یادداشت
1400/7/7
3.9
29
فضای سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب شرایط جدیدی برای روحانیت به وجود آورد و سرنوشتی متفاوت برای حوزه های علمیه رقم زد. روحانیون که صدها سال به حجره نشینی و ساده زیستی و دوری از مظاهر دنیا شناخته می شدند یکباره در جایگاه مسؤولیت های رسمی و مناصب مختلف قرار گرفتند و مردم که از روحانیت غالبا سیمایی معنوی و عرفانی در خاطر داشتند با نسلی از روحانیت مواجه شدند که حرفهای سیاسی می زدند و تصمیم های اجرایی می گرفتند و دارای قدرت و امکانات و اختیار فراوان بودند. این موقعیت جدید تصویر جدیدی از روحانیت در افکار عمومی شکل داد و گرچه این تصویر چندان هم دقیق نبود ولی در هر حال به تلقی و تصور عمومی در جامعه تبدیل شد. از سوی دیگر تحولات سبک زندگی و تغییرات عمومی در حوزه اجتماعی و فرهنگی نوعی گرایش و اشتیاق به مضامین و محتوای عرفانی و معنوی را افزایش داد و مجموع این عوامل انگار نوعی دلتنگی برای قشری از روحانیت عارف مسلک و دنیاگریز و مردم دوست را در مخاطب ایجاد کرد. در چنین فضایی آثاری از کتاب تا فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی تولید شد که با استقبال نیز مواجه گردید. نخستین اثر در این فضا کتاب "فضیلت های فراموش شده" بود که روزنامه و مؤسسه اطلاعات در شرح احوالات مرحوم شیخ عباس راشد تربتی (پدر مرحوم عبدالحسین راشد واعظ مشهور) منتشر ساخت و پس از آن کتابهای دیگری در شرح احوالات و داستان های زندگی برخی روحانیان اهل معرفت و معنویت همچون مرحوم نخودکی و... به چاپ رسید. در سال گذشته دکتر عطاء الله مهاجرانی که بعد از دوران وزارت ارشاد و مسؤولیتهای دیگر اجرایی و سیاسی به خارج از کشور مهاجرت کرده و بیشتر مشغول تألیف و نگارش است کتابی با عنوان "حاج آخوند" در همین حال و هوا منتشر کرد. مهاجرانی که صاحب قلمی توانا و نثری شیرین است، در این کتاب شخصیتی واقعی به نام مرحوم شیخ محمود صالحانی را معرفی می کند که در روستای مهاجران زادگاه نویسنده ساکن بوده و او تا سالهای آغاز جوانی خود و پیش از درگذشت آن بزرگوار با ایشان ارتباط نزدیک و فراوان داشته است. شخصیت و زندگانی "حاج آخوند" چنان متفاوت و اثرگذار و شگفت است که هر خواننده ای را به خود جذب می کند و با کتاب همراه می سازد. حاج آخوند یک روحانی ساده است که در یک روستا زندگی می کند و همراه و مانند بقیه مردم محل به دامداری و کشاورزی مشغول است، اما از یک سو بسیار عمیق و اهل فکر و اندیشه است و از سوی دیگر بسیار اهل ذوق و لطایف معنوی. هم با هموطنان مسیحی رفاقت دارد و هم یک کمونیست بی اعتقاد به دین مرید او می شود. هم با نوجوان عقب مانده ذهنی انس می گیرد و هم یک استاد دانشگاه ساعتها گفت و گو می کند. مهاجرانی در این کتاب خاطراتی کهنه را با زبانی داستانی و تازه و با نثری بسیار دلنشین روایت کرده و چهره جدیدی از روحانیت به خواننده نشان داده است. کتاب بلافاصله بعد از انتشار با چنان استقبال گسترده و عجیبی روبرو گردید که هم در مدتی کوتاه چند بار تجدید چاپ شد و هم نویسنده کتاب دیگری با عنوان "شیخ بی خانقاه" در ادامه آن نوشت و به چاپ رساند. کتاب "حاج آخوند" از چهل و سه قطعه تشکیل شده است که هر یک حدودا پنج شش صفحه هستند و گرچه مستقلا نیز می توان هر کدام خواند و لذت برد اما در مجموع نیز به هم نوعی وابستگی و پیوستگی غیرآشکار دارند. نویسنده با ظرافت مضامین متنوع از فرهنگ و هنر و ادبیات و میراث معنوی ایران اسلامی تا آداب و عادات زندگی روستایی را در لابلای کتاب پراکنده و محتوای خواندنی و جذابی از اشعار شاهنامه و دیوان حافظ تا رباعیات خیام نیز مانند نگین هایی قیمتی بر این اثر هنری نشانده که کتاب را خواندنی تر و اثرگذارتر کرده است. (به تاریخ ۱۳۹۹/۱/۳۰ از سری یادداشتهای «صد کتاب قبل از صد سالگی!» یادداشت روزنامه شهرآرا)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.