افطار در کلیسا
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
72
خواهم خواند
25
توضیحات
سربازان رستم، آخرین پادشاه سلسله آق قویونلو، به دنبال پسر هفت ساله ای به نام اسماعیل به لاهیجان آمده بودند.جاسوسان رستم به او خبر داده بودند اسماعیل، که ماه ها بود به دنبال او می گشت، در لاهیجان پنهان شده است. اما کارکیا میرزا علی، حکمران لاهیجان، قسم می خورد که پای اسماعیل روی زمین گیلان نیست. سربازان با شک و تردید زیاد از خانه حکمران بیرون رفتند. سومین بار بود که به دنبال اسماعیل به آنجا می رفتند و هر بار کارکیا میرزا علی همین طور برای آن ها سوگند خورده بود. در حقیقت، حکمران، اسماعیل کوچک را در سبدی گذاشته و از سقف یکی از اتاق های خان هاش آویخته بود تا پایش روی زمین گیلان نباشد و او قسم دروغ نخورده باشد!