چند وقت پیش در دفتر مدیرم، چشمم به کتابی افتاد که در طبقه پایین قفسه کتابخانهاش پنهان شده بود؛ عنوانش توجهم را جلب کرد: *تلخ و شیرین* (ترجمهای از *Bittersweet*). همین ترکیب متضاد اما آشنا، مرا به خودش کشاند. کنجکاو شدم، کتاب را برداشتم و در فرصت کوتاهی، نگاهی به فهرست انداختم. همانجا فهمیدم که این کتاب چیزی بیش از یک عنوان جالب است و باید آن را کامل بخوانم. در اولین فرصت آن را تهیه کردم و مطالعهاش را آغاز کردم.
*تلخ و شیرین* کتابی است در ستایش احساسات آمیخته از اندوه، لطافت، غم و زیبایی. سوزان کین، نویسندهای که پیشتر با کتاب پرفروش *سکوت* دربارهی قدرت درونگرایی شناخته شده بود، اینبار به سراغ جنبهای از احساسات انسانی رفته که اغلب نادیده گرفته میشود یا حتی سرکوب میشود: حالتهای درونی ظریف، ملایم و گاهی غمگین که نه افسردگیاند، نه شادی، بلکه چیزی در میانه، چیزی عمیقتر و انسانیتر.
این کتاب برای آنهایی است که در سکوت درونی خود، در لحظههای اندوهآلود، یا هنگام گوش دادن به موسیقیای که دل را میلرزاند، چیزی مقدس، شاعرانه یا حتی خلاقانه احساس میکنند اما واژهای برایش نمییابند. همچنین میتواند برای افرادی که همیشه در جستوجوی معنا، هنر، یا تجربههای اصیل هستند، دریچهای تازه بگشاید. *تلخ و شیرین* بهویژه برای کسانی توصیه میشود که خود را بهسادگی در چهارچوبهای کلیشهای شادی نمیبینند و به دنبال درک عمیقتری از احساسات پیچیده خود هستند.
برای من، این کتاب پاسخ یک سوال مهم را روشن کرد: حالتی که سالها در من میگذشت، حالتی که نمیدانستم چیست و گاه آن را با افسردگی اشتباه میگرفتم، در واقع نوعی احساس انسانی و رایج است—احساسی که غرب مدرن آن را ناسالم تلقی میکند اما در واقع سرچشمهی هنر، خلاقیت، و درک زیباییهای پنهان است. دانستن این موضوع برایم آرامشبخش بود؛ اینکه در این احساس تنها نیستم و اینکه این تجربه نه تنها مشکلی ندارد، بلکه گنجی درونی است. خواندن *تلخ و شیرین* برایم تجربهای پربار و شفابخش بود.