 🇨🇵خوندم چیزی که ازمقدمه مشخصه با چاپ اول کتاب در فرانسه هجمه زیادی علیه امیل زولا اتفاق میوفته که در چاپ دوم کتاب با اضافه کردن مقدمه‌ای توسط نویسنده وارد بازار میشه مقدمه‌ای که بیشتر روی سخنش با منتقدان هست که چرا با کتاب تند برخورد کردند و شروع به توضیح اثر خودش می‌کنه گویا منتقدان در اون زمان امیل زولا را متهم کردن به اینکه هدفش فقط ترسیم صحنه‌های سخیف بوده خیانت و زنا وقتل موضوعات اصلی رمان رو نکوهش میکنن و نویسنده ازنظر اونها آشکارا به عنوان «فاسد» خونده میشه  در ادامه به توضیح اثر خودش می‌پردازه که خلق کردن  وروایت داستان ترزراکن به معنی اینکه کار ترز و لوران (دو شخصیت اصلی) رو تایید می‌کنم نیست و از نظر من اونا حیواناتی انسان نما هستند و از مطبوعات که همکارانش هستند هم گله می‌کنه
🔶قصه چند شخصیت اصلی داره کامی پسری که از بدو تولد بیمار و ضعیفه به حدی که مادرش مادام راکن از ترس از دست دادن پسرش اون رو به مدرسه هم نمی‌فرسته و باور داره که اگر کامی از او جدا بشه اتفاقی برای اون میوفته برای اینکه پسرش حتما دارو بخوره به برادرزاده سالمش هم از داروها میده واما ترز راکن برادرزاده خانم راکن  از زنی الجزایری و برادر خانم راکن که ناخدای کشتی فرانسوی هست زاده شده مادرش فوت شده وبرادر مجبوره اونو به خواهرش بسپره وخانم راکن اونو مثل پسر خودش دوست داره وبزرگ میکنه  همه اطرافیان می‌دونن که این دو نفر وقتی بزرگ بشن با هم ازدواج میکنن وترزهمیشه به اونا احترام میذاره وبه حرفشون گوش میده او که تحت سلطه عمه مهربان بزرگ شده و گوش به فرمان عمه است
🔷سال‌ها می‌گذره بچه ها بزرگ میشن و پیش‌بینی‌ها درست از آب در میاد کامی و ترز با هم ازدواج می‌کنن اما کامی حالا مردی جوان است و از نوازشهای مادرش ومحدودیت در خونه خسته شده ورویا پردازی میکنه تصمیم می‌گیره به پاریس بره اونجا زندگی جدیدی رو شروع می‌کنن و داستان اصلی از اینجا شروع میشه  ترز دختری در سایه خانه محبوس بوده خیلی جامعه رو ندیده مثل کامی سرد وگرم نچشیده است برای اولین بار با دنیای بیرون و هیجانات اون روبرو میشه این زندگی جدید احساسات رو در اون بیدار می‌کنه احساساتی که تا به حال تجربه نکرده اسیر عشق ممنوعه ای میشه و به مردی به نام لوران (دوست دوران بچگی شوهرش)دل می‌بازه و عشق میان آن‌ها به جنایت و جنون و تباهی می‌انجامه. 
🔶عشق ❤️دراین رمان نه احساسی متعالی و شوری رمانتیک بلکه مِیلی غریزی و جسمانی هستش فقط دوتا انسان افسارشون رو میدن دست هوس، زولا به خوبی در «ترز راکن»  نیروی غریزه و سیستم عصبی انسان‌ها چگونه اونها رو به جانب جنایت و جنون سوق میده رو تصویر کرده ادمهای اینجا اختیاری از خویش ندارن و نمی تونن خلاف فرمانِ غریزه و سلسلۀ اعصابشان عمل کنن ودرادامه تصمیم شیطانی میگیرن که بخش دوم داستان از اینجا شروع میشه.........
🔷رمان خوندنی وپرتعلیق که توصیفات بادقت وریز وموشکافانه نویسنده خواننده رو مستقیماً به قلب داستان و بحران‌های درونی شخصیت‌ها هدایت می‌کنه، او شخصیتهای قصه رو دقت و وسواس وریزبینی‌ای وصف می‌کنه حتی مکان‌ها و محیط و فضایی را که آدم‌ها در اون قرار دارن و زندگی و کار می‌کنن؛برای من اینجا امیل زولا مثل پزشکی که کالبد شکافی یک جسمی را انجام میده  کالبد شکافی روح را انجام داد از تک تک اتفاقاتی که برای روح انسانی می‌افته پس از قتل و جنایتی که انجام میده بعضی انسان‌ها دچار عذاب وجدان می‌شن دچار ترس دچار دلشوره اضطراب حالت عصبی....آروم آروم رسیدن به پوچی کاری که انجام دادن
🔶چیزی که برای من عجیب بود اصرار امیل زولا مبنی بر اینکه عذاب وجدان وپشیمونی برای دونفر به وجود نمیاد ولی خیلی از رفتارای اونها فقط حاکی از ترس نبود بلکه بوی سرافکندگی وعذاب وجدان رو میداد.

✔️یکی از امتیازات  رمان پایانبندی خیلی خوب بود،هیچ پایانی جز این نمی تونست داشته باشه و بکی دیگه ترجمه‌ی روان وخوب ،درکل قلم وسبک امیل زولا رودوس داشتم اولین اثری که ازش خوندم ترغیب شدم باقی آثارش رو هم بخونم خصوصاً کتاب «ژرمینال» که دوسالی هست گوشه کتابخونه‌ام منتظر نشسته برم سراغش
✔️از کتاب به عنوان جنایات ومکافات فرانسوی یاد میشه تا حدودی میشه این نام رودرست دونست ولی شخصیت لوران ویا ترز رو نمی‌تونستم دوست داشته باشم اصلاً، برعکس راسکولنیکوف دوست داشتنی در رمان جنایات ومکافات داستایوفسکی
      

45

زینب

زینب

20 ساعت پیش

        یادداشت‌های زیرزمینی اعتراف‌های یک ذهن شکست‌خورده‌ست!
من تو بعضی از این اعتراف‌ها خودم رو پیدا کردم ولی بعدش از این شباهت ترسیدم… 

راویِ این کتاب، روح خودش رو عریان کرده و با شرحِ رنجِ خودش ما رو هم با رنج‌های درونی‌ای که ترجیح دادیم جدی نگیریم یا ازشون گذر کنیم، روبه‌رو می‌کنه.

دوست داره محبوب و‌ محترم باشه ولی خودش رو لایق دوست‌داشتن و احترام نمی‌دونه،
خودش رو بیمار می‌دونه ولی تمایلی به درمان نداره،
از بی‌توجهی دیگران خشمگین می‌شه ولی از توجه‌شون هم فرار می‌کنه،
دوست داره با بی‌عدالتی و بی‌احترامی مبارزه کنه، ولی تنها مبارزه‌ای که اتفاق می‌افته تو ذهنشه، برای همین هر روز بدبین‌تر و خشمگین‌تر می‌شه و ذهنش دائم در حالِ ساختنِ سناریوهای مختلفیه که بیشترشون هیچ‌وقت هم اتفاق نمی‌افتن!
نتیجه هم اینه که ذره ذره از آدم‌ها دور می‌شه، تا حدی که دیگه وقتی دلش می‌خواد همراهی داشته باشه هم نمی‌تونه،
چون به تنهایی و انزوا( یا شاید بزدلی و فرار) عادت کرده.

کتاب دو تا بخش داره؛
بخش اول وضعیتِ الانِ راوی و توضیحش از عقاید عجیبشه،
و بخش دوم اتفاقیه که قبلا افتاده؛ خاطره‌ای که سال‌ها تو ذهنش مونده و به قول خودش حالا با نوشتنش داره خودش رو نقد می‌کنه و تلاش می‌کنه دلش سبک‌تر بشه.

بین کتاب‌هایی که تا الان از داستایفسکی خوندم، این برای من از همه متفاوت‌تر بود.
من معمولا جسارت نمی‌کنم که به دیگران توصیه کنم آثار یک نویسنده رو از چه کتابی شروع کنن، ولی خب فکر می‌کنم این کتاب از اون دسته کتاب‌هاست که برای شروع انتخابِ خوبی نیست.
      

11

سعید بیگی

سعید بیگی

20 ساعت پیش

        این کتاب از پنج داستان تشکیل شده است؛ به این شرح:

1ـ شهر گربه‌ها : ماجرای زندگی تِنگو است که یک روز بی‌هدف از خانه خارج می‌شود و ناخودآگاه تصمیم می‌گیرد که به ساحل دریا برود و در آنجا پدرش را که در یک آسایشگاه زندگی می‌کند، ببیند و برگردد... .

2ـ شهرزاد : زنی که شوهر و دو فرزند دارد و برای کمک به هابارا به دیدن او می‌آید و هفته‌ای دو بار، مواد غذایی مورد نیازِ او را که نمی‌تواند از منزل خارج شود، می‌آورد و مدتی نزد او می‌ماند و برایش از خود و قصه‌هایش می‌گوید و می‌رود... .

3ـ سامسای عاشق : ماجرای گریگور سامسا، در کتاب مسخ کافکا است که اینجا برعکس از یک سوسک به یک انسان مسخ می‌شود؛ آن هم در یک اتاق دربسته و روی یک تخت با تشکی مُندَرِس و توان حرکت ندارد و به زحمت حرکت می‌کند و سعی دارد، حرکات یک سوسک را انجام دهد... .

4ـ کینو : یک مرد فروشنده است که در شرکتی کار می‌کند و به دورترین نقاط ژاپن سفر می‌کند و هر ماه چند روزی به خانه می‌آید و باز سفری تازه و روز از نو و روزی از نو... .

5ـ دیروز : ماجرای یک پسر ژاپنی از ناحیۀ کانسای به اسم تانیمورا است که می‌کوشد لهجۀ توکیویی را بیاموزد و مانند آنها حرف بزند و دوستی به نام کیتارو دارد که اهل توکیو است و می‌کوشد مانند اهالی کانسای حرف بزند و علاقه‌ای هم به دانشگاه رفتن ندارد... .


این نخستین کتاب از هاروکی موراکامی است که به توصیۀ دوستی می‌خوانم و هنوز با زبان، بیان، استعاره‌ها و مفاهیم داستان‌هایش خوب اُخت نشده‌ام و برخی مسائل و نکات آن برایم روشن نیست. 

همۀ داستان‌ها خوب بودند، اما هر کدام به گونه‌ای، به مسائل جنسی اشاراتی داشتند و این مسئله را که البته در زندگی بسیار هم مهم است؛ با تمام چالش‌ها و مشکلاتش مطرح می‌کردند.

به نظرم موراکامی در توصیف شخصیت‌های داستان‌هایش، دقت‌نظر بالایی دارد و آنها را باور پذیر خلق می‌کند و ما به سادگی این رفتارها را هر چند عجیب و غریب به نظر برسند، از آنها می‌پذیریم و بدیهی می‌دانیم.

نکتۀ دیگر اینکه؛ نویسنده به سراغ شخصیت‌هایی از متن جامعه رفته که بسیاری از ما حتی به آنها توجه هم نمی‌کنیم؛ اما پس از خواندن و دانستن ماجرای زندگی‌شان با تعجب سری تکان می‌دهیم و می‌گوییم: «عجب! فکر نمی‌کردم زندگی این آدم این شکلی باشه!...»
      

17

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.