یادداشت

مسخ به همراه چند داستان  دیگر
        تمامی ما مسخ دنیای مدرن شده‌ایم. هرکدام از ما یک گرگوری سامسا هستیم! 
.
همین اول بگویم که این کتاب را من با همین ترجمه خواندم و به نظرم ترجمه‌ی بدی نبود. البته با ترجمه‌ی صادق هدایت هم خواندم که خب طبیعی است لزوما ترجمه‌ی خوبی نیست و پر از کلمات قدیمی‌تر است. 
.
اما درباره کتاب؛ تجربه‌ی عجیبی بود! چیز زیادی درباره اش نیست که بگویم اما به نظرم الکی نیست که یک داستان به ظاهر ساده انقدر در تاریخ می‌ماند و نسل‌های مختلف می‌خوانندش. بعد از خواندن کتاب چندین یادداشت درباره اش خواندم و کمی بیشتر به زوایا و عمقش پی بردم. جالب‌ترینش را حدودی بازگو می‌کنم؛ در کتاب احتمالا و در این داستان به قول معروف "کافکایی"، احتمال زیاد منظور از "مسخ" و "مسخ شده" گرگور سامسا نیست؛ بلکه خانواده اوست. این خانواده اوست که از ابتدا مسخ شده اند و در پایان ما می‌بینیم که از این حال در می‌آیند آنجا که دیگر شخصیت اصلی به کل به نیستی می‌رسد. البته که این موضوع عمیق‌تر‌ از اینهاست و من فقط در پایان می‌توانم بهتان پیشنهاد کنم کتاب را حتما بخوانید و حتما بعدش یادداشت ها و بازخورد‌هایی که برایش نوشته را نگاهی بیاندازید. همین. 
      
28

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.