الان را نگاه نکنید که قدرت موشکی ایران چشم‌های جهانیان را خیره کرده است؛  در جنگ هشت ساله، پرتاب یک موشک وارداتی از لیبی با کلی فراز و فرود همراه بود؛ باید کلی منت اپراتور لیبیایی را می کشیدند که دکمه فایر را فشار دهد. 

#کتاب_خط_مقدم روایت آغاز نیروی موشکی ایران است با محوریت نقش حسن طهرانی مقدم.
داستان پر فراز و نشیبی که چگونه به سختی موشکی تهیه می شد و با چه مشقتی پرتاب صورت می گرفت.

اگر چه کتاب روایتی شیرین و دلپذیر دارد و خواندنش برای همه ایرانیان جذاب خواهد بود ولی خواندنش برای مدیران بخش دولتی و خصوصی صنعت و اقتصاد ضروری تر است.

یک مدیر کسب و کار برای رشد کسب و کارش موانع سخت و پیچیده ای دارد خصوصا در ایران: موانعی در منابع انسانی، منابع مالی، ضعف تکنولوژی و فناوری، بهره وری پایین، ساختار فرسوده مجوزها و ادارات دولتی، تحریم خارجی و ...

حالا برای حوزه موشکی همه این مشکلات را باید چند برابر کنیم و طهرانی مقدم و حاجی زاده و بچه‌هایشان از هیچ در سال ۱۳۶۳ به امروز رسیدند و این کتاب را خواندنی تر می کند. 

اگر فرصت خواندن ندارید؛ کتاب صوتی خط مقدم هم با کیفیت خوب ساخته شده و شنیدنی است.
      

        #عاشق_ترم_کن را وسط جنگ خواندم و حالا بهتر فهم می‌کنم که چگونه محاسبات دشمن اشتباه درآمد.

جنگ‌ها  دو قهرمان دارند؛ مردان جنگ در خط مقدم، زنان جنگ در پشت جبهه و رنج و سختی زنان جنگ نه تنها کمتر از مردان نیست که در بسیاری از موارد بیشتر است و حالا کتاب‌های تاریخ شفاهی کمی از آن مقاومت جانانه را روایت می‌کند.

آنچه #عاشق_ترم_کن را متفاوت کرده است، روایت قهرمان زن (عطیه سادات سیدآبادی) است که پا به پای قهرمان مرد(سید محمد تقی رضوی)، خانه به دوش است برای خدمت و جهاد.

اردوی جهادی می رود، ستاد پشتیبانی جنگ بوده، پرستاری مجروحان جنگی را در بیمارستان کرده، خط مقدم رفته و در اوج بمباران اهواز، شهر را ترک نکرده تا قهرمان مرد، دلش گرم باشد که می تواند هر چند روز یکبار همسر و فرزندش را ببیند هر چند ساعتی!

و جنگ مدیریت دوشادوش قهرمانان زن و مرد است کنار یکدیگر.

و محاسبات دشمن اشتباه درآمد چون فهم نکرد  نسل امروز، از دل نسل جنگ برخاسته، شاید ظاهرش و سلایقش با گذشتگان خود متفاوت باشد ولی در همین جنگ تحمیلی نشان داد که به وقت نواخته شدن شیپور جنگ، از همان جنس قهرمانان مزد و زن دفاع مقدس ۸ ساله است.
 آری؛ روایت و الگوسازی قهرمانان دیروز، قهرمانان امروز را می‌سازد.

*ماجرای اسم کتاب خود حکایتی است که باید کتاب را مطالعه کنید
      

        یکی از مهم ترین ویژگی ها و جذابیت های این نوع کتابها، تشریح سبک زندگی و نوع نگاه به زندگی انسان هایی است که در زندگی خود قهرمانانه زیستند و فداکارانه برای آرمان‌هایشان  جنگیدند.
زوج کتاب پاییز آمد اما یکی از خاص ترین ها بودند؛؛ از علاقه به شعر و ادبیات تا نهادینه شدن تفکر انقلابی در زندگی‌شان.
کتابی ارزشمند و خواندنی
      

        روایت هایی  از نگاه نوجوان به وقایع انقلاب.
خواندنی است؛ چرا که اهتمام مرد بزرگ ادبیات ایران نادر ابراهیمی پشت  کتاب است.
      

        برای من مهم تر از متن کتاب؛ مفدمه کتاب بود. نادر ابراهیمی چنان باشکوه و با افتخار از انقلاب اسلامی یاد می کند که با کلمه کلمه اش نگاه و اعتقادش به انقلاب را اعلام می کند
      

        تولستوی مرگ را چنان  به تصویر می کشد و تو را با آن رو به رو می کند که بارها خواننده را به مرور زندگی خویش وادار کند.

      

        این دفتر شعر پر است از اشعاری خوش آهنگ و پر مضمون که پس زمینه آن فکر و اندیشه ای بوده است.
***
همه ماندند دورادور سرگرم تماشایش
همه ماندند و حظ شعله را پروانه ها بردند
***
      

        پیچیدگی های شعر فاضل؛ دفتر به دفتر بیشتر می شود و در نیست هم ابیات و غزلها پیچیده کم ندارد.
ولی عاشقانه ها پر محتوا آمیخته با شاعرنگی شاعر هم کم ندارد
ابیاتی هم در این میان نقد به معضلات اجتماعی تا فضاهای فکری سیاسی هم  چشم نوازی می کند
      

        اشعاری پرمغز و پردرد
بعضی ابیات گویا برای همین امروز جامعه سروده شده

      

        اشعاری خوب و روان ؛ عاشقانه هایی قرین به طعنه و بی وفایی دنیا:

هرچند زبانزد شده‌ دیوانگی ما
در شهر کسی نیست به فرزانگی ما

از طعنه‌ی مردم دلِ مجنون نشود خون
بگذار بخندند به دیوانگی ما
      

        روایت سفر از منظر طبع طنزآمیز یک جوان طلبه به کشوری که پر است از ادیان عجیب و غریب؛ کتاب را دلنشین و روان کرده است.
توصیف معابد و نقاط تاریخی در کنار اشاره به رفتارها و آداب و رسوم مردمان هند از دیگر جذابیت های این کتاب است
      

        حاوی اشعاری پرشور و پر مفهوم
      

        حاج آخوند، همان روحانی دوست داشتنی است که حکم پدر مهربان و دلسوز را برای اطرافیانش دارد.
معتقدم ما در تبلیغ نیاز به یک تحول در جامعه داریم و اگر جبهه اول این تبلیغ روحانیون هستند؛ ولی بقیه دین‌داران خارج از دایره تبلیغ نیستند و باید با رفتار و اعمال خود، قبل از زبان و بیان‌شان، مبلغ دین خدا باشند.
حاج آخوند همان روحانی است که با رفتار خود به دین خدا دعوت می کند و اگر چه در تاریخ و معاصر خود کم نداشتیم؛ ولی در مقابل دین خدا؛ دشمنان و منافقان زیادی با ابزارهای رنگارنگ در حال طراحی هستند و ترفندهای خود را به روز رسانی می کنند و این یعنی تبلیغ هم هر روز باید به روز شود و دستش را پر کند.
کتاب #حاج_آخوند خواندنی است خصوصا در مشی اخلاقی شخصیت روحانی که #عطا_الله_مهاجرانی شدیدا تحت تاثیر او بوده است و حکایت‌‌ها از دریچه نگاه اوست.
نکته قابل توجه دیگر انس حاج آخوند و مردم روستا با کتب ادبی و حکمت آموز پارسی بوده؛ مانند شاهنامه و مثنوی معنوی و گلستان و ...!
و این یکی از اشتباهات جدی سیستم آموزشی رسمی کشور است  در سالهای اخیر که ما با حافظ و فردوسی و سعدی و مولانا و نظامی و ... آشنایی گذرا داریم تا زندگی مستمر با ایشان و نظم و نثر فکر و اندیشه و حکمت‌شان و ....
 
      

        روایتی روان از سبک زندگی رضوی
      

        حکایت یک کتاب و یک کتابخوان
بیست سال و سه روز حکایت جوانی است اهل مطالعه و علاقمند به دکتر شریعتی که حتی در خط مقدم نبرد با دشمن تکفیری کتاب "فاطمه فاطمه است" دکتر از دستش جدا نشده است.

سید مصطفی موسوی و مدافعان حرم هم سن و سال او، یک داستان یا کتاب تاریخی از سالها یا قرنهای پیش نیستند. حکایت جوانانی است که در همین عصر اینترنت و شبکه های اجتماعی و ماهواره زیست کرده اند.

مطالعه آثار شریعتی و آوینی و مطهری در کنار علاقه به موسیقی مختصات جوانی است که لقب جوان‌ترین شهید مدافع حرم ایران را به خود گرفته است.

کتاب #بیست_سال_و_سه_روز قلمی روان و شیوا دارد و خاطراتی که از خانواده و دوستان شهید جمع کرده است را با چینشی  مناسب کنار هم قرار داده است.

جمله ی پایانی رهبر انقلاب در تقریظ این کتاب، مهم و قابل تامل است که یک مرجع دینی و رهبر سیاسی در مواجهه با سید مطصفی‌ها می گوید:
خدا را سپاس که در دوران چنین انسانهایی زندگی میکنیم