معرفی کتاب مراسم قطع دست در اسپوکن اثر مارتین مک دونا مترجم بهرنگ رجبی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
85
خواهم خواند
20
نسخههای دیگر
توضیحات
مراسم قطع دست در اسپوکن تا امروز آخرین نمایش نامه مک دونا است که تا سال ???? در آمریکا اجرا شد. این اثر روایتی است خونسردانه از دروغ و قساوت و شوخ طبعی. قهرمان آن از کل دارِ دنیا یک چیز طلب می کند و آن دستش است که در نوجوانی قطع شده. او حاضر است برای پس گرفتن دستش تن به هر کاری بدهد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به مراسم قطع دست در اسپوکن
دورههای مطالعاتی مرتبط
1403/4/17
تعداد صفحه
15 صفحه در روز
لیستهای مرتبط به مراسم قطع دست در اسپوکن
پستهای مرتبط به مراسم قطع دست در اسپوکن
یادداشتها
1401/1/11
1403/8/27
1403/8/7
1403/12/17
نثر کتاب خوب بود و مشکل کوچکی داشت که پدر اعصابم را درآورد و آن هم مشکل همیشگی این سری ترجمهها یعنی ـ کوفت و کوفتی و تمام فامیلها و خاندانش ـ بود. داستان در بارۀ یک مرد میانسال ـ کارمایکل ـ است که در هفده سالگی چند نفر او را روی پل رودخانه در اسپوکِن واشنگتن میبرند و دستش را روی ریل میگذارند و قطار سر میرسد و ... . در این اثر مک دونا هم، هر چند گاهی خون و خونریزی و خلاف و خشونت و بریدن دست و این موارد دیده میشود و فضایی تیره و تار دارد، اما نوعی بلاهت در شخصیتهای نمایش را شاهدیم. یعنی آدمهای نمایش در عین اینکه کارهای خطرناک و خلاف انجام میدهند، رفتارهای احمقانهای دارند که میزان تنفر خواننده از آنها را کاهش میدهد و قابل تحملترشان میکند. نکتۀ جالب دیگر اینکه مادر کارمایکل حاضر است، درد ناشی از افتادن و شکستن قوزک پایش را تحمل کند، اما به پلیس تلفن نکند؛ چون میترسد که بیایند و مجلههای پسرش را ببینند و برای پسرش دردسر درست شود. این در حالی است که کارمایکل یک چمدان پر از دستهای قطع شده به همراه دارد و این مادرش را نگران نمیکند؛ هر چند از ریز کارهای او خبر دارد. این نمونۀ همان شیرینی و سادگی یا همان بلاهت آدمهای داستان است که باعث میشود از هیچ کدام از آنها متنفر نشویم. و البته تا پایان داستانِ نمایش هم روشن نشد که چه کسانی و چرا دست کارمایکل را قطع کردند و از این کار چه هدفی داشتند؟ هر چند بارها و بارها از زبان خودِ او این داستان را شنیدیم و مرور کردیم. به نظرم این اثر مک دونا نسبت به آثار قبلی، به ویژه «ستوان آینیشمور» ملایمتر و قابل تحملتر بود و از آن صحنههای وحشتناک آن داستانها، در اینجا خبری نیست.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/8/5
1402/4/12