معرفی کتاب گاو و فلفل؛ روایت طنزآمیز سفر به هندوستان اثر علی بهاری

گاو و فلفل؛ روایت طنزآمیز سفر به هندوستان

گاو و فلفل؛ روایت طنزآمیز سفر به هندوستان

علی بهاری و 1 نفر دیگر
3.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

شابک
9786226837125
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در آکشاردام هم مانند بقیه معابد، بایـد کفش ها را در میآوردیم. تابلوهایی زیبا بر روی دیوارها نصب شده بود که توجه هر بیننده ای را جلب میکرد و بت هایی زیباتر که هندوها آنها را می پرستیدند در کنار بت بزرگشان مراسم عبادی برپا بود.مردم حاضر، خال قرمز میان دو ابرویشان گذاشته بودند و همنوا با خواننده، دست می زدند. ما هم به میان جمعیت رفتیم و شروع کردیم به دست زدن.

مجلس که گرم شد، یکی از بچه ها بلند گفت «ماشالا» و آن یکی فریاد زد: رحمت خدا به این ناله ها از گوشه دیگری صدای ایشالا بلا نبینی بلنـد شد. یک دفعه جوگیر شدم و گفتم: رفقا با ذکر صلوات یک قدم بیایید جلو مردم دم در تو سرما وایسادن و بچه ها صلوات دهلی شکن فرستادند. اینجا بود که احساس کردم ماندن به صلاح نیست و به زودی حراست حرم آکشاردام بازداشتمان میکند. به بچه ها گفتم بزنیم به چاک و زدیم.


      

یادداشت‌ها