یادداشت فرشته غلامی
دیروز
#معرفی_کتاب اردو در قبرستان ژغاره کتابی در حوزهی نوجوان و از زهرا جلائیفر در ۱۳۶ صفحه که سه ساعت وقتم را گرفت تا یک نفس بخوانمش! کتابهای جشنوارهی کشوری کتابنوش را که برای بچههای کتابخوار مدرسه سفارش میدادم، اینهم جزو همان نُه کتاب بود، بچهها خواندند و از اختلاف نظرهایی که در مورد جذابیت کتاب داشتند، تصمیم گرفتم بخوانمش. داستان در مورد پسری ۱۷ ساله است که چون اولین نوهی خانواده بوده طبق یک رسم قدیمی باید پدربزرگش نامی را برایش انتخاب میکرد و پدربزرگ هم اسمش را گذاشته است: بادآورد داستان کتاب از مدرسه و همین اسم و مسخره کردنها شروع میشود تا جایی که بادآورد تصمیم میگیرد فکری برای اسمش بکند اما این کار چندان آسان نیست و او باید شرط پدربزرگش را برای تغییر اسمش بپذیرد و آن شرط چیزی نیست جز رفتن به یک قبرستان قدیمی و ... از نکات مثبت کتاب میتوان به دیالوگهای طنز بین شخصیتها اشاره کرد و نیز به پایان کتاب که خوب و قابل تامل بود. از نکات منفی کتاب میتوان به دروغ گفتن راحت شخصیتها و اصطلاحات نه چندان مناسب(که البته وجود این اصطلاحات بین دانشآموزان، مجوزی برای چاپ آنها در کتاب نمیباشد) اشاره کرد، یا به نچسببودن مربی پرورشی مدرسه که بارها به آن اشاره شده است، گرچه نویسنده تلاش داشته است که در پایان کتاب از خجالتش دربیاید اما در این کار خیلی موفق نشده است. ایدهی نوشتن کتاب، جالب و قابل توجه بوده است اما میتوانست بهتر از این هم باشد. کتاب بیشتر پسرانه است تا دخترانه و نمیدانم مسئول جشنواره چه فکری پیش خودش کرده است که این کتاب را برای دختران متوسطهی اول انتخاب کرده است! یکی دیگر از نُه کتاب جشنواره، معبد زیرزمینی بود که میشود گفت آن هم پسرانه است! #یادداشت #کتاب_نوجوان #جشنواره_کتابنوش #اردو_در_قبرستان_ژغاره
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.