بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آتش بدون دود

آتش بدون دود

آتش بدون دود

4.7
29 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

49

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

رمان هفت جلدی آتش بدون دود در اواخر قرن ۱۳ و اوایل قرن ۱۴ هجری خورشیدی در ترکمن صحرا اتفاق می‌افتد. قهرمان رمان در جلد اول، گالان اوجا نام دارد که یک شخصیت اسطوره‌ای ترکمن به شمار می‌رود. در جلد دوم نویسنده با گذاری کوتاه بر اتفاقات صحرا شرایط را برای معرفی یگانه قهرمانان داستان، دکتر آلنی آق‌اویلر و همسرش دکتر مارال آق‌اویلر، فراهم می‌کند. آلنی نوه گالان اوجاست و یک شخصیت واقعی به شمار می‌رود. او یک انقلابی تحصیل‌کرده است که برای اعتلای نام وطن و رهایی آن از ظلم از هیچ کوششی فرو گذار نمی‌کند. موضوع اصلی بقیه رمان زندگی و فعالیت‌های سیاسی این زوج است. نادر ابراهیمی بر اساس سه کتاب اول این رمان، یک مجموعه تلویزیونی هم کارگردانی کرده است.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به آتش بدون دود

پست‌های مرتبط به آتش بدون دود

یادداشت‌های مرتبط به آتش بدون دود

                بسم الله الرحمن الرحیم 
معتقدم که شاید چند_هیچ از "کلیدر" جلوتر باشد.اگر کلیدر داستان یک نسل بود،آتش بدون دود نادر(که خدایش بیامرزد) روایت بلند رنج های سه نسل است که گاهی از کینه های دل ساده روستایی رنج می برند ،گاه از جفای شاهزاده ای قجری و تهاجم تزار روسی.گاهی هم از ظلم های شاه پهلوی
کتاب نادر،داستان چند شخصیت ساده نیست،طرح های فرعی با طرح های اصلی درهم می تنند تا داستان مردم را به تصویر بکشند.شاید علت ندیده شدن اش،ترجمه نکردن اش باشد.
....
کتاب اول با داستان دو برادر شروع می شود،برادر هایی که بعد مرگ پدر،طبق وصیت ارث ناچیزی به یکی می رسد و برادر کم بهره،عطای ناچیز را به برادر می بخشد و می رود تا "ایری بوغوز" را بنا بگذارد.
اما این تنها داستان شروع مرکز "یموت" نشین صحراست.ان سوی رود قره چای قوم دیگری است که "گوکلان" نامیده می شود.یموت ها مسیر رود را عوض می کنند و آب به گوکلان نمی رسد.گوکلان نیز آتشی می افرازد و قیر های سد یموتی را اب می کند و این گونه است آغاز داستان "یموت" و "گوکلان".دعوایی که کشیده می شود بین نسل ها تا جایی که سرانجام در کتاب سوم "النی اوجا" نوه گالان(گوکلان کُش ترین مرد یموت) از بین شان دشمنی می زداید.
البته این بین پر است از روایت های گوناگون،از یک کوچ بزرگ گرفته تا داستان انزوا و طرد شدن خانواده ای که روزی نام شان در صحرا می درخشید.
نمکی هم که در کل داستان جاری است،عشق هایی است که گاه و بی گاه رخ می نماید و روایت اش بعضا فرق می کند با روایت های شهری.
.....
 قبل از نوشتن روایت داستان های بعد باید ابتدا بگویم که نادر هیچ وقت تاریخ نویس حکومت نبود.همواره در تمام کتاب هایی که در نظرش می کشیدند بد می گفت از کسانی که به قول خودش،تاریخ نویسان تریاکی درباری بودند.گواه این ماجرا که نادر هیچ گاه حقیقت را برای منفعت تغییر نداد،داستان مبارزه اش با تاریخ نگاری رسمی درباره "میرمهنا دغابی" است.
......
داستان کتاب های بعد که چهار عدد هستند،داستان زندگی ترکمن است که با مبارزه با استبداد درهم امیخته،نه فقط ترکمن که این میان داستان های دیگری نیز خواهی شنید
......
آتش بدون دود را شده یکبار بخوانید،احتمالا ضرر نخواهید کرد


        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

آذر بانو

1402/03/19

            آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیبایی‌های ترکمن‌صحرا در سه جلد اول در چهار جلد بعد به شیوه‌ای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است.
فکر اصلی این داستان بلند را که به گالان و سولماز مربوط می‌شود، سال‌ها پیش از این، روزی، دکتر خدر فروهر به نادر ابراهیمی داده است؛ نرّادی قهّار، که به هنگام تاس ریختن، از اجدادش سخن گفته‌است، و دربارهٔ شخصیتی نزدیک به «گالان» برای نادر ابراهیمی گفته‌است، و آن داستان، سخت به دل نادر ابراهیمی می‌نشیند و برنخاست تا آتش، بدون دود، شد - جلد اول. در سپاسنامه و یادداشت‌های رمان، نادر ابراهیمی می‌گوید: هرجا که هست، گرامی باد خاطرهٔ «دکتر خدر فروهر ترکمن»، هرچند که تخته نرد را بیشتر از طبابت دوست داشت.

قهرمان رمان در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطوره‌ای ترکمن به‌شمار می‌رود. در جلد دوم نویسنده با گذاری کوتاه بر اتفاقات صحرا شرایط را برای معرفی یگانه قهرمانان داستان؛ دکتر آلنی آق‌اویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آق‌اویلر فراهم می‌کند. آلنی نوه گالان اوجاست و یک شخصیت واقعی به‌شمار می‌رود. او یک انقلابی تحصیل‌کرده‌است که برای اعتلای نام وطن و رهایی آن از ظلم از هیچ کوششی فرو گذار نمی‌کند. موضوع اصلی بقیه رمان زندگی و فعالیت‌های سیاسی این زوج است.

نادر ابراهیمی برای ساخته و پرداخته کردن آتش بدون دود بیش از سی سال - یعنی نیمی از عمرش- را صرف کرده‌است. سریالی نیز با همین نام و توسط خود نادر ابراهیمی ساخته شده‌است.
          
            نادر ابراهیمی روشنفکری است عاشق وطن؛ برای همین است که جریان روشنفکری ادبیات با او میانه‌ی خوبی ندارد.
نادر در هفت جلدی #آتش_بدون_دود مانیفست فکری خودش را ارایه می کند؛ رمانی که به گفته خودش سی سال از عمرش را صرف نوشتن آن کرد. آن همه ظرافتی که از آداب و سنت‌های ترکمن‌ها در این رمان هفت جلدی آمده است جز تحقیق و زندگی در ترکمن صحرا به دست نمی آمده است.
نادر در آتش بدون دود اول عشقش را به ایران و بعد به اقوام ایرانی نشان داده است و همین را بگذارید در مقابل جریان تجزیه طلبی که به اسم اقوام و به کام استعمار در دویست سال گذشته فتنه به پا کرده است.
دوم پهلوی ستیزی و دشمنی خونین نادر با پهلوی اول و دوم که نه در لفافه که عیان در داستان به آن پرداخته است
سوم عشق و ارادتش به مولا علی در کنار تقویت حوزه تقریب
چهارم ارادتش به انقلاب و انقلابیون. خصوصا در جلد های آخر نشان می دهد که چگونه خودش شیفته ی قهرمان انقلابی اش شده است.
آتش بدون دود، داستانی است پر کشش؛ سرشار از اطلاعاتی در باب زندگی ترکمنها و بسیار جملات بی بدیل و حکمت آموز.
جلد اول و دوم که عشق سوزان گالان و سولماز است نوعی رومئو و ژولیت است ولی جسورانه تر و پر کشش‌تر. بسیار دلنشین و جذاب.
جلد سوم و چهارم و پنجم تلاش نادر است برای مبارزه با جهالت و خرافات   و جلد ششم  و هفتم انقلاب نادر علیه پهلوی و پهلویسم.
          
            برای تک تک جلدها ریویوی جداگانه نوشتم
اما اینجا خواستم یک ریویوی کلی هم بنویسم
محور آتش بدون دود آزادی و آزادگی است. شخصیت دکتر آلنی آق اویلر که مبنای داستان است، در آزادی و آزادگی یکه تاز است و از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند.
نادر ابراهیمی برای به تصویر کشاندن بهتر آلنی و ماجراهایش، ابتدا به سراغ ریشه و نسب او میرود. در ابتدای کتاب در ترکمن صحرا و همراه با گالان و سولماز یک ماجرای عاشقانه بی نظیر و درجه 1 را شاهد هستیم و بعد به سراغ فرزند آنان یعنی آق اویلر میرویم و ماجراهای صحرا و درگیری ها و در نهایت اتحاد صحرا
اما از جلد 4 به بعد جامعه هدف از یک اوبه و روستا و صحرا به وطن تغییر میکند. 
آتش بدون دود بهترین نمونه برای این جمله معروف است که اول خودت را اصلاح کن بعد خانواده و بعد جامعه را!
و النی دقیقا در این راه قدم میگذارد و جلو میرود
آتش بدون دود هویت رمان و داستان ایرانی است. و باید حداکثری ترویج و مطالعه شود

Merged review:

برای تک تک جلدها ریویوی جداگانه نوشتم
اما اینجا خواستم یک ریویوی کلی هم بنویسم
محور آتش بدون دود آزادی و آزادگی است. شخصیت دکتر آلنی آق اویلر که مبنای داستان است، در آزادی و آزادگی یکه تاز است و از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند.
نادر ابراهیمی برای به تصویر کشاندن بهتر آلنی و ماجراهایش، ابتدا به سراغ ریشه و نسب او میرود. در ابتدای کتاب در ترکمن صحرا و همراه با گالان و سولماز یک ماجرای عاشقانه بی نظیر و درجه 1 را شاهد هستیم و بعد به سراغ فرزند آنان یعنی آق اویلر میرویم و ماجراهای صحرا و درگیری ها و در نهایت اتحاد صحرا
اما از جلد 4 به بعد جامعه هدف از یک اوبه و روستا و صحرا به وطن تغییر میکند. 
آتش بدون دود بهترین نمونه برای این جمله معروف است که اول خودت را اصلاح کن بعد خانواده و بعد جامعه را!
و النی دقیقا در این راه قدم میگذارد و جلو میرود
آتش بدون دود هویت رمان و داستان ایرانی است. و باید حداکثری ترویج و مطالعه شود
          
Mahsa bgbn

1402/09/04

            ۴ فروردین ۱۴۰۰
۴ آذر ۱۴۰۲
نادرخان! نمی‌دونم چی بگم و چطوری بگم. قبل از خوندن یادداشت‌های پایانی‌ت، با خوندن هر سطر کتاب، بدوبیراه‌هایی که باید می‌نوشتم رو تو ذهنم مرتب می‌کردم. به خودم قوت قلب می‌دادم فقط چندصفحه دیگه تحمل کن، تموم میشه و میتونی خودت رو خالی کنی.
 می‌خواستم گالانی بزنمت نادرخان! اما خوندن حرف‌های پایانی‌ت آب رو آتیش بود. خشم و انزجار و ناامیدیم به قطرات اشک بدل شد و فروچکید. قلبم صاف صاف شد. سوختم..
‌
نادرخان ازت ممنونم که همه این مدت کنارم بودی. چه ذوقی داشتم وقتی کتابت رو ۱۲۰ هزارتومن خریدم. و چند سال بعد، نوروز ۱۴۰۰ احساس کردم بالاخره آمادگی‌شو دارم شروعش کنم. چه لحظه‌های نابی بود وقتی عاشق گالان‌اوجا شدم. صدای تپش‌های قلبم هنوز تو گوشمه. آخه من همیشه عاشق دیوونه‌ها میشم.
حتی یادمه فالوئرام رو تهدید می‌کردم اگه آتش بدون دود رو نخونین، گالان‌اوجا رو میفرستم سراغتون:) طولی نکشید که دوباره عاشق شدم، این‌دفعه عاشق گالان‌اوجای دوم؛ آت‌میش یکی‌یدونه‌م. 
و دوباره و دوباره... 
و یادم نمیره اون شب بارونی که ..... رو کشتن و من چه زاری می‌زدم تنهایی تو اتاقم. و همون لحظه سر اسپویلی که نکردم با یکی از دوست‌هام جر و بحث کردم و همه چی بینمون تموم شد. و یادم نمیره دوست دیگه‌ای رو که هر وقت می‌دیدمش ذله‌ش می‌کردم بس که از آتش بدون دود محبوبم براش سخنرانی می‌کردم. مطمئنم هر وقت اسم آتش بدون دود رو بشنوه، یادم میفته/ یادش میفتم؟؟!!
خاطره‌های زیادی با این کتاب دارم نادرخان. حیف که ساعت پنج و نیم صبحه و لوب فرونتال مغزم درد میکنه. 
نادرخان ازت ممنونم برای کتابی که نوشتی! برای همه احساسات و خاطره‌های خوبی که با جادوی کلماتت بهم هدیه دادی. برای پنج جلد شاهکاری که خلق کردی ازت ممنونم! خیلی زیاد دوسِت دارم. حتی با وجود این‌که دو جلد آخر مجموعه‌‌ت رو می‌خوام از حافظه‌ام پاک کنم اما همچنان خیلی دوست دارم. روح بزرگت رو ستایش می‌کنم. امیدوارم بخاطر همه ناسزاهایی که با خوندن دوجلد آخر به زبون آوردم منو ببخشی. میدونی که ازت انتظارات زیادی داشتم. میدونی که اون حرفا از ته دلم نبود. میدونی که من هر کیو بیشترتر دوست داشته باشم، بیشترتر بهش سخت می‌گیرم و بیشترتر اذیتش می‌کنم و بیشترتر هم ازش ناراحت می‌شم.
لوب فرونتالم داره منفجر میشه دیگه...
نادرخان کاش بیشتر عمر می‌کردی و این دو جلدی رو که انگار به زور اسلحه‌ی عزرائیل، باعجله و ناشیانه نوشتی، بازنویسی می‌کردی. چون مجموعه‌‌ت لیاقت پنج ستاره طلایی رو قطعا داشت. حیف که نشد..
دیگه توان بیشتر نوشتن رو ندارم.
روح آزادی‌خواهت شاد عزیزم! ❤️

(خوندن مجموعه‌ی آتش بدون دود، ۲ سال و ۸ ماه یا به‌عبارتی ۹۷۷ روز طول کشید.🙇🏽‍♀️)