معرفی کتاب حاج آخوند اثر سیدعطاء الله مهاجرانی

حاج آخوند

حاج آخوند

4.0
72 نفر |
32 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

127

خواهم خواند

61

شابک
9789649574394
تعداد صفحات
284
تاریخ انتشار
1399/11/5

نسخه‌های دیگر

توضیحات

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به حاج آخوند

نمایش همه

11

لیست‌های مرتبط به حاج آخوند

عبد صالح خداحاج آقا روح اللهخون دلی که لعل شد: خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی

از علما و بزرگان دین بگو؛

26 کتاب

کتب مربوط به زندگی علما، عرفا؛ (موارد مطالعه شده، با تیک مشخص شده) • کتاب های خاطره ای: ○ عبد صالح خدا / آقا روح الله ○ خون دلی که لعل شد ✅️/ ماه در آينه ○ گوهر شب چراغ (حاج شیخ غلامرضا یزدی)✅️ ○ حاج آخوند / شیخ بی خانقاه ○ به رنگ صبر (خاطرات فاطمه صدر، از شهید صدر و امام موسی صدر) ○ عمار انقلاب / ذوالشهادتین امام (علامه مصباح) ○ چای خوش عطر پیرمرد : داستان‌هایی کوتاه از زندگی مبارز مجاهد شهید سیدحسن مدرس ○ سوخته : زندگی نامه، آيت الله شیخ محمدجواد انصاری همدانی • رمان: ○ سه دیدار (امام خمینی)✅️ ○ روح الله (امام خمینی) ○ مردی در تبعید ابدی (ملاصدرا)✅️ ○ قلندر و قلعه (شیخ اشراق) ○ نا (شهید صدر) ○ نخل و نارنج (شیخ انصاری )✅️ ○ شهاب دین (آيت الله مرعشی نجفی )✅️ ○ تنهای هزار ساله (شیخ صدوق) ○ که ماهی بر آید (ملاهادی سبزواری)✅️ ○خاک نشین (شیخ عباس قمی) ○ آقا شیخ مرتضی زاهد ○ کهکشان نیستی (آيت الله قاضی) ○ خورشید می ماند (شیخ بهایی) ○ بند‌‌بند سرگذشتم (زندگی‌نامه خودنوشت مرحوم کاشف الغطا) ○ قربانی طهران (اشاره ای به زندگی شیخ فضل الله نوری در قالب رمان) ○ تو را خانه ای هست (شیخ بهایی) [لیست درحال به روز رسانی است]

70

یادداشت‌ها

          فضای سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب شرایط جدیدی برای روحانیت به وجود آورد و سرنوشتی متفاوت برای حوزه های علمیه رقم زد. روحانیون که صدها سال به حجره نشینی و ساده زیستی و دوری از مظاهر دنیا شناخته می شدند یکباره در جایگاه مسؤولیت های رسمی و مناصب مختلف قرار گرفتند و مردم که از روحانیت غالبا سیمایی معنوی و عرفانی در خاطر داشتند با نسلی از روحانیت مواجه شدند که حرفهای سیاسی می زدند و تصمیم های اجرایی می گرفتند و دارای قدرت و امکانات و اختیار فراوان بودند. 
این موقعیت جدید تصویر جدیدی از روحانیت در افکار عمومی شکل داد و گرچه این تصویر چندان هم دقیق نبود ولی در هر حال به تلقی و تصور عمومی در جامعه تبدیل شد.   
از سوی دیگر تحولات سبک زندگی و تغییرات عمومی در حوزه اجتماعی و فرهنگی نوعی گرایش و اشتیاق به مضامین و محتوای عرفانی و معنوی را افزایش داد و مجموع این عوامل انگار نوعی دلتنگی برای قشری از روحانیت عارف مسلک و دنیاگریز و مردم دوست را در مخاطب ایجاد کرد.  در چنین فضایی آثاری از کتاب تا فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی تولید شد که با استقبال نیز مواجه گردید. 
نخستین اثر در این فضا کتاب "فضیلت های فراموش شده" بود که روزنامه و مؤسسه اطلاعات در شرح احوالات مرحوم شیخ عباس راشد تربتی (پدر مرحوم عبدالحسین راشد واعظ مشهور) منتشر ساخت و پس از آن کتابهای دیگری در شرح احوالات و داستان های زندگی برخی روحانیان اهل معرفت و معنویت همچون مرحوم نخودکی و... به چاپ رسید. 
در سال گذشته دکتر عطاء الله مهاجرانی که بعد از دوران وزارت ارشاد و مسؤولیتهای دیگر اجرایی و سیاسی به خارج از کشور مهاجرت کرده و بیشتر مشغول تألیف و نگارش است کتابی با عنوان "حاج آخوند" در همین حال و هوا منتشر کرد.
مهاجرانی که صاحب قلمی توانا و نثری شیرین است، در این کتاب شخصیتی واقعی به نام مرحوم شیخ محمود صالحانی را معرفی می کند که در روستای مهاجران زادگاه نویسنده ساکن بوده و او تا سالهای آغاز جوانی خود و پیش از درگذشت آن بزرگوار با ایشان ارتباط نزدیک و فراوان داشته است. 
شخصیت و زندگانی "حاج آخوند" چنان متفاوت و اثرگذار و شگفت است که هر خواننده ای را به خود جذب می کند و با کتاب همراه می سازد. 
حاج آخوند یک روحانی ساده است که در یک روستا زندگی می کند و همراه و مانند بقیه مردم محل به دامداری و کشاورزی مشغول است، اما از یک سو بسیار عمیق و اهل فکر و اندیشه است و از سوی دیگر بسیار اهل ذوق و لطایف معنوی. هم با هموطنان مسیحی رفاقت دارد و هم یک کمونیست بی اعتقاد به دین مرید او می شود. هم با نوجوان عقب مانده ذهنی انس می گیرد و هم یک استاد دانشگاه ساعتها گفت و گو می کند. 
مهاجرانی در این کتاب خاطراتی کهنه را با زبانی داستانی و تازه و با نثری بسیار دلنشین روایت کرده و چهره جدیدی از روحانیت به خواننده نشان داده است. 
کتاب بلافاصله بعد از انتشار با چنان استقبال گسترده و عجیبی روبرو گردید که هم در مدتی کوتاه چند بار تجدید چاپ شد و هم نویسنده کتاب دیگری با عنوان "شیخ بی خانقاه" در ادامه آن نوشت و به چاپ رساند. 
کتاب "حاج آخوند" از چهل و سه قطعه تشکیل شده است که هر یک حدودا پنج شش صفحه هستند و گرچه مستقلا نیز می توان هر کدام خواند و لذت برد اما در مجموع نیز به هم نوعی وابستگی و پیوستگی غیرآشکار دارند. 
نویسنده با ظرافت مضامین متنوع از فرهنگ و هنر و ادبیات و میراث معنوی ایران اسلامی تا آداب و عادات زندگی روستایی را در لابلای کتاب پراکنده و محتوای خواندنی و جذابی از اشعار شاهنامه و دیوان حافظ تا رباعیات خیام نیز مانند نگین هایی قیمتی بر این اثر هنری نشانده که کتاب را خواندنی تر و اثرگذارتر کرده است. 

(به تاریخ ۱۳۹۹/۱/۳۰ از سری یادداشت‌های «صد کتاب قبل از صد سالگی!» یادداشت روزنامه شهرآرا)
        

17

13

          بسم الله 

همین‌قدر با عجله آغاز می‌کنم.
بعید است کسی این کتاب خوانده باشد و حاج آخوند در مرکزی‌ترین نقطه ذهنش جای نگرفته باشد. حاج آخوند گرمای خورشید در میانه زمستان است؛ از طرفی هوا سرد و برفی است از طرف دیگر آفتاب ذره ذره بر دانه‌های برف می‌تابد. حاج آخوند همان آفتاب است که در آن دوره و زمانه زمستانی، ذره ذره یخ وجود را آب می‌کند ذره ذره گرما می‌بخشد تا وجودمان را مهیای بهار کند. جایی که دیگر نه یخی است و نه برفی و نه سرمایی...

نسخه حاج آخوند درمانی، زمان و زمانه نمی‌شناسد. تاریخ و جغرافیا ندارد. باید چشید و شنید و گرم شد، گرم از گرمای محبتی که در این عالم است. و صد البته زمستان ظلم و خشونت بیکار نمی‌نشیند تا ما احساس گرما کنیم.

حاج آخوند معیار و میزان یک آخوند همه چیز تمام است و الگوی کم نقص برای همه ما...

کلام نویسنده خودمانی است. او با حاج آخوند زیسته است و جزئیات زندگی او را دیده و چه خوب از او تعریف می‌کند. اما صد حیف که قلم توانایی ندارد.

این کتاب را بنوشید و گرماگرم زندگی حاج آخوند را مزمزه کنید.
        

1

          رطل گرانم ده ای مرید خرابات
شادی شیخی که خانقاه نداشت
حافظ

یک روحانی ساده اما عمیق و اهل تفکر که زاویه‌ی نگاهش آدم را به تفکر وا می‌دارد. کسی که می‌گوید شغل‌ها بو می‌دهند و باید بنگری که شغلت چه بویی می‌دهد، بوی مرگ یا بوی زندگی که مراد از این مرگ و زندگی، به یاد مرگ و آخرت بودن و یا درگیر دنیا و ظاهر آن شدن است. مهاجرانی هنگام نقل این خاطره از زاویه دید خودش، از خودش می‌پرسد سیاست چه بویی می‌دهد!
شما هم فکر کنید که شغل‌تان چه بویی می‌دهد!

با توجه به جامعه‌ و شرایط کنونی، اوایل کتاب،  رفتار حاج آخوند کمی غیرقابل باور و اغراق آمیز است اما به تدریج با رفتار و منش او آشنا می‌شویم، روحانی که در میان مردم روستا است، با آن‌ها زندگی می‌کند، کار می‌کند و روزگار می‌گذراند.
در لابه لای کتاب و در خاطره‌هایی که از او بیان می‌شود مضامین مختلفی را مشاهده می‌کنیم، از معنویت گرفته تا فرهنگ ایرانی، هنر، ادبیات، عرفان، آداب زندگی، رسم و رسوم مردم مهاجران و به چالش کشیدن آثار کهن ادبی و شخصیت‌هایی چون مولانا، خیام و شاهنامه.
از جنبه‌های شخصیت حاج آخوند که در این کتاب توجه مرا جلب کرد، شیوه‌ی تعامل و گفت و گوی او با آدم‌های مختلف بود که اندیشه‌ها و اعتقادات مختلفی داشتند. حلقه‌ی گمشده‌ی این روزهای جامعه‌ که هر چه پیش‌تر می‌رویم، اهمیت بیشتری می‌یابد.

من فکر می‌کنم اصلی‌ترین عامل تأثیر گذاری او بر دیگران، یکی بودن حرف و عمل ایشان بود. حاج آخوند حرفی می‌زد که خودش هم عمل می‌کرد. حرف‌هایش را بالای منبر مسجد نمی‌زد بلکه در خلال زندگی روزمره و بین آدم‌ها و در موقعیت‌های متناسب میزد. 
حاج آخوند خوب می‌بیند، خوب می‌شنود و خوب هم حرف می‌زند. ما نمی‌توانیم شبیه او باشیم اما می‌توانیم از او یاد بگیریم. و چه چیزی بهتر از روایت و داستان به آدم یاد می‌دهد؟
این کتاب بخشی از خاطرات نویسنده است که سیر خطی ندارد و شامل داستان‌های پراکنده‌ است اما چون پازلی است که وقتی کامل می‌شود، شما یک نفر را می‌شناسید؛ حاج آخوند که شصت و سه سال در این دنیا نفس کشید و حالا بعد از چهل و اندی سال به وسیله خاطراتی که در اذهان به جای گذاشته، نه تنها در روستای مهاجران که در هر جای زمین از داخل این سطرها، دوباره نفس می‌کشد‌.
        

24

          #کتاب_خواندم 
حاج اخوند؛ اذرماه 1400

کتاب را در طاقچه بی نهایت دوست داشتنی خواندم. کتاب از کنش های یک روحانی در یک روستا روایت گری میکند. راوی وزیر فرهنگ دولت اطلاحات است و خاطرات خود را در میان داستان نظاره میکند. از انجایی که با نویسنده ریشه های مشترک داشتم تمام کتاب برایم سراسر مرور خاطرات کودکی و پدربزرگ هایم بود جای شما خالی  رفتم سر قبر حاج اخوند. دوباره کتاب را خواندم. نزدیک 5 صفحه A4 ازش خلاصه تهیه کردم. و دلم نمی آید بعد ان کتاب دیگری بخوانم. معرکه بود.مدتی بود حال روحی بدی داشتم از مطلبی که در یک پیج خواندم نذر دختر امام حسن ع کنم تا حالم تغییر کند.بار  اول هفته دوم مهر 5روزه خواندم و یک روز قبل از تمام شدن روز شهادت امام حسن ع رفتم سر مزار حاج اخوند روستای کناری روستای پدری انگار به کودکی ام پرتاب شدم از جاده مالرو کنار قبرستان سری به روستای پدری زدم رفتم سر قبر مادر پدرم کاری که میدانستم پدرم را بسیار خوشحال میکند و بار دوم هفته دوم اذر در روز های سالگرد فوت حاج اخوند. البته از کتاب نسخه صوتی ان در طاقچه با صدای خود مهاجرانی موجود است. منتظر میمانم تا روزی که دوباره هوای حاج اخوند به سرم زد ان را به خودم هدیه دهم. انقدر در مورد حاج اخوند با همسرم و دیگران صحبت کرده ام پسر7 ساله ام  هم دائم میگوید از حاج اخوند بخون و یکبار تصادفی قسمتی که حاج اخوند در مورد خال گوشه لب مادرش صحبت میکند را برایش خواندم چه قدر خوشش آمد گفت مامان منم یه خال دارم و من مانده بودم که چه قدر پسرم را نگاه نکردم یک دل سیر با قلب و دلم.... شروع کتاب از نقاط اوج ان بود  و در هم آمیختگی خیال و واقعیت در جای جای کتاب فوق العاده بود. کتاب یک دور تاریخ نگری اراک بود از منظر بزرگان؛ وضعیت  های سیاسی فرهنگی واقتصادی مانند توصیف زیبای بازار. کتاب برایم پر بود از کلماتی که پدر وپدربزرگ هایم بارها گفته بودند  در استفاده های روزمره ولی  تا به حال به ان توجه نکرده بودم که چه قدر زیباست و حتی شاید معنی انها را درک نکرده بودم مثل هنا؛ ویر؛ چودار؛ سیل کن؛ کشمات؛ اویاری؛ اسپار؛ پسینی؛ خرج ذاکر که تقریبا الان خرذاکر تلفظ میکنند. ادم بوی شغلش را میدهد راست میگفت حاج اخوند من مادر که شغلم مادریست بوی  چه میدهم؟ بوی نبات و پیازداغ وآفرینش..... نظر شما مادری بوی چه  میدهد!؟  دوست دارم بروم دشت چما بروم راستوند دلم یک دل سیر گریه کوهی میخواهد بس عجیب حال میدهد. تصمیم گرفتم بروم کتاب اقای دهگان را بخوانم. اقای داستایوفسکی راست گفتی گاهی یک خاطره کودکی به کل زندگی معنا میدهد. حاج اخوند سخت مرا اسیر شعرا وشاهنامه کرد با توصیحات نغز ودلکش از اشعار وشاهنامه..... هر انسانی هفت خوانی دارد......
https://taaghche.com/book/71581
        

8

          ۱- ادعای آقای مهاجرانی اینه که چندین سال بعد از فوت حاج‌آخوند این روایات رو یادداشت کرده و روایات همون ماجراهاییه که تو اون مجالس رفته. ولی دو تا نکته وجود داره. اول اینکه در بیشتر موارد زبان حاج‌آخوند خیلی آکادمیکه. اگه با اهل حوزه محشور باشید میدونید که بیانشون با اهل دانشگاه خیلی متفاوته و بیان حاج‌آخوند تو این کتاب نود درصد شبیه اهل آکادمیه، نه اهل حوزه‌ای که تازه سالهاست تو روستا زندگی کرده و به زبون اونا حرف میزنه. من حس میکنم دخل و تصرف آقای مهاجرانی خیلی بیشتر از اون چیزیه که ایشون ادعا کرده.
نکته دوم اینه که محتوای حرفای حاج‌آخوند حتی از محتواهای حوزوی هم خیلی فاصله داره. تفسیرش از خیام و مولوی و ... خیلی از برداشت عمومی حوزه دوره. مثلا دیگه اوج همدلی با مولوی تو حوزه میشه علامه جعفری. ولی نظر حاج‌آخوند از علامه هم همدلانه‌تره و این میزان از همدلی با مولوی رو من فقط تو رهبری دیدم. ولی خب چی بگم؟! «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» اگه بخوان کام کسی رو شیرین کنن با یه قطره کاری میکنن که از صدتا علامه قزوینی و بدیع‌الزمان فروزانفر جلو بزنه.


۲- ایراد کتاب اینه که حاج‌آخوند خیلی رو منبره. البته طبیعیه این اتفاق، چون بالاخره بین هر کدوم از روایات مدت زمان زیادی فاصله است و محور جلسات هم حاج‌آخوند بوده. اما همه این روایات وقتی پشت سر هم اومده و خواننده بخواد رمان‌گونه روزی پنجاه شصت صفحه ازش بخونه، ملال آور میشه. شاید اگه این کتاب رو هم بذاریم در کنار کتب‌ کرامت اولیا که هر شب یکی یا دوتا روایت باید ازش خوند، مشکل حل بشه.
        

12

          حاج آخوند، همان روحانی دوست داشتنی است که حکم پدر مهربان و دلسوز را برای اطرافیانش دارد.
معتقدم ما در تبلیغ نیاز به یک تحول در جامعه داریم و اگر جبهه اول این تبلیغ روحانیون هستند؛ ولی بقیه دین‌داران خارج از دایره تبلیغ نیستند و باید با رفتار و اعمال خود، قبل از زبان و بیان‌شان، مبلغ دین خدا باشند.
حاج آخوند همان روحانی است که با رفتار خود به دین خدا دعوت می کند و اگر چه در تاریخ و معاصر خود کم نداشتیم؛ ولی در مقابل دین خدا؛ دشمنان و منافقان زیادی با ابزارهای رنگارنگ در حال طراحی هستند و ترفندهای خود را به روز رسانی می کنند و این یعنی تبلیغ هم هر روز باید به روز شود و دستش را پر کند.
کتاب #حاج_آخوند خواندنی است خصوصا در مشی اخلاقی شخصیت روحانی که #عطا_الله_مهاجرانی شدیدا تحت تاثیر او بوده است و حکایت‌‌ها از دریچه نگاه اوست.
نکته قابل توجه دیگر انس حاج آخوند و مردم روستا با کتب ادبی و حکمت آموز پارسی بوده؛ مانند شاهنامه و مثنوی معنوی و گلستان و ...!
و این یکی از اشتباهات جدی سیستم آموزشی رسمی کشور است  در سالهای اخیر که ما با حافظ و فردوسی و سعدی و مولانا و نظامی و ... آشنایی گذرا داریم تا زندگی مستمر با ایشان و نظم و نثر فکر و اندیشه و حکمت‌شان و ....
 
        

2