بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دنیای قشنگ نو

دنیای قشنگ نو

دنیای قشنگ نو

آلدوس هاکسلی و 2 نفر دیگر
3.9
75 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

127

خواهم خواند

109

«دنیای قشنگ نو» نمایان ترین اثر هاکسلی است. بعضی از منتقدان طنز این کتاب را بیش از حد تلخ و تند می دانند. پرخاش توفنده ای که هاکسلی به صنعت گرایی دیوانه وار انسان امروز می کند، در عین حال هم امید او را به بشر و هم نومیدی او را از بشر نشان می دهد. به یک اعتبار در تحلیل آخر، این کتاب را باید خوش بینانه دانست زیرا با وجود تهدید همه جانبه ای که حیات بشر را احاطه کرده است، هاکسلی به بقای او اعتقاد دارد. از طرف دیگر شاید بتوان گفت که هاکسلی «امروز» را هجو می کند نه آینده را. ناکجاآباد فردای او همین خراب آباد امروز ماست. «دنیای قشنگ نو» از اعقاب جمهوریت افلاطون است و به گفته یکی از ناقدان، هاکسلی اتوپیا را از آن جهت علم می کند که دیگر هرگز علم نشود. آخرین سخنش این است که امکان زیستن هست ولی این گونه زیستن زندگانی نیست.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

باغ مخفی

1402/09/03

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به دنیای قشنگ نو

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به دنیای قشنگ نو

            دنیای قشنگ نو
A Brave New World

1)
"دنیای قشنگ نو" (A Brave New World) یک داستان بلند آینده‌پژوهانه و پادآرمانشهری است که در سال 1932 میلادی توسط نویسنده‌ی انگلیسی "آلدوس هاکسلی" (Aldous Huxley) نوشته‌شده است. "هاکسلی" در سال 1958 کتابی غیرداستانی با نام "بازبینی دنیای قشنگ نو" (Brave New World Revisited) نگاشت و در آن متذکر شد که دنیا با سرعت بیشتری ازآنچه او پیش‌بینی می‌کرده به سمت وضعیت "دنیای قشنگ نو" در حال پیشروی است. 
"دنیای قشنگ نو" نه پیش‌بینی کننده شبه فاشیسم داستان "1984" است و نه شبه آنارشیسم "فارنهایت 451"، بلکه آینده‌نگری واقعی‌تری است از امتداد جهانی بدون هیتلر و استالین. جهانی که در آن خط سیر دنیا با سیاست‌گذاری‌های نظام سرمایه‌داری پیش رفته و عامل نهایی خطر در سال 632 بعد از فورد (ظاهراً معادل با سال 2540 میلادی، سال فوردی مبدأ تاریخی مجعول کتاب است) دیگر ترس‌های ما نیست بلکه "آنچه دوست داریم ما را نابود می‌کند".

2)
خانواده‌ی انگلیسی‌تبار "هاکسلی" جد اندر جد همه زیست‌شناس و فیزیولوژیست بودند، اما "آلدوس" در این میان ادیب از کار در آمد، البته ادیبی که آثارش به تبعیت از سنت خانوادگی چاشنی زیست‌شناسی و ژنتیک داشت. او در سال 1949 نامه‌ای به شاگرد قدیمی درس زبان فرانسه خود نوشت. شاگردی که نامش "اریک آرتور بلیر" یا به شکل مستعار"جرج اُورول" (George Orwell) بود. در آن نامه که چند ماه پس از انتشار کتاب "1984" فرستاده‌شده، آلدوس برای آن شاگرد قدیمی شرح داد که احتمال وقوع "دنیای قشنگ نو" بسیار بیشتر از "1984" است.  

3)
مرحوم دکتر "صادق طباطبائی"، خواهرزاده‌ی امام موسی صدر و برادرزن حاج احمد خمینی، هنوز هم از چهره‌های مبهم تاریخ ایران معاصر است. او در پاریس و در پرواز انقلاب کنار امام بود. در دولت موقت مهندس بازرگان معاون سیاسی وزیر کشور و برگزارکننده رفراندوم جمهوری اسلامی و پس‌ازآن معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت شد. در اولین انتخابات ریاست جمهوری هم کاندیدا شد اما سرنوشتش شبیه به سایر کاندیداهای آن انتخابات  به انزوای سیاسی انجامید. جوان‌ترها او را صرفاً در این حد می‌شناسند که در انتخابات جنجالی سال 1388 از محسن رضایی حمایت کرد و بعد هم مصاحبه‌ای جنجالی با بخش فارسی شبکه بی‌بی‌سی داشت.
"صادق طباطبائی" که تحصیل‌کرده‌ی علوم زیستی و دارای کرسی استادی در دانشگاه بوخوم آلمان بود، قطعاً به‌اندازه‌ی کافی با دستاوردهای علمی خاندان هاکسلی آشنایی داشته است. اما از آن جالب‌تر این‌که با "دنیای قشنگ نو" آلدوس هم آشنا بود.
در میان کتاب‌هایی که او از "نیل پستمن" (Neil Postman) آمریکایی ترجمه کرده و در انتشارات اطلاعات به چاپ رسانده، کتابی است به نام "زندگی در عیش، مردن در خوشی" که در آن "نیل پستمن" به شکل جالبی اثبات می‌کند ترس ما از "1984" آن‌قدر شدید بود که ندانستیم ناخودآگاه و به‌تدریج داریم به دام "دنیای قشنگ نوی" هاکسلی می‌افتیم. به اعتقاد "پستمن" آینده‌ی نظام آمریکایی و درنتیجه، نظام جهانی نوین، همان "دنیای قشنگ نوی" آلدوس هاکسلی خواهد بود. پیشگفتار پرمحتوای دکتر "صادق طباطبائی" بر کتاب که به مقایسه دنیای "1984" اُورول و "دنیای قشنگ نوی" هاکسلی می‌پردازد هم خواندنی است.

4)
آلدوس هاکسلی در "دنیای قشنگ نو"، آینده‌ای را ترسیم می‌کند که برای انسان امروز چندان دور از ذهن نیست. دنیای شبیه‌سازی آزمایشگاهی به‌جای زاد و ولد طبیعی و خوشی‌های رسانه‌ای به‌جای مطالعه. دنیای جبر ژنتیکی به‌جای انتخاب عقلانی و ارزش تولید به‌جای نظام اخلاقی. دنیایی که اگرچه از دید "آلدوس هاکسلی" فاجعه محسوب می‌شده، اما از دید انسان جدید شاید دنیای بهتری از دنیای او به نظر آید.
این کتاب اولین بار توسط "سعید حمیدیان" در سال 1352 ترجمه و در انتشارات پیام چاپ‌شده و بعدها بارها توسط ناشران دیگری مانند انتشارات نیلوفر به چاپ مجدد رسیده است. مترجمین دیگری هم تاکنون به ترجمه‌ی آن همت گماشته‌اند.
اقتباس‌های بسیاری از کتاب "دنیای قشنگ نو" صورت گرفته که مشهورترین آن‌ها دو فیلم تلویزیونی با همین نام است که اولی در سال 1980 در انگلستان ساخته شد و دومی در سال 1998 در آمریکا.
          
            کتاب را بستم و از روی صندلی بلند شدم.
 به سمت در خروجی رفتم و وقتی قطار در ایستگاه شریعتی توقف کرد دکمه چشمک زن در را در میان دو دست پشت سرم که بدشان نمی آمد آن را فشار بدهند فشار دادم و وارد راهرو شدم. پُر است از آدمهای جورواجور؛ اخیراً جورواجوریشان خیلی بیشتر هم به چشم می آید اما به چشم آموختم که به این دنیای جورواجور عادت کند و خیلی به دقت و کنجکاوی و تعجب نگاه شان نکند تا شاید قصدشان در برانگیختن نگاه اطرافیانشان از طرف من بی‌نتیجه بماند. اصلا این دنیا برای من خیلی ابتدایی و وحشی به نظر می آید چون من از آینده می آیم! از دنیایی می آیم که دیگر انسان ها از مادرشان متولد نمی شوند؛ آنها در بطری ها به عمل می‌آید. دیگر پدرشان متربی‌شان نیست؛ حکومت جای پدر را پر میکند. خبری از تنهایی نیست؛ همه بدون هیچ محدودیتی با یکدیگر رابطه دارند. کارگران دیگر از پست بودن رنج و عذاب نمی کشد بلکه از آن لذت می برند. حکومت آنان را اینطور شرطی کرده است. اگر زمانی هم ناراحتی پدید آید چاره‌اش یک حب «سوما»ست تا با خوردنش همه چیز قشنگ شود.
 عشق دیگر مرده است اما عشق بازی نه! احساس خانه ها و فیلم های حسی آتش عشق بازی را در جوانان شعله‌ور نگه میدارند.
  دیگر پیری وجود ندارد، همه جوان‌اند. مرگ مفهومی وحشت آور نیست مقطعی‌ست که باز هم طوری شرطی سازی شده است که از آن فرار نمی‌کنند بلکه احساس خوبی به آن دارند. چون زمانی که می‌میرند جنازه هایشان سوزانده می‌شود از آن سوخت ساخته می‌شود تا چرخ کارخانه‌ها بیشتر بچرخد.
هر چیزی که تولید می شود باید در چرخه مصرف گرایی قرار گیرد. تعمیرات به کل از بین رفته است تعمیرات جلوی تولید بیشتر را می گیرد.
همه چیز آن طور که حکومت میخواهد وجود دارد. همه هم راضی هستند هیچ نارضایتی وجود ندارد و اگر هم جایی به وجود بیاید چاره‌اش یک حب سوما،یک سانس احساس خانه و تفریح و خوشگذرانی است.
 آقا رضا راست می گفت که آینده را فیلسوفان و نویسندگان می سازند.
 آینده دنیایی بود که برای انسان وحشی قشنگ و نو جلوه می‌کرد.
 اما آیا انسان بدون رنج می‌تواند مفهوم زنگی را درک کند؟
 #کتاب‌هایی‌که‌از‌خوردنشان‌لذت‌برده‌ام 
#دنیا‌ی‌قشنگ‌نو
#آلدوس‌هاکسلی
          
            ه«دنیای قشنگ نو» نامی‌ست که شخصی خارج از دنیای متمدن چند قرن آینده (یا به قول کتاب یک وحشی) قبل از دیدن دنیای متمدن، به اون نسبت داده. در این کتاب با یک رمان پادآرمانشهری روبرو هستیم که چند قرن آینده رو توصیف می‌کنه، دنیایی که تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده، ژنتیک بسیار پیشرفت کرده و خبری از خانواده و پدر و مادر و تولید مثل به روش سنتی (زایش) و کتاب و ... نیست. آدمها در چهار گروه در آزمایشگاه تولید میشن و هر گروه با توجه به طبقه‌ای که هستند، دارای خصوصیات ظاهری و حتی هوشی بیشتری هستند. طبقات پایین به طبقات بالا خدمت میکنند، و البته هنوز انسانهای غیرمتمدن هم در وحشی‌کده‌هایی وجود دارند. داستان یک حکومت توتالیتر متفاوت از چیزی که جرج اورول در ۱۹۸۴ خلق کرده بود رو ارائه میده، دنیایی که زور و کنترل لحظه به لحظه بنای استبداد نیست، خواب آموزی، طبقه‌بندی ژنتیکی، و ایجاد حس خوشبختی و آرامش غیرواقعی از طریق مواد شیمیایی بنای کار هست. دنیا به سمت کدام جهان خلق شده خواهد رفت؟ جهان اورول یا جهان هالسکی؟ به نظر من اربابان جهان مخلوطی از هر دو رو برای ما در نظر گرفتن تا ببینیم نتیجه چه خواهد شد. برای من کتاب ارزشمندی بود.ه
          
            #یادداشت_کتاب 
#دنیای_شگفت‌انگیز_نو
کتاب دنیای شگفت‌انگیز نو (دنیای قشنگ نو) رمانی است درباره‌ی آینده‌ی جهان. جهانی که در آن خبری از جنگ و ناامنی و اعتراض و فقر نیست. اما در عین حال خبری از عشق، خانواده، تفکر و خدا هم نیست. دنیای متمدنی که انسان خوب در آن کسی است که هیچ وقت تنها نیست، متعلق به همه است، کار خود را خوب و کامل انجام می‌دهد، به هر آنچه دارد راضی است و هیچ‌وقت اعتراضی ندارد. نیازهای جسمانی‌اش فراهم است، هیچ‌وقت علائم پیری در او بروز پیدا نمی‌کند و هر نوع علامت ناراحتی، خشم، افسردگی و ... را با دارویی به نام سوما درمان می‌کند. البته این دنیا خصوصیات دیگری هم دارد که امکان پرداختن به آن در این یادداشت نیست و مخاطب خود باید با آن روبرو شود. 

دنیایی که آدولس هاکسلی به تصویر کشیده تا حدودی آینده تمدن غربی را بی‌پرده و واضح معرفی کرده است. چیزی که او حدود صد سال قبل بیان کرده و انتظار داشته امروز ما به آن نقطه رسیده باشیم. و متاسفانه باید گفت تمدن غربی در مسیر رسیدن به آن قرار دارد.

داستان این کتاب از نظر فرم اصلا قوی نیست اما غافلگیری‌های جهان داستان آنقدر زیاد است که کتاب را می‌شود یکباره خواند و تمام کرد البته اگر دچار فشار خون بالا یا سکته قلبی نشوید. دنیای شگفت‌انگیز نو چنان مقابل اخلاقیات و فرهنگ ماست که واقعا خواندن آن بدون اذیت شدن ممکن نیست. هرچند برای فردی در دنیای غرب شاید بسیاری از نکات داستان بدیهی و پذیرفته شده باشد و این زنگ خطری است برای همه بشر...
https://eitaa.com/macktubat
          
            بهشت زمینی!

شروع کتاب شما را به یاد رمان ۱۹۸۴ جورج اورول می‌اندازد و تا حدودی هم شبیه هم هستند؛ چون هردو یک فضای پادآرمان‌شهری را روایت می‌کنند؛ اما رفته رفته متوجه می‌شوید که اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند. ذکر جزئیات به قدری زیاد است که انگار یک طراح صحنه برای یک فیلم یا سریال آن‌ را نوشته است؛ ولی نمی‌دانم کجای کار می‌لنگد که این جزئیات به سختی به تصویرسازی ذهنی منتهی می‌شود و همین گاهی باعث ملال مخاطب می‌شود. به علاوه استفاده از تکنیک رویداد موازی که در فیلم و سریال مرسوم است، کمی نامأنوس به نظر می‌رسد.

اما گذشته از قلم نویسنده که من انتظار بیشتری از آن داشتم، محتوای کتاب بسیار قابل تامل است. انگار که نویسنده با هیجان زیاد می‌خواسته بگوید کاری به داستان نداشته باش، اصل مطلب را دریاب! خواندن کتاب نیاز به حداقل‌هایی از تاریخ فلسفه و تاریخ علم دارد. اشاراتی که در متن می‌شود، نام‌گذاری‌هایی که شده و... هدفمند است. 

نوعی خدایی کردن انسان روی زمین! کارخانه‌های تولید انسان برای مشاغل و مناطق مختلف؛ خواب آموزی و شرطی کردن انسان ها؛ تخصصی شدن امور؛ کارخانه‌هایی که سعی دارند سن رشد انسان را کاهش دهند تا هرچه سریع‌تر در صنعت مشغول به کار شوند. (مصادف با انقلاب صنعتی بود که آموزش عالی و حتی مدارس به سمت تخصصی شدن پیش رفتند. در این داستان خیالی، تخصصی شدن به منتهی درجه خود رسیده و اساسا انسان را در آزمایشگاه برای یک نوع زندگی خاص تولید می‌کنند.) 

گفتگوهای پایانی کتاب سعی دارد مثل یک کلاس درس نقص انسان را در چنین دنیایی نشان دهد؛ نقصانی که برای به دست آوردن آرامش و خوشبختی دنیوی ایجاد شده است. امیال و گرایش‌هایی از انسان که سرکوب شده تا یک زندگی‌ بی‌دغدغه و آرام را داشته باشد. نبود پدر و مادر که وبال انسان شود، پیر نشدن، نداشتن رویای سعادت معنوی و رشد و هرچه که انسان را دغدغه‌مند کند!

شاید بتوان گفت مقصود نویسنده نشان دادن نهایت لیبرالیسم و اباحه‌گری و خالی بودن از هرگونه تعلق است؛ آزادی روابط، بی‌قیدی و بی‌تعهدی به نهایت خود رسیده و مظاهر آن مانند خانواده حذف شده است. عشق، مذهب، شجاعت، دلیری و تعهد هیچ معنایی در این دنیا ندارد.