یادداشت سیدطٰهٰ ربیعی
6 ساعت پیش
آغاز شهوت، لذت است و پایانش نابودی. أوَّلُ الشَّهوَةِ طَرَبٌ ، وآخِرُها عَطَبٌ. - مولای سخنوران جهان. . کتاب را مدتی قبل خوانده ام حدودا یکسال پیش. باید بگویم که مثل همیشه تولستویِ پندآموز در این داستان مانند پیری دنیا دیده انگار برای ما سرنوشت یک انسان را تعریف میکند بلکه عبرت بگیریم. واقعا عالی است. کتاب به خوبی نشان میدهد که تخم شهوت در وجود انسان اگر انسان نتواند آن را به موقع هرس نکند چگونه انسان را به ورطه نابودی میکشد. این شیطان درون به راستی که دشمن ترین دشمنان انسان است و نبرد با آن از دشوارترین کارها. داستان دو پایان دارد که گویا پایان دوم را تولستوی در یک بازنگری ۲۰سال پس از نوشتن داستان به آن اضافه کرده است یا اینطور تغییرش داده است اما نهایتا از نگاه تولستوی سرنوشت مختوم برای انسانِ اسیر بند شیطان درونش، تنها و تنها هلاکت و نابودی است. همینطور هم است اما شاید تکمله این داستان این حدیث از مولای ما باشد که در انتها میگذارم. پس با این کلامِ گرانبهاتر از هرآنچه تا کنون انسان نوشته است، این متن را به پایان میبرم، همانطور که آغازش کرده بودم. «بر شهوت خویش مسلط شو پیش از آنکه قدرت تجّری پیدا کند و به تندروی عادت نماید. چه آنکه اگر شهوت در خودسری و تجاوز نیرومند گردد مالک و فرمانروای تو می شود و به هر سو که بخواهد می کشاندت و تو در مقابل نیروی آن، تاب مقاومت نخواهی داشت.» .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.