رضا هاشمی

رضا هاشمی

بلاگر
@reza_hashemi

602 دنبال شده

498 دنبال کننده

            تاریخ  / تاریخ فلسفه / ادبیات
دانشجو کارشناسی ارشد حقوق
          
reza_hashemii__
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
        انگار که نویسنده فقط دیالوگ نویسی را تمرین کرده باشد؛ داستان پر است از دیالوگ‌های خسته‌کننده و بعضاً زائد آن هم با زبان محاوره که اصلا با فضای کتاب هم‌خوانی ندارد. در واقع می‌توان گفت اصلا فضایی در کتاب خلق نشده که در بطن آن این گفت‌وگوها بتوانند خودنمایی کنند. هرچقدر هم که صبر کنی و به کتاب مجال بدهی، نمی‌تواند خود را برای مخاطب جا بیندازد.

 اسم و ادعای کتاب اصلا با محتوای آن که بیشتر به ماجرای پهلوی اول و کشف حجاب می‌پردازد هم‌خوانی ندارد. در واقع در حق هر دو موضوع اجحاف شده؛ کتاب نه توانسته در روایت سرگذشت یک عالم موفق باشد و نه در روایت آن حادثه تاریخی!

از همان ابتدای کتاب که نویسنده نام استاد خود را ذکر کرده و از او تشکر می‌کند، می‌شد حدس زد که سطح کتاب در چه حد هست! عجله نویسنده برای گنجاندن اطلاعات مربوط به شیخ عباس قمی لابلای داستان‌های تصنعی و عاری از ظرافت مشهود است. دیالوگ‌ها اصلا برای موقعیت‌ها و اشخاص طراحی نشده؛ انگار که کلاس درس است و مستقیم خواننده کتاب را هدف قرار داده است! داستان‌ها و شخصیت‌ها چونان جزیره از هم جدا افتاده‌اند؛ در واقع شخصیتی شکل نگرفته که بشود جایگاه آن‌ها را در داستان پیدا کرد!
      

14

        کتب مرجع و اصیل در تاریخ اسلام یا کتب تاریخی-تحلیلی نویسندگان معاصر، هرکدام می‌توانند انتخاب‌های مفیدی برای مطالعه باشند. اما خوب یا بد، ذائقه مخاطب امروزی چندان با خواندن کتب سخت و سرد تاریخی همسو نیست. به همین خاطر هست که برخی نویسندگان دست به ابتکاراتی می‌زنند تا در عین مستند و واقع نما بودن مطالب، لطافت لازم برای برقراری ارتباط با مخاطب نیز داشته باشد. کتبی که معمولا یک بازه زمانی خاص را در انواع ظرف‌های هنری می‌ریزند تا مخاطبان بیشتری را جذب تاریخ کنند. کتاب علی از زبان علی را نیز می‌توان با همین دید نگریست.

همان‌طور که از نام کتاب پیداست، این اثر شرح زندگانی امیرالمومنین از زبان خود ایشان است. در واقع بخشی از احادیث و روایاتی که از ایشان نقل شده است، عینا یا با تغییراتی جزئی و با راوی اول شخص و سیر تاریخی خطی نگاشته شده است. آنچه که بیشتر در کتاب جلوه می‌کند، سیره و منش سیاسی امام علی علیه‌السلام است.

کتاب از جهتی با آثار تاریخی تفاوت دارد؛ چرا که چندان به فصل بندی‌های تاریخی پایبند نیست و همینطور خبری از جزئیات زیاد آثار تاریخی هم در  آن نیست. داستان هم نیست و فاقد ویژگی‌ها و ظرایف خاص داستان نویسی است؛ اما به طرز شگفت‌انگیزی هرچه کتاب پیش می‌رود، رنگ و بوی داستان و سرگذشت به خود می‌گیرد، شخصیت‌ها شکل می‌گیرند و مخاطبی که حتی آن واقعه تاریخی را تا حدودی می‌داند، مجذوب می‌کند. البته شاید بتوان کتاب را در دسته کتب حدیثی جای داد.

نویسنده می‌توانست هنر بیشتری در ساختار کتاب به خرج دهد؛ اما از حق نگذریم، سبک روایی کتاب رفته رفته جای خود را در دل و ذهن مخاطب باز می‌کند.
      

21

        شیخ مشروطه

قطعا در حوادث دوران مشروطه ظرفیت‌های زیادی برای خلق آثار هنری وجود دارد؛ از همین رو نویسنده می‌توانست بهره بیشتری از آن‌ها ببرد و به این مختصر اکتفا نکند. گرچه که مخاطبِ نویسنده سطح اثر را تعیین می‌کند.

دو داستان به صورت موازی روایت می‌شود؛ در یکی راوی سوم شخص است و دیگری اول شخص؛ نمی‌دانم علت این انتخاب چه بوده اما هر چه هست خوب از آب در نیامده! ضعف‌هایی در پردازش شخصیت‌های داستان وجود دارد که گاهی به چشم می‌خورد و تقریبا از اواسط کتاب، سرنوشت و عاقبت شخصیت اصلی (هاشم) مشخص می‌شود و تا حدودی کشش داستان از بین می‌رود. دیالوگ‌ها و رابطه بین شخصیت‌های داستان نیز گاهی تصنعی به نظر می‌رسد و ظرافت هنری چندانی ندارد.

البته نکته‌ای که نویسده در بازتاباندن آن موفق بوده، اختلاف نظر علمای اسلام در مواجهه با پدیده مشروظیت است. همینطور کتاب در مورد کنش سردار اسعد و ایل بختیاری در دوران مشروطه نیز اطلاعاتی در اختیار خواننده می‌گذارد که البته سعی کرده مستند و بر اساس واقعیت باشد. در کل با توجه به حجم کم کتاب، برای آشنایی ابتدایی با عصر مشروطه آن هم در قالب داستان، اثر مناسبی است.
      

21

        بهترینِ خلق

کتاب متشکل از روایت‌های نقل شده از دوران پیامبر اسلام است که با کمی پردازش به هم پیوند داده شده و داستان‌وار به رشته تحریر در آمده است و از همین رو با رمان‌های مرسوم متفاوت است. البته همین سبک از روایت باعث می‌شود تا داستان‌های نقل شده قابل استنادتر باشد؛ چرا که نویسنده دخل و تصرف کمی در آن داشته است. از طرفی قلم روان و ساده نویسنده باعث می‌شود تا سختی و تکلف کتب تاریخی در این اثر حس نشود. 

این کتاب، تجمیع شده‌ای از یک دوره رمان ۹ جلدی در وصف پیامبر است. شاید به همین خاطر است که ارتقای قلم نویسنده در طول داستان به وضوح حس می‌شود. 

کتاب با چند داستان از هاشم و عبدالمطلب (اجداد پیامبر) آغاز و با وفات ایشان خاتمه می‌یابد. بازتاب تبع شاعرانه اعراب، ترسیم ساختار قبیله‌ای و عشیره‌ای مردم عربستان، شرح زیبای وقایع جنگ‌های پیامبر، از نکات برجسته کتاب است.

برای درک بهتر، رابطه خویشاوندی شخصیت‌های کتاب به صورت نموداری نمایشش داده شده است که تا حد زیادی مفید است. اما گاهی شلوغی داستان بخاطر تعداد زیاد اسامی حس می‌شود؛ گو اینکه نویسنده مخاطب را واگذاشته تا به شخصیت تاریخی ذکر شده مراجعه کند.

ارجاعات متعدد در پاورقی به منابع، حتی ذکر روایت‌های متفاوت و ضعیف‌تر، چینش داستان‌ها بر اساس آیات قرآن و شأن نزول، ذکر آیات و احادیث مرتبط از قرآن و نهج‌البلاغه، همه و همه نشان از کوشش زیاد نویسنده برای مستند نوشتن کتاب است.

سیره ابن‌اسحاق و ابن‌هشام، تاریخ طبری و یعقوبی و همین‌طور آثار پژوهش‌گران معاصر مانند دکتر شهیدی و آیتی، منابعی است که نویسنده از آن‌ها بهره برده است.
      

26

        تلخ و شیرین!

رمانی از یک نویسنده متولد تاجیکستان که واضح است آشنایی بسیار زیادی با ادبیات فارسی دارد؛ چنانکه در میانه متن از امثال و حکم های فارسی بسیار بهره برده است. مانند داستان معروف شکست عمرولیث صفاری از امیر اسماعیل سامانی که در سیاست‌نامه خواجه نصیرالدین طوسی آمده است.

به هنرمندی مترجم کتاب نیز باید اشاره داشت که سعی کرده متن اصلی و البته تا حدودی اصلاح شده‌ی این داستان‌ها را بیاورد تا محتوای کتاب در پس ترجمه های مکرر از دست نرود.

زمانْ در داستان به صورت خطی جلو نمی‌رود و مدام از یک برهه به برهه دیگر می‌پرد. آشفتگی و بی نظمی زمانی سبکی است که نویسنده خوب از پس آن بر آمده است. همین‌طور سبک داستان‌های تو در توی این کتاب، بی‌شباهت به داستان‌های هزار و یک شب نیست. 

توصیف استادانه شگفت‌زدگی رودکی هنگام ورود به شهر بزرگ سمرقند؛ داستان  انتخاب تخلص شاعر؛ عصبانیت و دم‌دمی مزاج بودن رودکی که بخاطر نابینا شدنش است؛ خستگی و ملولی رودکی از زندگی به طوری که تا پایان داستان حتی یک بیت شعر او هم از زبان خودش نقل نمی‌شود و هرآنچه هست از زبان مردم است؛ نمایش طنز دلقک‌هایی که ماجرای امیر نوح و رودکی را اجرا می‌کنند؛ یا شرح آداب و رسوم مردم آن زمانه در ازدواج و تولد فرزند! همه و همه نشان از هنرمندی نویسنده دارد.

امثال و حکم های معروف فارسیِ به کار گرفته شده، گاهی بر متن داستان نشسته و گاهی نیز نه. البته شاید این برای یک فارسی زبان که داستان را قبلاً شنیده جالب نباشد ولی برای مخاطب روس که احتمالا با ادبیات فارسی آشنا نیست، چرا! شخصیت پردازی در داستان به خوبی شکل گرفته اما انگار نویسنده تا حد زیادی سعی می‌کند از قضاوت شخصیت جعفر (رودکی) پرهیز کند. چه در عقاید و افکارش، چه در اخلاق و رفتارش. به هر حال آن‌چه از شخصیت رودکی در این کتاب نمایش داده شده، قابل اعتناست.

پرداختن به مسائل حکومتی و کشمکش میان امیران سامانی و صفاری، دوگانگی حکومت عباسی در بغداد و حکومت فاطمی در مصر، جنگ عقیدتی سُنیان و اسماعیلیان و قرمطیان، مواردی است که در ضمن داستان به آن پرداخته شده است.

گاه داستان‌هایی ضمنی که نقل می‌شوند (علی‌رغم جذابیت!)، از روند اصلی جدا افتاده به نظر می‌رسد و تاحدودی مخاطب را خسته می‌کند؛ البته با یک برگشت خوب به داستان این خستگی به فراموشی سپرده می‌شود. گرچه نقل کردن این داستان‌ها به درک بهتر فضای سیاسی، اجتماعی و مذهبی آن دوران کمک زیادی می‌کند.

پایان داستان نیز به قدر تلخی عاقبت رودکی، شیرین و زیباست.
      

27

        عشق؛ زمینی یا آسمانی؟!

گاه ناچیزی مرگ رمانیست در شرح سفرهای عارف نامدار اسلام، از آندلس تا مصر و شام و عربستان! محی‌الدین ابن عربی که نظرات حول شخصیت او متفاوت و گاهی حتی متناقض است. عده‌ای می‌ستایند و عده‌ای تکفیر می‌کنند. البته علی‌رغم شخصیت پردازی خوب این کتاب، نمی‌توان انتظار شناخت او و عرفانش را داشت.

فضاسازی‌های زیبا از شهرها و آبادی‌هایی که برای ما کمتر شناخته شده هستند و در کنار آن چالش‌هایی که خود ابن‌عربی با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند و دیار به دیار به دنبال مراد خود برای سیر و سلوک می‌گردد، باعث جذابیت دوچندان این رمان شده است.

گاهی تاریخ و شرح احوال مردمان و پادشاهان، گاهی سیر و سلوک یک عارف و اوج و فرودش در راه رسیدن به مقصود. به صورت موازی با داستان اصلی، بخشی از کتاب به داستان خیالی دست به دست شدن نسخ خطی از زمان ابن‌عربی به عصر حاضر اختصاص داده شده است.

سبک این اثر برای هر کتاب‌خوانی می‌تواند دلنشین باشد. چه برسد به طرفداران رمان و علاقه‌مندان به تاریخ و عرفان.

نکته: نام اصلی کتاب «موتٌ صغیر» است و برگرفته از جمله‌ای در متن داستان: «الحب، موتٌ صغیر» که مترجم آن را به «گاه ناچیزی مرگ» ترجمه کرده است؛ گرچه ترجمه دقیقی نیست ولی خوش ذوقی مترجم را می‌رساند.
      

29

        ژورنالیست فلسفی یا فلسفه ژورنالیستی؟!

به جهت یادداشتی که دوست عزیز جناب امیرحسین هاشمی پای این کتاب گذاشتند به خواندن آن ترغیب شدم و الحق و الانصاف نقد خوب و کاملی هم هست؛ اما چند نکته هم بنده اضافه می‌کنم.

همانطور که نویسنده هم اذعان داشته، این کتاب، رمان یا داستان نیست و فاقد ویژگی‌های اساسی آن است. به جهت شغل نویسنده، یک اثریست در میانه داستان و متن ژورنالیستی که سعی می‌کند برخی از حوادث و وقایع فرهنگی ایران معاصر را با محوریت رضا داوری اردکانی شرح دهد. بخاطر شخصیت‌های کتاب و وقایعی که در این بازه زمانی رخ داده، جهت کتاب مدام میان سیاست و فلسفه در حرکت است.

نقد کتاب به لحاظ آرا فلسفی بماند برای اهلش و به همین نکته اکتفا می‌کنم که خوانش کتاب با اطلاعات کم فلسفی نیز ممکن است. اما نقد اصلی را می‌توان به شخصیت‌پردازی نویسنده وارد کرد. برایم جای سوال دارد، نویسنده‌ای که تقریبا در تمام کتاب سعی می‌کند نظر و موضع شخصی خود را پنهان کند، چرا چنین بغض‌آلود نسبت به برخی از اشخاص صحبت می‌کند؟ یا گاهی با نیت‌خوانی، ویژگی اخلاقی آن‌ها مانند تندخویی یا دورویی را ترسیم و نقد می‌کند؟

رد پای سانسور نیز در کتاب به چشم می‌خورد؛ به نظر می‌رسد ادامه خاطره سفر داوری و سروش و چند نفر دیگر به نمایشگاه اکسپو سانسور شده و احتمالا نویسنده عمدا بخش ابتدایی آن را حذف نکرده تا مخاطب متوجه آن شود. شاید هم مسأله دیگری باشد! 

اما مسأله دیگری که در کتاب بر کسی پوشیده نمی‌ماند، ارادت زیاد جناب نویسنده به شخص رضا داوری اردکانی است. آن‌قدر حسن تعلیل به خرج می‌دهد که اگر کسی مدافع ایشان باشد هم به شک می‌افتد! 

به جهت نام بردن‌های متعدد از اشخاص و نشریات و... تا حدودی می‌توان به کتاب به عنوان یک منبع جریان‌شناسی فرهنگی [آمیخته شده با سیاست] نیز نگاه کرد. البته به جز بخش مواجهه داوری و سروش که مفصل‌تر به آن پرداخته شده، سایر بخش‌های کتاب صرفا به گزارش کوتاهی اکتفا شده است. 

در مجموع وجه ژورنالیستی کتاب غلبه بیشتری بر وجه فلسفی و داستانی آن دارد و البته خواندن آن نیز خالی از لطف نیست.
      

18

18

        بهشت زمینی!

شروع کتاب شما را به یاد رمان ۱۹۸۴ جورج اورول می‌اندازد و تا حدودی هم شبیه هم هستند؛ چون هردو یک فضای پادآرمان‌شهری را روایت می‌کنند؛ اما رفته رفته متوجه می‌شوید که اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند. ذکر جزئیات به قدری زیاد است که انگار یک طراح صحنه برای یک فیلم یا سریال آن‌ را نوشته است؛ ولی نمی‌دانم کجای کار می‌لنگد که این جزئیات به سختی به تصویرسازی ذهنی منتهی می‌شود و همین گاهی باعث ملال مخاطب می‌شود. به علاوه استفاده از تکنیک رویداد موازی که در فیلم و سریال مرسوم است، کمی نامأنوس به نظر می‌رسد.

اما گذشته از قلم نویسنده که من انتظار بیشتری از آن داشتم، محتوای کتاب بسیار قابل تامل است. انگار که نویسنده با هیجان زیاد می‌خواسته بگوید کاری به داستان نداشته باش، اصل مطلب را دریاب! خواندن کتاب نیاز به حداقل‌هایی از تاریخ فلسفه و تاریخ علم دارد. اشاراتی که در متن می‌شود، نام‌گذاری‌هایی که شده و... هدفمند است. 

نوعی خدایی کردن انسان روی زمین! کارخانه‌های تولید انسان برای مشاغل و مناطق مختلف؛ خواب آموزی و شرطی کردن انسان ها؛ تخصصی شدن امور؛ کارخانه‌هایی که سعی دارند سن رشد انسان را کاهش دهند تا هرچه سریع‌تر در صنعت مشغول به کار شوند. (مصادف با انقلاب صنعتی بود که آموزش عالی و حتی مدارس به سمت تخصصی شدن پیش رفتند. در این داستان خیالی، تخصصی شدن به منتهی درجه خود رسیده و اساسا انسان را در آزمایشگاه برای یک نوع زندگی خاص تولید می‌کنند.) 

گفتگوهای پایانی کتاب سعی دارد مثل یک کلاس درس نقص انسان را در چنین دنیایی نشان دهد؛ نقصانی که برای به دست آوردن آرامش و خوشبختی دنیوی ایجاد شده است. امیال و گرایش‌هایی از انسان که سرکوب شده تا یک زندگی‌ بی‌دغدغه و آرام را داشته باشد. نبود پدر و مادر که وبال انسان شود، پیر نشدن، نداشتن رویای سعادت معنوی و رشد و هرچه که انسان را دغدغه‌مند کند!

شاید بتوان گفت مقصود نویسنده نشان دادن نهایت لیبرالیسم و اباحه‌گری و خالی بودن از هرگونه تعلق است؛ آزادی روابط، بی‌قیدی و بی‌تعهدی به نهایت خود رسیده و مظاهر آن مانند خانواده حذف شده است. عشق، مذهب، شجاعت، دلیری و تعهد هیچ معنایی در این دنیا ندارد. 
      

24

        هنر و تعهد!

کتاب رستاخیز جان مجموعه‌ای گردآوری شده از مقالات شهید آوینی با موضوع ادبیات، فرهنگ و رسانه هست. (خود شهید کتاب را تنظیم نکرده است)
فصل اول با عنوان «ادبیات آزاد یا متعهد» به تعریف جدیدی از آزادی می‌پردازد. این که اصولاً آزادی، حق هست یا تکلیف یا هردو؟ 
اصلا هنرمند می‌تواند آزاد باشد یا نه؟ تقید هنرمند باید بیرونی باشد یا درونی؟ یعنی اصولاً باید با یک ابزار بیرونی او را نسبت به یک اندیشه یا اعتقاد مقید کرد یا او باید از درون خود به این پای‌بندی برسد؟
در این فصل تصور اشتباهی که از مفهوم آزادی در ذهن ماست به چالش کشیده می‌شود.

فصل دوم در مورد ماهیت رمان است. نوع نگاه رمان به مسائل و پرسش‌ها، با علوم دیگر مثل فلسفه یا روان‌شناسی متفاوت است. در این فصل فرآیند پدید آمدن یک رمان توسط نویسنده شرح داده می‌شود. مدعای اصلی فصل دوم این است که رمان صرفا یک قالب برای ارائه محتوا نیست و به شکل قابل توجهی بر محتوا تاثیرگذار است. در واقع رمان تجلی افکار و نوع نگاه نویسنده آن به جهان است. در این فصل مطالبی از فرانتس کافکا و میلان کوندرا نقل شده است. 

پرسش اصلی فصل «آزادی قلم» این است که آزادی باید به قلم نسبت داده شود با به صاحب قلم؟ تا چه حد باید به قلم که یک ابزار است اصالت داد؟  نسبت ما با تکنولوژی و ابزار چیست؟
در این‌جا طرز فکر و نحوه برخورد ما و انسان مدرن با ابزار شرح داده می‌شود. نوع ابزار زدگی و ابزار پرستی که در عالم مدرن وجود دارد مورد نقد قرار می‌گیرد. این فصل با اشارات زیادی به کتاب «بوزینه و ذات» از آلدوس هاکسلی همراه است. 

فصل چهارم و پنجم در مورد فرهنگ مردم تاجیکستان و تعلق ادبی مردم این کشور به زبان فارسی و به قول شهید جریان شبه‌روشن‌فکری پان‌ایرانیسم در این کشور هست. به لحاظ محتوایی به مقالات قبلی چندان ارتباطی ندارد یا حداقل پیوند مناسبی نخورده است ولی اطلاعات مفیدی در مورد یک کشور با فرهنگی نزدیک به ایران به دست می‌دهد. همین‌طور اطلاعاتی در مورد آیین‌های باستانی ایران مثل نوروز و جشن مهرگان و همین‌طور نحوه رو آوردن ایرانیان به اسلام ارائه شده است. فصل پنجم نیز نقد به یک مقاله است که می‌گوید باید زبان یا خط فارسی را برای فضایی شدن کنار بگذاریم! 

فصل «یادداشتی ناتمام در باب هویت و حقیقت انسان»
کتاب از این فصل دوباره به همان مباحث حول فرهنگ و تمدن غرب برمی‌گردد ولی با ادبیاتی نسبتا سنگین و فلسفی که خوانشش برای هرکسی آسان نیست و به نظرم جای آن در این کتاب هم نبود.

اما فصل «چرا روشن‌فکران مورد اتهام هستند» با ادبیاتی روان‌تر به مبانی تمدنی غرب مثل راسیونالیسم و اومانیسم می‌پردازد و آن را با تعاریف دینی مطابقت می‌دهد و به این پرسش پاسخ می‌دهد که آیا تفکر دینی با تفکر غربی (غرب به مثابه یک تفکر نه غرب جغرافیایی) قابل جمع هست یا خیر؟!

در این سال‌ها به ناحق کلمات و عبارات مورد بی‌مهری قرار گرفته و با تکرارهای پوچ و تهی از معنا، تبدیل به کلیشه شده‌اند. عباراتی مانند «فرهنگ» و «تهاجم فرهنگی»! نویسنده در فصل «فرهنگ یا فرهنگ توسعه» به توضیح مختصر این اصطلاح می‌پردازد و به زیبایی تفاوت معنایی دو اصطلاح «فرهنگ توسعه» و «توسعه فرهنگی» را بیان می‌کند. 

فصل «ویدیو در برابر رستاخیز تاریخی انسان» و دو فصل بعد از آن مربوط به می‌شود به اوایل دهه هفتاد و فراگیری ویدیو بین مردم؛ بعد از یک بحث نسبتا فلسفی در مورد ماهیت ویدیو و در کل ابزارهایی که در تمدن غرب ایجاد می‌شود و وابستگی و پیوستگی این ابزارها به یکدیگر، به تبیین نحوه مواجهه ما با این پدیده می‌پردازد. دیدگاه روشن و عقلانی نویسنده در سال‌های اوج افراطی‌گری‌ و مواجهه سخت با مسائل فرهنگی، بسیار قابل توجه است. 

فصل «آیا تئاتر زنده می‌ماند» نیز همان‌طور که از نام آن پیداست مربوط به تئاتر است؛ در این فصل صحبت از خاستگاه تئاتر که آیین‌ها و مناسک دینی بوده است می‌شود و در ادامه به توضیح این نیاز می‌پردازد و علت کم رونق شدن تئاتر را فاصله گرفتن بشر جدید از این مناسک و رو آوردن به اوهام می‌داند. از طرفی منتقدِ روی آوردن عده‌ای روشنفکرمآب به تئاتر صرفا برای خودنمایی و فخرفروشی شده است. 

فصل آخر کتاب نیز همانند فصل نخست به بحث تعهد هنرمند می‌پردازد؛ آیا اصلا «هنر برای هنر» می‌تواند وجود داشته باشد؟ امکان انتزاع و تفکیک محتوا و قالب در هنر، از موسیقی گرفته تا نقاشی و رمان و فیلم، وجود دارد؟ و به تعبیر خود نویسنده «آیا خیالْ وجودی منفصل از روح و عقل هنرمند دارد که آزادانه به هر کجا که بخواهد بال گشاید؟» یا این‌که خیال هم پای‌بند اعتقادات است؟
      

17

        مرگ و زندگی!

یک رمان کوتاه بسیار خوب و خواندنی از نویسنده‌ای که نیاز به معرفی ندارد؛ این اثر در چند لایه قابل تحلیل و بررسی است:

اولین و شاید مهم‌ترین لایه آن واکنش افراد در مواجه با مقوله مرگ و همین‌طور نحوه برخورد با درد و رنج و بیماری است! درگیری ذهنی شخص اول داستان با مرگ که به شکل جالبی افزایش دردهایش با درگیری ذهنی‌اش رابطه مستقیم دارد. این‌که چقدر احساس موفقیت و مفید بودن و البته در مسیر درست بودن در زندگی، با آرامش اواخر عمر و پیش از مرگ ارتباط دارد.

لایه دوم به نقد زندگی‌ اجتماعی و روزمرگی افراد می‌پردازد. شخصیتی با زندگی کارمندی که عمده عمرش را صرف تجملات و تشریفات زندگی کرده و مدام در گیر و دار تنظیم روابط خود با سایر افراد جامعه است. چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری که سعی می‌کند آن‌ها را از هم تفکیک کند.

لایه سوم نقد به بروکراسی و سلسله مراتب اداری به خصوص در نظام قضایی و به تعبیری نظام دیوان سالاری و مشکلات آن است؛ به قدرت رسیدن و ارتقا افراد ناشایست! عدم تناسب معقول میان وظایف و درآمد! و...

پرداختن نویسنده به شخصیت پردازی و ذکر مقدمات در تقریبا نیمی از کتاب، علی‌رغم‌ این‌که یک رمان کوتاه است، مؤید همین چند وجهی بودن کتاب است که البته وجوه آن پیوستگی زیادی با هم دارد. 
      

38

        این کتاب رمان نیست و هر بخش آن داستانک‌هایی از زندگی حاج شیخ غلامرضا یزدی و از زبان راویان مختلفی است. برای مثال بخشی از کتاب از زبان نویسنده کتب سیاحت غرب و سیاحت شرق یعنی آقا نجفی قوچانی، هم‌حجره‌ای حاج شیخ در دوران طلبگی است. البته چینش داستان‌ها به نحویست که گذر زمان و پیر شدن شخصیت اصلی کاملا حس می‌شود.

بیشتر عمر شیخ غلامرضا به تبلیغ آموزه‌های دینی چه با گفتار و چه با رفتار صرف شده است به نحوی که مورد احترام علمایی مانند آیت الله بهجت و علامه جعفری و شهید مطهری و سایرین قرار گرفته است. به همین خاطر نویسنده نیز به روایت زندگی سخت جوانی، مجاهدانه میان‌سالی و زاهدانه پیری پرداخته است.

نکته قابل ستایش این است که نویسنده در ابتدای کتاب اشاره کرده که اصل داستان‌های روایت شده مستند است ولی جزئیاتی با توجه به سبک داستان‌نویسی اضاف شده است؛ البته که اگر ذکر نمی‌شد هم این مسأله قابل حدس بود ولی رو راستی نویسنده با مخاطب در روایت از شخصیت‌های واقعی شایسته احترام است. 
      

14

        کتاب شامل چند خاطره‌ی جناب وکیل از پرونده‌هایشان در دوران حرفه‌ای وکالت است که البته کمی هم با زندگی شخصی ایشان آمیخته شده است و می‌تواند تا حدودی محیط زندگی یک وکیل را ترسیم کند. 

از لحاظ ادبی با یک کتاب چندان قوی مواجه نیستیم اما همان توضیحات اندک نویسنده در مورد شخصیت‌های هر داستان کفایت کرده و آن را قابل فهم می‌کند. 

به لحاظ حقوقی نیز کتاب نکات جالب علمی و تجربی را در بردارد که می‌تواند برای دانشجویان حقوق و وکلا مفید باشد اما به نظرم به لحاظ جذابیت داستان‌ها عموم مردم هم می‌توانند مخاطب آن باشند.

اما نکته‌ای که به شدت مخاطب را حین مطالعه می‌آزارد، ویراستاری بد کتاب است؛ استفاده نادرست یا عدم استفاده از علائم نگارشی، اشتباهات دستوری و حتی اشتباهات املایی! ظاهراً جناب جعفرپور این خاطرات را در یک وبلاگ منتشر می‌کرده‌اند و سپس به فکر تجمیع آن در یک کتاب می‌افتند که متاسفانه اصول تدوین و تنظیم کتاب حداقل به لحاظ ظاهری رعایت نشده است. 

القصه که کتاب در حد همان خاطرات است و شاید همین هم یک ویژگی مثبت باشد؛ خصوصا برای کسانی که به دنبال داستان واقعی هستند و صنایع ادبی چندان به کارشان نمی‌آید. ظاهراً جلد دوم کتاب هم منتشر شده که مشتاقم آن را هم بخوانم.
      

16

باشگاه‌ها

قند پارسی

256 عضو

داستان رستم و سهراب

دورۀ فعال

لیست‌های کتاب

گاه ناچیزی مرگ: رمان درباره  زندگانی محیی الدین ابن عربیکهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطباییمردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

تألُه

23 کتاب

رمان‌هایی بر اساس زندگی بزرگان فقه و فلسفه و عرفان متاسفانه یا خوش‌بختانه در ایام تحصیلی سال که بیشتر درگیر کتاب‌های درسی و دانشگاهی هستم، خیلی برایم سخت است که سراغ کتب غیر درسی نروم! خواندن کتب تخصصی نیازمند تخصیص زمان بیشتری هستند و مشکل است که بتوان در اوقات فراغت شبانه‌روز از پس آن برآمد. از طرفی دنبال کردن هر موضوع را هم نمی‌پسندم و خواندن هر کتابی را نیز مفید نمی‌دانم! به همین خاطر دنبال راه حلی میانه بودم؛ کتاب‌هایی که نیازمند تمرکز زیادی نباشند و در عین روان بودن، حداقل اطلاعات کمی را برای خواننده در بر داشته باشند و حس نکنم که وقتم را هدر داده‌ام! رمان، گزینه مناسبی برای این اوقات است؛ اما نه هر رمانی! شاید به مذاق بعضی کتاب‌خوان‌ها خوش نیاید اما عمده رمان‌های موجود در بازار را چیزی جز سرگرمی و پر کردن وقت خالی نمی‌دانم. البته که انس با کتاب بر خیلی از سرگرمی‌های رایج این روزها رجحان دارد، اما چه بهتر که آدم به حداقل‌ها اکتفا نکند. به فراخور رشته تحصیلی و البته علاقه شخصی، دانستن در مورد زندگی فقها و فلاسفه و عُرَفا برایم جالب بود؛ به همین جهت رو‌ آوردم به رمان‌هایی با موضوع زندگی این بزرگان؛ تا به این صورت ضمن پر کردن اوقات فراغت، اطلاعات کمی در مورد شخصیت و زندگانی آنان بدست آورم و بلکه آغازی باشد برای آشنا شدن هرچه بیشتر با افکار و عقاید ایشان. بعضی از کتاب‌های این فهرست، وجه عارفانه قوی‌تری دارند مانند کهکشان نیستی و صلیب و صلابت. بعضی وجه فلسفه آن می‌چربد مانند دنیای سوفی. بعضی وجه اخلاقی آن غالب است مانند شهاب دین که داستان زندگی آیت‌الله مرعشی نجفی است و نخل و نارنج که درباره شیخ انصاری نوشته شده است. بعضی نیز سرگذشت ساده‌ای است از زندگانی آن شخص مانند تن‌های هزار ساله در مورد شیخ صدوق و سری کتب مفاخر ایران که البته برای نوجوانان نوشته شده است. در کتاب بندی قلعه بیداد نیز وجه طبابت ابن‌سینا غلبه دارد و کمتر به فلسفه وی پرداخته شده است. در کتاب مردی در تبعید ابدی نیز به اقتضای شخصیت ملاصدرا سعی شده هر دو وجه فلسفی و عرفانی بازتاب داشته باشد. نای برادران نیز برش‌هاییست از زندگی آیتِ شهید، سید محمدباقر صدر. علاوه بر مجموعه «مفاخر ایران» مجموعه «فرزانگان» نیز برای آشنایی نوجوانان و مجموعه «مشاهیر خندان» نیز برای کودکان تهیه شده که در این لیست اضافه نشده است.

112

فعالیت‌ها

رضا هاشمی پسندید.
چرا مردم آثار ادبی را می خوانند

26