یادداشت پرسفونه

پرسفونه

پرسفونه

دیروز

        داستان کوتاهی در مورد ماجرای خیانت به شاه لویی چهاردهم جوان و جایگزینیش با برادر دو‌قلوش فلیپ بود که توسط آرامیس یکی از اعضا قدیمی ماسکتیر ها ( یک جورایی همون گارد سلطنتی) اتفاق میفته؛
اصلا نمیدونم این کتاب خلاصه است یا چی؟ چون اگه خلاصه نبوده باشه خیلی کتاب بدرد نخور و چرتیه و از دوما بعیده😐 و ترجیح میدم بهش نمره‌ای ندم 🤨
یکی دوتا ترجمه غیر از این دیدم تعداد صفحاتشون تقریبا اندازه همین بود به جز ترجمه اقای منصوری که به دخالت و گسترش رمانایی که ترجمه کردن مشهورن و خب نفهمیدم اخرش که این خلاصه است یا خیر.

ولی یک چیز جالب که فهمیدم اینه که این ماجرای مردی با نقاب اهنین واقعیه ولی نه دقیقا این جوری که دوما نوشته و جزییتاش با واقعیت تفاوت زیادی‌ داره.

پ.ن: این چند وقت که بیشتر کتابای زبان اصلی و البته پی‌دی‌اف خوندم یک جورایی برام از حالت معمول خیلی سخت تر بود که کتابو گرفته بودم توی دستم و داشتم ورق میزدم و نیاز به نور داشتم برای مطالعه و نگران عطف کتاب موقع خوندن و لم دادن بودم، واقعا حال عجیبی بود 🥶
      
150

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.