قبل از هرچیز بگویم با یک شاهکار طرف هستید!
.
کاظم الساهر، خوانده بسیار مشهور عراقی یک کار دارد که شعرش هم برای نزار قبانی است. اینطور شروع میشود؛ «أحبیني بلا عُقَدِ.. » میگوید دوستم بدار بدون عُقَد. این عُقَد در عربی به چند شکل گویا معنا میشود. هم معنای عقدها را میدهد مثل عقدی که بین زن و شوهر در میگیرد، هم معنای پیمانها را میدهد، هم معنای گره را میدهد، هم معنای دشواری را میدهد و هم معنای "بندها". عقده وا کردن هم از همینجاها آماده است احتمالا.
همه اینها را گفتم که بگویم بله شما در این کتاب با یک شاهکار طرف هستید حتی در انتخاب اسم. همانطور که جومپا لاهیری مترجم این اثر به انگلیسی، هم در یادداشتی در پایان این کتاب میگوید، نام اصلی و ایتالیایی این کتاب هم به معنای بندها است و هم بند کفش و هم گره. شاید در همینجاست که شیرینی زبانشناسی خود را به انسان نشان میدهد و با جادوی ادبیات، معجون سکرآوری میآفریند. در کتاب هم شما گویی شاهد سه کتاب هستید که از قسمت عطفشان به هم با بندهایی متصل شده اند. واقعا این کتاب شاهکاری بلامنازع است. داستان در عین حال که فرمی ساده دارد، پیچیدگی دارد و مسحور کننده است. شاید ایده یک خطی را بتوان اینطور تعریف کرد که داستان، داستان یک خانواده ۴ نفره است. یک خانواده چهارنفره که با خیانت پدر درگیر چالشهایی میشود و از نگاه هرکدام از شخصیت های این خانواده ما ماجرا را پی میگیریم و پیش میرویم اما نه. تنها همین نیست! داستان را نمیتوان در هیچکدام از ژانرها دسته بندی کرد. خانوادگی است، درام است، اجتماعی است، رگه هایی از کمدی دارد، قسمت هایی از آن شاید به گریه بیندازدتان و حتی رگه های جنایی را نیز در خود دارد و تمام اینها در خدمت پیش برد داستان قرار دارد. مثل یک جعبه است با هزاران وجه که کافی است بچرخانی اش تا از یکسوی تازه به آن نگاه کنی. نگاه روانشناختی، نگاه جامعه شناسانه، نگاه تاثیرات ژنتیک، نگاه از باب انقلاب جنسی و آزادی خواهی زنان و...
تنها میتوانم بگویم بخوانیدش و به همه پیشنهادش میکنم بخوانندش و از دومینکو استارتونه متشکر باشیم برای خلق این شاهکار و البته نهایتا متشکرم از دوست عزیزم جناب معلمی که این کتاب را به من معرفی کردند.