بفرمایید بهشت، مجموعه یادداشتهای مادریست با چهار فرزند.
نویسنده به این مهم رسیده که ما هم در کنار بچهها رشد میکنیم؛ و با هر کدامشان، ابعاد جدیدی از زندگی را تجربه میکنیم. او دائما پل میزند. میان گذشته و حال؛ میان داستانها و کارتونها و زندگی؛ میان شخصیتها و... اینطور بگویم: چشمش در همه جا میچرخد و هرجا که چیزی باشد برای آموختن و به کار بستن در زندگی مادرانهاش، شکار میکند. خواه آن چیز را در خانهٔ خاله جانش پیدا کند و یا در کارتون بارباپاپا.
محتوای کتاب هم در حد خود ارزشمند و جذاب بود.
نقاط ضعف کتاب:
من در نسخه الکترونیک، نامی از ویراستار ندیدم. به نظر نمیرسد این کتاب ویرایش شده باشد. چرا که مبتدی ترین اصول نگارشی از جمله کاربرد صحیح زبان معیار و محاوره در آن رعایت نشده بود.
تنها نامی که میتوانم بر روی یادداشتهای این کتاب بگذارم، همان ۰«یادداشت٫» است. نویسنده توان خوبی در نوشتن دارد اما عدم رعایت ساختار و عدم رعایت قالب نوشتاری، نوشته هایش را چندین درجه پایین تر میکشد از آن که میتواند باشد. تصور کنید جستار زیبایی را میخوانید. قلم جذاب است و توصیف ها به اندازه و سر جایشان. نویسنده حسش را به خوبی به شما منتقل میکند و بعد، به جای اینکه از تغییرات خودش بگوید (از اینکه این اتفاق کوچک یا بزرگ، چه نگرش و بینش جدیدی به او داده و او چطور این یافته ارزشمند را در زندگی به کار بسته) ، بنشیند روی منبر خطابه. و بعد ببینید که به جای آنکه در حال خواندن یک جستار قوی باشید که تصورش را داشتید، دو صفحه است که دارید توصیههای مستقیم نویسنده را میخوانید. و این از نظر من یعنی ذبح جستار (اگر نگوییم ذبح هنر).
بزرگترین نقطه قوت این کتاب هم برای من همان موضوع کتاب است. نوشتن از تجربیات مادری به زبان غیر آکادمیک (و حتی آکادمیک)، فارغ از اینکه محتوا چه باشد و یا ساختار چقدر حرفهای باشد، به خودی خود میتواند مثبت باشد و حرکتی رو به جلو.