سید طاها فرجادی

تاریخ عضویت:

شهریور 1401

سید طاها فرجادی

@Sayyed

192 دنبال شده

110 دنبال کننده

                ...قيل:فمتی عبد یجد الراحة؟
قال عليه السلام:"عند أول يوم يصير في الجنه"
              

یادداشت‌ها

        بسم الله الرحمن الرحیم
احتمالا برای سومین بار همین ماه رمضانی که گذشت تمام شد و البته وقتی چمدان را برای رفتن به خوابگاه می‌بستم باز جا گرفت تا شاید تهران هم دفعه چهارمی پیش آمد. من به‌عنوان یک مسلمان که تفاسیر سنتی برای‌ش مهم است و مسئله، از تصوف دل اصلا خوشی ندارد، ظاهر و باطن را مهم می‌شمارد_اگر بشود بدون معصوم باطنی را کشف کرد البته_ و عبادت و عبودیت را در کنار هم می‌فهمد احتمالا پر از سوال و اشکال می‌شوم به بی‌وتن امیرخانی_مثال‌ش که چه از آرمیتا دل ارمیا را بند کرده بود آقای امیرخانی؟_و این سوال‌ها را حذف نمی‌کنم اما وقتی که رفیق‌م که در خانواده‌ای مذهبی و از نظر مالیْ متوسط چشم به جهان گشوده و چند وقتی است که آغوش معنا را فاصله‌ای گرفته کم، از من درباره مهاجرت مشورت می‌گیرد و از فاصله فرهنگی_تف به این ترجمان‌های تقلیل‌گرا، می‌خواستم بپرسم به دین و مذهب فکر کرده‌ای آنجا اما گفتم فاصله فرهنگی؛ این هم مسخی است._حرف‌مان می‌شود می‌پرسم بی‌وتن را خوانده‌ای؟ یا برای آن رفیقی که برای‌ش چگونه زیستن سوال شده حتی، آن‌جا که حرف از زیستنِ معنامند در  جهان بی‌معنا می‌شود.
حرف من این نیست که مسلمانی رادیکال و با تفاصیل بالا می‌تواند بی‌وتن را به کسی پیش‌نهاد بدهد یا نه‌. فکر می‌کنم شاید بی‌وتن با همه فاصله‌ها و سوال‌ها کتاب محترمی باشد؛ برای نمایش "مسخ معنا" که در آن پرینتر خشی آمرزیده می‌شود و فشارسنج‌ها بین قبر مسلمان و کافر تفاوتی را نشان نمی‌دهند، برای عَلَمی که می‌تواند عَلَم کفر باشد و سینه‌ای که سهراب با آن همه کشف و شهود هم مثل منبری‌های روضه‌های خانگی می‌گوید فقط باید زیر علم امام حسین_که سلام خدا بر او باد_زد،  برای تفسیر کردن نور آسمان و زمین که نه شرقی است و نه غربی به چراغ سبز نوک آن آسمان‌خراش و صد البته برای دردسرهای زیستن معنامند در جهانی که آفریده شد تا عرصه معنا باشد_که "الذي خلق الموت و الحياة ليبلوكم أيكم احسن عملا"_اما حالا پر شده از مسخ و جرح و قتل معنا_که "فانک قلت و قولک الحق "ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ايدى الناس"_.
      

1

        نمونه یک فانتزی سالم ایرانی.تقلیدی از نمونه های غربی این ژانر نبود و سعی نمی کرد برای اینکه خونده بشه از زبان سخیفی استفاده کنه؛در کتاب خبری از روابط ناسالم یا سطحی نبود و تعلیق داستان آنقدر زیاد بود که به یک ساعت و خرده ای تمام شد.
حضور چنین کتاب های فانتزی سالمی لازمه تا ما رو از فانتزی هایی که با فرهنگ مون سازگاری ندارند یا ناسالم اند،بی نیاز کنه.
پ.ن:کتاب در طاقچه موجود هست و البته داستان کتاب توی این جلد پایان پیدا نمی کنه..
هشدار:میخوام به صورت ناپسندی نکته ای پنهان و تعلیق آور از داستان رو آشکار کنم تا نشون بدم که وقتی از فانتزی ایرانی صحبت می کنم منظورم چیه؛پس در صورتی که مایل به خوندن کتاب هستید،این بخش رو به بعد از کتاب واگذار کنید.
وقتی مشخص شد که باغ یک زندان و یک جور آزمایشگاه محسوب میشه،یک لحظه دلم لرزید که نکنه باز پای چند دانشمند در میونه که اونها رو در باغ حبس کردند،پیرنگی که حداقل من ندیدم در فرهنگ ما سابقه و ریشه ای داشته باشه،اما نویسنده زیرکانه پای دیوان و اجنه ای رو در میان کشید که تحت حکومت مُلک و مَلِک قرار دارند و به دلیلی که نمیگم اش سر مردم بلایی آوردند که باز هم زیاد نمیگم اش.این طرح چیزی بود که ما اون رو می پذیریم و از کودکی باهاش آشناییم.
      

17

        اگر بخواهیم به اثبات تناسخ بوسیله هیپنوتیزم از نظر تجربی بپردازیم،پرونده "بردی مورفی" مشخص کرد که به هیج وجه این تجربه ها دلیل محکمی برای ما فراهم نمی کنند.
ویرجینا تای زنی بود که طی یک جلسه هیپنوتیزم با لهجه ایرلندی خود را بردی مورفی،متولد ۱۷۸۹ و متوفای ۱۸۶۴ در شهر کورک ایرلند معرفی کرد.انهم در سال ۱۹۵۲.او با جزئیات تمام اطرافیان و محل زندگی را تعریف می کرد و توضیحات اش قانع کننده بود،تا جایی که برن استین(هیپنوتیزم کننده)کتابی در این باره نوشت؛اما پس از آمدن محققان و روزنامه نگاران داستان کم کم شروع به فروپاشی کرد.اینکه هیچ اسنادی مبنی بر تولد و مرگ بردی و اطرافیان او نبود و اینکه این لهجه ایرلندی و جزئیات،همه به همسایه ایرلندی ویرجینا تای،به نام بردی مورفی بر می گردد..
امروزه روانشناسان این تجربه بازیافته حین هیپنوتیزم را،مربوط به خطاهای حافظه می دانند.نتیجه آنکه این تجربه ها حتی از نظر تجربی نیز کارآمدی لازم را ندارند.چه برسد به آنکه از نظر معرفت شناختی کارآمد باشد.
............................
گرایش به تناسخ در طول تاریخ اندیشه در جهان اسلام،اتفاق تازه ای نیست و حتی در عصر امامان هم سابقه دارد.امامان نیز همواره در مقابل تناسخ مخالفت می ورزیدند،بطوری که در منابع شیعی،مانند عيون اخبار الرضا چنین روایاتی نقل شده است:
مَنْ قَالَ بِالتَّنَاسُخِ فَهُوَ کافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مُکذِّبٌ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ
هرکس معتقد به تناسخ باشد به خدای بزرگ کافر شده و بهشت  و جهنم را تکذیب کرده است

      

10

        بسم الله الرحمن الرحیم 
معتقدم که شاید چند_هیچ از "کلیدر" جلوتر باشد.اگر کلیدر داستان یک نسل بود،آتش بدون دود نادر(که خدایش بیامرزد) روایت بلند رنج های سه نسل است که گاهی از کینه های دل ساده روستایی رنج می برند ،گاه از جفای شاهزاده ای قجری و تهاجم تزار روسی.گاهی هم از ظلم های شاه پهلوی
کتاب نادر،داستان چند شخصیت ساده نیست،طرح های فرعی با طرح های اصلی درهم می تنند تا داستان مردم را به تصویر بکشند.شاید علت ندیده شدن اش،ترجمه نکردن اش باشد.
....
کتاب اول با داستان دو برادر شروع می شود،برادر هایی که بعد مرگ پدر،طبق وصیت ارث ناچیزی به یکی می رسد و برادر کم بهره،عطای ناچیز را به برادر می بخشد و می رود تا "ایری بوغوز" را بنا بگذارد.
اما این تنها داستان شروع مرکز "یموت" نشین صحراست.ان سوی رود قره چای قوم دیگری است که "گوکلان" نامیده می شود.یموت ها مسیر رود را عوض می کنند و آب به گوکلان نمی رسد.گوکلان نیز آتشی می افرازد و قیر های سد یموتی را اب می کند و این گونه است آغاز داستان "یموت" و "گوکلان".دعوایی که کشیده می شود بین نسل ها تا جایی که سرانجام در کتاب سوم "النی اوجا" نوه گالان(گوکلان کُش ترین مرد یموت) از بین شان دشمنی می زداید.
البته این بین پر است از روایت های گوناگون،از یک کوچ بزرگ گرفته تا داستان انزوا و طرد شدن خانواده ای که روزی نام شان در صحرا می درخشید.
نمکی هم که در کل داستان جاری است،عشق هایی است که گاه و بی گاه رخ می نماید و روایت اش بعضا فرق می کند با روایت های شهری.
.....
 قبل از نوشتن روایت داستان های بعد باید ابتدا بگویم که نادر هیچ وقت تاریخ نویس حکومت نبود.همواره در تمام کتاب هایی که در نظرش می کشیدند بد می گفت از کسانی که به قول خودش،تاریخ نویسان تریاکی درباری بودند.گواه این ماجرا که نادر هیچ گاه حقیقت را برای منفعت تغییر نداد،داستان مبارزه اش با تاریخ نگاری رسمی درباره "میرمهنا دغابی" است.
......
داستان کتاب های بعد که چهار عدد هستند،داستان زندگی ترکمن است که با مبارزه با استبداد درهم امیخته،نه فقط ترکمن که این میان داستان های دیگری نیز خواهی شنید
......
آتش بدون دود را شده یکبار بخوانید،احتمالا ضرر نخواهید کرد


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.