بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زهرا دشتی

@ZahraDashti

149 دنبال شده

126 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                عنوان کتاب مجذوبم می‌کند : و کسی نمی‌داند در کدام سرزمین می‌میرد. از عنوان فکر می‌کنم مجموعه جستاری در باب سوگواری، -یعنی تجسم غم و اندوه که تنها احساسات اصیلْ مانده‌یِ بشری است- که مشتاق خواندنش هستم‌. اما خیلی زود و با خواندن زیر عنوان  کتاب متوجه می‌شوم با سفرنامه روبرو هستم. پشت کتاب اما هشدار می‌دهد که این یک سفرنامه به شکل مرسوم سفرنامه‌ها نیست.  خیلی زود، وقتی خوانش کتاب را شروع می‌کنم می‌فهمم با کتابی روبرو هستم که هم سفرنامه است و هم سوگواره.
مهزاد الیاس بختیاری در این کتاب سفرهای فیزیکی به داخل و خارج از ایران دارد، به مکان‌هایی نه لزوما ناشناش و خاص، و اغلب با شیوه‌های هیچ‌هایکی، اما سفری که او روایاتش می‌کند، بیشتر سفری در درون خودش است. او در سرزمین‌ها دور و نزدیک دنبال خودش و معنایی برای زیستن می‌گردد.
اگر لگدهایی که نویسنده گهگاه به ایران و ایرانی بودن خودش می‌زند را ندید بگیریم این سفر درونی، جنبه‌هایی هم خاص هم عام دارد. خیلی از این این درگیری‌های فلسفی را تجربه کردیم و بعضی موارد نیز له خاطر شرایط خاص زندگی هر انسان ممکن است جدید یا تجربه شده باشد.
من کتاب را، لحن نویسنده و شیوه‌ی بیان او از این سفر درونی را دوست داشتم، با این که در انتهای کتاب چیز زیادی از مکان‌هایی که او به آن‌ها سفر فیزیکی کرده بود دستگیرم نشد اما، با سفر درونی او همراه شدم و درک کردم و گاه آموختم.
اگر به دنبال یک سفرنامه نرمال هستید، این کتاب گزینه‌ی خوبی برای خوانش نیست، اما اگر دوست دارید در سفری درونی یک انسان، همسفر باشید، خوانش این کتاب را توصیه می‌کنم.
این کتاب توسط نشر اطراف چاپ شده است.
        
                کتاب الغارات، روایتی از نیمه دوم حکومت امیرالمومنین علی (ع) است، دورانی که کمتر روایت شده است، یعنی روزهای بعد از جنگ نهروان.
ابراهیم بن محمد تقفی نویسنده‌ی کتاب، که یکی از علمای دوران غیبت صغراست، نام الغارات را از جهت غارت‌هایی که معاویه و عمّال او در سال‌های بعد از جنگ نهروان به جهت تضعیف حکومت حضرت علی (ع) انجام داده‌اند بر کتاب نهاده و بخش قابل توجهی از کتاب نیز به این موضوع پرداخته است.
سردار دل‌ها در مورد این کتاب گفته است: «این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابی طالب هست، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم، و دفاع می‌کنیم.» 
برای من این کتاب، درک جدیدی از اول مظلوم بودن مولا علی (ع) بود، مردی بزرگ در میان مردمانی سست عنصر و قبیله‌گرا.
ترجمه و تصحیح کتاب که توسط سید محمود زارعی انجام شده روان و خواناست. در پاورقی‌ها هم اطلاعات جانبی در مورد افرادی که ممکن است برای اغلب ما، ناشناس باشند ارائه شده که کمک می‌کند درک عمیق‌تری از وضعیت و شرایط آن زمان و منش مردمان آن دوران به دست آوریم.
توصیه می‌کنم حتما این کتاب را که نشر بیان معنوی منتشر کرده، بخوانید.
        
                کهکشان نیستی، داستانی بر اساس زندگی آیت اللّه سید علی قاضی طباطبایی است. از اشاره‌ای کوچک از کودکی ایشان در فصل اول و از زبان پدر ایشان، آغاز می‌شود، و سپس از سن ۲۷ سالگی که از تبریز عازم نجف اشرف می‌شود تا آخر عمر گهربار ایشان، به صورت پیوسته روایت می‌شود.
محمدهادی اصفهانی، نویسنده‌ی کتاب، در ۷۴ فصل کتاب راوی‌های گوناگونی انتخاب کرده است و زندگی این عالم بزرگ را از دریچه‌ی چشم افراد مختلف از دوستان و شاگردان و مخالفان و گاه خود ایشان روایت می‌کند. فصل آخر نیز ترجمه‌ای از یادداشت‌های یکی از فرزندان ایشان، بر احوالات و سفارش‌ها و دستورالعمل‌هایی از ایشان به شاگردان و ... است که در متن کتاب آورده نشده.
در سفری که در این کتاب با سید علی قاضی آغاز می‌کنیم با شکل گیری مکتب نجف همراه می‌شویم‌ و پرورش نسلی از مردان بزرگ بی‌بدیل دین را نظاره می‌کنیم، افرادی که نام‌هایشان برای ما ناآشنا نیست و زمان بعضی از این بزرگان را نیز درک کرده‌ایم.
کتاب بر اساس تقویم قمری که در آن زمان تقویم مرسوم عراق بوده است سن ایشان را ۸۱ سال ذکر می‌کند که به تقویم شمسی ۷۷ سال است.  دوره‌ای که اگر چه ابتدای آن با پذیرش مکاتب عرفانی در نجف همراه بوده اما در اواخر عمر ایشان، فضای نجف، به صلاحدید مرجعیت وقت، منحصر در فقه جعفری می‌شود و عرصه بر کسانی که در سیر توحیدی قدم گذاشته‌اند از جمله آیت الله قاضی و شاگردانشان بسیار دشوار می‌شود. هرچند پایبندی دقیق و حساس ایشان به به اصول مذهب شیعه زبانزد بود، اما به هر حال بدخواهی حسودان در اواخر عمر ایشان باعث پراکندگی شاگردان ایشان شد.
کتاب برای خوانش افراد آشنا با کتاب‌خوانی، سلیس و روان است، تنها مواردی که شاید خوانش را اندکی دشوار کند، نامه‌هایی است که حاوی دستورالعمل‌ها یا نکات عرفانی است و بزرگان خطاب به یکدیگر یا شاگردان خود نوشته‌اند و نویسنده، ترجمه آن‌ها را در کتاب آورده است. البته این بخش‌ها هم برای افرادی که در حوزه فلسفه و عرفان و علوم دینی دانش و بینش دارند دشوار نیست و برای امثال من، کمی قابل فهم نیست. در هر حال تعداد این فصول کم است و خواندن بی‌فهم کاملشان هم، خالی از لطف نیست. 
نکته‌ی بسیار جالب این کتاب برای من، بی‌تجربگی نویسنده بود، این کتاب در واقع اولین اثر نویسنده است و چنین انسجامی در اولین اثر یک نویسنده، بسیار شگفت انگیز است. با وجود عدم تجربه، کتاب با توجه به مختصات خاص خودش، به بهترین شکل روایت داستانی خود را حفظ کرده و با وجود تعدد راویان، یک دستی خود را از دست نداده است. تصور من این است که در این راه توفیق‌ها امدادهایی به نوبسنده شده است.
از نکات شیرین دیگر کتاب، آیه‌ای است که در ابتدای هر فصل و متناسب با محتوای آن آورده شده است. طرح جلد کتاب، بسیار هنرمندانه و مناسب است و تداعی کننده‌ی مقاماتی که آقای قاضی کسب کرده‌اند. در انتهای کتاب نیز کلیه منابع و ماخذی که نویسنده با استناد به آن‌ها کتاب را نوشته، در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
بعد از خواندن این کتاب، نگاه شما به شهر نجف، وادی السلام، مساجد سهله و کوفه و ... دچار دگرگونی می‌شود. امید که بعد از خوانش این کتاب، توفیق زیارت مجدد همه‌ی این اماکن عظیم الشان را با نگاهی تازه داشته باشیم.
این کتاب شیرین اما پر از حسرت و آب چشم (از درک نکردن دوران این مرد عظیم) را نشر فیض فرزان چاپ کرده است.
        
                بندها، داستانی پیرامون بندهایی است زندگی خانوادگی و خانواده، بر پای انسان‌ها می‌بندد، بندهایی که لازمه‌ی زندگی خانوادگی است. این بند‌ها می‌توانند خوشایند باشند و نشانه‌ای از امنیت و آرامش یا برعکس می‌توانند نشانه‌ای از اسارت و رنج باشند و اغلب، ترکیبی از هر دو.
استارنونه در کتاب بندها، تصمیم گرفته بُعد تلخ این بندها را به تصویر بکشد، احتمالا به خاطر تغییرات فرهنگی ایتالیا، در قرن گذشته و دور شدن فرهنگ این کشور از سنت‌هایی که بنیان آن، احترام به خانواده و ارزش بخشیدن به آن است و رفتن به سوی فرهنگی که آزادی جنسی و بی‌اعتباری خانواده را ارزش می‌داند.
با این همه، حقیقت تلخی، فارغ از اندیشه‌ی دومنیکو استارنونه، وجود دارد. در بسیاری از زندگی‌ها، روابط خانوادگی برای افراد درگیر، به حق یا ناحق، تبدیل به بندهایی می‌شود که جلوی رشد، تعالی مادی و بعضا معنوی می‌شود. اگر فضای نامحسوس القای تفکر ضد خانواده موجود در کتاب را نادیده بگیریم، کتاب با قدرت این واقعیت تلخ را در کامل‌ترین شکل خود به تصویر کشیده است. 
داستان در مورد خانواده‌ای چهار نفره است، زن و شوهر و پسر و دخترشان، اما در سه بخش روایت شده. بخش اول، در غالب نامه‌های زن به شوهرش، بخش دوم روایت مرد از بندهایی که حس می‌کرده و بخش آخر از زاویه دید دختر خانواده روایت می‌شود.
هنر نویسنده اینجاست که در هر بخش خواننده همدلانه با راوی همراه می‌شود و تا حد قابل توجهی به او حق می‌دهد و این نکته است که این کتاب را به اثری با ارزش برای مطالعه و تامل تبدیل می ‌کند.
طرح روی جلد اصلی کتاب، که تصویری از کفشی مردانه در پای مردی است که بندهایش را به هم گره زده بسیار گویای روایتی است که نویسنده در پی بیان آن بوده که با کج سلیقگی در ترجمه تغییر کرده و به تصویری بی‌ربط تبدیل شده. 
برای من این کتاب، کتابی تلخ اما به دلیل چالش‌های انسانی، جذاب بود. کتابی نیست که به هر کسی آن را توصیه کنم. به ویژه افرادی که در روابط خانوادگی خود دچار چالش هستند. شاید بهترین مخاطب برای این کتاب،نویسندگان، روانشناسان و افرادی که از پیچیدگی‌های روابط انسانی لذت می‌برند باشند.
ترجمه کتاب که توسط امیرمهدی حقیقت انجام شده، خوب و روان است.
این کتاب توسط نشر چشمه چاپ شده است.
        
                همیشه شیفته‌ی آموزش از طریق قصه و داستان بودم، چون عمیقا معتقدم علاوه بر لذت درگیرِ داستان شدن، به خاطر ذات همدلی با شخصیت‌های داستان، مفاهیم مورد نظر عمیق‌تر در ذهن و جان خواننده جای می‌گیرد. تقلا از این جنس کتاب‌هاست.
داستان با دیدار دیوید با سغراط (املایش همین است و با سقراط فرق دارد) که راننده‌ی اوبر (نوعی تاکسی اینترنتی) است شروع می‌شود. مقصد بیگ اسکای، شرکتی است که دیوید یک سال و چند ماه گذشته مدیر عامل آن بوده و حالا، به خاطر شرایط سیاسی کشور، دچار بحران مالی شدید شده است و دیوید مضطربانه به دیدار اندی، رئیس هیئت مدیره، موسس و مدیر عامل سابق شرکت می‌رود.
سغراط راننده‌ی اوبر، مثل خیلی راننده تاکسی اینترنتی‌های خودمان، برای کمک خرج در اوبر مشغول است و همزمان که همسر و پدر دو دختر نیز هست دانشجوی مدیریت اجرایی نیز هست. 
دیوید که برخلاف سغراط تنهاست، اول نسبت به مصاحب سغراط با بی‌حوصلگی واکنش نشان می‌دهد اما کم کم به خاطر تنهایی و فشار مشکلات کاری، ارتباط دوستانه‌ای با او پیدا می‌کند.
دیوید در مهلتی کوتاه باید بتواند طرحی برای خروج از بحران به هیئت مدیره بدهد. در فراز و نشیب این مدت کوتاه، او متوجه اشتباهات رویکردش با کارکنانش، به ویژه مدیرانش می‌شود و در کنار آن‌ها در حل این مشکلات رشد می‌کند و رشد می‌دهد. 
مارتی نیومایر، نویسنده‌ی کتاب، در خلال کشاکش این ماجرا، ما را قدم به قدم با دیوید آموزش می‌دهد و ما همراه با دیوید و تیمش، چگونگی حل بحران با نوآوری داشتن را از طریق استراتژی چابک می‌آموزیم.
نیومایر در انتهای کتاب، ضمیمه‌ای با عنوان راهنمای استراتژی چابک آورده و تمام آموزه‌های دیوید و یارانش را به صورت شسته رفته و طبقه بندی شده، جهت ارجاعات آتی برای خواننده آورده است.
داستان تقریبا الگوی سفر قهرمان را دارد، و دیوید قهرمان این سفر است. این الگوی همیشه موفق، اغلب انتخاب بسیار مناسبی برای این سبک کتب است و تقلا هم کاملا در این قالب نشسته است.
داستان خطی پیش می‌رود اما این قضیه از جذابیت و کشش آن کم نکرده است. حداقل من تا جایی که معذورات زندگی اجازه می‌داد یک نفس می‌خواندم. قطعا یک شاهکار ادبی نیست، اما به طرز قابل قبولی از تکنیک‌های نویسندگی و نگارش داستان استفاده شده است و مولفه‌های جذابیت داستان را دارد.
داستان خوش‌خوان با زبانی روان است. ترجمه که توسط سوگل نوروزی طلب انجام شده، کاملا خوب و بدون ابهام است.
اگر در فضای کسب و کار فعال هستید،  یا رهبری تیمی را بر عهده دارید یا احتمالا خواهید داشت یا اگر قصد دارید آموزش را با داستان ترکیب کنید و داستان‌هایی از این قبیل بنویسید به نظر من این کتاب یک گزینه‌‌ی جذاب و مفید برای شما خواهد بود.
این کتاب جذاب و دوست داشتنی را نشر آرایاناقلم چاپ و منتشر کرده است.
        
                در دهه نود شمسی به صورت جدی در مورد ماهیت و چیستی عشق مطالعه می‌کردم. میان جست‌وجوهایم، به کتاب قصه عشق (نگرشی تازه به روابط زن و مرد) برخوردم، اما به خاطر زیر عنوانش (نگرشی تازه ...) از فهرست منابع مطالعه‌ام خط خورد. این موضوع جذابیتی برایم نداشت.
چند پیش، با جمعی از دوستان نو-نویسنده، مشغول جمع‌خوانی کتاب حرکت در مه محمدحسن شهسواری را آغاز کردیم. در میانه‌ی کتاب شهسواری در بخش داستان عشق، ارجاع جدی به این کتاب داده و مدعی شد که در صورت نخواندن این کتاب، کل فصل مربوطه را نمی‌فهمیم. در نتیجه کتاب را تهیه و مطالعه آن را شروع کردم.
کتاب، من را شگفت زده کرد. اساس و پایه کتاب، بر اهمیت «قصه» در ارتباط زن و مرد بود، و برای من، چه چیزی جذاب‌تر از قصه و داستان؟
کتاب شامل سه بخش است. بخش اول، نظریه نویسنده مبتنی بر قصه پایه بودن عشق شرح داده می‌شود و به چند سوال کلیدی پاسخ می‌دهد: چرا ما جذب بعضی افراد می‌شویم و جذب بقیه نمی‌شویم؟ و چرا بعضی افراد برای دیگران جذاب هستند اما برای ما حتی بعضا نفرت انگیزند؟ و از همه چالشی‌تر این که چرا علی رغم رنج کشیدند از افرادی با رفتارهای مشابه، اغلب باز جذب افراد مشابه می‌شویم، گویی طلسم شده‌ایم؟
بخش اول به این سوالات پاسخ می‌دهد و به نظر من، اگر کسی حتی فقط همین بخش را هم بخواند، به آنچه رابرت استرن‌برگ نویسنده‌ی کتاب، در تلاش برای بیانش بوده می‌رسد و به نگرشی جدید در ارتباطش، نه فقط با جنس مخالف، که با کلیه ارتباطات اجتماعی‌اش می‌رسد.
بخش دوم کتاب - که احتمالا مد نظر شهسواری بوده است - با بیست و پنج قصه عشق، که استرن‌برگ از مصاحبه‌هایی که در طول دوران کار و تحقیقاتش انجام داده، استخراج کرده، روبرو می‌شویم. استرن‌برگ این بیست و پنج قصه را در پنج دسته، از لحاظ نگرش کلی دسته بندی کرده است. و برای هر دسته توضیحی مختصر داده و سپس برای هر قصه، نخست توصیفی مختصر و سپس چک لیستی برای تشخیص این نوع قصه ارائه کرده. در ادامه دو مثال را در قالب قصه‌ای کوتاه آورده و پس از آن شیوه تفکر و رفتار افراد درگیر این نوع قصه، نقش‌های متمم قصه و نقاط قوت و ضعف آن قصه را بیان کرده است. 
شما هم مثل من وقتی این بیست و پنج قصه را خواندید حس کنید شاید موارد دیگری هم باشند. استرن‌برگ هم این فکر را تایید می‌کند و معتقد است که تمام قصه‌های عشق به این بیست و پنج قصه خلاصه نمی‌شوند و او و همکارانش فقط موارد زیاد تکرار شده را به نوعی دسته بندی کرده‌اند. اما احتمالا به این قصه‌ها یا ترکیب آنها نزدیک باشند یا چنان نادر باشند که عمومیت نداشته‌اند.
در نهایت در فصل آخر نویسنده به مسائل ضمنی می‌پردازد، موضوعاتی چون چگونگی تشخیص و در صورت تمایل، تغییر قصه خود و مسائلی از این دست.
در نهایت، اگر چه خوانش بخش دوم کتاب، یعنی بیست و پنج قصه برای من هم رنج بود هم لذت، از خواندن این کتاب خوشحالم. به ویژه بخش اول که نوعی نگرش تازه برای من در ارتباطم با افراد مختلف (فارغ از جنسیت و هر نوع رابطه‌ای) ایجاد کرد.
اگر داستان/رمان نویس هستند، یا اگر همیشه برای شما سوال است که چرا در روابطتان، چه روابط عاشقانه، چه دوستانه، چه خانوادگی، چه حتی حرفه‌ای و اجتماعی با افراد خاصی هماهنگ و با بقیه در تعارض یا ناهماهنگی هستید، این کتاب احتمالا کمک زیادی به شما کند.
این کتاب توسط ناشران مختلف و با ترجمه‌های متفاوت در ایران به چاپ رسیده است. من ترجمه‌ی علی‌اصغر بهرامی از نشر جوانه‌ رشد را تهیه و مطالعه کردم که ترجمه‌ی قابل قبول و فهمی بود.
        
                داستان کتاب عقرب‌های کشتی بمبک در دی ماه سال ۱۳۵۷ در آبادان رخ می‌دهد. خلیل و چند دوستش نوجوانانی هستند که در قبرستان شهر، به سنگ شوری مشغول‌اند و از این راه کسب درآمد می‌کنند. این بچه‌ها گروهی به نام عقرب‌های کشتی بمبک تشکیل دادند و کودکی از دست رفته‌شان را در فشار فقر، در کشتی کوچک به گل نشسته‌ و رها شده‌ای که اموال باارزشش توسط دزدان ربوده شده می‌گذرانند.
در هیاهوی انقلاب و درگیری بین مردم و نیروهای نظامی شاه، گروه عقرب صندوقی دفن شده در قبرستان پیدا می‌کنند که سر آغار ماجراها و مشکلات جدی برای آن‌ها می‌شود.
فرهاد حسن‌زاده راوی اول شخص از زبان خلیل را برای داستان خود انتخاب کرده که البته برای خواننده نوجوان اغلب جذابیت دارد. با وجود لهجه‌ و استفاده از کلمات آبادانی، متن روان و قابل فهم است، پانویس‌ها هم در درک کلمات نامانوس کمک می‌کنند.
راوی بارها نویسنده و خواننده را مخاطب قرار می‌دهد و توضیحاتی را که در بدنه داستان نیست ارائه می‌کند که اگرچه ممکن است با اصول داستان نویسی مدرن سازگار نباشد اما برای خواننده نوجوان خالی از لطف نیست.
به نظر حسن‌زاده به خوبی توانسته سادگی فکر و اعمال و تهور یک نوجوان ترک تحصیل کرده و فقیر را نشان دهد. رفتار شخصیت‌ها با توجه به سن و شرایط زیست‌شان باور پذیر است. هرچند که برعکس رفتار بزرگ‌ترهای داستان چندان واقع گرایانه نیست اما به هر حال با رمان نوجوان روبرو هستیم و در جهان فکری یک نوجوان کم سن، چنین چیزی پذیرفتنی است و حتی چه بسا نگاه و تفسیر آن ها از اعمال بزرگتر‌ها چنین نیز باشد.
در مجموع کتابی خوش‌خوان با داستانی با ضربآهنگ خوب و کشش لازم برای یک نفس خواندن است و روحیه‌ی ماحراجویانه‌ی نوجوانی را هم به خوبی ارضا می‌کند.
این کتاب توسط نشر افق چاپ شده است.

        
                وقتی خواستم در مورد کسب و کار اطلاعات کسب کنم، به من توصیه شد با کتاب راه اندازی کسب و کار نوشته‌ی بیل اولت شروع کنم.
این کتاب در ۲۴ گام، راه اندازی کسب و کاری با ایده‌ای نوآورانه را قدم به قدم جلو می‌برد. یعنی اگر کسب و کار مد نظر شما ایده‌ای نو که بلندپروازانه و پر ریسک است ندارد، احتمالا کتاب کمک زیادی به شما نخواهد کرد. اگر کسب و کار مد نظر شما، کسب و کارهای کوچک یا حتی خانوادگی که صرفا جهت استقلال مالی و ارائه محصول یا خدماتی که احتمالا از قبل مشابه آن بوده و با بازار هدفی محدود است، این کتاب راهنمای مناسبی نیست.
کتاب با مقدمه‌ای در مورد مفهوم کارآفرینی، نوآوری و کسب و کار شروع می‌شود و پس از دسته‌بندی ۲۴ گام در شش گروه که ترتیب ارائه آنها لزوما پیوسته نیست، با گام اول شروع می‌شود.
هر فصل یا گام با تصویر کارتونی و کمابیش طنزی که محتوای آن گام را به تصویر می‌کشد شروع می‌شود.  اهداف گام مشخص می‌شود و  پس از مقدمه‌ای کوتاه در مورد گام پیش‌رو توضیحات و پس از آن مثال‌هایی واقعی از دنیای کسب و کار ارائه می‌شود. 
بعد از گام ۲۴ ام نیز جمع بندی کلی و سپس واژه‌نامه‌ی کتاب ارائه شده است.
آریاناقلم ناشر کتاب، پانویس‌های هر فصل که عموما نام انگلیسی شرکت‌ها یا اشخاص و ... در انتهای کتاب به تفکیک هر بخش و گام آورده است.
با وجود مثال‌ها و تصاویر و نمودارها، کتاب برای فردی مثل من که کاملا دور از فضای کسب و کار و اقتصاد است، کمی سخت خوان و خشک بود و درک بعضی مباحث دشوار. 
شاید این کتاب گزینه‌ی خوبی برای افرادی در حد من دور و ناآشنا نباشد و پیش مطالعه‌هایی برای درک بیشتر فضا نیاز باشد. اما حدس می‌زنم برای افرادی که آشنایی مختصری با حوزه‌های مربوطه داشته باشند که کتاب گام به گام راهگشا باشد.
        
                احمد دهقان در سفر به گرای ۲۷۰ درجه داستان پسری دبیرستانی به نام ناصر را روایت می کند که پس از تجربه‌ی دوره‌ای حضور در جبهه، در تلاش حضور مجدد با مخالفت پدرش روبرو می‌شود، پس از فراز و نشیبی نه چندان سخت اما از نظر تعداد سطور کتاب طولانی، موفق به حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی و پیوستن به گروهی از دوستانش که قبلا هم با آنها همراه بوده می‌شود و راهی عملیات کربلای ۵ می‌شود.
روایت پس از آن روایت حضور ناصر در جبهه و عملیات ها و رفاقت ها و اشک و لبخندهاست.
داستان از زبان ناصر روایت می شود، بخش اول کتاب، تا قبل از حضور ناصر در جبهه برای من کمی حوصله سربر و کشدار بود. اما پس از آن روایت ریتم منطقی و متناسب با شرایط پیدا می‌کند. داستان بسیار واقعی و بدون روتوش است. تلخی ها را با همان شدتی نشان می‌دهد که بوده‌اند. شاید این همان نکته متمایز کننده این کتاب است. 
زبان کتاب عموما روان است، اما گاهی شاعرانه می‌شود و گاه کلماتی یا عباراتی خارج از عرف یک پسر نوجوان در آن دوران است که کمی در ذوق می‌زند.
در بخش اول کتاب سوالاتی پیرامون اهمیت حضور ناصر در جبهه شکل می‌گیرد که به نظر من، تا انتهای کتاب هم پاسخ منطقی به آن داده نشد. هرچند که عده‌ای از همراهان حلقه کتاب مبنا که این کتاب را با آن ها هم خوانی می‌کردم نظراتی داشتند و برایشان منطقی بود، اما من را قانع نکرد و این را از بزرگترین ضعف‌های منطقی پیرنگ کتاب می‌دانم. 
در بخش حضور ناصر در جبهه جزئیات فراوانی از زندگی قبل از عملیات و چگونگی عملیات‌ها محاصره ها و ... ذکر شده که برای نسل ناآشنا به جنگ بسیار قابل توجه است. 
کتاب در مجموع کتابی خواندنی و دور از کلیشه‌های غالب آثار دفاع مقدس است و اگر اندکی در بخش‌های ابتدای صبوری کنید به قسمت‌های تلخ اما خواندنی کتاب هم خواهید رسید.
این کتاب که به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده، نخستین بار در سال ۱۳۷۵ توسط نشر صریر و چاپ‌های اخیر آن توسط نشر نیستان انجام شده است.
        

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            عنوان کتاب مجذوبم می‌کند : و کسی نمی‌داند در کدام سرزمین می‌میرد. از عنوان فکر می‌کنم مجموعه جستاری در باب سوگواری، -یعنی تجسم غم و اندوه که تنها احساسات اصیلْ مانده‌یِ بشری است- که مشتاق خواندنش هستم‌. اما خیلی زود و با خواندن زیر عنوان  کتاب متوجه می‌شوم با سفرنامه روبرو هستم. پشت کتاب اما هشدار می‌دهد که این یک سفرنامه به شکل مرسوم سفرنامه‌ها نیست.  خیلی زود، وقتی خوانش کتاب را شروع می‌کنم می‌فهمم با کتابی روبرو هستم که هم سفرنامه است و هم سوگواره.
مهزاد الیاس بختیاری در این کتاب سفرهای فیزیکی به داخل و خارج از ایران دارد، به مکان‌هایی نه لزوما ناشناش و خاص، و اغلب با شیوه‌های هیچ‌هایکی، اما سفری که او روایاتش می‌کند، بیشتر سفری در درون خودش است. او در سرزمین‌ها دور و نزدیک دنبال خودش و معنایی برای زیستن می‌گردد.
اگر لگدهایی که نویسنده گهگاه به ایران و ایرانی بودن خودش می‌زند را ندید بگیریم این سفر درونی، جنبه‌هایی هم خاص هم عام دارد. خیلی از این این درگیری‌های فلسفی را تجربه کردیم و بعضی موارد نیز له خاطر شرایط خاص زندگی هر انسان ممکن است جدید یا تجربه شده باشد.
من کتاب را، لحن نویسنده و شیوه‌ی بیان او از این سفر درونی را دوست داشتم، با این که در انتهای کتاب چیز زیادی از مکان‌هایی که او به آن‌ها سفر فیزیکی کرده بود دستگیرم نشد اما، با سفر درونی او همراه شدم و درک کردم و گاه آموختم.
اگر به دنبال یک سفرنامه نرمال هستید، این کتاب گزینه‌ی خوبی برای خوانش نیست، اما اگر دوست دارید در سفری درونی یک انسان، همسفر باشید، خوانش این کتاب را توصیه می‌کنم.
این کتاب توسط نشر اطراف چاپ شده است.
          
            کتاب الغارات، روایتی از نیمه دوم حکومت امیرالمومنین علی (ع) است، دورانی که کمتر روایت شده است، یعنی روزهای بعد از جنگ نهروان.
ابراهیم بن محمد تقفی نویسنده‌ی کتاب، که یکی از علمای دوران غیبت صغراست، نام الغارات را از جهت غارت‌هایی که معاویه و عمّال او در سال‌های بعد از جنگ نهروان به جهت تضعیف حکومت حضرت علی (ع) انجام داده‌اند بر کتاب نهاده و بخش قابل توجهی از کتاب نیز به این موضوع پرداخته است.
سردار دل‌ها در مورد این کتاب گفته است: «این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابی طالب هست، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم، و دفاع می‌کنیم.» 
برای من این کتاب، درک جدیدی از اول مظلوم بودن مولا علی (ع) بود، مردی بزرگ در میان مردمانی سست عنصر و قبیله‌گرا.
ترجمه و تصحیح کتاب که توسط سید محمود زارعی انجام شده روان و خواناست. در پاورقی‌ها هم اطلاعات جانبی در مورد افرادی که ممکن است برای اغلب ما، ناشناس باشند ارائه شده که کمک می‌کند درک عمیق‌تری از وضعیت و شرایط آن زمان و منش مردمان آن دوران به دست آوریم.
توصیه می‌کنم حتما این کتاب را که نشر بیان معنوی منتشر کرده، بخوانید.
          
            کهکشان نیستی، داستانی بر اساس زندگی آیت اللّه سید علی قاضی طباطبایی است. از اشاره‌ای کوچک از کودکی ایشان در فصل اول و از زبان پدر ایشان، آغاز می‌شود، و سپس از سن ۲۷ سالگی که از تبریز عازم نجف اشرف می‌شود تا آخر عمر گهربار ایشان، به صورت پیوسته روایت می‌شود.
محمدهادی اصفهانی، نویسنده‌ی کتاب، در ۷۴ فصل کتاب راوی‌های گوناگونی انتخاب کرده است و زندگی این عالم بزرگ را از دریچه‌ی چشم افراد مختلف از دوستان و شاگردان و مخالفان و گاه خود ایشان روایت می‌کند. فصل آخر نیز ترجمه‌ای از یادداشت‌های یکی از فرزندان ایشان، بر احوالات و سفارش‌ها و دستورالعمل‌هایی از ایشان به شاگردان و ... است که در متن کتاب آورده نشده.
در سفری که در این کتاب با سید علی قاضی آغاز می‌کنیم با شکل گیری مکتب نجف همراه می‌شویم‌ و پرورش نسلی از مردان بزرگ بی‌بدیل دین را نظاره می‌کنیم، افرادی که نام‌هایشان برای ما ناآشنا نیست و زمان بعضی از این بزرگان را نیز درک کرده‌ایم.
کتاب بر اساس تقویم قمری که در آن زمان تقویم مرسوم عراق بوده است سن ایشان را ۸۱ سال ذکر می‌کند که به تقویم شمسی ۷۷ سال است.  دوره‌ای که اگر چه ابتدای آن با پذیرش مکاتب عرفانی در نجف همراه بوده اما در اواخر عمر ایشان، فضای نجف، به صلاحدید مرجعیت وقت، منحصر در فقه جعفری می‌شود و عرصه بر کسانی که در سیر توحیدی قدم گذاشته‌اند از جمله آیت الله قاضی و شاگردانشان بسیار دشوار می‌شود. هرچند پایبندی دقیق و حساس ایشان به به اصول مذهب شیعه زبانزد بود، اما به هر حال بدخواهی حسودان در اواخر عمر ایشان باعث پراکندگی شاگردان ایشان شد.
کتاب برای خوانش افراد آشنا با کتاب‌خوانی، سلیس و روان است، تنها مواردی که شاید خوانش را اندکی دشوار کند، نامه‌هایی است که حاوی دستورالعمل‌ها یا نکات عرفانی است و بزرگان خطاب به یکدیگر یا شاگردان خود نوشته‌اند و نویسنده، ترجمه آن‌ها را در کتاب آورده است. البته این بخش‌ها هم برای افرادی که در حوزه فلسفه و عرفان و علوم دینی دانش و بینش دارند دشوار نیست و برای امثال من، کمی قابل فهم نیست. در هر حال تعداد این فصول کم است و خواندن بی‌فهم کاملشان هم، خالی از لطف نیست. 
نکته‌ی بسیار جالب این کتاب برای من، بی‌تجربگی نویسنده بود، این کتاب در واقع اولین اثر نویسنده است و چنین انسجامی در اولین اثر یک نویسنده، بسیار شگفت انگیز است. با وجود عدم تجربه، کتاب با توجه به مختصات خاص خودش، به بهترین شکل روایت داستانی خود را حفظ کرده و با وجود تعدد راویان، یک دستی خود را از دست نداده است. تصور من این است که در این راه توفیق‌ها امدادهایی به نوبسنده شده است.
از نکات شیرین دیگر کتاب، آیه‌ای است که در ابتدای هر فصل و متناسب با محتوای آن آورده شده است. طرح جلد کتاب، بسیار هنرمندانه و مناسب است و تداعی کننده‌ی مقاماتی که آقای قاضی کسب کرده‌اند. در انتهای کتاب نیز کلیه منابع و ماخذی که نویسنده با استناد به آن‌ها کتاب را نوشته، در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
بعد از خواندن این کتاب، نگاه شما به شهر نجف، وادی السلام، مساجد سهله و کوفه و ... دچار دگرگونی می‌شود. امید که بعد از خوانش این کتاب، توفیق زیارت مجدد همه‌ی این اماکن عظیم الشان را با نگاهی تازه داشته باشیم.
این کتاب شیرین اما پر از حسرت و آب چشم (از درک نکردن دوران این مرد عظیم) را نشر فیض فرزان چاپ کرده است.
          
            بندها، داستانی پیرامون بندهایی است زندگی خانوادگی و خانواده، بر پای انسان‌ها می‌بندد، بندهایی که لازمه‌ی زندگی خانوادگی است. این بند‌ها می‌توانند خوشایند باشند و نشانه‌ای از امنیت و آرامش یا برعکس می‌توانند نشانه‌ای از اسارت و رنج باشند و اغلب، ترکیبی از هر دو.
استارنونه در کتاب بندها، تصمیم گرفته بُعد تلخ این بندها را به تصویر بکشد، احتمالا به خاطر تغییرات فرهنگی ایتالیا، در قرن گذشته و دور شدن فرهنگ این کشور از سنت‌هایی که بنیان آن، احترام به خانواده و ارزش بخشیدن به آن است و رفتن به سوی فرهنگی که آزادی جنسی و بی‌اعتباری خانواده را ارزش می‌داند.
با این همه، حقیقت تلخی، فارغ از اندیشه‌ی دومنیکو استارنونه، وجود دارد. در بسیاری از زندگی‌ها، روابط خانوادگی برای افراد درگیر، به حق یا ناحق، تبدیل به بندهایی می‌شود که جلوی رشد، تعالی مادی و بعضا معنوی می‌شود. اگر فضای نامحسوس القای تفکر ضد خانواده موجود در کتاب را نادیده بگیریم، کتاب با قدرت این واقعیت تلخ را در کامل‌ترین شکل خود به تصویر کشیده است. 
داستان در مورد خانواده‌ای چهار نفره است، زن و شوهر و پسر و دخترشان، اما در سه بخش روایت شده. بخش اول، در غالب نامه‌های زن به شوهرش، بخش دوم روایت مرد از بندهایی که حس می‌کرده و بخش آخر از زاویه دید دختر خانواده روایت می‌شود.
هنر نویسنده اینجاست که در هر بخش خواننده همدلانه با راوی همراه می‌شود و تا حد قابل توجهی به او حق می‌دهد و این نکته است که این کتاب را به اثری با ارزش برای مطالعه و تامل تبدیل می ‌کند.
طرح روی جلد اصلی کتاب، که تصویری از کفشی مردانه در پای مردی است که بندهایش را به هم گره زده بسیار گویای روایتی است که نویسنده در پی بیان آن بوده که با کج سلیقگی در ترجمه تغییر کرده و به تصویری بی‌ربط تبدیل شده. 
برای من این کتاب، کتابی تلخ اما به دلیل چالش‌های انسانی، جذاب بود. کتابی نیست که به هر کسی آن را توصیه کنم. به ویژه افرادی که در روابط خانوادگی خود دچار چالش هستند. شاید بهترین مخاطب برای این کتاب،نویسندگان، روانشناسان و افرادی که از پیچیدگی‌های روابط انسانی لذت می‌برند باشند.
ترجمه کتاب که توسط امیرمهدی حقیقت انجام شده، خوب و روان است.
این کتاب توسط نشر چشمه چاپ شده است.
          
            همیشه شیفته‌ی آموزش از طریق قصه و داستان بودم، چون عمیقا معتقدم علاوه بر لذت درگیرِ داستان شدن، به خاطر ذات همدلی با شخصیت‌های داستان، مفاهیم مورد نظر عمیق‌تر در ذهن و جان خواننده جای می‌گیرد. تقلا از این جنس کتاب‌هاست.
داستان با دیدار دیوید با سغراط (املایش همین است و با سقراط فرق دارد) که راننده‌ی اوبر (نوعی تاکسی اینترنتی) است شروع می‌شود. مقصد بیگ اسکای، شرکتی است که دیوید یک سال و چند ماه گذشته مدیر عامل آن بوده و حالا، به خاطر شرایط سیاسی کشور، دچار بحران مالی شدید شده است و دیوید مضطربانه به دیدار اندی، رئیس هیئت مدیره، موسس و مدیر عامل سابق شرکت می‌رود.
سغراط راننده‌ی اوبر، مثل خیلی راننده تاکسی اینترنتی‌های خودمان، برای کمک خرج در اوبر مشغول است و همزمان که همسر و پدر دو دختر نیز هست دانشجوی مدیریت اجرایی نیز هست. 
دیوید که برخلاف سغراط تنهاست، اول نسبت به مصاحب سغراط با بی‌حوصلگی واکنش نشان می‌دهد اما کم کم به خاطر تنهایی و فشار مشکلات کاری، ارتباط دوستانه‌ای با او پیدا می‌کند.
دیوید در مهلتی کوتاه باید بتواند طرحی برای خروج از بحران به هیئت مدیره بدهد. در فراز و نشیب این مدت کوتاه، او متوجه اشتباهات رویکردش با کارکنانش، به ویژه مدیرانش می‌شود و در کنار آن‌ها در حل این مشکلات رشد می‌کند و رشد می‌دهد. 
مارتی نیومایر، نویسنده‌ی کتاب، در خلال کشاکش این ماجرا، ما را قدم به قدم با دیوید آموزش می‌دهد و ما همراه با دیوید و تیمش، چگونگی حل بحران با نوآوری داشتن را از طریق استراتژی چابک می‌آموزیم.
نیومایر در انتهای کتاب، ضمیمه‌ای با عنوان راهنمای استراتژی چابک آورده و تمام آموزه‌های دیوید و یارانش را به صورت شسته رفته و طبقه بندی شده، جهت ارجاعات آتی برای خواننده آورده است.
داستان تقریبا الگوی سفر قهرمان را دارد، و دیوید قهرمان این سفر است. این الگوی همیشه موفق، اغلب انتخاب بسیار مناسبی برای این سبک کتب است و تقلا هم کاملا در این قالب نشسته است.
داستان خطی پیش می‌رود اما این قضیه از جذابیت و کشش آن کم نکرده است. حداقل من تا جایی که معذورات زندگی اجازه می‌داد یک نفس می‌خواندم. قطعا یک شاهکار ادبی نیست، اما به طرز قابل قبولی از تکنیک‌های نویسندگی و نگارش داستان استفاده شده است و مولفه‌های جذابیت داستان را دارد.
داستان خوش‌خوان با زبانی روان است. ترجمه که توسط سوگل نوروزی طلب انجام شده، کاملا خوب و بدون ابهام است.
اگر در فضای کسب و کار فعال هستید،  یا رهبری تیمی را بر عهده دارید یا احتمالا خواهید داشت یا اگر قصد دارید آموزش را با داستان ترکیب کنید و داستان‌هایی از این قبیل بنویسید به نظر من این کتاب یک گزینه‌‌ی جذاب و مفید برای شما خواهد بود.
این کتاب جذاب و دوست داشتنی را نشر آرایاناقلم چاپ و منتشر کرده است.