نصراللهی

نصراللهی

@kamale

79 دنبال شده

62 دنبال کننده

گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
        #کتاب_خواندم
#ساجی
داستان یک دختر نوجوان🧕 که با ❤ از بچگی وارد زندگی می شود و هنوز جهیزیه را نچیده؛ صدای بمباران☄ و شنی تانک های عراق را می شنوند.همسر دلیر آبادانی او از روزهای اول اشغال خرمشهر تا روزهای  پایان جنگ در جبهه روزگار می گذراند و او همه جا کنار همسرش در مناطق جنگی آواره گی می کشد با ۴فرزند 🧒👧و بیماری خاص. جالب است با این کتاب با رنج های مادر نسرین سفر می کنید به روزهای قحطی و وبا و پهلوی🤔نویسنده کتاب خانم ضرابی زاده عزیز؛ خالق دختر شینا است. قلم همچنان گیرا و شیرین و جان بخش. تصویر آوارگی جنگ زده ها را به خوبی تصویر می کند و من در تمام ان لحظه ها به #غزه و کودکانش فکر می کردم. 
کتاب مورد تمجید #رهبری قرار گرفته است. 😍
#نقد
یکی از اصلی ترین بخش هایی که می توانست در کتاب حاضر باشد و جریان بعد از مفقود الاثر شدن جنازه بهمن 😭در کتاب غایب است. صبر ۱۱ساله نسرین ۲۱ساله و بزرگتر کردن ۴فرزند؛ ساجده ای که حتی بعد از پدر متولد می شود و تنهایی و آوارگی...
کتاب صوتی👂 ان هم موجود است و با صدای فضه سادات حسینی و گاه و بی گاه لهجه های اهوازی بسیار دل نشین است. کتاب پر است از آداب و رسوم مردم خونگرم جنوب و گزینه ای برای آشنا کردن نوجوانان با سبک زندگی انها. 
اگر نوجوان پر خوان دارید؛ از گروه سنی۱۶سال به بالا گزینه خوبی است.
#نکته_مهم
هر دو قهرمان کتاب در ابتدای امر افرادی با خوی جنوبی و نا آشنا با ادبیات انقلاب هستند که با  شروع جنگ با امام و انقلاب کم کم انس می گیرند. 
#کتاب_امانت_داده_می_شود
https://eitaa.com/joinchat/721617152C853e85b772
      

1

8

باشگاه‌ها

نمایش همه

حلقه فانتزی

47 عضو

سیاه خون

دورۀ فعال

دنیای خیال

567 عضو

فادیا؛ بازگشت به خانه

دورۀ فعال

باشگاهی برای نوجوانان

375 عضو

استاد عشق

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

نصراللهی پسندید.
دشمن
        بسم‌ الله

داستان دو سرباز که هر کدام میانه جنگ در چاله‌ای قرار دارند، هر روز هرکدام از آن‌ها شلیکی به دیگری می‌کند، چندین وقت است که کار هردوشان همین است. راوی کتاب یکی از این سربازهاست و تصور او از سرباز دیگر یک انسان خون آشام و سنگدل است. با این تصور روزی تصمیم می‌گیرد به چاله او نزدیک شود...

با دو نگاه می‌شود با این کتاب مواجه شد...

اول آنچه در ظاهر کتاب دیده می‌شود، یعنی جنگی وجود دارد و دشمنی. تصور سربازهای این طرف میدان جنگ، سنگدلی و قساوت قلب آن طرفی هاست و آن طرفی ها هم، چنین تصوری نسبت به افراد این طرف میدان دارند. اما سوال این است که حقیقتا حق با کیست؟ در انتهای کتاب به این نتیجه می‌رسیم که هردو طرف اشتباه می‌کنند و اسیر توهمی هستند که فرماندهان برای آن‌ها ساخته‌اند. در انتها نویسنده ما را به این نتیجه می‌رساند که کلا مقوله جنگ، خوب نیست. و جریان جنگ، بازی است بین قدرتمندان...
اما کتاب همه حرف را نمی‌زند. چرا که فقط سخنش از جنگ است، نه دفاع... وقتی صحبت از دفاع به میان می‌آید کلا ماجرا عوض می‌شود. دفاع، یعنی یک طرف با سنگدلی حمله کرده و طرف دیگر به دنبال حفظ خود است. چه کسی گفته که دفاع بد است؟

اما نگاه دوم این است که بگوییم: در مواجهه با افرادی که اطرافمان هستند گاهی از حد گذرانده و آن‌چنان با هم دشمنی می‌کنیم که یک تصویر خلاف واقع از طرف مقابل می‌سازیم و با همین تصویر اشتباه، با او به مقابله برمی‌خیزیم در حالی که این تصور و تصویر خودساخته، از اساس با آنچه در واقعیت وجود دارد، متفاوت است و تا زمانی که هردو طرف چنین تصوری از طرف مقابل داشته باشد باب دوستی بسته است.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

نصراللهی پسندید.
دشمن

29

نصراللهی پسندید.
معجزه بن سای: روایت هایی از زنان زیر سقف خانه ها

3