معرفی کتاب آتش بدون دود (مجموعه هفت جلدی) اثر نادر ابراهیمی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
14
خواندهام
190
خواهم خواند
183
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
نادر ابراهیمی نویسنده ایست توانا در عرصه های شخصیت پردازی، نماد گرایی و کاربرد زاویه دید. رمان سه جلدی آتش بدون دود به خوبی بازتابنده این است. شخصیت زن در این رمان آن گونه که شایسته یک زن ترکمن می باشد در این رمان توصیف شده است. زن ترکمن پا به پای همسر خود برای داشتن یک زندگی آرام تلاش می کند. او مطیع بی چون و چرا همسر خود است." زن ترکمن، نجابت را النگوی طلا و گردنبند جواهرنشان نمیداند، که گاه باشد و گاه نباشد. زن ترکمن، یعنی ذات نجابت ترکمن...".آنچه به اثرنادرابراهیمی ارزش میدهد، استفادة فراوان از نامهای ترکمنی و آذری است نویسنده با چنین رویکردی، رمان خود را بصورت فرهنگی از نامهای بومی درآورده است نامهایی که به مرور زمان و به سبب دگرگونیهای محیط و اجتماع، شاید که امروزه چندان حفظ و نگهداری زبان برای هر ملّتی پشتوانة غنی و ریش ه دار ماندن » . کاربرد نداشته باشد فرهنگ آن قوم است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به آتش بدون دود (مجموعه هفت جلدی)
نمایش همه1404/4/20 - 00:12
1404/4/22 - 18:32
دورههای مطالعاتی مرتبط
1402/9/8 - 22:20
تعداد صفحه
20 صفحه در روز
لیستهای مرتبط به آتش بدون دود (مجموعه هفت جلدی)
نمایش همه1404/4/20 - 07:00
پستهای مرتبط به آتش بدون دود (مجموعه هفت جلدی)
1404/4/26 - 00:44
1404/3/18 - 19:35

اگر بخواهم در این مجال، در کنار خوانندگان وفادار این اثر، دم سرد ناگیرای خویش را به آتش بدون دود نادر بیفکنم، دریغمند خواهم شد اگر نگویم؛ قصه رستگاری قومی است؛ از بدویت به بلوغ، از خون به خرد. به روشنای بیکران صحرا چشم دوخته، از کثرت به وحدت رسیده از پلشتی مدنیت به خلوت ایمان پناه آورده در این سطور، آتش بدون دود را باید ستود که روایتی بومی و شرقی از بلوغ اجتماعی و اخلاقی انسان عرضه میکند؛ بیآنکه در دام رمانتیسم یا غربزدگی فروغلتد. نادر، در دل صحرا، تصویری از جامعهای میسازد که میکوشد از دل انتقام و خون، راهی به سوی حکمت و همزیستی بیابد. او به ما نشان میدهد که مبارزه میتواند عطر و طرب هم داشته باشد؛ که عرفان و عدالت میتوانند همنشین یک خوان باشند؛ و که در دل یک ملت شرقی، آتشی میتواند زبانه کشد بیدود، با گرمایی که قرنها در جانها خواهد ماند.
1404/3/4 - 10:00

سهگانه نخست "آتش بدون دود"، تنها روایتی داستانی از صحرا وسنت و ترکمن نیست؛ حدیث نفس ماست در آیینههای خاک و خون، مَه خرد در پس مِه جنون، در انحنای تلختبسمی، کمان پسنشسته در گلوی خنجری، و در خلوت تأملی که در طنین طبل کوچ و کاوش است. چاووش هجرت و ساز جوشش است. تلخ آنکه تاریخ، با مرگ آغاز میشود نه با تولد. در این سه جلد، نادر ابراهیمی طرحی را پیمیریزد که از سفر فردی آغاز میشود و به جنبشی جمعی میرسد؛ از گالان تنها تا اینچهبرونی آباد، از کینه تا آشتی، از درخت تا جنگل. در جهان نادر، مبارزه تنها در میدان جنگ نیست؛ در دل انسان است، در نبرد میان خرافه و دانایی، میان تعصب و مهر، میان انتقام و بخشش.
1404/2/27 - 14:02

اردیبهشت بهار است و صدالبته بهار اهالی کتاب و نشر و کتابخوانان! شوری در کشور به پا میشود از چند ماه پیش! ناشران همه تلاش خود را میکنند تا آثار نوی خویش را به نمایشگاه برسانند و خوانندگان منتظرند در این بهار سراغ خواستنیهاشان بروند. برای من اما اینها بهار بود و تنها اینها نبود. این یک ماه صرف خواندن دو اثر سترگ و گرانقدر ادبیات ایران و جهان شد! بینوایان ویکتور هوگو با دو ترجمه و آتش بدون دود نادر به خوانش مکتوب و صوتی! دوست داشتم در این ماه هردوی این آثار را تمام کنم چیزی نزدیک به ۴۰۰۰ صفحه میشد که نشد! الان مابین جلد چهارم آتش بدون دود و صفحات ۷۰۰ بینوایان نشستهام. ۱- این دو کتاب داستان دو انقلاب و دو خیزش و دو دگرگونی است. یکی از پس حادثه روایت میکند و آن دیگری پیش از آن.
یادداشتها
1401/5/19 - 09:38
1403/3/17 - 10:53
1403/6/1 - 23:52
1404/4/18 - 14:18
1402/9/4 - 12:54
1402/2/28 - 00:24
بسم الله الرحمن الرحیم معتقدم که شاید چند_هیچ از "کلیدر" جلوتر باشد.اگر کلیدر داستان یک نسل بود،آتش بدون دود نادر(که خدایش بیامرزد) روایت بلند رنج های سه نسل است که گاهی از کینه های دل ساده روستایی رنج می برند ،گاه از جفای شاهزاده ای قجری و تهاجم تزار روسی.گاهی هم از ظلم های شاه پهلوی کتاب نادر،داستان چند شخصیت ساده نیست،طرح های فرعی با طرح های اصلی درهم می تنند تا داستان مردم را به تصویر بکشند.شاید علت ندیده شدن اش،ترجمه نکردن اش باشد. .... کتاب اول با داستان دو برادر شروع می شود،برادر هایی که بعد مرگ پدر،طبق وصیت ارث ناچیزی به یکی می رسد و برادر کم بهره،عطای ناچیز را به برادر می بخشد و می رود تا "ایری بوغوز" را بنا بگذارد. اما این تنها داستان شروع مرکز "یموت" نشین صحراست.ان سوی رود قره چای قوم دیگری است که "گوکلان" نامیده می شود.یموت ها مسیر رود را عوض می کنند و آب به گوکلان نمی رسد.گوکلان نیز آتشی می افرازد و قیر های سد یموتی را اب می کند و این گونه است آغاز داستان "یموت" و "گوکلان".دعوایی که کشیده می شود بین نسل ها تا جایی که سرانجام در کتاب سوم "النی اوجا" نوه گالان(گوکلان کُش ترین مرد یموت) از بین شان دشمنی می زداید. البته این بین پر است از روایت های گوناگون،از یک کوچ بزرگ گرفته تا داستان انزوا و طرد شدن خانواده ای که روزی نام شان در صحرا می درخشید. نمکی هم که در کل داستان جاری است،عشق هایی است که گاه و بی گاه رخ می نماید و روایت اش بعضا فرق می کند با روایت های شهری. ..... قبل از نوشتن روایت داستان های بعد باید ابتدا بگویم که نادر هیچ وقت تاریخ نویس حکومت نبود.همواره در تمام کتاب هایی که در نظرش می کشیدند بد می گفت از کسانی که به قول خودش،تاریخ نویسان تریاکی درباری بودند.گواه این ماجرا که نادر هیچ گاه حقیقت را برای منفعت تغییر نداد،داستان مبارزه اش با تاریخ نگاری رسمی درباره "میرمهنا دغابی" است. ...... داستان کتاب های بعد که چهار عدد هستند،داستان زندگی ترکمن است که با مبارزه با استبداد درهم امیخته،نه فقط ترکمن که این میان داستان های دیگری نیز خواهی شنید ...... آتش بدون دود را شده یکبار بخوانید،احتمالا ضرر نخواهید کرد
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.