فرشته غلامی

فرشته غلامی

@mighat93

84 دنبال شده

105 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
        #دیار_اجدادی 

کتابی ۸۰۰ صفحه‌ای از فرناندو آرامبورو نویسنده‌ی اسپانیایی و استاد زبان و ادبیات اسپانیا.
کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ منتشر می‌شود و تبدیل به سکوی پرتابی می‌شود برای شهرت نویسنده‌اش، به طوری‌که ۱۵ جایزه‌ی ملی و بین‌المللی را از آن خود می‌کند.
ظاهرا دیار اجدادی اولین اثر این نویسنده است که به فارسی ترجمه شده است‌ آن‌هم توسط علیرضا شفیعی‌نسب که انصافا زیبا و روان ترجمه کرده است.

از کارهای خوبی که مترجم انجام داده بود یکی مقدمه‌اش بود که خواننده را برای سبک جدید کتاب آماده می‌کرد و مانع ایجاد گره‌های ذهنی برای خواننده می‌شد و دیگری استفاده از برخی عبارات متن اصلی در ترجمه بود؛ مثلا کلمه‌ی پدر را به همان زبان اصلی در کتاب آورده بود یعنی "آیتا"؛ و بر این اساس مادر "آما" بود و پدربزرگ "آیتونا" و مادربزرگ "آمونا" و دایی "اوسابا" و ...

داستان کتاب در مورد سازمان تروریستی اِتاست که در قسمت جدایی‌طلب اسپانیا یعنی باسک فعالیت می‌کند.

شروع کتاب با معرفی مختصر دو خانواده است که در همسایگی هم در روستایی در باسک زندگی می‌کنند، دو خانواده‌ای که ارتباط خانوادگی و دوستانه و صمیمانه‌ای با هم دارند.
اما یکی از دو خانواده طرفدار اتا می‌شود و یکی قربانی ترورهای اتا و طبیعتا روابط دو خانواده به‌ هم می‌خورد.
چیزی که در کتاب برای من عجیب و البته تاسف‌برانگیز بود عدم وجود احساسات خانوادگی و به طور خاص احساسات مادر-فرزندی در کتاب بود!

کتاب پر از فلش‌بک است اما با وجود این به هیچ عنوان گیج‌کننده نیست
جزء معدود کتاب‌هایی است که حرف‌زدن و فکرکردن شخصیت‌ با خودش را هم نوشته است آن‌هم وسط مکالمه با دیگری!
و این همیشه برای من جالب بوده اما هیچ‌گاه با این سبک در هیچ کتابی ندیده بودم، کلمات دوگانه در یک جمله هم از ابداعات جالب نویسنده است که البته مترجم هم با مهارت مثال‌زدنی در کتاب آورده است؛ هر کدام از کلمات به تنهایی مفهوم دارند اما در کنار هم به فهم بهتر موقعیت کمک می‌کنند.
 
نکته‌ی مثبت دیگر در رابطه با کتاب، فصل‌های کوتاه کتاب است که هر فصلی از زبان یکی از شخصیت‌های کتاب است و مربوط به یک بازه‌ی زمانی خاص؛ اما به هیچ‌کدام از این موارد به طور مستقیم اشاره نشده است بلکه با خواندن چند سطر اول هر فصل‌، خواننده خود به این موارد پی می‌برد.
البته که فصل آخر کتاب استثنائا از زبان دو شخصیت است که به طور همزمان گفته می‌شود. 

هیچ‌وقت فکرنمی‌کردم کتابی با این حجم را بخوانم که از اول تا آخر با شیبی ملایم و تقریبا یکنواخت پیش برود و نه تنها خسته‌ام نکند و از خواندنش پشیمان نشوم بلکه از خواندنش لذت هم ببرم.

احساس هم‌ذات پنداری زیادی با کتاب داشتم چون فکرمی‌کنم داستان اتا و جدایی‌طلبی باسک شباهت زیادی به قائله‌ی کردستان ما دارد.

جایی از کتاب "اجاره‌نشین خیابان الامین" شخصیت اصلی داستان که خود، ایلامی است از شرایط عجیب کردها در اوایل انقلاب می‌گوید! این‌که کردها در اوایل انقلاب اگر طرفدار انقلاب می‌بودند توسط احزاب کوموله و دموکرات و ... خائن شناخته می‌شدند و آزار و اذیت می‌دیدند و اگر طرفدار این احزاب می‌شدند توسط حکومت مرکزی و دولت جمهوری اسلامی خائن و وطن‌فروش شناخته می‌شدند و ...

کتاب را الکترونیکی و از فیدیبو خواندم و همین باعث شد تقریبا یک ماه بعد از پایان همخوانی‌اش بتوانم تمامش کنم.
خواندن کتاب‌های حجیم به صورت الکترونیکی چشم عقاب می‌خواهد و صبر ایوب :(

سال ۲۰۲۰ نیز سریالی ۸ قسمتی از کتاب ساخته شده است که باید در اولین فرصت ببینمش!


#معرفی_کتاب
#فرناندو_آرامبورو 
#علیرضا_شفیعی‌نسب 
#یادداشت
      

34

        #نفرین_جغد


< بامداد کمالی!
دانش ‌آموزی که حتی یک جلسه هم توی کلاس حاضر نبوده و حتی یک روز هم مدرسه نرفته؛ اما کارنامه‌ی ترم اول که داده می‌شود، شاگرد اول کلاس کسی نیست جز بامداد کمالی!

همین باعث می‌شود شاگرد اول سابق و شاگرد دوم فعلی حسابی ناراحت شود و تصمیم بگیرد با کمک دوستش راز این ماجرا را کشف کند!
برای حل این معما مجبور می‌شوند روی کمک دختر مدیر مدرسه هم حساب کنند دختری زبر و زرنگ که حسابی ازشان باج می‌گیرد اما خب می‌ارزد به حل معما :)

بعدش متوجه یک نفرین می‌شوند که گریبانگیر بامداد شده است
نفرین یک جغد
حالا باید دنبال راهی برای باطل کردن این نفرین باشند! >

کتابی از الهام فلاح در رده‌ی سنی نوجوان که انتشارات هوپا چاپش کرده است!

من اسم نویسنده‌اش را اصلا نشنیده بودم و کتاب را هم به پیشنهاد یکی از بچه‌های کتابخوار مدرسه خواندم.

کتاب روان و خوبی که البته هم حاوی نکات تربیتی بود و هم خالی از نقد نبود.
اما از کتاب‌های جذاب و می‌شود گفت سالم برای نوجوانان است.
اگر نوجوان درونتان هم‌چنان زنده است یا به رمان‌ها و کتاب‌های نوجوان علاقه دارید می‌توانید کتاب را یک‌روزه و حتی چند ساعته سر بکشید!


#معرفی_کتاب
#الهام_فلاح
#کتاب_نوجوان
#انتشارات_هوپا
#یادداشت
      

5

        #مادر 

کتابی از ادبیات روس اثر آلکسی ماکسیموویچ پشکوف مشهور به ماکسیم گورکی که حدود ۱۲۰ سال پیش نوشته شده است.

همان اول کتاب، مقدمه را که خواندم اشتیاقم برای خواندن کتاب چند برابر شد، در مقدمه آمده بود:
این جمله «لئون تولستوى» بسیار معروف است که خطاب به گورکى گفته بود: «بیا و قصه‌اى برایم بگو، تو بسیار خوب و ماهرانه داستان مى‌گویى، قصه‌اى از دوران کودکى‌ات بگو، هرگز باور ندارم که تو روزى کودک بوده‌اى. چنان داستان‌گو هستى انگار که عاقل و بالغ از مادر زاده‌اى.»


بنابراین کتاب را که چند سالی می‌شد قصد خواندنش را داشتم با ولع شروع کردم.
کتاب، داستان یک انقلاب است
انقلاب کارگران روسی علیه تزار
انقلاب پابرهنگان و مستضعفان علیه اغنیا
انقلاب حقیقت و عدالت علیه دروغ و ظلم؛
داستانی که قبل از انقلاب در ایران خواندنش و داشتنش ممنوع بوده است!

کتاب شروع خوبی داشت
توصیف زندگی کارگرانی در شهرک کارگری،
توصیف زندگی کارگران در فضای سرد و بی‌روح اطراف کارخانه‌؛
توصیف زندگی یک کارگر که خستگی و بی‌عدالتی و جهل و همه‌ی نداشته‌هایش را با کتک‌زدن زن و فرزندش جبران می‌کند!
با مرگ این کارگر، پسرش پاول ولاسف راه پدر را در پیش می‌گیرد؛ اما دیری نمی‌گذرد که پسر، راه دیگری را برمی‌گزیند، راه انقلاب را...

قبل از خواندن کتاب تصور می‌کردم با کتابی هیجانی‌، پر فراز و فرود و سرشار از لحظه‌های حساس و نفس‌گیر مواجه باشم
اما روند داستان به‌ گونه‌ای بود کاملا خلاف تصورم!
روندی آرام و در عین حال خوب و روان که نه تنها خسته‌کننده نبود بلکه جذاب هم بود!

از نکات قابل توجه کتاب‌، توجه به سواد و مطالعه‌ برای ورود به گروه‌های انقلابی بود به طوری‌که مادرِ پاول(پلاگه) هم درصدد آموختن برآمد.

از نکات دیگر کتاب، توصیفات زیبای آن بود طوری که بارها خودم را در کلبه‌های کوچک و سرد آنان که از پشت پنجره‌هایش بارش برف را تماشا می‌کردند حس می‌کردم.

روند تبدیل مادر از یک شخص کتک‌خور و بی‌اهمیت و مظلوم به یک شخص کلیدی و همراه، با وجود علم به سختی‌های مسیر انقلاب و چه بسا از دست‌دادن فرزندش، بسیار خوب پرداخته شده بود.


کتاب برخلاف اکثر آثار روس پر از اسم‌های سخت و طولانی نیست و داستانش هم خسته‌کننده نیست؛ بنابراین اگر به مطالعه‌ی آثار روس و یا انقلاب آن علاقه‌ دارید خواندنش را از دست ندهید.

کتاب را با ترجمه‌ی علی‌اصغر سروش خواندم از نشر نگاه؛ که البته با این ترجمه پیشنهادش نمی‌دهم. در حین خواندن، خودم از اول تا آخر ویرایشش کردم.
اشتباهات نگارشی و ویرایشی در ترجمه بسیار زیاد بود.
شما اگر قصد مطالعه داشتید با ترجمه‌ی محمد قاضی بخوانید.


#یادداشت 
#معرفی_کتاب 
#ماکسیم_گورکی
#علی‌اصغر_سروش
#انتشارات_نگاه
#همخوانی
      

30

باشگاه‌ها

همخوانی کتاب

143 عضو

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها